رادیو زمانه > خارج از سیاست > ایران > نقشآفرینی رییس مجلس خبرگان | ||
نقشآفرینی رییس مجلس خبرگانسراج میردامادیدیدار خانوادهی زندانیان سیاسی با هاشمی رفسنجانی و سخنان وی در این دیدار، حکایت از دور جدید نقشآفرینی رییس مجلس خبرگان دارد.
از بیژن صفسری، روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی در تهران، پرسیدهام: تحلیل شما از این ملاقات و نقشآفرینی چیست؟ سخنرانی آقای هاشمی در ابتدای آخرین جلسهی مجلس خبرگان و با توجه به نامهی معروف آقای کروبی که چندروز پیش از آغاز جلسه به دست وی رسیده بود، نشان از دغدغهی ایشان برای حفظ نظام داشت. البته نمیشود بهطور قطع و یقین گفت که این نامه تحرکی در ایشان بهوجود آورده است، بلکه ایشان همیشه این دغدغه را دارد. البته نه دغدغهای که دیگران از دور نسبت به جنبش سبز و جنبش مردمی دارند، بلکهی دغدغهی حفظ نظام را دارند.
آقای هاشمی قهرمان ملی نیست و نخواهد بود. ایشان عاقل نظام است و هرکاری که دارد میکند، بهخاطر نظام و برای بقای آن است. در خواب معروفی هم لاینقطع میآید و آن را در مجلس خبرگان تعریف میکند. در واقع دارد دغدغههایاش را میگوید و از زبان امام هم میگوید. اتفاقاً در دیداری هم که با خانوادههای زندانیان سیاسی داشته است گفته: «میترسم من پادرمیانی کنم، برای شما بدتر بشود.» زیاد هم نباید امیدوار بود به اینکه حالا چون چندنفری از خانوادههای زندانیان به دیدن ایشان آمدهاند، بتواند کاری بکند. شاید آقای هاشمی همین که پخش شد این خانوادهها به دیدن ایشان آمدهاند را کافی بداند. یعنی همین حد را که این خانوادهها به ایشان به عنوان رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام و یا رییس مجلس خبرگان مراجعه کردهاند، کافی بداند. ممکن است اگر حرکت دیگری بکند- همانطور که خود وی گفت- تاثیر منفی هم بگذارد. در حال حاضر، رابطهی هاشمی رفسنجانی با رهبری، در چه وضعیتی است؟ آیا این رابطه مانند گذشته، رابطهی حسنهای است؟ یا تخریب هاشمی رفسنجانی، موجب شده که ذهن رهبری هم نسبت به او منفی بشود؟ بههرحال، بهقول خودشان، این دو جزو رهبران نظام هستند. هرچند با همدیگر همیشه اختلاف سلیقههایی داشتهاند و همواره هم خودشان از این اختلاف سلیقهها گفتهاند، اما به اینصورت نیست که بخواهیم بگوییم، این دو با هم درافتادهاند. منتها کسی که تصمیمگیرندهی مهمتری است، دارد راه خود را میرود و آقای هاشمی نمیتواند نقشی داشته باشد. یعنی همانطور که خود او گفت، پادرمیانی وی تأثیر منفیای در مسئولین قوهی قضاییه خواهد گذاشت و کار را بدتر میکند؟ قطعاً همینطور است. الان جبههگیریها و اختلاف سلیقهها آنقدر زیاد است که حتی در ارتباط با رییسجمهور هم شاهد آن هستیم. مثلاً روزنامهی رسالت در ارتباط با مصاحبهی آقای احمدینژاد (در مورد حکم سنگسار سکینهی محمدی آشتیانی)، خطاب به ایشان مینویسد که این مسئله را باید بر عهدهی قوهی قضاییه میگذاشتید و به شما ربطی ندارد. وقتی به شخص دوم مملکت که قوهی اجراییه را در اختیار دارد، اینطور پرخاش میشود، آقای هاشمی هم با توجه به سوابقی که وجود دارد و یکسری مسائلی که در دور و بر خانوادهشان در جامعه مطرح میشود و خیلی از اصولگرایان از همین استفاده کردند، در یک لاک سکوت رفته بود.
الان هم با این قضیه نمیتواند سکوتش را بهطور مؤثر بشکند، بلکه همان رایزنیهایی را که تا حالا انجام داده و فکر میکند درست است، ادامه خواهد داد. اینکه چند نفر به دیدن ایشان رفتهاند، نمیتواند نه جای امیدواری و نه جای ناامیدی از این فرد باشد. ایشان یک راهحل مشخص خود را دارد که نه قهرمان ملی میخواهد باشد و نه میخواهد سپر بلا باشد. همیشه در سایه رفته و هرجایی که منفعت نظام در خطر باشد، اقداماتی انجام میدهد. آنهم نه به صورت خیلی واضح که همهی مردم بیایند پشت سر ایشان قرار بگیرند و یا خود او اساساً چنین تمایلی داشته باشد. فاز فکری ایشان اصلاً مشخص است. برخی اینطور فکر میکنند که هاشمی رفسنجانی با تاکیدی که روی مسئلهی رهبری و حل شدن مسئله از طریق رهبری دارد، خیلی زیرکانه دارد توپ را توی زمین رهبری میاندازد و در عمل مسبب مشکلات را رهبری نظام معرفی میکند. طبعاً کسی که کلید حل مشکلات را هم در اختیار داشته باشد، رهبری معرفی میکند. غیر از این هم نیست. مگر غیر از این میتواند باشد؟ کسی که در این برهه میتواند ختمالخطاب تمام این مسائل باشد، خود رهبری است. حال باید راه را دید. البته از دید آقای هاشمی میگویم. ایشان فکر میکند، اگر به این جبهه بیاید، در اینجا دو مهرهی بزرگی که پشتوانهی این انقلاب بودند، یعنی آقایان موسوی و کروبی، نه تنها نتوانستند کاری بکنند، بلکه وضعیت را خراب کردند. همانطور که در آن نامه نوشته بود: «من دودهای آتش را میبینم در شهر ...» پس بهترین و کوتاهترین راه - البته از نظر ایشان - این است بتواند به نحوی رهبری را مجاب کند که به شکلی غائله را جمع کند. اما آنچه دیگران منتظر آن هستند، اصلاً در شناسنامهی آقای هاشمی نیست. ایشان همان راهی را میرود که به صراحت دارد اعلام میکند. اینکه بعضیها خیالبافیهایی میکنند، با منطق امروز و آنچه وجود دارد، جور درنمیآید. بله؛ آقای هاشمی کماکان کاری میکند که بتواند با تعاملاتی که فکر میکند مثمرثمر است، این غائله را به شکلی جمع کند. اینکه من با این یا آن مخالفم، اگر هم باشند، هیچوقت بروز نمیدهند. کما اینکه بارها دیدید ایشان در سخنرانیها، در نمازهای جمعه و موقعی که نامزد ریاست جمهوری بود، همهی اینها را چگونه رد کرد. نه؛ آقای هاشمی بهواقع، عاقل نظام است و آنچه ما میخواهیم از ایشان درست کنیم، اصلاً در ذهن ایشان نیست و در اساس در رفتار سیاسی ایشان در این سی سال نبوده و نخواهد بود. حتی اگر به بالاترین لطمههایی که تا حالا خورده، باز برسد. |