رادیو زمانه > خارج از سیاست > ایران > صدای پای انقلاب فرهنگی | ||
صدای پای انقلاب فرهنگیفرشاد محمدیسیسال پیش با فرمان آیتالله خمینی، ستاد انقلاب فرهنگی که بعدها شورای عالی انقلاب فرهنگی نامیده شد، شکل گرفت و در مدت بیش از دوسال تعطیلی دانشگاهها، صدها استاد و هزاران دانشجوی دگراندیش، چپ، لیبرال و یا بهایی از دانشگاهها اخراج شدند. بدینترتیب فرمان رهبر جمهوری اسلامی اجرا شد: «انقلابی اساسی در تمام دانشگاههای سراسر ایران به وجود آید و اساتیدی که در ارتباط با شرق و غرباند، تصفیه گردند و دانشگاه محیط علم شود برای تدریس علوم عالی اسلامی.» بعد از حوادث دهمین انتخابات ریاست جمهوری و نقش غیر قابل انکار جنبش دانشجویی در شکلدهی و پیشروی جنبش دموکراسیخواهی ایران، فضای اختناق و رویکرد حذفی چنان تشدید شد که طبق گزارش سالانهی «رهانا»، تنها در سال ۸۸، ۵۶۵ دانشجو بازداشت شدند؛ صدها دانشجو با احکام تبعید، تعلیق و اخراج روبهرو شدند؛ تشکلهای دانشجویی و جریانهای سیاسی دانشجویی با تهدید و یا احکام تعلیق و انحلال در عمل منفعل شدند؛ و دهها استاد اخراج و یا به اجبار بازنشسته شدند. رویکرد حذفی مسئولان در قبال دانشگاه، زمانیشدت گرفت که آیتالله علیخامنهای در مهرماه سال گذشته در حضور جمعى از استادان، اعضای هیئتهای علمی و روساى دانشگاهها بسیارى از علوم انسانى را مبتنی برمادیگرى و بى اعتقادى به تعالیم الهى و اسلامى دانست و آموزش این علوم را موجب بىاعتقادى به تعالیم الهى و اسلامى و همچنین ترویج شكاكیت و تردید در مبانى دینى و اعتقادى تلقیکرد. این اما پایان کار نبود. با پایان فصل امتحانات و تعطیلی دانشگاهها، حاکمیت موضعگیری تازهای را در قبال دانشگاهها اتخاذ کرده است که بیشباهت به انقلاب فرهنگیسال ۵۹ نیست. ادامهی بازنشستهسازی استادهای دانشگاه طبق آخرین گزارشها، حکم بازنشستگی سیتن از استادهای دانشگاه تهران در شرف ابلاغ است. بهگفتهی مدیرکل دفتر ریاست دانشگاه تهران، بیستنفر از اعضای هیئت علمی، خودشان درخواست بازنشستگی کرده و دهنفر دیگر طبق قانون بازنشسته میشوند که احکام آنها تا نیمهی شهریور صادر میشود. در میان این سینفر، نام روحالله عالمی و غلامرضا ظریفیان (از اعضای هیئت علمی دانشکدهی ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران) به چشم میخورد که سابقهی آنها کمتر از سیسال است. روح الله عالمی در این زمینه گفت: من دارای ۲۲سال سابقهی تدریس در دانشگاه تهران هستم و حداقل 14 سال دیگر میتوانستم تدریس کنم، اما خبر بازنشستگیام را از طریق مسئولان دانشکده ادبیات و علوم انسانی شنیدهام.» در دانشگاه تهران پس از آغاز به کار دولت نهم، استادانی همچون محمد مجتهدشبستری، دکتر آزمایش، دکترکاتوزیان، دکتر درودیان و ... بازنشسته شدهاند؛ استادانی که بسیاری از آنها زیر ۶۵ سال سن داشتند و به پایان دورهی خدمت خود نرسیده بودند. این اقدام پس از حضور دكتر شیخ عباسعلی عمیدزنجانی بهعنوان رییس دانشگاه انجام شد و با واکنش شدید دانشجویان همراه بود، اما اعتراض آنها نیز به جایی نرسید. از سوی دیگر رئیس دانشگاه شهید بهشتی از تصمیم هیئت ممیزهی این دانشگاه برای اخراج، بازخرید یا بازنشستگی چهار عضو هیئت علمی دانشگاه شهیدبهشتی که مشمول مندرجات ابلاغیهی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری دربارهی رکود علمی شدهاند خبر داد .