رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۲۰ شهریور ۱۳۸۹
اعلام موجودیت «جمعیت حامیان رییس دفتر محمود احمدی‏نژاد»

نمایش بزرگ آقای رییس‌جمهور

مریم محمدی

«جمعیت حامیان رییس دفتر محمود احمدی‏نژاد»، روز دوشنبه، پانزدهم شهریورماه، در تالار «میثاق» متعلق به ارتش، اعلام موجودیت کرد.این خبر روز، شانزدهم شهریورماه، توسط برخی رسانه‏های اصولگرا و اصلاح‏طلب منتشر شد.پایگاه اینترنتی «الف» متعلق به احمد توکلی، نماینده‏ی اصولگرای مجلس و از منتقدان جدی احمدی‏نژاد و معاون وی، رحیم‏مشایی، تشکیل‌دهندگان این جبهه را چند گروه ناشناس و مجعول خوانده بود.

Download it Here!

به گزارش این رسانه، سخنرانان در این مراسم، به شدت به منتقدان و مخالفان آقای مشایی، از جمله روزنامه‏ی کیهان و حسین شریعتمداری حمله کردند.از سوی دیگر، به‏نظر می‏رسد که نشریات و رسانه‏های متعلق به اصولگرایان سنتی، به عمد از انعکاس این خبر خودداری کرده باشند.روزنامه‏های کیهان، رسالت و حتی روزنامه‏ی جمهوری اسلامی، علی‏رغم حساسیت‏ها و انتقاداتی که نسبت به مسائل مربوط به رحیم مشایی دارند، درباره‏ی این رویداد به طور کامل سکوت کرده‏اند.

در شرایطی که احزاب و سازمان‏های سیاسی شناخته شده برای ادامه‏ی فعالیت با مشکلات و موانع حکومتی مواجه هستند، بد نیست ببینیم مسئولان این احزاب و سازمان‏ها چه می‏گویند؟

کوروش زعیم، عضو شورای مرکزی «جبهه‏ی ملی داخل» می‌گوید:

از آغاز دولت نهم معلوم بود که یک سناریوی بزرگ با بازیگرانی که از خودشان اختیاری ندارند، در شرف اجرا است. من این را از آغاز این دوران، در نوشته‏ها و سخنانم اشاره کرده بودم.اکنون هم همه‏ی زیرساخت‏های مدیریتی و اقتصادی کشور نابود شده‏اند و کلیه‏ی درآمد ما صرف واردات و برای تغذیه‏ی قشری خاص و نابودسازی صنعت و کشاورزی به‏کار گرفته شده است. در صنایع نفت و گاز که منبع اصلی درآمد ما بود نیز به‏زودی تبدیل به واردکننده خواهیم شد.


کوروش زعیم، عضو شورای مرکزی «جبهه‏ی ملی داخل»

همه‏ی همسایگان ما به دشمن بالقوه تبدیل شده‏اند و تجزیه‏طلبی گروهی خاص، آشکار و میدانی شده است. به‏نظر می‏رسد که پرده‏ی اول این نمایش پایان یافته است.بنابراین اگر تشکیل این جبهه واقعیت داشته باشد و به‏عمل برسد، شاید دیگر نقش رییس‌جمهوری کنونی در این سناریو به پایان خود نزدیک می‏شود و از آن‏جا که هردو نفر از یک منبع قدرت پشتیبانی می‏شوند، به‏زودی پرده‏ی دوم نمایش بالا خواهد رفت.

در پرده‏ی دوم نمایشی که می‏گویید، چه می‌بینیم؟

این پرده‏ی دوم به‏هرحال یک ارزیابی است و وقتی آدم آن را به‏صورت واقعیت ادا کند، آن وقت متهم به تشویش اذهان عمومی می‏شود. چون از آغاز دوره‏ی ریاست جمهوری محمود احمدی‌نژاد در سال ۱۳۸۴تابه‏حال، پیش‏بینی این‏گونه رویدادها را می‏کردیم. الان هم می‏گویم این جریان، جریانی که حاکم بر کشور است و هیچ گروهی، حتی صنف روحانیون و حتی رأس نظام، نمی‏توانند آن را کنترل کنند، وارد مرحله‏ی بعدی می‏شود که بتواند مدیریت و چیرگی خود را بر سیاست کشور ایران تثبیت کند.

