رادیو زمانه > خارج از سیاست > دانشجویان > شهریهای شدن دانشگاهها و نابرابریهای اجتماعی | ||
شهریهای شدن دانشگاهها و نابرابریهای اجتماعیایرج ادیبزادهadibzadeh@radiozamaneh.comوزیر علوم جمهوری اسلامی شهریهای شدن دانشگاهها در ایران را تأیید کرد. کامران دانشجو در جمع دانشجویان دانشگاه امام خمینی گفت: «اگر دانشگاه پول را از راه حلال خرج کند، دانشگاه پولی خوب است.»
مجلس شورای اسلامی دو هفتهی پیش تصویب کرد که دانشگاههای دولتی مجاز به پذیرش دانشجو بدون کنکور و تنها با دریافت شهریه خواهند بود. همزمان، نمایندگان مجلس طرحی را تصویب کردند که به دانشگاههای ایرانی اجازه میدهد بهمنظور ترویج ارزشهای اسلامی، بدون دریافت شهریه یا با تخفیف، دانشجوی خارجی بپذیرند. وزیر علوم با اشاره به مخالفتهای دانشجویی با طرح شهریهای شدن دانشگاهها در ایران، گفت: «شما دانشجویان اگر نقد و اعتراضی نسبت به این مصوبه دارید، منطقی مطرح کنید تا دشمن نتواند از آن سوءاستفاده کند و بیبیسی فارسی، صدای امریکا و سایتهای ضدانقلاب از این اعتراضها سوءاستفاده نکنند.» شهریهای شدن دانشگاهها که حال با تصویب مجلس شورای اسلامی قانونی شده است، در جمهوری اسلامی بیسابقه نیست. وضعیت کنونی دانشگاههای ایران از حیث گرفتن شهریه از دانشجویان چگونه است؟ این پرسش را با سعید پیوندی، استاد دانشگاه پاریس هشت و کارشناس آموزشی، در میان گذاشتهام.
در شرایط فعلی، فقط بخشی از دانشگاههای ایران طبق قانون اساسی همچنان کموبیش رایگان است و مجموعهی دانشگاههای آزاد، حدود ۴۵ درصد دانشگاههای ایران را در برمیگیرند و همینطور دانشگاههای غیر انتفاعی، بخش شبانهی دانشگاه و یا حتی بخشهایی از دانشگاه روزانه، همه هماکنون شهریه میگیرند. میزان آن در هر دانشگاهی هم خیلی متفاوت است. دانشگاه مجانی و رایگان، آنگونه که در قانون اساسی توصیه شده، در عمل بخش اقلیت دانشجویان امروز را دربرمیگیرد. بنابراین آنچه مجلس تصویب کرده، در جهت سیاستهایی بوده که در سالهای گذشته دنبال شده و این مصوبهی مجلس که به برنامهی پنجم برمیگردد، آنچه در گذشته انجام شده را تاحدودی تثبیت و تایید میکند و توسعه میدهد. شما به قانون اساسی جمهوری اسلامی اشاره کردید. بهطور کلی این طرح تصویب شدهی مجلس برای شهریهای شدن دانشگاهها، مخالف این قانون اساسی نیست؟ این طرح مخالف قانون اساسی جمهوری اسلامی هست، ولی توجه کنید که قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در آن دههی انقلابی تصویب شد که صحبت از پول و پرداخت شهریه در بخش آموزشی، امر نامطلوبی تلقی میشد. برای همین هم در آن زمان حتی مدارس خصوصیای که وجود داشتند، با سروصدای زیاد تعطیل و یا دولتی شدند. در آن زمان تمایل به این بود که همهچیز رایگان باشد. چون فکر میکردند، ثروت دولت، فروش نفت یا بقیهی درآمدهای دولت اجازه میدهد تا در همهی زمینهها آموزش رایگان باشد. فقط ده سال طول کشید تا در حوزهی آموزش پیش از دانشگاهی ما شاهد شکل گرفتن مدارس غیر انتفاعی باشیم که شهریهای بهمراتب گرانتر از مدارس ملی اوایل انقلاب یا پیش از انقلاب میگرفتند و میگیرند. الان حدود ۱۰ تا ۱۲درصد دانشآموزان ایران در مدارسی درس میخوانند که غیر انتفاعی هستند و شهریههای خیلی بالایی دارند. خیلی از مدارس دولتی هم به بهانههای مختلف از دانشآموزان شهریه میگیرند. بنابراین میشود گفت، دست کم در حوزهی پیش دانشگاهی، ما قانون اساسی را که خیلی صریح بر رایگان آموزش در این مقطع تاکید دارد نقض کردهایم. در حوزهی آموزش عالی، قانون اساسی بههرحال یک راهی را باز میگذارد. در واقع اشاره میکند که بهتر است رایگان باشد، ولی در تمام حوزههای آموزشی، در عمل ما با آن قانون اساسی دههی شصت فاصله گرفتهایم. آیا میشود مقایسهای بین ایران با کشورهای مشابه در جهان، در زمینهی شهریهای شدن دانشگاهها داشت؟ در سطح جهانی ما چندین الگوی مهم داریم که در این الگوها هم دانشگاههای کاملاً مجانی داریم مانند کشورهای اسکاندیناوی؛ هم دانشگاههای خیلی ارزان مانند فرانسه، ایتالیا و آلمان و هم دانشگاههای کاملاً پولی، چه در بخش دولتی و چه در بخش خصوصی مانند ژاپن، کانادا، استرالیا و امریکا. در نتیجه همهی این الگوها در دنیا موجودند و هیچکدام از این الگوها هم نتوانستهاند در عمل نشان بدهند که کدام کاراترند؛ چه نسبت به برخورداری از عدالت اجتماعی برای جامعه و چه از لحاظ کارایی خود نظام آموزش عالی. یعنی برای مثال، دانشگاههای امریکایی که پولی هستند، خیلی از دانشگاههای کشوری مانند آلمان یا فرانسه یا ایتالیا که مجانی و یا خیلی ارزان هستند، دمکراتیکترند. درواقع بیشتر ازهر جا دانشگاههای این کشورها وارد جامعه شدهاند و درصد خیلی بالاتری از جوانها میتوانند به دانشگاه راه پیدا کنند. بنابراین ما نباید امر پولی شدن دانشگاهها را ضرورتاً با امر دمکراتیزه شدن دانشگاه و آموزش عالی و یا کارایی آموزش عالی یکسان بگیریم. این آن چیزی است که الگوهای امروزی موجود در دنیا و تجربیات کشورهای مختلف به ما میآموزد. اجرای این طرح به زیان مؤسسات و مراکز آموزش عالی غیر دولتی نیست که راهاندازی آنها را هم مجلس تصویب کرده است؟ اجرای این طرح، دوگانگی موجود در آموزش عالی ایران را از بین میبرد. یعنی به نوعی همهی آموزش ایران به سمت پولی شدن پیش خواهد رفت. برای همین هم بقای آموزش خصوصی سابق، مؤسسات غیرانتفاعی و دانشگاه آزاد و استقبال از آنها از سوی دانشجویان بستگی به کیفیتشان در رابطه با دانشگاههای دولتی دارد. چون مشکلی که با پولی شدن دانشگاههای دولتی بهوجود میآید، این است که اساساً دانشگاههای غیرانتفاعی دیگر فقط بهخاطر اینکه پولی هستند و بدون کنکور، اگر کیفیت پایینی داشته باشند جذابیتی برای دانشجویان نخواهند داشت. این میتواند آیندهی آموزش عالی بخش خصوصی کنونی ایران را کاملاً تحت پرسش قرار بدهد. ضمن اینکه ظرفیتهایی که الان آموزش عالی ایران برای گسترش خود دارد، بهمراتب بیش از بازار کار کنونی ایران و نیازهای جامعهی امروز ایران است. آموزش عالی کنونی ایران فقط تلاش کرده به تقاضای اجتماعی پاسخ بدهد و برای همین هم الان برای بخشی از این رشتهها، دانشجوی کافی وجود ندارد. همین امسال صحبت از ۲۰۰هزار جای خالی در آموزش عالی ایران شده است. این نشان میدهد توسعهی بیدروپیکر سالهای گذشته، بهخصوص در بخش خصوصی، در عمل میتواند با یک بحران جدی روبهرو بشود. بهخصوص اینکه دانشگاههای دولتی، بعد از اینکه خصوصی بشوند، احتمالاً با فراغ بال بیشتری میتوانند خود را گسترش بدهند و چون کیفیتشان بالاتر است، در رقابت با بخش خصوصی هم بهراحتی جاهای برتر را کسب میکنند. آیا خصوصی کردن دانشگاهها، به ایجاد نابرابریهای عدالتی در جامعه که هماکنون هم میبینیم، دامن نمیزند؟ چرا؛ در حقیقت، خطر اصلیای که خصوصی کردن در ایران و همه جای دنیا دارد، این است که کسانی که پول بیشتری دارند، از امکانات بیشتری بتوانند استفاده کنند و به سطوح بالاتری از آموزش دسترسی پیدا کنند. اگر جامعه بدون اقدامات و قوانین و چهارچوبهای جبرانی و تبعیض مثبت در این زمینه، بخواهد فقط به خصوصی کردن و پولی کردن آموزش عالی دست بزند، در عمل نابرابری موجود را گسترش میدهد. در نتیجه، اگر قرار باشد این خصوصی کردن بهطور واقعی عملی بشود، همزمان دولت باید تدابیری بیاندیشد برای اینکه کسانی که استعداد و توانایی دارند ولی پول ندارند، بتوانند برای رفتن به آموزش عالی از بورس، امکانات کمکی و حتی وام تحصیلی استفاده کنند و خصوصی شدن و پولی بودن دانشگاهها یک دیوار و تبعیض جدید در جامعه ایجاد نکند. این آن چیزی است که من فکر میکنم باید در کنار خصوصی کردن، به آن توجه شود. مسئلهی اساسی خصوصی کردن این است که ما امکانات فعلی دولت را متمرکز کنیم در بخشهایی که هنوز به اندازهی کافی توسعه پیدا نکرده است؛ یعنی آموزش پیش از دانشگاهی. بنابراین اختصاص بودجهی دانشگاهی به این بخش، همزمان مستلزم آن است که ما در بخش آموزش عالی تدابیر جبرانی جدیای داشته باشیم برای عدم توسعهی تبعیضها و بیعدالتیهای جدید در جامعه. |