رادیو زمانه > خارج از سیاست > ایران > افزایش فشار بر جنبش دانشجویی | ||
افزایش فشار بر جنبش دانشجوییپانتهآ بهرامیpantea.bahrami@yahoo.comبا گشایش دانشگاهها فشار روی جنبش دانشجویی، دانشجویان و دانشجویان زندانی افزایش یافته است. این حرکت حاکمیت از پیش قابل پیشبینی بود؛ چراکه دانشجویان در جنبش اعتراضی پس از انتخابات ۱۳۸۸ یکی از بازوهای اساسی این جنبش محسوب میشدند. به همین نسبت فشار روی دانشجویان زندانی نیز افزایش پیدا کرده است.
یکی از نمونههای این فشار، برخوردی است که با ضیا نبوی از دانشجویان شهرستانی کردهاند. این دانشجو، مدتها در اوین بود و بعد بهطور ناگهانی به اهواز منتقل و در واقع تبعید شد. به گزارش سایت دانشجو نیوز، وی پس از دو روز از زندان اهواز تماس گرفته و گفته تیم بازجویان که در اهواز منتظر او بودهاند ابتدا بدون هیچ کلامی او را مورد ضرب و شتم قرار دادهاند و بعد شروع به خواندن گزارشهای ادارهی اطلاعات در تهران كردهاند و به او گفتهاند: «شنیدیم آدم کلهشقی هستی! بازجویان ادارهی اطلاعات بابل به شدت از تو شاكی بودند كه تو در بازجوییها مثل قطرهچكان پاسخ میدادی! چون تو در آنجا آدم نشدهای تو را به اینجا فرستادن تا ما آدمت كنیم!» بازجویان در ادامه به او گفتند: «اینجا اوین نیست كه هر غلطی خواستی بكنی! اگر بخواهی بیانیه بدهی یا اعتصاب غذا بكنی، بلایی به سرت میآوریم كه اسمت را فراموش كنی.» ضیا نبوی هم پاسخ داده است: «اتهام من محاربه با خداست، آن هم از طریق دفاع از حق تحصیل.» مصطفی خسروی دانشجوی رشتهی اقتصاد و عضو شورای سیاستگذاری سازمان دانشآموختگان ایران است که سال ۱۳۸۵ در دورهی اول ریاست جمهوری محمود احمدینژاد از دانشگاه علم و صنعت اخراج میشود. وی با اشاره به فشار رو به افزایش بر دانشجویان به مورد دیگری اشاره میکند و میگوید: حکم ناجوانمردانهای برای آقای علی ملیحی صادر شد. او بهعنوان مسئول روابط عمومی سازمان دانشآموختگان ایران به چهارسال زندان محکوم شد؛ حکمی که جریانهای دانشجویی انتظار آن را نداشتند. دانشجویان دیگری نیز هستند که هنوز منتظر صدور حکم هستند. ۷۳ دانشجوی زندانی هرچه رسانهها در مورد دانشجویان گمنام بیشتر بنویسند، حکومت مجبور خواهد شد هزینههای بیشتری برای آنها بپردازد و اگر بخواهد دست به آزار آنان بزند، با طرح مسائل دانشجویان زندانی شهرستانی و یا کمتر شناخته شده، با مشکلات دیگری روبهرو میشود. مصطفی خسروی، فعال سیاسی و مدیر مسئول روزنامهی توقیف شده و دانشجویی «آرمان»، دراین مورد میگوید: سایت دانشجو نیوز فهرست ۷۳ نفرهای را از فعالین دانشجویی منتشر و تاکید کرده که احتمالاً تعداد دانشجویان زندانی بیشتر از این رقم است. این دانشجویان در یک سال و نیم گذشته بازداشت شدهاند؛ هم از دانشگاههای دولتی و هم از دانشگاه تهران و از شهرهای مختلف مثل قزوین، مشهد، اراک، دزفول، مازندران، شهر ری، تبریز و غیره؛ شهرهایی که پیش از این شاید جنبش دانشجویی در آن فعال نبودهاند. این دانشجویان زندانی اکثراً وضعیت نامشخصی دارند و حکمهای سنگینی برایشان بریده شده است؛ بهویژه در شهرستانها.