به گفتهی احمد شعبانی، هیئت ممیزهی دانشگاه ممکن است چند تصمیم برای اعضای این هیئت علمی اخذ کند. ممکن است آنها بازنشسته شوند یا بدون اینکه مزایای بازنشستگی شامل حالشان شود عذرشان از دانشگاه خواسته شود. در دیماه سال گذشته، اولین موج بازنشستگی و برکناری در دانشکده اقتصاد دانشگاه علامهطباطبایی به راه افتاد و تعداد زیادی از استادان دانشگاه علامه از کار برکنار شدند. حمیدرضا برادران شركا معاون رئیس جمهور سابق، محمد ستاریفر رئیس سازمان منحل شدهی مدیریت و برنامهریزی، علی صادق تهرانی، بهروز هادیزنوز، محمود ختایی، صادق بختیاری، رضا عاصی و دكتر جهرمی از اعضای هیئت علمی دانشكدهی اقتصاد دانشگاه علامه و برخی از استادان گروه فلسفهی این دانشگاه، همچون دکتر یثربی و دکتر مرتضی مردیها وهمچنین حسین شریفی و محمدرضا ضیایی بیگدلی، از استادان دانشکدهی حقوق از این جملهاند. همچنین حقوق دکتر طایی و دکتر شریف آزاده رئیس گروه کشاورزی دانشگاه علامه نیز قطع شده است. همزمان رئیس دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی نیز از اخطار به پنج عضو هیئت علمی آن دانشگاه که دارای رکود علمی هستند خبر داد و گفت: «اخراج یا انتقال به دانشگاههای دیگر از جمله وضعیتهایی هستند که برای این اعضای هیئت علمی متصور است.» پیشتر زهره الهیان، نمایندهی اصولگرای مجلس نیز با دفاع از اخراج استادان «بحث خروج استادان سكولار و معاند با نظام» را برای «تولید علم بر مبنای اصول الهی»، در اولویت نظام دانست و با اشاره به تاكیدات آیتالله علیخامنهای مبنی بر وجود كرسیهای آزاداندیشی در دانشگاهها خاطرنشان كرد: بههیچ عنوان طرد استادان سكولار نفی آزاداندیشی نیست. حجاب محوری و ولایتمداری ایسنا گزارش داد: به گفتهی معاون پرورشی و تربیت بدنی سازمان آموزش و پرورش تهران، همزمان با روز ملی حجاب و عفاف در ایران «یک هزار روحانی» تحت عنوان «افسر جنگ نرم» به مدارس سراسر کشور اعزام خواهند شد. هدف از تربیت این «افسران جنگ نرم» و اعزام آنها به «مدارس، پایگاهها و دارالقرآنها» پیشگیری از آن آسیبهای اجتماعی، از جمله «آسیبهای پرخطری همچون جنگ نرم»، اعلام شده است. در همین زمینه محمود احمدینژاد نیز با درخواست نمایندهی ولی فقیه مبنی بر استخدام چهارهزار روحانی بهعنوان استاد و عضو هیئت علمی در دانشگاه موافقت کرد. علاوه بر اعزام قریبالوقوع یک هزار «افسر جنگ نرم» به مدارس و به دنبال توجه به مسئلهی «حجاب و عفاف»، کتاب تازهای نیز تحت عنوان «حجاب و عفاف» بهعنوان دستورالعمل و شیوهنامهی سال تحصیلی 1389 در دست