رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۲ مهر ۱۳۸۹
گفت‌وگو با دکتر هوشنگ حسن‌یاری، استاد روابط بین‌الملل در کالج سلطنتی کانادا

بحران هسته‌‏ای ایران در نیویورک

مریم محمدی
mmohammadi@radiozamaneh.com

گرچه اجلاس مجمع عمومی سران کشورها در سازمان ملل متحد در نیویورک، مهم‌ترین هدفش را مبارزه با فقر و گرسنگی در جهان و جلوگیری از مرگ و میر کودکان اعلام کرده است، حضور محمود احمدی‌نژاد در این اجلاس باعث می‌شود تا پرونده‌ی هسته‌ای ایران به یکی از مسائل مرتبط با آن تبدیل شود و احتمالاتی را درباره‌ی آینده‌ی این بحران و شیوه‌ی ادامه یا حل آن، در فهرست خبرهای مهم جهان قرار دهد.

Download it Here!

از دکتر هوشنگ حسن‌یاری، استاد روابط بین‌الملل در کالج سلطنتی کانادا پرسیده‌ام: مهم‌ترین شایعه را روزنامه‌ی‌ اسرائیلی «هاآرتس» منتشر کرد که از دیدار محرمانه بین سران ایران و آمریکا حول و حوش برقراری روابط غیر رسمی خبر داد.

آیا فضای فعلی به نوعی هست که امکان چنین دیداری موجود بوده باشد؟

دکتر هوشنگ حسن‌یاری: سخنگویان دولت آمریکا از چنین امری اظهار بی‌اطلاعی کرده‌اند، ولی از آنجایی که هم دولت ایران و به‌خصوص آقای احمدی‌نژاد که بارها طی سال‌های گذشته نامه‌هایی را به رؤسای جمهوری آمریکا فرستاده و پیشنهاد مناظره، گفت‌وگو و تغییر در سیاست دوجانبه را مطرح کرده و از طرفی آمریکایی‌ها هم ترجیح می‌دهند که به دیپلماسی میدان بیشتری دهند، بعید نخواهد بود.

منتهی من فکر نمی‌کنم در شرایط امروز چنین امری اتفاق بیافتد. از این نظر که به‌خصوص آمریکایی‌ها در مورد توانایی آقای احمدی‌نژاد، به‌عنوان کسی که می‌تواند به‌نام جمهوری اسلامی ایران صحبت کند، شک و تردید زیادی دارند. در نتیجه تا زمانی که فضا روشن نشود، اگرهم ملاقاتی صورت گیرد، یا اتفاقی‌ است و یا در سطوح بسیار پایین است.

به‌خاطر این که رهبر جمهوری اسلامی ایران بارها تأکید کرده تنها کسی است که در مورد سیاست خارجی ایران در قبال آمریکا تصمیم‌گیرنده است و ایشان هنوز به این نتیجه نرسیده که سودی در برقراری رابطه با آمریکا برای ایشان و برای جمهوری اسلامی ایران وجود دارد. در نتیجه به نظر من این بیش‌تر شایعه است تا واقعیت، همان طور که در گذشته چنین شایعاتی بوده است.


اجلاس مجمع عمومی سران کشورها در سازمان ملل متحد در نیویورک

اشاره به این کردید که آمریکایی‌ها بیش‌تر تمایل دارند مسائل را از طریق دیپلماسی حل کنند. با توجه به شدت عملی که آمریکایی‌ها نشان داده‌اند، حتی در اتخاذ تحریم‌های اقتصادی یک‌طرفه و خارج از شمول شورای امنیت، آیا هنوز هم با اطمینان می‌شود گفت که آمریکایی‌ها در رابطه با پرونده‌ی هسته‌ای بر روش‌های دیپلماتیک بیشتر تأکید دارند؟

آقای اوباما حتی پیش از اینکه به‌عنوان ریاست جمهوری آمریکا انتخاب شود، تأکید بر این امر داشت که خواهان این است که مسئله‌ی ایران و دیگر کشورهایی که آمریکا روابط خوبی با آنها نداشته است، از طرق دیپلماتیک و سیاسی حل کند. به نظر من در مورد تحریم‌ها فشارهایی که بر ایران وارد می‌شود، به این خاطر است که ایران به تعهداتی که از نظر غربی‌ها و به‌خصوص آمریکایی‌ها در مورد پرونده‌ی هسته‌ای خود داشته سر باز زده و آنها را اجرا نکرده است.

در نتیجه ما نوعی فعالیت‌های موازی را می‌بینیم. یعنی ضمن آن که آمریکایی‌ها تحریم‌های بیشتری را اعمال می‌کنند، خواهان این هستند که ایران به آن‌چه قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل از او خواسته‌اند گردن بنهد و فعالیت غنی‌سازی اورانیوم را معلق کند و به میز مذاکره برگردد. ضمن این که نسبت به گذشته به‌طور شفاف‌تر و روشن‌تر با مسئله‌ی هسته‌ای خود برخورد کند و اطلاعات روشنی را به جامعه‌ی جهانی ارائه دهد.

