رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۲ تیر ۱۳۸۹
گفت‌وگو با فرزین وحدت، درباره‌ی حامیان جنبش سبز

«جنبش سبز باید به طبقات زحمتکش نزدیک شود»

بهداد بردبار
behdad@RadioZamaneh.com

به‌نظر می‌رسد جنبش اعتراضی مردم ایران، برخلاف ادعای رسانه‌های غربی، تنها انقلاب تویتری و فیس بوکی نبود. این جنبش نه تنها در شمال شهر تهران حامیانی داشت، بلکه در شهر قم، پایگاه مذهبی شیعیان هم همراهان زیادی دارد.

در گفت‌وگو با فرزین وحدت، نویسنده، جامعه‌شناس و مدرس در دانشگاه‌های آمریکا وارد گفت‌وگو شدم تا نظر او را در مورد حامیان جنبش سبز جویا شوم.

وی نویسنده‌ی کتاب «رویاروی فکری ایران با مدرنیت» است که اصل آن به انگلیسی در امریکا به چاپ رسیده و در ایران توسط انتشارات ققنوس ترجمه و چاپ شده است.

او پیش از این مقالات متعددی در رابطه با تغییرات دمکراتیک در ایران منتشر کرده است.


فرزین وحدت

طبق آمار دولتی، ده‌میلیون نفر از شهروندان در زیر خط فقر و سی‌میلیون نفر در زیر خط فقر نسبی به‌سر می‌برند. سخنرانی آقای احمدی‌نژاد در خرمشهر با فریادهای بی‌کاری، بی‌کاری حضار لحظاتی مختل می‌شود. از طرفی دولت احمدی‌نژاد با شعارهای عدالت اجتماعی بر سر کار آمد. شما فکر می‌کنید که توزیع سهام عدالت و توسعه‌ی شبکه‌های بنیادهای خیریه، چون بنیاد امداد امام که در دست محافظه‌کاران قرار دارد طبقه‌ی کم درآمد را جذب دولت احمدی‌نژاد کرده است؟

مسلماً آقای احمدی‌نژاد طرفدارانی دارد که قابل ملاحظه هستند ولی به هیچ‌وجه از نظر درصدی رقم خیلی بالایی را به خود اختصاص نمی‌دهند. از همه مهم‌تر آن است که طرفداران آقای احمدی‌نژاد شامل یک طبقه، وبه معنای دقیق‌تر طبقات محروم و یا کارگر نمی‌شود. سعی برخی بر آن است که نشان بدهند طبقات محروم و کارگر ایران اکثرا از آقای احمدی‌نژاد طرفداری می‌کند، یا این که منافع این طبقات از طریق ایشان بهتر تامین می‌شود.

به‌نظر من این مغلطه‌، و آن‌هم مغلطه‌ای بس ساده‌لوحانه بیش نیست. بدین جهت که طرفداران آقای احمدی‌نژاد به هیچ‌وجه یک طبقه را تشکیل نمی‌دهند. بیش‌تر افرادی که از آقای احمدی‌نژاد و حاکمیت کنونی طرفداری می‌کنند در واقع نمک پروردگان رژیم هستند که از لحاظ مالی، مادی و ایدئولوژیک برای صیانت از رژیم و سران آن پرورش داده شده‌اند.

هرچند که خاستگاه بسیاری از این افراد از طبقات غالباً محروم و تهیدست جامعه است، ولی اینها قشر بسیار نازکی از این طبقات هستند. البته سعی رژیم این است که هرچه بیش‌تر اقشار تهیدست را به خود جذب کند، ولی با سیاست‌های اقتصادی که حاکمیت و به‌خصوص آقای احمدی‌نژاد و همکاران ایشان در پیش گرفته‌اند این امر چندان قابل وصول به نظر نمی‌رسد.

با سیاست تقسیم درآمدهای نفتی و عدم توسعه و در واقع بسته شدن بسیاری از صنایع در ایران، در این چندسال اخیر، مگر چه درصدی از طبقات محروم و کارگر را می‌توان به‌خود جلب کرد؟ بیش‌تر طبقات کم درآمد ایران از سطح آگاهی سیاسی به‌نسبت بالایی برخوردار هستند و به سادگی در چنین دام‌هایی نخواهد افتاد.