این پرسش بازهم پیش ‏می‏‏آید: وقتی امروز این جریان از حمایت روحانیت و از حمایت حتی-آن‏طور که شما اشاره کردید- رهبری هم برخوردار نیست، به پشتوانه‏ی چه نیرویی بازهم حرکت می‏کند؟

همان نیرویی که دولت دهم را روی کار آورد و اعتراضات مردمی را سرکوب کرد، اکنون هم حاکم است. فکر می‏کنم همه، آن نیرو را مشاهده کردند. البته ما پایانی دلخواه برای آنها در این جریان نمی‏بینیم، ولی به‏هرحال یک واقعیت است که دارد به‏وقوع می‏پیوندد و ما باید صبر کنیم. ما که الان بیرون از زندان هستیم، باید مواظب جملات‏مان و اظهارنظرهای‏مان باشیم.ولی در تمام نوشته‏هایم در این چندسال، اشاره کرده‏ام به روندی که از سال ۱۳۷۸ آغاز شده و همین‏طور تا امروز پیش رفته است.

شاید از این منظر نیز مسئله قابل تأمل باشد: در شرایطی که در ایران، هرنوع تشکل و تجمعی می‏تواند مورد هجوم و حمله‏ی اصولگرایان افراطی قرار بگیرد، نشست حامیان رحیم مشایی در تالار میثاق ارتش و طبعاً با محافظت کامل برگزار می‏شود.

این موضوع خیلی آشکار بود. اگر یادتان باشد، ما در اوایل حکومت دولت نهم، به آقای مشایی حمله کردیم و او را متهم کردیم به نابودسازی عمدی میراث فرهنگی و تاریخی ما. اخیراً آقایان شروع کرده‏اند به تغییر مسیر دادن و خود را هوادار فرهنگ کهن ایرانی دادن؛ حتی هوادار کوروش؛ آن‌هم با نامگذاری روزهایی چون روز کوروش.

اینها به‏هرحال می‏خواهند سوار موج احساسات مردمی بشوند و به هدفی که دارند برسند. ما باید صبر کنیم و ببینیم نتیجه‏ی آن چه خواهد بود. به عقیده‏ی من، نتیجه‌، آن‏چه این آقایان انتظار دارند نخواهد بود، ولی تصور می‏کنم برای ملت ایران مثبت باشد.

باندبازی

از سعید مدنی، عضو «شورای فعالان ملی- مذهبی»، می‌پرسم: تحلیل شما در این‏ زمینه چیست؟

نزدیکان آقای احمدی‏نژاد از مدت‏ها پیش به این ارزیابی رسیدند که یک جریان و یک مجموعه‏ی موقت و مشروط هستند. در واقع آنها، بر پایه‏ی تصمیم جناح‏های مؤثر در نظام سیاسی ایران که بخشی از آن جناح نظامی- امنیتی و بخشی هم اصولگرایان با سابقه‏ی دیرینه در نظام سیاسی ایران بودند، بنا به شرایط خاص انتخاباتی، شکل گرفتند و به جامعه عرضه شدند.

اگر این جناح‌ها به این نتیجه می‏رسیدند که مجموعه‏ی آقای احمدی‏نژاد دیگر اهداف آنها را برآورده نمی‏کند، آن را از صحنه‏ی سیاسی حذف می‏کرد؛ زیرا فاقد هرگونه پایگاه اجتماعی بود. به همین دلیل، سعی کردند یک پایگاه اجتماعی برای‌شان شکل بدهند.

اولین اقدامات‏ مجموعه‌ی آقای احمدی‌نژاد، گرفتن مواضعی بود که از مواضع نظامی‏ها و اصولگرایان راست متمایز بودند. مانند موضعی که در مورد حضور زنان در استادیوم‏های ورزشی مطرح می‏شد و مواضع غیر متعارفی که با ماهیت و نیرویی که پشتیبانی کرده بود تا چنین دولتی به قدرت برسد، هم‏سنخ نبود و مورد اعتراض آنها هم واقع می‏شد. درواقع به‏تدریج به سمت تبدیل این نیرو به یک حزب سیاسی با آلترناتیوی برای آینده رفتند. فکر می‏کنم شکل‏گیری جریان هواداران آقای مشایی هم بخشی از برنامه‏‏ای است که این جریان در دستور کار دارد.

فکر می‏کنید موفق خواهند شد تا این جریان را پایه‏ی یک حزب سیاسی بزرگ قرار بدهند؟

لااقل شکل‏دهندگان و مؤسسان این مجموعه، چنین تصوری را دارند. ارزیابی شخص من این است که چنین امکانی وجود ندارد. ایجاد یک پایگاه اجتماعی برای یک نیروی سیاسی، مستلزم برخورداری آن نیرو از یک هویت مستقل، یک پیشینه‏ی تاریخی مستقل و به‏اصطلاح، داشتن مواضع روشن است. در حالی‏که این جریان فاقد پشتوانه و یا هویت روشن است.

