رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۲ تیر ۱۳۸۹
به بهانه‌ی سالروز قتل ندا آقا سلطان، در گفتگو با شادی صدر حقوقدان و فعال حقوق بشر

ندایی که نداها شد

کیارش پارسا عالی پور
kiaa@radiozamaneh.com

مکان: تهران، خیابان کارگر شمالی، تقاطع خیابان شهید صالحی و کوچه‌ی خسروی
زمان: ۳۰ خرداد سال ۱۳۸۸ خورشیدی، حدود ساعت شش عصر، شش عصری موحش.

گلوله‌ای زوزه‌کشان بر سینه‌ی دختری جوان می‌نشیند و نقش بر زمینش می‌کند. با چهره‌ای پرخون، ناباورانه در واپسین لحظات زندگی‌اش، صدایی می‌شنود: ندا نترس... ندا نترس... ندا بمون... ندا بمون... . و نگاه او به آسمان شهرش خیره می‌ماند، برای همیشه...

Download it Here!

ندا آقا‌سلطان پس از شرکت در تظاهراتی مسالمت‌آمیز برای اعتراض به نتایج انتخابات ریاست‌جمهوری به ضرب گلوله‌ای کشته شد. انتشار فیلم کوتاهی از لحظه‌ی جان سپردن او که با تلفن همراه گرفته شد به گونه ی گسترده در ایران و رسانه‌های جهان بازتاب پیدا کرد.


ندا، جوان ۲۷ ساله‌ی دانشجوی ایرانی، به نماد جنبش آزادی‌خواهی مردم ایران و ندای اعتراض آنان بدل شد و فریادها برخاست: ما همه یک صداییم ما همه یک نداییم!

به‌گفته‌ی هاجر رستمی مطلق، مادر ندا آقاسلطان، او و ندا هر روز در گرد‌همایی‌های اعتراضی شرکت می‌کردند ولی در روز حادثه به دلیل بیماری نتوانست دخترش را همراهی کند. در آن روز ندا به همراه حمید پناهی، استاد موسیقی‌اش به تظاهرات رفت.

به گفته‌ی پناهی، ندا فعال سیاسی نبود، ولی نسبت به نتیجه‌ی انتخابات ناراحت بود. آرش حجازی پزشک و نویسنده‌ی ایرانی که شاهد چگونگی حادثه بوده، عامل قتل ندا را یک موتورسوار بسیجی می‌داند که با اسلحه‌ی کمری به سینه‌ی او شلیک کرده است. پس از اصابت گلوله، ندا در کم‌تر از یک دقیقه جان می‌سپارد.

مقامات جمهوری اسلامی، ابتدا صحنه‌ی قتل ندا آقا‌سلطان را مشکوک و پس از چندی آنرا ساختگی و او را بازیگر قتل خود دانستند. به خانواده‌ی آقا‌سلطان، اجازه‌ی برگزاری مراسم بزرگداشت را نیز ندادند.

شادی صدر، حقوقدان و فعال حقوق بشر درباره‌ی این‌که ندا آقا‌سلطان که بود و چه شد که به ندای جنبش آزادی خواهی یا سبز مردم ایران تبدیل شد می‌گوید:

من فکر می‌کنم ندا آقا‌سلطان، یک‌سال پس از مرگش آسان‌تر قابل قضاوت است. او یک دختر معمولی، در یک خانواده‌ی معمولی بود و توانست مثل هزاران زن ایرانی باشد و زندگی کند.

درباره‌ی این‌که چه شد که یک‌باره به سمبل مبارزات مردم پس از انتخابات خرداد ۸۸ ایران بدل شد، من فکر می‌کنم عوامل متعددی دخیل بودند: شاید مرگ ناباورانه‌ی ندا، تصاویری که نه تنها ایرانیان بلکه همه‌ی دنیا را در بهت و حیرت فرو برد و به سرعت نیز پس از مرگ ندا پخش شد و این‌که هیچ‌کس به عنوان قاتل او معرفی نشد، همه‌ی این‌ها ندا را تبدیل به یک سمبل کرد. من فکر می‌کنم حتی جنسیت ندا و زن بودنش خودش یکی از عواملی بود که باعث شد نام او بیش از سایر کسانی که در وقایع پس از انتخابات جان‌شان را از دست دادند بر سر زبان‌ها بیفتد.


