رادیو زمانه > خارج از سیاست > اقتصاد و معیشت > «شکست پشت شکست» | ||
«شکست پشت شکست»مریم محمدیmmohammadi@radiozamaneh.comزمان پرداخت یارانههای نقدی به دهکهای پایین جامعه، در آخرین توافق میان دولت و مجلس، به نیمهی دوم سال جاری موکول شده بود.
نیمهدوم سال فرا رسیده است و به همین علت، بحثهای تازه دربارهی یارانهها، میزان و زمان دقیق پرداخت آنها و چگونگی افزایش قیمت کالاها در قبال آن، بار دیگر در سطح جامعه مطرح شده است. محمدرضا فرزین، سخنگوی «کارگروه طرح تحول اقتصادی»، روز گذشته، آخرین فرصت برای مراجعهی خانوارها به سایت وزارت رفاه را برای ثبت حساب بانکی اعلام کرد. بر اساس اعلام سخنگوی کارگروه طرح تحول اقتصادی، تاکنون ۱۶میلیون و ۷۰۰هزار خانوار برای دریافت یارانهی نقدی ثبت نام کردهاند. برخی مانند این خانم تهرانی در انتظار دریافت آن هستند: من فرم را پر کردهام، ولی هنوز یارانهها را به ما ندادهاند. میگویند که پرداخت میکنند. اطلاع دارید چه مبلغی به شما پرداخت میکنند؟ نه؛ دقیق نمیدانم. ولی میدانم که میدهند. یعنی مطمئن هستید که مبلغی را حتماً پرداخت خواهند کرد. بله؛ پرداخت میکنند. قیمت آب و برق و خدماتی که در پیوند با یارانهها، قرار بود گران بشوند، هیچ تغییری کرده است؟ هنوز هیچ تغییری نکرده است. همه چیز هنوز سرجایش است. با اینکه میزان یارانهها تاکنون تعیین نشده است، برخی از مردم بر اساس اخبار و شایعات غیر رسمی، ارقامی برای آن قائل شدهاند. مانند این خانم کرمانشاهی که بر همین اساس تصمیم دیگری گرفته است: نه ... نگرفتهام. نرفتم. نخواستم. چرا تقاضا نکردید؟ دوست نداشتم بروم. بیست تومان چیست؟! مگر گدا هستم که بروم ۲۰ تومان بگیرم؟ حوصله داری؟! بیست تومان میدهند. کارشناسان و صاحبنظران اقتصادی، در آستانهی اجرای این قانون، چه میاندیشند؟ دکتر کمال اطهاری، استاد اقتصاد دانشگاه علامهی طباطبایی در تهران، مسئلهی یاد شده را اینطور میبیند:
اینکه دولت میآید و مقداری پول نقد (نفری حدود بیست هزارتومان) پرداخت میکند و چه زمانی این کار را میکند، اینقدر بزرگ شده که از یک موضوع اساسی دیگری دارد غفلت میشود؛ از محدودیتهایی که مطبوعات و همهی رسانهها دارند تا فیلتر شدن سایتها. از جمله سایتی که ما در مورد اقتصاد داشتیم فیلتر شده است و امکان آوردن این بحث اساسی در حوزهی عمومی سلب شده است که هدفمند شدن یارانهها در دامنهی اصلاحات اقتصادی- اجتماعی وسیعی باید صورت بگیرد و اصلاً خبری از موضوع برنامهای نیست که برای اصلاحات وجود دارد. ممکن است در این زمینه توضیح بیشتری بدهید؟ این نوع سیاستها که به جای یارانههای غیر نقدی، به مردم یارانهی نقدی پرداخت شود، باید بر دامنهی سیاست اجتماعی و اصلاحات اقتصادی صورت بگیرد. چون در کل سیاستهای قیمتی در کوتاهمدت میتواند بر رفتار مصرفکننده اثر بگذارد. جمعبندی از سیاستهایی که در اروپا در این مورد اجرا شد، کاملاً بر این امر تاکید میکند. منظورتان این است که مردم میتوانند به افزایش قیمتها هم عادت کنند و رفتار مصرفی خودشان را تغییر ندهند؟ بله عادت میکنند و نمیتوانند رفتار مصرفی خود را عوض کنند. دولت هم به این تمکین میکند. این تمکین همین الان هم صورت گرفته است. در میان مردم این مقاومت مدنی گسترده شده بود و همه میگفتند که اگر دولت بخواهد پولی را در قبضهای آب و برق از ما بگیرد که اعلام میکند، و سه برابر یارانه هاست، ما مصرف میکنیم و پول آب و برق را نمیدهیم. آن وقت دولت بیاید و آنها را قطع کند. اصلاً این حرکت عمومی شده بود. طوری که دولت عقبنشینی کرد و گفت که حالا قیمتها را بالا نمیبرد و اینها را جزو یارانههای مردم حساب میکند. پس به نظر شما، علت عدم افزایش قیمت آب و برق و گاز، این برخورد اجتماعی است؟ بله… به این ترتیب، شما معتقدید که سیاست دولت برای کاهش الگوی مصرف، برنامهریزی نشده است. پیشنهاد شما چیست؟ در چه زمینههایی دولت میتوانست این کار را بهعنوان پیشزمینهی طرح یارانهها انجام بدهد؟ وقتی قرار است اینکار صورت بگیرد، سیستمهای واحد تحریم اجتماعی باید برقرار شود؛ مثلاً مانند آلمان. اگر سیستم آلمان را با سیستمی مانند فرانسه مقایسه کنید، میبینید که در فرانسه، دولت به بخشی از جامعه، مسکن ارزان اختصاص میدهد، ولی در آلمان، دولت به خانوارها، برای مسکنشان پول نقد میدهد یا به شکلی برای آنها حساب میکند و نمیآید برای آنها خانه بسازد. وقتی شما میخواهید وارد سیستم یارانهی نقدی بشوید، باید سیستم تأمین اجتماعیتان را مانند آلمان دیجیتالی کرده باشید. از این حرکت در ایران خبری نیست. مثال دیگری میزنم؛ مصرف انرژی در یک واحد مسکونی اروپا سیدرصد یک واحد مسکونی با متراژی مشابه در ایران است. با اینکه اروپا زمستانهای سرد و طولانیای هم دارد. حال شما وقتی میخواهید قیمتها را بالا ببرید که الگوی مصرف انرژی را عوض کنید، خودبهخود اتفاقی نمیافتد. سه مرحله دارد تا ما به مرحلهای برسیم که بتوانیم کاملاً سیستمهای صرفهجویی در انرژی را در واحدهای مسکونی در ایران پیاده کنیم. لابد مؤسسات و کارخانجات صنعتی و تولیدی و در کل نهادهای دولتی هم در این مصرف اضافه نقش دارند؟ بله و همینطور حمل و نقل. دولتی که پول متروی تعهد شده و قانونی شدهاش را نمیدهد تا حمل و نقل عمومی راه بیافتد، چگونه میخواهد از تغییر مصرف صحبت کند؟ این مردم چگونه به سر کار بروند؟ با چه وسیلهای بروند؟ جز این که یک ماشین را حتی دو ماشین کنند تا بتوانند کارهایشان را انجام بدهند. یا مثلاً در الگوی شهرسازی، باید شهرها جمعوجور بشوند، اما یکباره مسکن مهر مردم را دعوت میکند به اینکه ۴۰ کیلومتر آن طرف شهر تهران یا دیگر شهرهای بزرگ اسکان پیدا کنند. با این کار شما مصرف انرژی را چندبرابر خواهید کرد. چون نه تنها مسئلهی رفت و آمد مطرح است، بلکه باید برای این مردم مدرسههای جدید ساخته شود و یا تأسیسات جدید انرژی دهی برای خانهها درنظر گرفته شود. در صورتیکه شما میتوانید از ظرفیت مدارس موجود در محیطتان استفاده کنید یا از تأسیسات عمومی موجود استفاده