از طرف دیگر جنبش مدنی ایران باید بسیار بیش از پیش سعی کند که خود را به طبقات زحمتکش نزدیک کند و به خود و آنها بفهماند که منافع مشترک زیادی با هم دارند که مهمترین آن این است: تنها در شرايط آزادی‌های متنوع از جمله آزادی مطبوعات، اجتماعات و تشکل‌های صنفی است که طبقه‌ی کارگر شرایط مطلوب‌تری می‌تواند برای خود به‌وجود بیاورد.

بدنه‌ی جنبش مدنی نیز باید آگاه باشد که تنها با کمک کارگران و جنبش کارگری است که نه تنها به اهداف خود سریع‌تر می‌رسد، بلکه در زمان بعد از پیروزی طبقات مختلف ایران باید بتوانند در کنار یکدیگر زندگی کنند و منافع طبقاتی خود را باهم منطبق کنند. هم اکنون زمان بسیار مناسبی برای پی‌ریزی چنین آینده‌ای به نظر می‌رسد.

شما در یک سخنرانی اشاره کردید که در ایران «یک فراطبقه» وجود دارد که خواهان تحول و برقراری فضای باز سیاسی است. در این مورد بیش‌تر توضیح دهید؟

به‌نظر من بسیاری از معادلات سابق در مورد طبقات مختلف اجتماعی در اکثر مناطق جهان از جمله ایران دستخوش تغییرات چشمگیری شده است. این امر بخصوص در قبال تئوری‌های مارکسیستی، که اکنون خریداران چندانی هم ندارد، صدق می‌کند.

طبقات متوسط و طبقه‌ی کارگر در ایران، هرچند که در مواردی تنش‌ها و اختلاف‌های مهمی دارند، ولی در واقع منافع مشترک بسیار زیادتری دارند که مقطعی و زود گذر نیز نیستند. مهم‌ترین وجه اشتراک این طبقات دستیابی به آزادی و عدالت اجتماعی در زمان واحد است.

دلیل این که آزادی برای طبقات کارگر حیاتی است این است که همان‌طور که تاریخ معاصر نشان داده تنها در پناه آزادی‌های سیاسی، صنفی و تشکیلاتی است که طبقه‌ی کارگر می‌تواند از منافع خود دفاع کند و به مقاصد صنفی خود دست بیابد.

از طرف دیگر شایسته است که طبقات غیر کارگر، متوسط و حتی کارفرما از مقوله‌ی عدالت اجتماعی استقبال کنند و آن را در دستور کار خود قرار دهند. زیرا که تنها از این راه است که از تضادها و تنش‌های حاد اجتماعی می‌توان جلوگیری کرد. این به نفع طبقات غیر کارگر و زحمتکش نیز هست.

افزون بر این، عدالت اجتماعی و چترهای پوششی اجتماعی - اقتصادی نه تنها برای طبقات زحمتکش، بلکه برای اکثر افراد یک جامعه بسیار مفید است و جامعه‌ی مطلوب را نمی‌توان بدون اینها در نظر آورد. از سوی دیگر، در ایران کنونی طبقاتی را که در صف مقدم جنبش مدنی ایران قرار دارند می‌توان به صورت یک «فراطبقه» در نظر گرفت.

برای مثال در خط اول این فراطبقه، قشر عظیمی از زنان قرار دارند که اکثراً از تحصیلات و توانایی‌های بسیار بالایی برخوردارند و از ظلم مضاعفی که به آنها شده شدیداً به ستوه آمده‌اند و مصمم هستند که شرایط خود و جامعه‌ی خود را از راه مسالمت‌آمیز به‌سوی مردم‌سالاری تغییر دهند.

هم‌چنین ما شاهد حضور حیاتی دانشجویان و جوانان در نهضت مدنی ایران بوده‌ایم که در واقع می‌توان از آنها به عنوان موتور اصلی جنبش سبز نام برد. به‌طور کلی نیز طبقه‌ی متوسطی که ستون فقرات این جنبش را تشکیل می‌دهد یک پارچه نیست و خود از لایه‌های مختلفی تشکیل شده است.

یکی از لایه‌های مهم آن، از بقایای طبقه‌ی متوسط زمان پهلوی تشکیل شده که ترجیح دادند در ایران بمانند و جلای وطن نکنند. حتی قشر قابل ملاحظه‌ای از این طبقه که به خارج از ایران کوچ کرده بود با پایان جنگ ایران و عراق به کشور بازگشتند و سعی کردند که زندگی خود را دوباره از نو بسازند.