چاپ است که از مهرماه امسال در مدارس توزیع خواهد شد. محمد بنیادی، کتاب «حجاب و عفاف» را یک کتاب علمی و تحقیقاتی خواند که «نگاهی عاری از افراط و تفریط» به مسئلهی حجاب دارد. همچنین وی از فعالیت «سههزار پایگاه و سههزار دارالقرآن» و برگزاری سی همایش قرآنی بهعنوان دیگر برنامههای حوزهی پرورشی شهر تهران خبر داد. در خبری دیگر، دبیر ستاد همكاریهای وزارت آموزش و پرورش و حوزههای علمیه از برگزاری طرح بصیرت فرهنگیان با همكاری ۱۳ نهاد حوزوی و بیش از ۱۳ هزار استاد حوزه و دانشگاه خبر داد. به گفتهی وی، محور آموزشهای این دوره، شامل تربیت قرآنی و راهكارهای آن، حكومت مهدوی و وظایف منتظران، آشنایی با فرق، ادیان و مذاهب، فرهنگ و آداب پوشش و عفاف و حجاب، پرسشها و پاسخهای اعتقادی، تربیت سیاسی و التزام به ولایت فقیه است. مسئولان و تشکلهای دانشجویی در حالی که علیرضا پناهیان، رییس اتاق فکر نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاهها، آبروی جمهوری اسلامی را با ارزش تر از خونهای ریخته شده به ناحق تلقیکرده است ، وزیر علوم اعلام کرد: «اجازهی ترویج سکولاریسم و فعالیت علیه اسلام و نظام جمهوری اسلامی را در دانشگاهها نمیتوانیم بدهیم.» پیشتر وزیر علوم گفت: «قاعدهی کلی این است که تشکلهای موجود دانشجویی دارای مجوز در دانشگاهها قانونی هستند مگر این که خلاف آن ثابت شود. بنابراین ما به نوع دیدگاههای تشکلهای سیاسی حساس نیستیم فقط تاکید داریم در چارچوب مقررات فعالیت کنند.» این در حالیاست که در یکسال گذشته، فشار بیسابقه بر تشکلهای دانشجویی وارد شده و حداقل ده انجمن اسلامی با احکام تعلیق و انحلال مواجه شدهاند. |
نظرهای خوانندگان
با سپاس مجدد از دكتر عبدالكريم سروش، مردي به عظمت مائو، كه در شروع اين حكومت با نبوغ اسلامي و تصميم خود ، انقلاب فرهنگي و بستن دانشگاه ها را در ايران پايه گذاشت و به ثمر رسانيد ، و به مدت چند سال پر بركت، عقل و شعور و علم ودانش و فهم را در اين كشور تعطيل كرد.
(البته ايشان خودشان از صدقه سري معروفيتي كه از اين كار نصيب شان شد و همت و دست ودلبازي دانشگاه هاي امريكا، اكنون در حال تدريس اسلام به امريكائيان و در عين حال يادگيري در امريكا هستند.) .
.... مائو در انقلاب فرهنگي نكبت بار ش كه همه نتيجه اش را ديدند دانشگاه ها را در چين تعطيل كرد و استادان دانشگاه ها را به مزارع فرستاد و بيل دست شان داد...
اما در عوض نتيجه كار دكتر سروش بعد از انقلاب فرهنگي اول او و تخريب دانشگاه ها، بهتر از مال مائو شد، الان برعكس عمله ها را بدون هيچ مقدمه يا خجالتي درجه دكترا داده اند و به دانشگاه هاي ايران فرستاده اند كه استاد باشند و به بچه هاي بي گناه تدريس كنند.
مثال ساده جناب دكتر ازغدي است كه گويا استاد دانشگاهي است و هفته پيش با ادب و بيشرمي كامل در مطبوعات اعلام كرده كه خانم هاي كه زياد نمي زايند... و به فكر هيكل خود هستند !! ...ان خانم ها به درد مرده شور مي خورند .
