رادیو زمانه > خارج از سیاست > تحولات رسانهای > «تحلیلهایمان را به جنبش سبز، تحمیل نکنیم» | ||
«تحلیلهایمان را به جنبش سبز، تحمیل نکنیم»مریم محمدیmmohammadi@radiozamaneh.comتقریباً بلافاصله پس از انقلاب بهمن سال ۱۳۵۷، نشریات و رسانههای فارسیزبان در خارج از کشور شکل گرفتند و بهمرور، گسترش کمی و کیفی یافتند.
در طول بیش از سه دهه، هر حادثهی تعیینکنندهای در فضای سیاسی ایران، تاثیر مستقیم خود را بر رسانههای فارسیزبان خارج از کشور نیز گذاشته است؛ چه در شکلگیری رسانههای تازه و چه در تغییر یا تثبیت مواضع رسانههایی که موجود بودند. انتخابات دورهی دهم ریاست جمهوری ایران و بهویژه پیدایش جنبش سبز یکی از این حوادث تعیینکننده بهشمار میآید. این روزها سایت «جرس» (جنبش راه سبز)، یکسالگی تولد خود را پشت سر میگذارد. نقد، نگاه و نظر اهالی مطبوعات به سایت جرس چیست؟ در این زمینه به گفتوگو با نوشابه امیری، عضو شورای سردبیری سایت «روزآنلاین» و نگاه او به سایت جرس پرداختهام. وی در آغاز گفتوگو، نظر خود را بهطور کلی در مورد فضای رسانهای فارسیزبانان خارج از کشور مطرح میکند. آن بخش از نشریات خارج از کشور که بهطور حرفهای وجود دارند و کارمند و دفتر و دستک دارند، بهنظر من، گذشته از نقش غیر حرفهایها که در غالب وبلاگ و شهروندرسانه منتشر میشوند، به دو دسته تقسیم میشوند: در تعدادی از آنها رنگ حرفهای و روزنامهنگاری پررنگتر است و در تعدادی دیگر رنگ سیاسی برجستهتر است و آنها را بیشتر به ارگان نظریات خاص نزدیک میکند.
بهنظر میآید پس از ماجراهای جنبش سبز در هر دو گروه اتفاقهایی افتاده است. در آن بخش رسانهها که وجه حرفهای روزنامهنگاری پررنگتر است، به لحاظ کمی با افزایش روبهرو هستیم. در آن سو و در میان رسانههای تفکرهای مختلف، به لحاظ کیفی با مسئلهای روبهرو هستیم که پیش از این نبود؛ بهویژه در آن دسته از رسانههایی که متعلق به کسانی است که آبشخور اصلیشان ایران و در داخل کشور است و موضعگیریهایشان به حزبهای رسمی یا تفکرها، جناحها و تقسیمبندیهای داخل کشور برمیگردد. پس بر اساس تقسیمبندی شما میتوان اینگونه تعریف کرد که در خارج از کشور و در حیطهی رسانههای فارسیزبان، گروهی کار حرفهای رسانهای انجام میدهند و گروهی کار سیاسی؟ اگر بخواهیم تعریف دقیق بدهیم، باید بگوییم: نشریاتی که رنگ پایبندی به حرفهی روزنامهنگاری و تعلق خاطر به روزنامهنگاری در آنها پررنگتر است و نشریاتی که تعلق خاطر سیاسی در آنها پررنگ است. با توجه به اینکه داریم رسانهها را در پیوند با جنبش سبز بررسی میکنیم، مسئلهی حرفهای بودن صرف یا داشتن گرایش سیاسی مشخص را نقطهی ضعف میبینید یا نقطهی قوت؟ نه اصلاً بهعنوان قوت یا ضعف به آن نگاه نمیکنم. از این زاویه نگاه کنید که خوب است تفکرات مختلف در جامعهی ما فرصت بیان خود را داشته باشند. بخشی که به نقطهی ضعف تبدیل میشود، آن است که ما بخواهیم تصویر یا تحلیلی که از شرایط واقعی داخل کشور داریم و فقط تحلیل خودمان است را بر واقعیتهای جامعهمان سوار کنیم. برای من بسیار پیش آمده که حرفهای آقای موسوی را خواندهام و دیدهام که ایشان چقدر باز میبینند و دایرهی پیش رویشان چقدر گستردهتر است، ولی در اینسو، فرقی هم نمیکند، الزاماً جناح خاصی مورد نظرم نیست، میبینم که دایرهها بستهتر