رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۱۸ تیر ۱۳۸۹
گفت‌وگو با علی مهتدی و محمدجواد اکبرین درباره‌ی جایگاه علامه فضل‌الله در آرایش احزاب و نیروهای سیاسی درون لبنان

جایگاه علامه فضل‌الله در لبنان

سراج‌الدین میردامادی
seraj.mirdamadi@radiozamaneh.com

آیت‌الله علامه سیدمحمد فضل‌الله، مرجع تقلید و روحانی شیعه‌‌ی بلندپایه‌ی لبنانی، یکشنبه ۱۳ تیرماه در سن ۷۴ سالگی درگذشت.

Download it Here!

ابتدا از علی مهتدی، روزنامه‌نگار و کارشناس مسائل خاورمیانه و لبنان، پرسیدم جایگاه علامه فضل‌الله در آرایش احزاب و نیروهای سیاسی درون لبنان چه بود؟

با توجه به این که جامعه‌ی لبنان، یک جامعه‌ی متکثر و چندصدایی است، وجود چهره‌هایی که به این چندصدایی احترام می‌گذارند و در راستای تقویت آن تلاش می‌کنند موثر است. ما در عرصه‌ی چهره‌های بانفوذ شیعه قبل از علامه فضل‌الله، امام موسی‌صدر را داشتیم که نظریات و عملکرد فراجناحی داشت و محدود به شیعه نمی‌شد و محبوبیتی در میان تمام طوایف لبنانی داشت.


علی مهتدی

در مورد علامه فضل‌الله هم دقیقاً این موضوع صدق می‌کرد و ایشان نگاهی فراجناحی داشت و با تمام گروه‌ها و جناح‌ها و طوایف لبنان از هر جنس و رنگی تعامل داشت و فقدان ایشان و درگذشت ایشان، تنها یک مشکل بدون جایگزین برای شیعیان نیست بلکه نقش ایشان در نزدیکی گروه‌های لبنانی با توجه به احترامی که برایش قائل بودند فقدان بزرگی است.

اکنون شاهد این هستیم که تمام گروه‌های لبنانی برای فوت ایشان بیانیه‌ی تسلیت دادند. در تمام اختلافاتی که در لبنان به‌وجود می‌آمد معمولاً چند چهره بیش‌تر نبودند که سعی می‌کردند با رعایت احترام هر گروه اختلافات را حل بکنند که در بین آنها علامه فضل‌الله قرار داشت.

به‌نظر می‌رسد که علامه فضل‌الله در جبهه‌ی ضد آمریکایی- اسرائیلی قرار داشت و در عین حال در این ضدیت با آمریکا و اسرائیل گاه فتاوایی داشت که بعضاً گروه‌های تندرو خیلی نمی‌پذیرفتند. به‌عنوان نمونه می‌توان به نظر ایشان در مورد حرمت حملات استشهادی اشاره کرد. چگونه می‌توان این تعارض و تناقض را در رفتار علامه فضل‌الله توضیح داد؟

در واقع در جامعه‌ی لبنان این تناقض نبود. علامه فضل‌الله در سال‌های پایان عمرش فتوای حرمت حملات استشهادی را داد ولی این فتوا در شرایطی بود که جامعه‌ی امروز لبنان با جامعه‌ی لبنان دهه‌ی ۸۰ میلادی فرق کرده است. در دهه‌ی ۸۰ میلادی حملات انتحاری فراوانی انجام می‌شد چه از طرف حزب‌الله و چه از طرف گروه‌های فلسطینی، و چه از طرف گروه‌های کمونیست ولی بعدها این‌گونه عملیات‌ها در لبنان تاحدی متوقف شد.

به‌هرحال حزب‌الله هم از ایران تاثیر پذیرفته بود و باتوجه به جبهه‌ای که در ایران وجود داشت و سئوالاتی که در زمینه‌ی اینگونه عملیات‌ها مطرح می‌شد در لبنان هم دیگر این سبک عملیات‌ها رواج نداشت و فتوای ایشان در واقع مکمل توقف اینگونه عملیات‌ها بود. اما در مورد نظرهای ضد آمریکایی- اسرائیلی ایشان، در جامعه‌ی لبنان موضوع مخالفت با اسرائیل و آمریکا منحصر به شیعیان یا حزب‌الله نیست بلکه گفتمانی است بین تمام گروه‌های لبنانی.