-- ز ز ، Jul 21, 2010 در ساعت 09:43 PMجمهوری اسلامی (سلطنت مطلقه فقیه) از سایه خودش هم میترسد و این بگیر وببندها و اخراجها و....علامت واضح شکست فرهنگی و استیصال نظری است. حکومت استبداد دینی بر بنیانهایی غیر عقلانی و غیر عقلایی استوار است و به همین دلیل تنها ابزار بقا را خشونت و نفی میبیند و حتا وجود استاد گرانمایه ای چون دکتر یحیا یثربی را برنمیتابد( کسی که در حال تالیف تفسیر قران است و کتاب فلسفه عرفانش زبانزد همگان است). تنها گناه دکتر یثربی اینست ذهنی نقاد و نواور دارد و در کتاب ( شاهکار) جدیدالتالیف خودش - تاریخ تحلیلی-انتقادی فلسفه اسلامی تیغ نقدش کوچک و بزرگ نمیشناسد و ابن سینا و ملاصدرا و طباطبایی و مصباح و...را معاف از خطا و نقد نمیداند و به جای تملق و تمجید ، مدعیات انان را منصفانه در ترازوی عقل و نقد برمیسنجد . بیسوادان و متملقانی که انگشت کوچک یثربی هم نیستند قدر میبینند و انگاه به این استاد فرزانه مجالی برای بروز و ظهور نمیدهند و برای چاپ کتابهایش هزارجور بامبول در میاورند. بنده بعنوان کسی که غیابا از ایشان بسیار اموخته ام نوشتن این چند خط را کمترین وظیفه میدانستم و همینجا به روح ازاده و اندیشه نقاد و تابوشکن ایشان درود میفرستم و باشد که به زودی در بهار ازادی و عقلانیت قدر زحمات ایشان دانسته شود. در پایان به دوستان فاضل پیشنهاد میکنم کتاب تاریخ تحلیلی انتقادی فلسفه اسلامی را از دست ندهید که الحق نعمتی است . زبان استاد هم حلواست ، یعنی عاری از غموض و ابهام و در کمال روانی و سلاست است . خلاصه حلواست انهم حلوای زعفرانی......
-- محسن ، Jul 21, 2010 در ساعت 09:43 PMدر جواب ز-ز: اقا یا خانم ز-ز من فرض میکنم شما ادم منصفی هستی بنابراین از شما سه سوال دارم: اول اینکه مستند ادعاهای شما چیست؟ با استناد به چه مدارکی این حرف را میزنید؟ ایا تهمت و حرف مفت زدن دور از عقلانیت و اخلاق نیست؟ سوال دوم اینکه دکتر سروش بعد از استعفا ( دقت کنید: استعفا) چه کارنامه ای دارد؟ نظر شما راجع به کارنامه سروش در این بیست وپنج سال چیست؟ سوم اینکه بنظر شما ایا انسان تغییر میپذیرد یا نمیپذیرد؟ ایا اندیشه های انسان تغییر میکند یا نه؟ خواهش میکنم مرا بی پاسخ نگذارید.
-- منوچهر ، Jul 22, 2010 در ساعت 09:43 PMبا آقای منوچهر ۱۰۰% موفقم.
-- azadeh ، Jul 22, 2010 در ساعت 09:43 PMجناب منوچهر, اگر قرار باشد اندیشه های اندیشمند هم تغییر کند پس وای بحال اندیشه.
-- مینوچهر ، Jul 22, 2010 در ساعت 09:43 PMاز این به بعد باید در ثبات افکار و اندیشه آنها شک کرد و نتوان دیگر براحتی آنها را پذیرفت.