مهم‌ترین لایه‌ی این فراطبقه شاید از افرادی تشکیل شده که در زمان قبل از انقلاب ۵۷ جزو طبقات متوسط زیرین و بخشی از طبقات «مستضعف» را تشکیل می‌دادند که در اثر انقلاب و فرصت‌های ناشی از انقلاب واز همه مهم‌تر در اثر همت و حمیتی که از خویشتن نشان دادند خود و فرزندان‌شان را به بالا کشاندند و به سطوح طبقات متوسط و متوسط بالا رسیدند.

اینها با تلاش و تقلای زیادی به این درجات رسیده‌اند و خود را ذی‌حق و دارای حقوق شهروندی حساب می‌کنند و به سادگی از حقوق خود دست‌بردار نیستند. بسیاری از اقشار طبقه‌ی کارگر نیز به‌طور بالقوه بیش‌تر می‌تواند جذب این فراطبقه بشوند. از این‌رو باید در ایران کنونی از یک فراطبقه‌ی عظیمی که به حقوق شهروندی و انسانی خود واقف است و آن را برای دیگران (مانند اقلیت‌های قومی و مذهبی) نیز مطالبه می‌کند صحبت کرد.

مشخصه‌ی این فراطبقه مطالبات آنهاست که اینهایند: آزادی، حقوق شهروندی، حقوق مدنی و به تبع اینها حقوق اقتصادی و عدالت اجتماعی توسط قشرهای فوق‌الذکر برای خود و دیگری. این فراطبقه، مطالبات یادشده را در چند دهه‌ی اخیر، درونی و ملکه‌ی ذهن خود کرده است.

استفاده از دوگانه‌ی سنتی و مدرن برای ترسیم حاملان و نیروهای درگیر با حاکمیت مناسب است؟ آیا احمدی‌نژاد نماینده‌ی قشر سنتی است؟

به گمان من فراطبقه‌ای که در بالا به آن اشاره کردم، نشان از لایه‌های بیش‌تر متجدد در خود دارد. در واقع باید بگویم که تعریفی که در بالا از فراطبقه‌ی کنونی کردم، بیش‌تر علایم تجدد از خود بروز می‌دهد. با این توصیف، نباید پنداشت که دو طیف متجدد و سنتی به صورت قطبی در مقابل یکدیگر قرار گرفته‌اند.

باوجود آن که باید به تفاوت‌های اساسی میان قشرهای متجدد و قشرهای بیش‌تر سنتی قائل بود ولی در ایران کنونی این دو در رویارویی با یکدیگر نیستند. اولاً به این دلیل که خود فراطبقه‌ی مدرن ایران بیش‌تر از افرادی تشکیل شده که از خانواده‌های بیش‌تر سنتی برخاسته‌اند و به این دلیل، هیچ نسلی و طبقه‌ای کاملاً از خاستگاه خود جدا نمی‌شود. آنها نیز از پیشینه‌ی خود به‌طور قاطع مجزا نیستند.

اقشاری که بیش‌تر در سمت و سوی سنتی بودن تلقی می‌شوند نیز در این چند دهه‌ی اخیر و در اثر وقایع عظیمی که در کشور رخ داده تغییرات بسیاری کرده‌اند و تا حد قابل ملاحظه‌ای خود را واجد حقوق شهروندی به‌حساب می‌آورند. ولی این اقشار به‌دلایل مختلف از جمله عدم تحصیلات بالا بیش‌تر در قبال تبلیغات رژیم آسیب‌پذیر هستند.

با این وجود این اقشار بیش‌تر مذهبی و سنتی نیز با مشاهده‌ی دروغ‌های حاکمیت و ضربه‌های مهلک و غیر قابل ترمیمی که حاکمیت به مذهب‌شان وارد کرده از حاکمان دوری می‌جویند و سعی دارند که حساب‌شان را از رژیم مجزا کنند.

به‌همین دلیل هرچند که طرفداران آقای احمدی‌نژاد و همکاران‌شان که از نظر درصدی نسبتا قلیل هستند، بیش‌تر از طبقات سنتی‌تر جامعه برخاسته‌اند، به هیچ وجه نمی‌توان گفت که قاطبه و حتی درصد چشمگیری از اقشار سنتی طرفدار آقای احمدی‌نژاد و حاکمیت هستند.