در حال حاضر در لبنان شاهد هستیم فالانژیست‌های سابق که الان قوات لبنان که به رهبری سمیع جعجع هستند آنها هم یک ادبیات ضد اسرائیلی برای خودشان انتخاب کردند و اگر هم می‌خواهند از لزوم صلح با اسرائیل حرف بزنند منافع لبنان را پیش می‌کشند و تاکید می‌کنند که صلح با اسرائیل به معنی دوستی با اسرائیل نیست و به معنی پایان جنگ است.

علامه فضل الله هم چیزی فراتر از این نگفته بود و در سال‌های پایان عمرش نظرش در این زمینه بود. ضمن اینکه نباید فراموش کنیم که در بیان این نظر او از یک ترور هم در سال ۸۴ که توسط آمریکایی‌ها انجام شده بود جان سالم به در برد، ولی منجر به کشته شدن ۹۰-۸۰ نفر از مردم عادی و بی‌گناه شد که همیشه در ذهن ایشان ماندگار شده بود. اما سبک ادبیات ایشان در مخالفت با آمریکا هیچ‌گاه نتوانست بر محبوبیت ایشان در جامعه‌ی لبنان تاثیر بگذارد. در این جامعه‌ی چندصدایی اگر یک نفر یک گفتمان فراجناحی داشت بقیه‌ی مسائلی که گروه‌های مخالف نمی‌توانند قبول کنند هم زیر پوشش این دیدگاه فراجناحی قرار می‌گیرد.


علامه سید محمد فضل‌الله، مرجع تقلید شیعه، ۱۳ تیرماه در سن ۷۴ سالگی در گذشت

آرای فقهی و تاریخی متفاوت ایشان به‌ویژه در خصوص تاریخ اسلام، در داخل لبنان هم مخالفت‌هایی را بر علیه ایشان برانگیخته بود یا خیر؟

بله صددرصد همین‌طور بود. آن زمانی که ایشان آرایی در زمینه‌ی حضرت فاطمه (س) داشتند و این موضوع واکنش‌های شدیدی را در قم و در تهران در پی داشت متعاقباً در داخل لبنان هم تاثیر گذاشته بود و به‌خصوص هواداران حزب‌الله خیلی از ایشان فاصله گرفتند. همین چندسال قبل، جنگ بین اسرائیل و لبنان در سال ۲۰۰۶، این جبهه‌گیری وجود داشت و آن گروهی از طرفداران علامه فضل‌الله که عضو حزب‌الله هم بودند این حمایت را مخفی می‌کردند و اگر می‌خواستند پشت سر ایشان نماز بخوانند به صورت کاملاً مخفیانه بود.

بعد از سال ۲۰۰۶ و نقش فعال ایران در بازسازی لبنان و کمک به آسیب‌دیدگان جنگ که شامل کمک به دفاتر علامه فضل الله هم شد این موضع کمی نرم‌تر شد و رابطه‌ی علامه با ایران تاحدی بهبود یافت و به تبع آن در جامعه‌ی لبنان هم تاثیر گذاشت؛ تا جایی که این اواخر ما شاهد نزدیکی علامه فضل‌الله با حزب‌الله بودیم، ولی این نزدیکی باعث نشد که ایشان اختلافاتش را با حزب‌الله بیان نکند و یا آن‌ها را فراموش کند.

▪ ▪ ▪

در ادامه از محمدجواد اکبرین، روزنامه‌نگار و دین‌پژوه مقیم فرانسه پرسیدم: به‌نظر می‌رسید علامه فضل‌الله حداقل در نحوه‌ی برخورد با نظام سیاسی مستقر در ایران دچار تناقض بود. از یک‌سو ایشان مخالف نظریه‌ی ولایت فقیه بود و از سوی دیگر حکام ایران را مورد حمایت قرار می‌داد. این تناقض را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

از قضا من درک می‌کنم و تناقضی نمی‌بینم. در واقع علامه فضل‌الله خط قرمزی داشت به‌نام «عزت و هویت مسلمانان» که بسیار موضوع مهمی بود. موضوع فلسطین و سرزمین‌های اشغالی دغدغه‌ی همیشگی او بود. او منتقد سیاست‌های آمریکا در خاورمیانه، به‌ویژه پس از حمله‌ی آمریکا به افغانستان و عراق بود. علاوه بر این به دلیل مخالفت با آمریکا و سیاست‌هایش، در سال ۱۹۸۴ توسط نیروهای آمریکایی ترور شده بود که توسط روزنامه‌نگاران آمریکایی افشا شد.