کنید. اگر البته دولت اجازه بدهد که رشد جمعیت کاهش پیدا کند و بر طبل رشد جمعیت نکوبد. بههرحال این طرح در شرف اجرا است. یکی از سئوالاتی که ممکن است مطرح باشد، این است که در بخشهای تولیدی، بهویژه در صنعت، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ بخش صنعت هم به همین ترتیب، آسیبهای زیادی خواهد دید. مثلاً تا چیزی میشود، خاموشیها را به بخش صنعت وارد میکنند. این را هم بگویم که از کل یارانههایی که تقسیم شده است، قرار است ۵۰درصد آن به خانوارها داده شود که همانطور که توضیح دادم، سیاست اجتماعی آن تضمین نشده است. ۲۵درصد در اختیار دولت قرار میگیرد، به خاطر اینکه هزینهاش بالا میرود و ۱۵درصد به کل صنایع اختصاص پیدا خواهد کرد. بر مبنای خبری که من همین امروز دیدم، نایبرییس کمیسیون کشاورزی گله داشت از اینکه چرا سهمیهی بخش صنعت از یارانهها، نسبت به بخش کشاورزی دو برابر است و اعلام شده بود سیدرصد از درآمد کل یارانهها به بخش صنعت اختصاص پیدا میکند. بله؛ اعلام شده بود که حدود ۲۵درصد این درآمد، غیر از دولت و خانوار، به این بخشها اختصاص پیدا کند. حال اگر تغییراتی داده باشند، فرض کنید سیدرصد از کل هم که شده باشد، بحث این است که چقدر از این سیدرصد کل، به هر بخشی برسد. تازه در این سیدرصد از کل، شهرداریها و آب و برق و ... هم قرار دارند. یعنی هزینهی این ادارات هم بالا میرود و بنا بوده از این نمد کلاهی هم به آنها برسد. این چیزی است که تصویب شده است. بحثهایی که در کمیسیونها جریان پیدا میکند و اینکه در آستانهی هدفمند شدن یارانهها، تازه دارند بر سر سهم، جنگ و دعوا میکنند، کاملاً مؤید گفتههای من است. در حالی که پیش از این باید تمام سیستم چیده شده باشد، بعد شما وارد شوید. برای مناری که دارد دزدیده میشود، باید پیش از این چاهی کنده شده باشد. الان تازه دارند بحث میکند که سهم هر بخش چیست و جدا از آن، اعداد متناقضی هم اعلام میشود. در هرصورت، آنطور که من از این قانون و آنچه تصویب شده بود، اطلاع دارم، این است که بیستوپنج درصد (سی درصد) برای بخش صنعت اختصاص داده شده و بعد هم چانهزنی برای اینکه کدام بخش سهم بیشتری در اختیار بگیرد. به این ترتیب، چشماندازی که حداقل در کوتاهمدت پس از اجرای این قانون میبینید، چیست؟ یک شکست دنبال شکستهای دیگر و دنبالهی این است که من نبودم، دستم بود، تقصیر آستینم بود. علیرغم هشدارهایی که طی دو سه سال گذشته داده شده، این مسئله، زیر امواج مسائل روزمره گم شده است و شما در رسانهها بحثی اساسی راجع به این موضوع نمیبینید. الان رایج شده و دولت مرتب اعلام میکند که ما حرفهای کلی را میزنیم، تا بعد بتوانیم به آن بپردازیم. در هیچ جای جهان تحولاتی در این زمینه را بهصورت کلی بیان نکردهاند. ریز بهریز، با مدلهای اقتصاد سنجی، با بحثهای زیاد، چه در سطح آکادمیک، چه در احزاب پیش رفته و پیرایش پیدا کرده تا عملیاتی شده است. ما چنین برنامه و چنین ارادهای را متأسفانه در دولت مشاهده نمیکنیم. |