شادی صدر

در یک سال گذشته به شیوه‌های گوناگون یاد ندا گرامی‌ داشته شده است. از او تندیس‌ها ساخته و برایش شعرها سروده شده است. چندین ترانه هم به او تقدیم شده است. تا جایی که مجله‌ی تایم تصویر او را به عنوان یکی از ده نماد اعتراضی برتر دنیا انتخاب کرد. اما ندا آقا‌سلطان در جنبش آزادی‌خواهی مردم ایران یک نماد اعتراض است یا یک قهرمان؟ شادی صدر در این باره می گوید:

واقعاً بستگی دارد که فکر کنیم تعریف ما از قهرمان و نماد چه هست. فکر می‌کنم حتی لازم است که یک بار تعریف‌هامان را با یکدیگر مرور کنیم. اگر از نظر شخصی بخواهیم نگاه کنیم، ندا در زندگی شخصی‌اش یک قهرمان است، بیش‌تر و پیش‌تر از این‌که در عمل جمعی قهرمان باشد؛ مثل هزاران زن ایرانی دیگر ندا از وقتی که خودش را شناخته، با نظام تبعیض‌آمیزی که به زندگی‌اش تحمیل شده بوده است مبارزه کرده.

اطلاعاتی که ما از خانواده‌اش داریم، از طریق شهادت‌هایی که مادر و خواهرش می‌دهند این است که حداقل از هفت‌سالگی ندا با حجاب اجباری مبارزه کرده و حاضر نشده است که به زور بر سرش چادر بگذارد. تنها دختری بوده که در مدرسه بر سرش چادر نمی‌گذاشته است. به این معنا، از همان زمان ندا شجاعتی داشته است که شاید خیلی‌های دیگر در سن و سال او نداشتند. در واقع او این مبارزه را با تبعیض و قواعدی که دست و پای زنان را می‌بندد از همان ابتدا شروع کرده بوده است. ولی ما اگر از قهرمان یک تصویری داشته باشیم که نشان‌گر یک مبارز سیاسی شناخته شده باشد که سال‌های سال مبارزه‌ی سیاسی کرده باشد، خب نه، ندا این‌گونه قهرمانی نبود.

ندا به هیچ‌گونه گروه سیاسی وابسته نبود و هیچ آرمان سیاسی روشنی به آن معنا که فعالان احزاب سیاسی دنبال می‌کنند در ذهن نداشت. به نظرم آرمانش بیش‌تر تجهیز آزادی بود و مبارزه‌ی اساسی‌اش برای گرفتن آزادی فردی بود.
به این معنا به نظر من مبارزه‌ی ندا بعد از انتخابات شرکت در اعتراضات مردمی و در تداوم مبارزه‌ی همه‌ی زندگی‌اش بود. در جهت آزادی؛ به خصوص آزادی فردی‌اش و در واقع طرح این سئوال که: رای او و انتخاب او و اختیارش در زندگی کجاست؟ در واقع اعتراض او یک عمر بود که در آن روزها با فریاد بیان کرد.

بنابراین من فکر می‌کنم که به یک معنا ندا هم قهرمان هست و هم نماد این مبارزه. به خصوص جنبه‌ی نمادین زندگی و مرگ ندا توانست کل جنبش مردم ایران را تحت تاثیر قرار دهد و پیدا شدن قاتل ندا یلافاصله به یکی از خواسته‌های جنبش تبدیل شد.


ندا آقا‌سلطان

کشته شدن ندا چه پیامی را می‌تواند برای حاکمان ایران و جنبش اعتراضی مردم ایران داشته باشد؟

من فکر می‌کنم مهم‌ترین تاثیری که قتل ندا داشت، این بود که چهره‌ی ندا، زندگی ندا و به خصوص گذشته‌ی او و انگیزه هایش برای آمدن به خیابان همه و همه مقابل جشم جهانیان قرار گرفت. همه‌ی ما می‌توانیم این را ببینیم که یک زن عادی بود، خواسته‌های معمولی داشت و در عین حال در یک مبارزه‌ی سیاسی جان خودش را از دست داد. چطور می‌شود در حالی که یک فعال سیاسی نیستی، سمبل یک جنبشی بشوی که در ذاتش سیاسی است؟

در عین حال از آن طرف به نظرم پیامی که برای دولت ایران داشت این بود که هیچ‌کس فراموش نخواهد کرد چه اتفاقی در ۳۰ خرداد۸۸ افتاد. هیچ‌کس قبل و بعد از آن را فراموش نخواهد کرد و دیگر نمی‌شود جنایت بی‌عقوبت انجام داد. دیگر نمی‌شود جنایت انجام داد و در انتظار مجازات نبود زیرا حافظه‌ی جمعی ایرانیان صحنه‌ی قتل ندا را هیچ‌گاه فراموش نخواهد کرد.

و این چنین بود که نام ندا با جنبش آزادی‌خواهی مردم ایران گره خورد و به ندای اعتراض آنان بدل شد.

Share/Save/Bookmark