میشود. گویی که یک مسابقهی انتخاباتی در پیش است و هرکسی باید سعی کند نظریات خود را بگوید و به بقیه بیتوجهی کند. در داخل کشور، بهنظرم نمیآید که گردانندگان، رهبران یا هر اسم دیگری که بخواهیم روی آنها بگذاریم، به این نتیجه رسیده باشند. در بررسی همین دو شیوهی کار رسانهای، اگر مایل هستید به این سئوال من پاسخ دهید: بهعنوان نمونه به دو رسانهی «روزآنلاین» بهعنوان رسانهای که پیش از جنبش سبز وجود داشته و نشریهی اینترنتی «جرس» که پس از جنبش سبز بهوجود آمده، اشاره میکنم که هردو پیرامون جنبش سبز، فعال و پرکار هستند. آیا این دو نشریه بر اساس تقسیمبندیای که شما برشمردید، حرفهای و روزنامهنگاری هستند یا سیاسی؟ ما در اینجا سعی کردهایم اخبار مربوط به جنبش سبز، تحلیلها و گزارشهای مربوط به جنبش سبز را بدون توجه به اینکه کدام سبز پررنگتر و کمرنگتر است، منتشر کنیم. البته ما سعی کردهایم و قضاوت در این زمینه که آیا موفق بودهایم یا نبودهایم با مخاطب است. ما سعی کردهایم برخلاف قبل، این دایره را گستردهتر کنیم. پیش از این، ما از خیلی از همکاران بهاصطلاح خارج از کشوری استفاده نمیکردیم. به خاطر اینکه میخواستیم به ادبیات داخل کشورمان پایبند بمانیم، اما به موازات باز شدن دایره در داخل کشور، ما هم این دایره را بازتر کردیم. شما پیش از این بیشتر از همکاری روزنامهنگارانی که در داخل ایران بودند، برخوردار میشدید. بعد از پیدایش جنبش سبز، به چه معنایی این دایره را بازتر کردید؟ طیفهای مختلفی جزو جنبش سبز محسوب میشوند. چنانکه در سخنرانی اخیر آقای موسوی و همینطور بیانیهی هجدهم ایشان نیز به یکمعنا همین موضوع اعلام شده است. ما نیز سعی کردیم این دایره را بازتر کنیم تا افراد مختلف در آن حضور داشته باشند. همانطور که گفتم، میزان موفقیت را باید از مخاطب پرسید و اینکه در داخل کشور چه انعکاسی داشته است. این را میدانم که بههرحال میزان مخاطبین ما در داخل، نه تنها کم نشده، بلکه اضافهتر هم شده است. بسیار میشنوم که میگویند: شما دارید حرفهای مختلف ما را میگویید. این چیزی است که در مورد خودمان میتوانم بگویم. اما در مورد «جرس»، اولاً یکسالگی آن را تبریک میگویم. رساندن یک نشریه به یکسالگی، کار دشواری بوده و سهم بزرگی در وقایع بعد از انتخابات بازی کرده است. نکتهی دوم این است که آقایان بهطور مشخص روزبهروز رفتهاند به سمت تحلیل مشخص و چهارچوب مشخصی که خودشان از جنبش سبز میشناسند. خُب این چه اشکالی دارد؟ اگر به صراحت اعلام شود که این رسانه ارگان یک تفکر است، اصلاً بحثی هم پیش نمیآید. بهعنوان نمونه من روز گذشته نظریات آقای صدر را دربارهی یکسالگی جنبش سبز خواندم. ایشان به صراحت نوشته بودند که خوب است ما چهارچوبها و تحلیلهای خودمان را از جنبش سبز، به جنبش سبز تحمیل نکنیم. این ایرادی است که ایشان به جرس گرفتهاند. من بهطور شخصی با جرس هیچ ارتباط کاریای نداشتهام و هیچ اطلاع دست اول شخصی از آنها ندارم. ولی اخبارشان را دنبال میکنم. اینکه چه مسائلی در آنجا میتواند درج شود، اینکه گفته شده- شاید آقایان خودشان بخواهند توضیح بیشتری بدهند - راجع به سالهای ۱۳۶۰ و ۶۷ و کشتارهای آن مقطع و همچنین راجع به بهاییان نباید نوشت؛ و اینکه بهطور مشخص مطرح میکنند و میگویند چه کسانی در داخل جنبش سبز جای میگیرند و چه کسانی جای نمیگیرند، بهنظر من، وجه مناقشهبرانگیز نشریهی جرس است. همانطور که گفتم، اگر به صراحت اعلام کنند که متعلق به یک بخش تفکری جمهوری اسلامی هستند و اینگونه فکر میکنند، خیلی هم عالی خواهد بود. چرا میگویید «یک بخش تفکری جمهوری اسلامی» و نمیگویید: یک بخش تفکری جنبش سبز؟ برای اینکه خودشان اینطور میگویند. آقای مهاجرانی به صراحت گفتهاند کسانی که به جمهوری اسلامی و به ولایتفقیه اعتقاد نداشتهاند، نمیتوانند جزو جنبش سبز باشند. این تعریفبندی را خودشان مطرح کردهاند. در حالی که ما در داخل کشور افرادی را داریم که چنین مواضعی ندارند. معنای آن هم این نیست که نبرد مسلحانه کردهاند و یا عمل غیر قانونی انجام دادهاند، ولی تفکرشان این چنین نبوده است. حتی رأی ندادهاند - نمونهی مشخص آن ندا آقاسلطان - و بازهم در دل جنبش سبز بودهاند. فکر میکنید در طول یکسال اخیر، رسانههایی که بودند و رسانههایی که بهوجود آمدند، در مجموع چقدر حول محور این جنبش کار و فعالیت کردهاند؟ آیا در اساس موفق بودهاند؟ اگر نه، چه ضعفهایی در این زمینه دارند؟ در هر حرکت بزرگی، مانند آنچه در کشور ما اتفاق افتاده، اینطور نیست که آدمها از روز اول بدانند که چه میخواهند، کجا میخواهند بروند و برنامهریزیشان چیست؟ همانطور که گروهی از ایرانیان که در سالهای پس از انقلاب از کشور خارج شدند، زمان برد تا بتوانند خودشان را بازبیابند و سپس از نقطهای که خودشان را پیدا کردند، شروع به تعریف خود و حرکتهای بعدیشان کنند. این کژیها و مژیها بهنظر من، خیلی طبیعی است. اتفاق میافتد، ولی خوشبختانه سرعت حوادث در داخل ایران، خیلی بیشتر از سالهای انقلاب ۵۷ است. در نتیجه، این جناحبندیها، جبههبندیها و مواضع مختلف سیاسی و فرهنگی هم خیلی سریعتر دارد تعیین میشود. همین الان هم میبینیم که تلویزیونهای مختلفی راه میاندازند که البته بخش زیادی از آن متعلق به تفکر جرس و ... است. خب اینها خیلی خوب است و زمان میبرد تا اینکه شاخههای زیادیشان زده شود و بهطور مشخص تبدیل به بنیاد و ارگان تعریف شدهی یک تفکر بشوند. |
نظرهای خوانندگان
بفرمائید نشریه نوید و خبر رسانی برای شوروی هم روزنامه نگاری حرفه ای است یا نه. لطفا کمی به سابقه گوینده عنایت کنید . آخر این که خلاف ادب حرفه ای است که شما بدون معرفی مصاحبه شوند نظرات وی و انتقادات وی را منعکس کنید. لطفا به ما بگوئید که نماینده حزب توده در ساواک کی بود. نماینده جمهوری اسلامی در حزب توده کی بود. کی .... بس است به نظرم
-- TAHMINE ، Jul 24, 2010 در ساعت 11:10 PMبهتر است به موج فزاینده حرفهای خالهزنکی دستاندرکاران رسانهها علیه هم دامن نزنید. وقتی این مصاحبه را میخوانم میفهمم چرا کسی دیگر روز را جدی نمیگیرد:
اینکه گفته شده- شاید آقایان خودشان بخواهند توضیح بیشتری بدهند - راجع به سالهای ۱۳۶۰ و ۶۷ و کشتارهای آن مقطع و همچنین راجع به بهاییان نباید نوشت؛ و اینکه بهطور مشخص مطرح میکنند و میگویند چه کسانی در داخل جنبش سبز جای میگیرند و چه کسانی جای نمیگیرند، بهنظر من، وجه مناقشهبرانگیز نشریهی جرس است.
این حرف یعنی چی؟ اگر من معلم بودم و دانشآموزی این طوری پشت سر همکلاسیاش حرف میزد، بیرونش میکردم. ناسلامتی اینها روزنامهنگارند!
-- ابراهیم ، Jul 25, 2010 در ساعت 11:10 PM