محمدجواد اکبرین

انفجاری که در محله بِرَعبَد در حاشیه‌ی بیروت اتفاق افتاد به قصد ترور آقای فضل‌الله بود. در آن انفجار، ایشان دو دقیقه زودتر از زمان انفجار از آن محل رفته بود. در آن انفجار زنان، مردان و کودکان زیادی کشته شدند. ایشان همیشه داغ آن ماجرا در دلش بود و به لحاظ احساسی هم با آمریکا میانه‌ای نداشت. همه‌ی این‌ها را اگر کنار هم بگذاریم متوجه می‌شویم که ایشان سیاست‌های جمهوری اسلامی در قبال آمریکا و اسرائیل را کاملاً قبول داشت، اما پاره‌ای از حاکمان جمهوری اسلامی و به‌طور مشخص نظریه‌ی ولایت فقیه را برای سعادت و وجاهت یک جامعه‌ی اسلامی مثل ایران مناسب نمی‌دانست.

ما در زمینه‌ی نظرات فقهی علامه فضل‌الله با آثار فقهی بازتری نسبت به آرای سایر فقها و مراجع تقلید مواجه هستیم ریشه‌ی این بازتر بودن علامه فضل‌الله در چه عاملی بود؟

یک ریشه‌ی اجتماعی و یک ریشه‌ی علمی می‌توان برای آن شناخت. ریشه‌ی اجتماعی این است که ایشان به‌هرحال فرزند لبنان بود. اگرچه در نجف بزرگ شده بود، اما خانواده‌ای لبنانی داشت، بستگانی لبنانی داشت و دائماً به وطن خودش در رفت‌وآمد بود. ویژگی زندگی در لبنان این است که به‌دلیل تنوع و تکثر بسیار زیادش در بین ادیان و مذاهب و هم‌چنین در شیوه‌ی زندگی، همه‌ی اینها را که می‌شود نامش را جامعه‌ی ایده‌آل گذاشت تاثیر می‌گذارد. من معتقدم که لبنانی بودن در روحیه‌ی آقای فضل‌الله تاثیر گذاشته بود و به او کمک کرده بود تا موضوعات را از دایره‌ی شریعت یک دین مشخص فراتر ببیند و بیش‌تر انسانی به موضوعات نگاه کند تا دینی و مذهبی. ریشه‌ی علمی آن هم این است که برای ایشان قرآن بسیار مهم بود.

نمی‌خواهم بگویم که برای سایر فقیهان مهم نیست، اما سنت حوزه‌های علمیه نشان داده که گاهی حدیث برتر از قرآن می‌نشیند. اینها چنین ادعایی را ندارند، اما در عمل چنین است. به‌همین علت پاره‌ای از احادیث که حتی در مقابل پاره‌ای از آیات قرآن قرار می‌گیرند مورد استناد فقیهان هستند و ایشان با این موضوع به شدت مخالف بود.

معتقد بود متن قرآن را باید جدی گرفت و هر تعارضی را باید به نحوی به قرآن خاتمه داد و در عین حال هنگامی که می‌خواست قرآن را تفسیر بکند معتقد بود که باید آن را با ترازوی انسان سنجید. ایشان می‌گفت که قرآن برای درمان درد بشر آمده و ما باید درد بشر را بشناسیم. نمی‌شود بدون توجه به خواسته‌ی انسان‌ها قرآن را تفسیر کرد. از قضا ایشان از معدود فقیهانی بود که یک دوره‌ی کامل تفسیر قرآن نوشت و منتشر کرد. بسیاری از فقیهان ما هیچ اثری درباره‌ی قران ندارند و معدودند کسانی که به قرآن پرداخته باشند.

رابطه‌ی علامه‌ی فضل‌الله با حزب‌الله لبنان چگونه بود؟ به‌نظر می‌رسد در مواردی هم‌سویی‌ها و مخالفت‌هایی بین ایشان و این گروه مسلح تندرو در لبنان وجود داشت. این رابطه را شما چگونه تحلیل می‌کنید؟

برای علامه فضل‌الله، حزب‌الله به معنای مقاومت در مقابل اسرائیل بسیار محترم و مقدس بود. برای علامه فضل‌الله یکی از مهم‌ترین موضوعات زندگی‌اش ایستادگی در مقابل اسرائیل بود و حزب‌الله را از این جهت تکریم می‌کرد، ولی با سیاست‌های فرهنگی حزب‌الله مخالف بود که حوزه‌ی اطاعت بی‌چون و چرا از آقای خامنه‌ای بود. او معتقد بود آقای خامنه‌ای لبنان را خوب نمی‌شناسد و سیاست‌هایی که به حزب‌الله دیکته می‌کند منافی و مغایر منافع و مصالح جامعه‌ی لبنان است.

Share/Save/Bookmark