گفتار میرحسین موسوی سراسر با یاد و خاطره‌ی انقلاب اسلامی و سال‌های جنگ ایران و عراق گره خورده است. آیا گفتمان میرحسین موسوی مناسب پیش‌برد یک جنبش اجتماعی تحول‌خواه و مدرن خواهد بود؟

چه‌طور می‌شود خاطره‌ی انقلاب و سال‌های جنگ را از اذهان زدود؟ این خاطرات چه بد و چه خوب، جزئی از خاطره‌ی ملی ما هستند که تا نسل‌ها در میان ایرانیان باقی خواهند ماند. در واقع در تحلیل من این دو واقعه یعنی انقلاب و جنگ خانمان‌سوز، دقیقاً زمینه‌های ورود توده‌های ایرانی را به آستانه‌ی تجدد و دوران مدرن وارد کردند.

این تحلیل برای بسیاری غیر قابل هضم است. برای خیلی‌ها مدرنیته، تنها به مراحل اخیر آن که به حقوق بشر، حقوق زنان، حق حاکمیت ملی، دمکراسی و غیره اشاره دارد، خلاصه می‌شود، ولی در واقع ریشه‌های دنیای مدرن را درتغییراتی باید جست که در آن ذهنیت جدیدی در افراد نهادینه می‌شود.

هنگامی که تعداد کثیری از انسان‌ها به‌طور فردی، و تا مقداری جمعی، از سستی و منفعل بودن و خمود و جمود و کنش پذیری به‌در می‌آیند و مبدل به افرادی دارای اراده، فاعلیت، عاملیت و کنش‌گری می‌شوند، آن هنگام و تنها آن هنگام است که جامعه‌ای وارد آستانه‌ی دنیای مدرن می‌شود.

انقلاب بهمن ۵۷ و تا مقدار زیادی جنگ دهشتناک هشت‌ساله باعث شدند که توده‌های بیش‌تر منفعل ایران از خواب هزاران ساله بیرون بیایند و روحیه‌ی فاعلیت و کنش‌گری را در خود نهادینه کنند.

جنبش مدنی که اکنون شاهد آن هستیم بدون این وقایع عظیم اجتماعی که ساختار کلی جامعه ایران را تغییر داد ممکن نبود. هنگامی که مردمی به فاعلیت می‌رسد و آن را نه تنها برای گروه خاصی بلکه برای همه‌ی مردم خواهان می‌شود، بنیاد دمکراسی در اذهان مردم پی‌ریزی می‌شود.

انقلاب بهمن ۵۷ و جنگ هشت‌ساله علی رغم تمام مصائبی که به‌بار آوردند، قشرهای عظیمی از مردم ایران را از حالت انفعال به‌در آوردند و از این طریق، پایه و اساس فاعلیت قاطبه‌ی مردم را بنا نهادند. اگر کسی که به فاعلیت می‌رسد و خود را واجد حقوق بشری و شهروندی می‌داند، آن را برای همه بخواهد، آن وقت اساس دمکراسی به‌وجود می‌آید.

آقای موسوی در این دو واقعه و فرآیند بسیار پر اهمیت شرکت داشته است. تحولاتی که در اثر فعل و انفعالات اجتماعی رخ داده، باعث به‌وجود آمدن حس فاعلیت، ذی حق بودن و تعمیم آنها به جامعه به صورت حس دمکراسی خواهی شده است. آقای موسوی خود را تا حد زیادی با این تحولات وفق داده است.

افزون بر این وی با درایت زیادی اشراف به این نکته دارد که جنبش مدنی ایران به همان دلیل فاعلیت تعمیم یافته‌ی آن با جنبش‌های انقلابی تفاوت‌های زیادی دارد و در این جنبش، شرکت‌کنندگان به‌صورت مشاع هرکدام تا حدی در امر رهبری شرکت دارند.

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

آفرین به نگاه هوشمندانه مصاخبه شونده

-- سعید ، Jun 22, 2010 در ساعت 03:15 PM

لطفن فایل صوتی بگذارید

-- سحر ، Jun 23, 2010 در ساعت 03:15 PM