رادیو زمانه > خارج از سیاست > ایران > «هیچکس از بازداشتشدگان خبر ندارد» | ||
«هیچکس از بازداشتشدگان خبر ندارد»ایرج ادیبزادهadibzadeh@radiozamaneh.comبازداشت دو روزنامهنگار آلمانی و سجاد قادرزاده، پسر سکینه محمدی آشتیانی که محکوم به مجازات سنگسار شده است و وکیل او، هوتن کیان بازتاب گستردهای در رسانههای جهان به ویژه آلمان و فرانسه داشته است.این دو روزنامهنگار آلمانی برای گفتوگو با سجاد قادرزاده و هوتن کیان، وکیل سکینه محمدی آشتیانی به تبریز رفته بودند که مامورهای وزارت اطلاعات با رفتن به دفتر هوتن کیان، هر چهار نفر را بازداشت کردند و به نقطهی نامعلومی بردند.
غلامحسین اژهای، دادستان کل کشور و سخنگوی قوهی قضاییه در نشست خبریاش گفت این دو نفر خبرنگار نبودند و عنوانشان را جعل کردهاند، اما رامین میهمانپرست، سخنگوی وزارت امور خارجه امروز از بازداشت دو خبرنگار آلمانی خبر داد.در برلین، انجمن روزنامهنگاران آلمان، ضمن تایید حضور دو روزنامهنگار آلمانی در ایران و بازداشت آنها خواهان آزادی فوری آنها شدند. آنجلا مرکل، صدراعظم آلمان نیز امروز همین خواسته را اعلام کرده است. در خبرهای مربوط به بازداشت دو روزنامهنگار آلمانی، سجاد قادرزاده و هوتن کیان، اشاره شده بود که در زمان بازداشت، یکی از روزنامهنگاران آلمانی در حال گفتوگوی تلفنی با مینا احدی در آلمان بوده است؛ سخنگوی کمیتهی بینالمللی ضد اعدام و ضد سنگسار که کمپینی برای نجات جان سکینهی محمدی آشتیانی به راه انداخته است.در تماس با مینا احدی از او در مورد همین خبر خبرگزاریها و حضور تلفنیشان در زمان مصاحبهی خبرنگاران آلمانی پرسیدهام.
روز یکشنبه، دهم اکتبر، روز جهانی علیه اعدام بود که این دو نفر در تبریز سجاد را ملاقات کردند و بعد به دفتر هوتن کیان رفتند. در واقع ساعت پنج بعدازظهر به وقت آلمان بود که هر چهارنفر در دفتر کار هوتن کیان بودند که این ملاقات و این مصاحبه انجام گرفت. یکی دو ساعت قبل از این مصاحبه بود که خبرنگار آلمانی که در ایران بود به من تلفن کرد و گفت مترجم پیدا نکرده است یا کسانی که بودند به نظرش مطمئن نرسیدهاند. به همین خاطر از من خواهش کرد که این مصاحبه را ترجمه کنم. من گفتم که حتماً این کار را میکنم و بعد سر ساعت پنج به من تلفن کردند و من از طریق تلفن در این مصاحبهی مطبوعاتی حضور داشتم. من ترجمه میکردم، صدای آنها را میشنیدم و آنها نیز صدای من را میشنیدند. خبرنگار آلمانی سومین سئوال را مطرح کرده بود که یک دفعه احساس کردم یک اتفاقی در آن محیط افتاد. خبرنگار آلمانی با صدای بلند گفت که اینجا چه خبر شد؟ من حدس زدم که اتفاقی افتاده است. سکوت کردم ببینم چه میشود. البته همهچیز در یک لحظه اتفاق افتاد. خبرنگار گفت خانم احدی من باید قطع کنم و تلفن را قطع کرد. تقریباً میشود گفت این آخرین تماسی بود که آنها با دنیای خارج داشتند. من بر اساس تجربه و اینکه از ایران آمدهام، فهمیدم دستگیر شدهاند ولی با این وجود یک ساعت صبر کردم و بعد با تلفنهایی که داشتم تماس گرفتم و دیدم کسی تلفن را جواب نمیدهد. یک ساعت و نیم الی دو ساعت بعد با مسئولین روزنامهای که خبرنگاران به آن وابسته بودند و با وزارت امور خارجه آلمان تماس گرفتم. شما در جریان رفتن این خبرنگاران به ایران بودید؟ موضوع این است که ما در سطح بینالمللی کمپین بزرگی را پیش میبریم. در حقیقت مسئولیت آن با من است. ارتباط با خانوادهی خانم آشتیانی نیز از طریق من است. خبرنگاران این را میدانند. خبرنگاران زیادی با من تماس گرفتند. تعداد زیادی از خبرنگارانی که میخواهند تماس بگیرند و مصاحبه کنند، از جمله همین خبرنگارها با من تماس میگیرند. از سوی دیگر در جمهوری اسلامی ایران، محسنی اژهای، دادستان کل کشور و سخنگوی قوهی قضاییه در نشست خبریاش به موضوع بازداشت دو آلمانی اشاره میکند، اما میگوید آنها خبرنگار نبودند، یا خبرنگار نیستند، یا حداقل کارت خبرنگاری ندارند و عنوانشان را جعل کردهاند. از سوی دیگر سخنگوی وزارت امور خارجه نیز به مسئلهی خبرنگاران بازداشتی اشاره کرده است. در این مورد شما چه نظری دارید؟ آیا همانطور که آقای دادستان جمهوری اسلامی اعلام کرده است اینها روزنامهنگار قلابی بودهاند؟ طبعا جمهوری اسلامی همان رفتاری را که با مردم ایران میکند و ازجمله با همین خانم سکینهی محمدی آشتیانی، با درجات خیلی کمتری در مورد این دو خبرنگار نیز تکرار میکند. یعنی دروغپردازی، شانتاژ و فضاسازی. حتماً بعد به این حرفهایی که میزند شدت خواهد بخشید. موضوع سر این است که خبرنگاری که بخواهد از خارج به ایران برود و در مورد سکینه محمدی آشتیانی گزارش تهیه کند، نمیتواند و اجازه ندارد که برود. آنها میدانند که الآن جمهوری اسلامی در رابطه با مسئلهی سکینه محمدی آشتیانی حساسیت خیلی زیادی به اعتراضهای بینالمللی نشان میدهد. خیلی از مقامات گفتهاند که این امر داخلی ما است. یعنی امر داخلیشان است. چشم درمیآورند، دست و پا میبرند، سنگسار میکنند و میخواهند سازمانهای حقوق بشری، رسانهها و مردم دنیا به این اتفاق هیچ اعتراضی نکنند. بنابراین مسئله این است که خبرنگاران امکان این را ندارند که به ایران بروند و با زندانیان حرف بزنند. آنها نمیتوانند با خانوادههایی که فرزندانشان اعدام شدهاند یا ممکن است اعدام شوند، حرف بزنند و گزارش تهیه کنند. این امکانپذیر نیست. به همین دلیل خبرنگاران سعی میکنند به حالتی مخفیانه وارد ایران شوند. چون گزارشهایشان کنترل میشود و اگر جمهوری اسلامی بفهمد جلوی آنها را میگیرد. در ایران خبرنگاری کشته شده است. خانم کاظمی که از کانادا به ایران رفته بود فقط داشت گزارش تهیه میکرد، اما او را گرفتند و به او زیر شکنجه تجاوز کردند تا کشته شد. این اتفاقها در ایران افتاده است. خبرنگارانی که به ایران رفتهاند، طبعاً اگر امکان این وجود داشت که اجازه بگیرند و رسماً کار کنند حتماً این کار را میکردند، اما امکان این نبود. به نظر من این خبرنگاران شجاعت به خرج دادند و به ایران رفتند. من خودم با این آقای خبرنگار در ایران دو ساعت قبل از دستگیریاش صحبت کردم. ایشان گفت من به اینجا آمدهام تا بتوانم به سجاد، خانواده و مادرش کمک کنم. با این هدف رفته بودند و میخواستند برای نجات زنی که در خطر سنگسار و اعدام است تلاش کنند. در برلین انجمن روزنامهنگاران آلمان تایید کرده است که این دو روزنامهنگار آلمانی برای گفتوگو با سجاد قادرزاده، پسر سکینه محمدی آشتیانی به ایران رفته بودند. این انجمن خواستار آزادی فوری آنها شده است. واکنش رسانههای آلمان به این بازداشتها چه بود؟ رسانههای آلمان امروز این خبر را پوشش خبری داده بودند. از دیروز تمام رسانههای آلمانی زبان، نه فقط در آلمان بلکه در اتریش و سوییس نیز در مورد این موضوع صحبت میکنند ولی در آلمان این پوشش خبری بیشتر است به دلیل اینکه این دو خبرنگار آلمانی هستند. نکتهی ویژه این است که در پی صحبت دربارهی این دو خبرنگار، در مورد سکینه محمدی آشتیانی و در مورد سنگسارها در ایران نیز صحبت میشود. تمام مصاحبههایی که امروز رسانههای آلمان با خود من کردند، در اصلیترین برنامهها، اخبار و ... با تصاویری از سنگسار و اعدامها در ایران همراه بوده است. به نظر من این حرکت تاثیر بسیار زیادی در سطح افکار مردم در همین کشور خواهد داشت. یک بار دیگر دنیا میبیند در ایران چه حکومتی سر کار است. میلیونها نفر