این چگونه است که افراد تنها در زمانیکه بر مسند کار نیستند اندیشه شان تغییر میکند؟
شما بفرمائید کارنامه آقای سروش در زمان معاونت وزارت آموزش عالی چه بوده ؟ و اینکه آیا ایشان کناره گیری کردند بسبب نارسائیها در سیستم جمهوری اسلامی یا که بدلیل عدم ارتقاء به درجاتی که در پی آن بودند؟
تمام آین آقایانی که ادعای مبارزه با جمهوری اسلامی را دارند خود در زمانی از قدرتهای این رژیم بوده اند. چگونه است که حالا که بر مصدر کاری قرار ندارند متوجه دیکتاتور بودن حکومت اسلامی شده اند؟ حقوق مردم از همان پیدایش حکومت اسلامی تضییق شد, چرا حالا بفکر دفاع از آن هستند؟
اگر حکومت جایگاه و منزلت دکتر شریعتی را به آقای سروش میداد آیا اندیشه ایشان باز هم تغییر میکرد؟
اگر همین فردا (بفرض محال) علی خامنه ای احمدی نژاد را تحت عنوان تقلب در انتخابات برکنار کرده و یکی از این آقایان معترض را جایگزین کند آیا آن آقا باز اعتراضی به سیستم حکومت اسلامی خواهد داشت؟
آیا هنوز هم جنبش سبزی برای این حضرت در کار خواهد بود؟
منوچهر عزيز
من به "" و تغيير انديشه انسان و تكامل و روشن شدن تفكر وي"" كاملا اعتقاد دارم و تنها اميد من هم در ادامه زيست همين است. و ديدم كه دو ماه پيش پس از سي سال گمراهي ، اقاي اكبر گنجي تفكراتش و نوشته هايش را كاملا عوض كرد و مستقيما ريشه هاي فساد را در اين حاكميت هدف قرار داد . من همان موقع متني نوشتم و از اين دگرديسي زيباي ايشان كه پروانه زيبايي از پيله وي بيرون امده است را قدر دانستم و اميد م را هم عينا اضافه كردم كه اميد دارم ""روشنفكران ديني امثال كديور و گنجي و شبستري كه خوشبختانه اكنون در معرض فرهنگ جهاني غرب هستند هم، اكنون دچار متامورفوسيس شوند و ريشه هاي فساد را ببينند ، نه اينكه قرائت جديدي از دين را وعده دهند و هنوز دزد با چراغ باشند و همان اغفال جوانان توسط دكتر علي شريعتي را دنبال كنند."" .
ولي در مورد تحول و تكامل، اما اقاي سروش كه در اين 25 سال ابدا تغيير نكرده است! ايشان دو ماه پيش بابت نقش اش در سال 59 در انقلاب فرهنگي از ""خداوند"" بزرگوارش عذر خواهي كرد. ايشان به جاي اينكه از "" جوانان ان روز و ملت كشور ايران"" عذر خواهي كند ،از خدا طلب مغفرت مي كند! اخر ""خداوند"" كه ضرري نكرد، حتي دور بري ها و عمال ش سود فراوان هم بردند ، اين ""مردم و تمام كشور"" بود كه نابود شد، مردم را قابل نمي داند كه عذرخوهي كند؟.
اقاي سروش و كديور و امثال اين ها نيستند كه تغيير كرده اند، اين حكومت ديني ايران است كه تغيير كرده و ماهيت اصلي اش كم كم به طور كامل معلوم شده و عمق فجايع و جنايات ايده او لوژي پايه ان و نتيجه حاصل از هرحكومتي بر اساس اين ايده اولوژي را همه دنيا ديده اند، در نتيجه فاصله اي بين سروش و ساير به اصطلاح ""روشنفكران ديني"" با اين حكومت پيدا شده كه شما به حساب تغيير سروش مي گذاريد، همان داستان نسبي چرخيدن زمين به دور خودش است كه گاليله بيچاره هم گيرش بود.