باتوجه به عدم توانایی خبررسانی برای خانوادهها و جریانهای دانشجویی بخصوص در شهرستانها، فشار روی آنها زیاد است و بسیاری از این زندانیان برای ما ناشناخته ماندهاند. این وضعیتی است که سیستم از آن استفاده میکند. اگر نمیتواند جلوی خبررسانی از اوین و رجاییشهر را بگیرد، سعی میکند دانشجویان زندانی را در شهرستانهای دورافتاده نگهدارد و مانع از خبررسانی وضعیت آنان شود. اصولاً خانوادهی زندانیان سیاسی، بهویژه خانوادهی دانشجویان زندانی در شهرستانها حساسیتهای خاصی دارند. چراکه از طرف نهادهای اطلاعاتی به خانوادهها فشار میآورند که در مورد فرزندانتان خبررسانی نکنید تا ما بتوانیم ملاقاتی و امکاناتی از این دست برای شما فراهم کنیم. به این دلیل ترجیح میدهم اسم خاصی نبرم. آنقدر گستردگی بازداشتها زیاد است که اگر بخواهیم اسم کسی را ببریم به بقیه اجحاف میشود. گفته می شود برخی از افراد کوی دانشگاهها را برای بازجویی خواندهاند. آیا این حرکت همزمان با بازگشایی دانشگاهها نوعی حرکت پیشگیرانه بوده است؟ پس از حملهی وحشیانهای که عوامل نیروهای انتظامی و لباس شخصیها به کوی دانشگاه تهران در سال گذشته کردند، پس از نامهنگاریهایی که انجام شد و همینطور سخنان آقای خامنهای، بهنظر میرسید وقت آن رسیده که نهادهای اطلاعاتی وارد عمل شوند و پروندهی کوی دانشگاه را یکبار برای همیشه تمام کنند. به همین دلیل اقدام به برقراری ارتباط با فعالین دانشجویی در کوی دانشگاه کردند. اکثر آنها را از طرف دادسرای نظامی احضار کردند و در مواردی تهدید شدند که اظهاراتشان را پس بگیرند. بنابراین فکر میکنم نیاز دارند پروندهی کوی دانشگاه را که یکسالواندی است باز مانده، مختومه اعلام کنند و بتوانند برای برخوردهای جدید فراغ بال بیشتری داشته باشند. انجمنهای اسلامی در اوایل انقلاب نهادهای حامی حکومت بودند. طی این سی سال این انجمنها تغییر یافتند و حال دفتر تحکیم وحدت به نهادی در مقابل حکومت تبدیل شده است. به نظر شما آیا این روند میتواند در مورد بسیج دانشجویی نیز اتفاق بیافتد؟ انجمنهای اسلامی تشکلهای دانشجویی بودند ولی بسیج، یک نهاد دانشجویی است. این تفاوت باعث میشود بگویم که از احتمال چنین فرایندی قطع امید میکنم. تشکلهای دانشجویی مثل تحکیم وحدت ساختار دمکراتیکی داشتند. ما انتخابات آزاد داشتیم. تمام دانشجویان دانشگاه رای میدادند و نمایندگان خود را انتخاب میکردند. هرچند در پنج، شش سال گذشته سعی شده اکثر این انجمنها بسته شود یا فعالیتشان محدود شود. اینکه دانشجویان در انتخاب نمایندگان خود آزاد بودند باعث شده که حال میبینید چقدر دفتر تحکیم وحدت در سی سال اخیر متحول میشود و در راستای خواستههای مردم گام برمیدارد. در مورد نهادهایی مثل بسیج نمیتوان این انتظار را داشت. چه این افراد از طرف سپاه و یا بسیج انتصاب میشوند، هزینههای آنچنانی و حوزهی عملشان حوزهی عمل برخوردی با دانشجویان است. بنابراین چنین تغییری در کوتاهمدت غیر ممکن است. از آنجا که دانشگاه یک محیط پویاست، رنگارنگی تفکر هم در آن دیده میشود. آیا دانشجویان چپ، سوسیالیست و یا لیبرال با دفتر تحکیم وحدت رابطهای دمکراتیک دارند و یا پدیدهی خودی و غیر خودی در دانشگاه حاکم است؟ من فکر میکنم بهتر است این سئوال را از دانشجویان سوسیالیست و یا دانشجویانی با تفکرات دیگر بپرسید. مجموعهی تحکیم وحدت، آخرین سنگر دانشجویان در سالهای گذشته در دانشگاههای کشور بود. مثلاً دورانی که من خودم در مجموعهی دفتر تحکیم وحدت بودم، انجمن دانشگاه اهواز برای یک دوره و یا انجمن دانشگاههای دیگر، بهدست دانشجویان سوسیالیست، چپگرا، راستگرا و یا حتی مذهبی افتاد. بنابراین چنین فضایی وجود داشت، اما اینکه این دانشجویان نتوانستند در دفتر تحکیم وحدت حاضر بشوند به چند عامل برمیگردد: اول خواست این دانشجویان و گروهها بود که بخواهند وارد این تشکیلات بشوند. دوم اقبال عمومی دانشجویان از آنان و سوم طبیعتاً فشار نهادهای حکومتی روی آنان بود. مثل دفتر نهاد ولی فقیه در دانشگاهها و یا حتی ریاست دانشگاهها. طبق اساسنامهای که شورای عالی انقلاب فرهنگی برای انجمنهای اسلامی تصویب کرده بود، این نهادها میتوانستند در انتخابات دخالت کنند و برخی را از انتخابات حذف کنند. این ماجراها و فشارها بوده است و اگر این دوستان نتوانستند وارد فضای فعالیت بشوند، به دلایل مختلفی برمیگردد و طبیعی است بهخاطر عدم خواست جریان حاکم در مجموعهی تحکیم وحدت نبوده است. با توجه به اینکه دانشگاهها باز شده است فکر میکنید در سال تحصیلی جدید برخورد حکومت در مورد فعالیتهای دانشجویی چگونه خواهد بود؟ باتوجه به بازداشت و احضار فعالین دانشجویی، بهویژه ساکنین کوی دانشگاه و همینطور موج جدیدی از احضاریهها برای تحکیم وحدت از جمله بازداشت علی جمالی و حسن اسدی از اعضای شورای مرکزی سازمان دانشآموختگان ایران دریک ماه گذشته، همه نشان از طراحی نقشه برای جلوگیری از انواع فعالیتهای دانشجویی دارد. متاسفانه باید این خبر بد را به آقایان بدهم که تجربه ثابت کرده، زمانی که فشارها بسیار گسترده و علنی میشود و کار به بازداشت گسترده و تهدید خانوادهها و دانشجویان میرسد، جنبش دانشجویی بیکار ننشیند. تنها نحوه و نوع فعالیتها تغییر مییابد و آن که بیشترین آسیب را میبیند، باز سیستم اقتدارگرایی حاکم بر دانشگاههای کشور خواهد بود. |