رحیم مشایی که محور این جریان جدید است، به مسائلی حول ایرانیت و به‏اصطلاح نوعی ناسیونالیسم که در جمهوری اسلامی سابقه نداشته، اشاره می‏کند. آیا این نمی‏تواند یک پایگاه اجتماعی برای او و اطرافیانش فراهم کند؟

این جریان سیال‏ است و مواضع کاملاً ژلاتینی در قبال شرایط موجود دارد. به همین دلیل هم چندان نمی‏تواند بر چنین مواضعی پایدار بماند و در عین حال از موهبت رانت سیاسی- نظامی و همین‏طور اقتصادی نظام سیاسی ایران برخوردار شود.

بنابراین اگرچه به‏صورت ناگهانی، مثلاً در گردهمایی ایرانیان خارج از کشور چنین مواضعی گرفته می‏شود، ولی بعد از آن، در مواجهه با سئوالات، نوعی عقب‏نشینی می‏بینیم و این بازی رفت و برگشت در مواضع هم‏چنان وجود خواهد داشت. به‏همین دلیل هم در ذهنیت جامعه‏ی ایران مواضع روشنی هک نمی‏شود.

انتظار این‏که یک پایگاه اجتماعی حول این مواضع ناپایدار، بی‏ثبات و ژلاتینی و حتی متناقض جمع بشود، ناممکن است. شما مواضع آقای احمدی‏نژاد را در مورد حضور زنان در استادیوم‏های ورزشی مقایسه کنید با مواضع همین دولت در مورد لایحه‏ی حمایت از خانواده. اینها تناقض‏های عجیب و غریبی دارد که امکان این‏که این مجموعه را به‏صورت یک جریان سیاسی با پایگاه اجتماعی در ایران تثبیت کند، تقریباً ناممکن می‏کند.

سعید مدنی در این‏باره ‏که چگونه همایش حمایت از مشایی در تالار ارتش برگزار می‏شود، می‏گوید:

ما مدت‏ها است که از اردوی نظامیان صداهای متفاوتی را می‏شنویم و رقابت‏هایی هم آن‏جا در جریان است؛ رقابت حامیان دولت فعلی و رقابت مخالفین دولت فعلی.به‏نظر من، جریان غالب نظامی- امنیتی در نظام سیاسی ایران و همین‏طور در میان اصولگرایان سنتی، به این جمع‏بندی رسیده که از زاویه‏ی دید کاملاً پراگماتیستی و کارکردی، این دولت و این مجموعه، برآورده کننده‏ی نیازها و خواست‏های او نیست. به این معنا که ناتوان‏تر از آن است که بشود کشور و منافع یک جریان قوی نظام سیاسی را به دست او سپرد و به امید او گذاشت.


سعید مدنی، پژوهش‏گر اجتماعی / عکس: دویچه‌وله

به‏همین دلیل هم به نظر من، در مجموع، جریان غالب نظام سیاسی در ایران و همین‏طور اصولگرایان سنتی به ناممکن بودن ادامه‏ی حیات سیاسی، از طریق تابلویی که شامل آقای احمدی‏نژاد و دوستانش می‏شود رسیده است. بنابراین به نظر من، نامزد نهایی اصولگرایان در تلاش‏های بعدی‏شان برای به‏دست آوردن مخصوصاً قوه‏ی مجریه، قطعاً این مجموعه نیست.

با توجه به این‏که اصولگرایان سنتی مشکلات فراوانی دارند، آیا جریان مشایی نمی‏تواند به عنوان یک جریان مستقل در انتخابات آتی خود را نشان بدهد؟

نه ... قطعاً نه، به این دلیل که این جریان، جریان باهویت و پایداری نیست. این جریان همیشه به صورت یک باند ذیل جناح‏های سیاسی دیگر در ایران، از قبل از انقلاب به شکل‏های مختلفی حضور داشته است؛ ولی تنها به صورت یک باند، در کنار ده‏ها باند دیگر بوده است. چون موجودیت آن موکول به حمایتی است که جناح‏های نظامی- امنیتی و همین‏طور اصولگرایان سنتی از او می‏کردند که به‏تدریج از این حمایت هم دارد کاسته می‏شود.

Share/Save/Bookmark