اكنون ولي، گناه اقاي سروش يكي اين است كه الان هم حامي ايده او لوژي اي است (با قرائت جديد!) كه حاصل حكومت بر اساس ان يكي اين است كه من بايد هر بار حتي علامت مستعار دو حرفي خودم را هم عوض كنم كه گير سيستم هوشمند شناسايي اينترني اين حكومت كه با پول نفت من خريده شده نباشم و هيچ يك از نظر دهندگان ديگر هم قادر به نوشتن اسم شان نباشند.
قصه دراز است و صدها مورد و بف اطناب مي كشد و جا محدود. من مرد هستم ، بنابراين ناراحت نباشيد كه خداي نكرده زني جرات كرده طرف كلام شما شود.همه استدلال شما را چشم بسته خواهم پذيرفت اگر:: اقاي سروش با اين دگرگوني انديشه كه شما تصورش و اميدش را داريد، تكليف خود را با ""حقوق و برابري مطلق زن و مرد و سيد و عامي "" ، كه اولين و اصلي ترين اصل هر حكومتي است كه ممكن است ادعاي وجود و حقانيت در جامعه امروزي بشري داشته باشد ، در قرائت جديدش از قران و اسلام اعلام فرمايد، ( و البته بر نگردد بعدا بگويد ""خدعه كردم."".)..
-- ن ن ( ز ز سابق) ، Jul 23, 2010 در ساعت 09:43 PMدر پاسخ ز عزیز:
نوشته اید: "اكنون ولي، گناه اقاي سروش يكي اين است كه الان هم حامي ايده اولوژي اي است (با قرائت جديد!) كه حاصل حكومت بر اساس ان يكي اين است كه من بايد هر بار حتي علامت مستعار دو حرفي خودم را هم عوض كنم."
نظر بنده : دوست عزیز اگر نمیدانید بدانید که دکتر سروش معتقد به سکولاریسم است و قران را فراورده ای بشری میداند . روی دیگر حرف من اینست که شما ذهن ساده ای داری، پیش خودت نشسته ای گفته ای سروش ادعای اسلام دارد پس واویلا.........، نه دوست عزیز اولا اسلام دکتر سروش از زمین تا زیر زمین با فهم سنتی فرق میکند( تازه دکتر سروش به دلایل مختلف - و بحق- دست به عصا سخن میگوید) دوما دکتر سروش بالصراحه از سکولاریسم دفاع میکند . پس مدعیات شما سالبه به انتفاء موضوع است. یعنی دکتر سروش اصلا اعتقادی به حکومت دینی و ایدئولوژیک ندارد. ضمنا شما دقت کن در جامعه ای که دین عزیز است و اکثر عوام الناس اعتقادات و تعصبات انچنانی دارند و جمعیت زیادی در سلک روحانیت هستند باید زبان را نرم کرد. واگرنه هر بچه دانشگاهیی میداند که مدعیات تمامی ادیان بلادلیل( دلایل همه جایی و همه زمانی ) است و خود خدا هم در حد احتمال ثابت میشود و قابل اثبات انچنانی نیست.
نوشته اید: "اقاي سروش با اين دگرگوني انديشه تكليف خود را با حقوق و برابري مطلق زن و مرد و سيد و عامي در قرائت جديدش از قران و اسلام اعلام فرمايد".
-- منوچهر ، Jul 23, 2010 در ساعت 09:43 PMنظر بنده : دوست عزیز اگر اثار دکتر سروش را خوانده بودید میفهمیدید که تکیه بر حقوق انسان( حق در مقابل تکلیف) بسامد بسیار بالایی دارد و بدیهی است که ایشان به تساوی زن و مرد قائلند . اگر هم گمان میکنید احکام دینی برای ایشان موضوعیت دارد در خطا هستید چون اصلا ایشان قران را فراورده ای بشری میدانند ( رجوع کنید به گفتگوهای ایشان و سبحانی). تساوی سید و عامی هم که گفته اید باز نشان میدهد که از دکتر سروش هیچ چیز نخوانده اید چون اصلا این سوال ، سوال مضحکی است و نیاز به پاسخگویی ندارد.
