رادیو زمانه > خارج از سیاست > ایران > طنین مجدد الله اکبر در فضای تهران | ||
طنین مجدد الله اکبر در فضای تهرانمریم محمدیmmohammadi@radiozamaneh.comپس از ماههای متمادی که از فروکش کردن اعتراضات خیابانی و علنی میگذرد، دیشب در مناطقی از تهران مردم روی بامها رفتند و بانگ اللهاکبر در قسمتهایی از شهر طنینانداز شد.
در همین زمینه با چند تن از ساکنان شهر تهران صحبت کردهام و سرانجام گفتوگویی با شهلا لاهیجی، نویسنده، مترجم و ناشر ایرانی انجام دادهام.تماسهای اولیهی من با اهالی جنوب شهر تهران و نقاطی از مرکز و غرب بود که مخاطبها یا تمایلی به گفتوگو نداشتند و یا میگفتند در محلهی آنها چنین اتفاقی نیفتاده است.
یکی از اهالی ساکن مناطق مرکزی تهران میگوید: من نشنیدم. در دو منطقه بودم، در هر دو منطقه هم نشنیدم. در خانهی خودمان هم بچهها چیزی نشنیده بودند. چند تن دیگر اما از جمله خانم رحیمی در یوسفآباد میگوید: منطقهی ما که بود. در یوسفآباد ... صداها کاملاً واضح و بلند بود؟ در منطقهی ما خیلی زیاد بود. من جاهای دیگر را نمیدانم. چه ساعتی بود و چند دقیقه طول کشید؟ محلهی ما از ساعت ۱۰ شروع شد تا ده و نیم ادامه داشت. نسبت به دورهی قبل و شبهایی که اللهاکبر گفته میشد، شلوغ بود. یعنی صدا از همه طرف میآمد. ما هم بودیم. از محلههای دیگر تهران اطلاعی ندارید؟ برادرم و خانوادهاش که در منطقهی زعفرانیه زندگی میکنند، میگفتند که در آنجا هم بوده است و خودشان هم بودهاند. تقریباً همهجا بوده، حالا کم و زیادش را نمیدانم، ولی تقریباً میتوانم بگویم که همه جا بوده است. خانم دیگری که مدرس دانشگاه تهران است و در منطقهی شهرک غرب زندگی میکند، توضیح میدهد: در منطقهی ما که خیلی خوب بود، خیلی زیاد بود. حتی «مرگ بر دیکتاتور» هم خیلی زباد گفته میشد. الان هم در جایی بودم و کسانی از مناطق مختلف تهران مانند یوسفآباد، سعادتآباد و ... هم آنجا بودند. همه میگفتند اللهاکبر در حوالی خانههای آنها هم خیلی زیاد بوده است و با دوران اللهاکبر گفتنهای قبل خیلی فرق میکرده است. چرا دیشب پس از مدتها، چنین اتفاقی افتاد؟ من اینطور شنیدهام که گویا در مجلس صحبتهایی در رابطه با دستگیری کروبی و موسوی بوده و علیآبادی گفته است: ما خودمان در تلاش هستیم که این مسئله را تمام کنیم و الان مشغول تکمیل پروندهی این آقایان هستیم. فکر میکنم در راستای این اخبار و اتفاقاتی که در مجلس و در واقع در سطح حکومت میافتد، این حرکت انجام شد. فکر میکنم به خاطر این مسئله است. یعنی این قضیه دیروز در مجلس اتفاق افتاده بود و مردم هم دیشب اینطور واکنش نشان دادند. آقایی از ساکنین منطقهی سعادتآباد که در آنجا نیز بانگ اللهاکبر شنیده شده است، در مورد علت این رویداد میگوید: اطلاع خاصی در این مورد ندارم ... خودتان دوشنبهشب چه فکری میکردید؛ یا چه برداشت و حسی داشتید؟ چنین اتفاقی در این شبها خب مقداری تعجبآور است. البته سال پیش، در جریان حرکتهایی که اتفاق افتاد، مدت زیادی ادامه داشت ولی احساسی که الان به آدم دست میدهد، این است که حرکتی غیر عادی در جریان است و اتفاق ویژهای افتاده است.در واقع، به لحاظ تاریخی، این صدا یکجور هشدار است که در شهر مشکلاتی پیدا شده یا تعرضاتی به مردم شده است. یعنی از دورهی انقلاب، معمولاً یادآور این مسئله است که به شکلی به مردم تعرض شده است. از خانم دیگری که در منطقهی یوسفآباد زندگی میکند، در مورد اطلاعش یا گمانش، دربارهی حادثهی دیشب میپرسم: من چون مریض داشتم، خیلی در جریان نبودم و اتفاقاً میپرسیدم چرا. میگفتند صحبت دستگیری آقای موسوی و آقای کروبی بوده است. چون سر کار هم بودم، هنوز چندان در جریان ماجرا قرار نگرفتهام. طنین اللهاکبر دیشب واضح و آشکار بود؟ بله نسبت به همیشه خیلی واضحتر بود. نسبت به همیشه زیادتر بود. مطالبات مردم شهلا لاهیجی، ناشر و پژوهشگر در پاسخ به اینکه چگونه است که بعد از مدتها که خبری از تظاهرات و اعتراضهای بیرونی نبوده، دوشنبهشب چنین اتفاقی در تهران میافتد، توضیح میدهد: موضوع سر این است که دائماً گفته میشود: خب دیگر تمام شد! حرکت جامعه برای خواستههایش که هیچوقت تمام نمیشود. خواستهها سر جای خودشان هستند. خواستهها آزادی مطبوعات، آزادی انتخابات و آن چیزهایی است که جامعهی مدنی مطالبه میکند.بنابراین نمیتوان گفت تمام شد. چون مردم به خواستهای نرسیدهاند که تمام بشود. وقتی تمام میشود که شما آلترناتیوی جای آن بگذارید. حال آن آلترناتیو جوابگو باشد یا نباشد. اینجا که این اتفاق نیفتاده است. افتاده؟! بههرحال این جنبش روزی در خیابان حضور داشت و الان ندارد. الان هم میشنویم که در واکنش به احتمال دستگیری رهبران جنبش سبز این اتفاق افتاده است. آیا اعتراضهای خیابانی، اعتراضهای بیرونی، همواره با چنین تحرکاتی میتواند بروز پیدا کند؟ مردم روزی به خیابان میآمدند و حرف میزدند. حالا به دلیل خطری که دارد، توی خیابان نمیآیند. بهتر هم هست که نیایند. برای اینکه بنا نیست بهایی چنان سنگین برای امر نامعلومی پرداخت شود، اما باید دید در درون چه میگذرد. آیا مثلاً دانشجویان با همهی فشاری که به آنها دارد میآید از خواستههایشان دست کشیدهاند؟ ما میبینیم که نه؛ بههرحال یک سری خواستهها دارند. ممکن است سمبل این حرکات به نام هواداری از رهبر دمکراسیخواهی مردم بروز کند، ولی نهایتش آن است که آن خواستهها هنوز وجود دارند. برای اینکه به آنها دستیابی پیدا نشده و شکل آن ممکن است عوض شده باشد و دیگر بهصورت تظاهرهایی خیابانی جلوه نکند. نکتهی دیگری که در این شکل تظاهرات یا اساساً در اعتراضاتی که پس از انتخابات شکل گرفت، قابل بحث است و راجع به آن صحبت میشود، این است که پایگاه اجتماعی این جنبش سبز، این حرکت اعتراضی کجاست؟ شما هم وقتی به خواستهها و مطالبات اشاره میکردید، اشارهتان عمدتاً به مسائل دمکراسیخواهانه و آزادیهای فرهنگی و اجتماعی بود. این واقعیت هم وجود دارد که اقشار زیادی از مردم مشکلات معیشتی و اقتصادی دارند؛ در حدی که شاید آزادیهای اجتماعی برای آنها در مراتب بعدی قرار میگیرد. در درون قشر متوسط، خواستههای معیشتی و اقتصادی وجود دارند. تغییردهندگان جامعه در همهی دنیا و در همهی انقلابها، قشر متوسطاند. قشر متوسط در حال حاضر، بیش از همهی اقشار دیگر مشکل اقتصادی دارد. بههرحال وقتی میگوییم قشر متوسط، یعنی طبقات اقتصادی پایینتر از آنها هم وجود دارند و میدانید که این شائبه در جنبش سبز هم هست که طبقهی متوسط آگاه شهری، با طبقات فرودست نتوانسته ارتباط برقرار کند و هرگاه هم که حرکتی مانند حرکت دیشب ایجاد میشود، باز در پی یک خواست دمکراتیک بوده است. اساساً این خواستههای آزادیخواهانهی طبقهی متوسط چرا به طبقات فرودست اجتماعی منتقل نمیشوند؟ اگر این خواستهها واقعاً اهمیت دارند و در پیشبرد مطالبات جنبش سبز نقش دارند چرا از جانب آنها عنوان نمیشوند؟ این در صورتی عملی است که یک جامعهی آزاد وجود داشته باشد که قشر متوسط آگاه بتواند دانستههایش را در اختیار آنها بگذارد. آیا چنین وضعیتی وجود دارد؟ موضوع این است. یعنی شما نمیتوانید بگویید در جامعه، گسلی بین آگاهان و طبقات عام ... طبقات فرودست اقتصادی منظورتان نیست؟ من لفظ فرودست را از این جهت بهکار نبردم که بهنظرم میآید این فرودستی در حال حاضر دارد به طبقهی متوسط هم کشیده میشود. کسانی که میگوییم زیر خط فقر هستند. الان کارمندان دولت در آستانهی ورود بچههایشان به مدرسه، ولو که استاد دانشگاه هم باشند، دچار مشکلات فراوان هستند. نمیدانم اینها را در طبقهبندیتان در کجا جا میدهید؟ اینها چه کسانی هستند؟ قطعاً طبقهی متوسط ... ... اما بسیار درگیرند. یعنی از پس شهریهی مدارسی که گفته میشود مجانیاند، ولی مجانی نیستند و حتی از پس گذران زندگی، تهیهی پوشش و لوازم تحصیل برای فرزندانشان برنمیآیند. چه بسیاری از طبقات پایینتر که امسال اصلاً نتوانستند مدرسه بروند. میتوانم این نتیجه را از صحبت شما بگیرم که طبقهی متوسط، به لحاظ پایگاه فرهنگیای که دارد، تقاضاهایش را بهطور کلی، در اشکال دمکراتیک بیان میکند و از اشکالی که فکر میکند به خشونت میگروند، دوری میکند؟ مسلم است! روش جنبشهای اجتماعی طبقهی متوسط دوریگزینی از خشونت است. وقتی ما میگوییم: گفتمان، مسائل صنفی، ایجاد صنوف، ایجاد نهادهای جامعهی مدنی و ... همه نشاندهندهی نحوهی حرکت قشر متوسط هستند. در جنبش سال ۱۳۵۷، به دلیل اینکه مذهب که جریانی عامشمول بوده، بنیاد حرکت را تشکیل میداده، میتوانسته همهی اقشار را به حرکت دربیاورد و بخش روشنفکری در حقیقت، از این حرکت عام همگانی دنبالهروی کرده است. ولی در اینجا وضعیت برعکس است. یعنی جنبش طبقهی متوسط به این مفهوم نیست که ندانند طبقات فرودست چه هستند. چون مگر در یک جریان دمکراتیک، اقتصاد تعریف نمیشود؟ |