این آن چیزی است که ایران تا به‌حال از دید آمریکا و دیگران از آن سر باز زده است. در نتیجه دیپلماسی می‌تواند راهی برای برون‌رفت از برخورد نظامی باشد. منتهی آمریکایی‌ها همواره تأکید داشتند که گزینه‌ی نظامی هم بر سر میز همچنان باقی می‌ماند، تا زمانی که ایران به تعهدات بین‌المللی خود و به‌خصوص به قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل بی‌اعتنایی کند.

گفتید که یکی از مشکلاتی که آمریکایی‌ها در رابطه با تصمیم‌گیری دارند، این است که به موقعیت محمود احمدی‌نژاد یا در مجموع آن‌چه او اعلام و اظهار می‌کند باور ندارند. ولی از آن‌سو لابد شکی ندارند که رهبری، همان‌طور که شما گفتید، همه‌ی اختیارات را در این زمینه‌ها در دست دارد.

وقتی آمریکایی‌ها این‌طور فکر می‌کنند چرا نتایج کنفرانس تهران را که در واقع زیر نگاه آیت‌الهد خامنه‌ای اتفاق افتاده بود نپذیرفتند؟ با توجه به این که آقای «داسیلوا» رئیس جمهوری برزیل و مقامات ترکیه اعلام کردند که این نشست از پیش به اطلاع آمریکایی‌ها رسیده بوده و نظر مساعد آنها را هم در پی داشته است؟!


محمود احمدی‌نژاد

توافقی که در تهران صورت گرفت، چندماه بعد از تعهدی بود که در اروپا قبول کرده بود. یعنی بنایش این است که در عرض این چندماه ایران در ظاهر حدود دو برابر آن‌چه پیش از این داشت داشت، اورانیوم غنی کرد و در نتیجه توافق تهران مورد قبول آمریکایی‌ها و همان‌طور که دیدیم، گروه ۱+۵ قرار نگرفت. دقیقاً به این خاطر که ایران در این چندماه توانست مقدار خیلی بیشتری از اروانیوم را غنی کند. در نتیجه حاضر نبود که آن حدود ۷۵درصد اورانیوم غنی‌شده‌ی خود را به روسیه و فرانسه بفرستد.

کشورهای ۱+۵ گویا پیشنهاد مذاکره با ایران را مطرح کرده‌اند. چقدر امکان اجرایی‌شدن این پیشنهاد وجود دارد؛ با توجه به اینکه آقای احمدی‌نژاد هم در برخی گفت‌وگوهای خودشان به این قضیه ابراز تمایل کرده‌اند؟!

گروه ۱+۵ همواره، حتی زمانی که قرارداد تهران را نپذیرفتند، اعلام کرده بودند که درها برای مذاکرات با ایران باز است و حتی مسئول سیاست خارجی اروپا به‌عنوان رابط با جمهوری اسلامی ایران تعیین شده بود. در نتیجه از نظر گروه ۱+۵ هیچ گونه محدودیتی برای مذاکره وجود نداشت. آن‌چه از نظر این گروه مهم است این است که ایران طفره نرود و وقتی سخنی را مطرح می‌کند و تعهدی را به‌عهده می‌گیرد، آنها را اجرا کند.

به اعتقاد من گره‌ی کار در این است. بسیاری در غرب بر این اعتقاد هستند که ایران صرفاً زمان می‌خرد و زمانی که بحث مذاکره و آمادگی برای آن را مطرح می‌کند، بیش‌تر به‌خاطر این است که یا ایجاد نفاق و جدایی بین گروه ۱+۵ کند و یا آنقدر ماجرا را به طول بکشاند تا در این میان آن‌چه می‌خواهد را انجام دهد. این شناخت به سال‌ها رفتار ایران برمی‌گردد. زمانی که ایران در گذشته، حتی در زمان آقای خاتمی، این بحث را مطرح می‌کرد که آمادگی مذاکره دارد و مذاکره هم با اروپایی‌ها می‌کرد، به‌موازات آن هرگز فعالیت‌های هسته‌ای خود را معلق نکرد.

در نتیجه آن‌چه آمریکایی‌ها و غربی‌ها به دنبال آن هستند، سوای آن چیزی است که ایران درباره‌ی آن صحبت می‌کند. گروه ۱+۵ درصدد اجرایی‌شدن قطعنامه‌های شورای امنیت در مورد تعلیق غنی‌سازی ایران است. اگر که ایران صرفاً اعلام آمادگی مذاکره کند، ولی به فعالیت‌های خود ادامه دهد (که قطعاً چنین کاری را خواهد کرد)، و در نتیجه ی این اختلاف برداشت از مذاکرات، می توان گفت که نتیجه‌ی چنین مذاکراتی، از پیش به‌نوعی شکست خواهد بود.

Share/Save/Bookmark