توجهشان به این مسئله جلب شده است که حکومتی که آنجا سر کار است چه رفتاری با مردم و چه رفتاری با خبرنگارانی دارد که فقط برای تهیهی گزارش به ایران رفتهاند. بههر حال این مسئله انعکاس خبری فوقالعاده گستردهای در آلمان داشته است. میتوانم بگویم تمام شبکههای خبری، تمام رسانهها و روزنامهها راجع به این موضوع صحبت کردهاند. شما گفتید که کمپینی برای نجات جان سکینه محمدی آشتیانی به راه انداختهاید. سخنگوی کمیتهی بینالمللی ضد اعدام و ضد سنگسار نیز هستید. در این میان وضعیت سکینه محمدی آشتیانی در چه شرایطی است؟ خانم آشتیانی از ۱۱ اوت که مصاحبهی او را با تلویزیون جمهوری اسلامی پخش کردند، ممنوعالملاقات است و ارتباطی با بچههایش ندارد. هر هفته پنجشنبهها خانوادهاش به ملاقاتش میرفتند و یک روز در هفته یعنی یکشنبه میتوانست ده دقیقه با آنها تلفنی حرف بزند. الآن این ارتباطات قطع است. خانم آشتیانی در سلول بهسر میبرد و مجدداً ۹۹ ضربه شلاق به او زدهاند و خلاصه تحت فشار است. کمپین نجات جان سکینه محمدی آشتیانی، یکی از بزرگترین و موفقترین کمپینها علیه جمهوری اسلامی و علیه سنگسار بود و مردم زیادی در جریان سنگسار او قرار گرفتند. عکس خانم آشتیانی را در بسیاری از خیابانها زدند و در مقابل شهرداریهای شهرهای مختلف جهان آویزان کردند. بعضی از رسانهها تصمیم گرفتند عکس خانم آشتیانی را هر روز در صفحهی اولشان بزنند. دو میلیون نفر در حمایت از او یک تومار اعتراضی را امضا کردهاند. میخواهم بگویم که مردم دنیا علیه سنگسار بلند شدهاند. جمهوری اسلامی هم این را دیده است و میخواهد به هر قیمتی که شده است نشان بدهد که کوتاه نمیآید. به نظر من این کمپین تا همینجا دستاوردهای خیلی زیادی داشته است و من فکر میکنم جمهوری اسلامی مجبور خواهد شد که عقبنشینی کند. امیدوارم اعترضها آنقدر گسترده باشد که خانم آشتیانی آزاد شود. همینطور سجاد و آقای هوتن کیان که الآن دستگیر شدهاند هر چه زودتر آزاد شوند. وکیل قبلی سکینه محمدی، محمد مصطفایی نیز مجبور به فرار از ایران شد. این دو نفر الآن چه وضعیتی دارند؟ از طریق خانوادههایشان خبردار شدم که هیچ ارتباطی با آنها ندارند. ما الآن واقعا نمیدانیم در کدام زندان هستند. فقط میدانم که دفتر کار آقای هوتن کیان الآن تعطیل است و سجاد به خانه برنگشته است. الآن دختر خانم آشتیانی، سعیدهی ۱۷ ساله تنها است و خیلی نگران برادرش است. زیرا امکان اینکه تماس داشته باشد و ببیند اصلاً کجا از او نگهداریاش میکنند وجود ندارد. درواقع میشود گفت که جمهوری اسلامی آنها را دزدیده است و هیچ خبری از اینکه کجا هستند نمیدهد. یکی از خواستههایی کمیتهی علیه سنگسار و همهی سازمانهایی که به این حرکت اعتراض کردهاند، این است که این دو نفر و خبرنگاران دستگیر شده هرچه زودتر آزاد شوند. زیرا شنیدهایم که خبرنگاران را به تهران بردهاند. هر چهار نفرشان امیدوارم آزاد شوند. امیدوارم اعتراضها در سطح بینالمللی گستردهتر شوند و دولتها نیز اعتراض کنند. خانم آنجلا مرکل، امروز اعلام کرد که خبرنگاران آلمانی را فورا آزاد کنند. فکر کنم ایشان فراموش کرده است که دو نفر دیگر نیز به همراه این افراد دستگیر شدهاند. من میخواهم هر کس که اعتراض میکند بگوید هر چهار نفر فوراً از زندان آزاد شوند و هیچکس فراموش نکند که موضوع به هر حال در پیوند با خانم سکینه محمدی آشتیانی است و ما در عین حال خواهان آزادی او نیز هستیم. |
نظرهای خوانندگان
من خودم با این آقای خبرنگار در ایران دو ساعت قبل از دستگیریاش صحبت کردم. ایشان گفت من به اینجا آمدهام تا بتوانم به سجاد، خانواده و مادرش کمک کنم. {
-- بدون نام ، Oct 16, 2010 در ساعت 02:45 PM