درپاسخ خانم مینوچهر:
خانم مینوچهر : " اینکه آیا ایشان( سروش) کناره گیری کردند بسبب نارسائیها در سیستم جمهوری اسلامی بود یا که بدلیل عدم ارتقاء به درجاتی که در پی آن بودند؟"
نظر بنده : اولا مگر شما غیبگو هستی که میگویی دکتر سروش بدلیل عدم ارتقاء استعفا داد؟ شماچه جوری( با چه متدی) پی به نیات استاد سروش بردی؟ جادوگری؟ رمالی؟ چی هستی؟.... دوما کدام ادم قدرت طلبی است که جانش را کف دستش بگیرد و با استبداد مبارزه کند؟ سوما دکتر سروش عزیز کی و کجا کاندید ریاست جمهوری ومجلس و فرهنگستان و.........شد ( تازه اگر میشد هم بی اشکال بود) که وصله قدرت طلبی به او بچسبد؟ مگر غیر از اینست که کتاب نوشته و سخنرانی کرده تا سطح اگاهی جامعه را بالا ببرد؟ چرا باید جانش را بخطر بیاندازد و او را بدتر از سلمان رشدی بخوانند و تکفیر کنند ؟ در دوره و زمانه ای که ایثار و از خود گذشتگی سکه کم رونق بازار است، چرا باید ساختارشکن ترین نظریات کلامی را ارائه دهد؟ چهارما: اظهر من الشمس است که اگر دکتر سروش قدرت طلب و جاه طلب بود میتوانست مثل اب خوردن بر مسند ریاست جمهوری و یا بالاترین مقامات فرهنگی تکیه بزند ( بدلیل سطح علمی بالا و سایر ویژگیهای شخصیتی) . همین حالا هم که دکتر سروش فاقد مناصب دولتی است سلطان بی تاج و تخت جامعه فرهنگی است ( پرفروشترین و پر تیراژترین و محبوبترین نویسنده ایران است) .همین حالا هم محبت او در قلبهای بسیارانی روان است . لب کلام اینکه اگر دکتر سروش جاه طلب بود دستیابی به بالاترین مقامات برایش ازاب خوردن هم راحتتر بود.
خانم مینوچهر: " تمام آین آقایانی که ادعای مبارزه با جمهوری اسلامی را دارند خود در زمانی از قدرتهای این رژیم بوده اند. چگونه است که حالا که بر مصدر کاری قرار ندارند متوجه دیکتاتور بودن حکومت اسلامی شده اند؟ حقوق مردم از همان پیدایش حکومت اسلامی تضییق شد, چرا حالا بفکر دفاع از آن هستند؟ "
-- منوچهر ، Jul 23, 2010 در ساعت 09:43 PMنظر بنده : امان از بیسوادی بی اخلاقی! خانم عزیز شما نذر کامنتنویسی داری؟ چرا حرفهای صدمن یکغاز میزنی ؟ دکتر سروش بیست و پنج سال است که با دیکتاتوری ولایت فقیه مبارزه میکند و کتابهای ایشان بصورت پیدی اف روی وب هست و شاهد واضح این ادعاست . ( برای خانم مینوچهر" حالا " یعنی زمان فعلی منهای بیست و پنج سال) شما وقت بگذارو مطالعه و بررسی کن و حرفهای الکی و مسخره نزن و آبروی زنان فهیم و روشنفکر ایرانی را نبر. (درد و بلای دکتر سروش عزیز بخورد توی سر کسانی که دو ریال فهم و معرفت ندارند و بویی از قدرشناسی و انصاف و نان و نمک نبرده اند).
براستی که از نوع کلام طرفداران آقای سروش میتوان به ماهیت خود آقای سروش و سایر طرفداران ایشان هم پی برد.
-- مینوچهر ، Jul 24, 2010 در ساعت 09:43 PM