رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۲۸ خرداد ۱۳۸۹
گزارشی از برگزاری جشنواره‌ی هنر در نیویورک در گفت‌وگو با چندتن از دست‌اندرکاران این جشنواره

جشنواره‌ی هنر در نیویورک

پانته‌آ بهرامی

این که بتوان مجموعه‌ای رنگین از موزاییک‌های هنرهای متفاوت ایران را گردهم آورد و از آن تابلویی ساخت تا نمایانگر بخشی از هنر سرزمینی باشد که امروز ایران نامیده می‌شود، تلاشی است که جشنواره‌ی هنر در نیویورک برای تحقق بخشیدن به آن انجام داد.

Download it Here!

کارگاه‌های رقص، نقاشی، خط ـ نقاشی، موسیقی و شعر، مجموعه‌ای از هفت سین، سفره‌ی عقد، لباس‌های محلی، صنایع دستی، کتاب، سازهای ایرانی و غذاهای ایرانی مجموعه‌ای موزاییک‌وار از تصویری بود که در کلیسای ریورسایت از هنر ایران ارائه داده شد.

آتیه تسکین دوست، گروه رقص «رعنا» را بنیان گذاشته و رقص قاسم آبادی را در جشنواره‌ی هنر ارائه داده است. اعضای گروه، جوانان و دانشجویان دانشگاه راتگرز در نیوجرسی هستند. او در پیوند با پیشینه‌ی گروه می‌گوید:


آتیه تسکین دوست

حدوداً چهاریا پنج سال است که روی یک گروه رقص کار می‌کنم. اول با بچه‌های کانون دوست‌داران گیلان از کانادا شروع کردم. البته برای بچه‌ها سخت است که هر سال بتوانند از کانادا به آمریکا بیایند. برای همین آمدیم روی این مسئله فکر کردیم که گروه رقصی در نیویورک و نیوجرسی راه بیندازیم. با دوستان در دانشگاه راتگرز صحبت کردیم و در حدود سه سال است این گروه رقص را درست کرده‌ایم. هرسال هم بچه‌ها واقعاً با خلوص نیت، پشتکار و علاقه‌ای بسیار زیاد در کاروان نوروزی، برنامه‌ی شب شمال و کنسرت‌های مختلف خوانندگان مثل گروه مستان شرکت می‌کنند.

چرا میان این همه رقص، رقص قاسم‌ آبادی را انتخاب کردید؟

چون خودم از همان خطه هستم. من شمالی هستم و می‌توانم بگویم در این زمینه حداقل سوادش را دارم که بتوانم کاری انجام دهم.

طراحی لباس‌های زیبای قاسم ‌آبادی را چه کسی انجام می‌دهد؟

من هر سال به ایران سفر می‌کنم. اگر هر سال نتوانم، هر دوسال یکبار به ایران سفر می‌کنم و لباس‌ها را از ایران می‌آورم. این لباس‌ها را در ایران درست می‌کنند. حدود هفت سال پیش که کاروان نوروزی درست شد، یکسری لباس‌ها را از ایران آوردم. هر سال روی آن کار و چیزهایی را به آنها اضافه می‌کنیم. گاهی اوقات هم لباس‌ها گم می‌شوند و مجبور می‌شویم که دوباره یکسری لباس‌های جدید اضافه کنیم، ولی در کل بیشتر لباس‌ها از ایران می‌آید.


طراح جشنواره‌ی هنر، نیلوفر طالبی است که قبلاً نیز تجربه‌هایی در برگزاری چنین برنامه‌هایی از این دست را در کالیفرنیا داشته است. ناهید احکامی یکی از سامان‌دهندگان و بنیان‌گذاران کاروان نوروزی و از یاوران برگزاری جشنواره‌ی هنر در نیویورک در روز ۱۲ ژوئن بود.

از او پرسیدم: شما فکر می‌کنید سازماندهی یا برگزاری چنین برنامه‌ای چه کمکی به معرفی فرهنگ ایرانی به علاقه‌مندان اروپایی می‌کند؟

به نظر من هر قدر که بتوانیم زیبایی‌های فرهنگ خودمان را در قسمت‌های مختلف نیویورک ارائه دهیم، خب به این شناسایی و معرفی خیلی کمک می‌کند. آدم‌های درس‌خوانده‌ی نیویورک یا آمریکا، به طور کلی ایران و ایرانی را می‌شناسند. مردم معمولی آمریکا، ایران را نمی‌شناسند. کسانی که نمی‌شناسند، همیشه فکر می‌کنند چون الان حکومت ایران به این شکل است، پس ایرانی‌ها آدم‌های درستی نیستند.


بنابراین ما هر قدر بتوانیم گوشه‌ای از فرهنگ مردم سرزمینمان را نشان دهیم، حتی اگر فقط یکی دو نفر بتوانند بفهمند ایران چیست و کجاست، خودش کمکی در این راه است. به مقدار نیست، به مبلغ نیست. حتی نشان دادن چیز کوچکی که تماشاگر آن بتواند بفهمد ایران چه جغرافیایی دارد، چه تاریخ و هنری دارد، عید نورزش چیست، سفره‌ی عقد و محصولاتش چیست و ... خود اینها به نظر من خیلی مهم است.

با توجه به این که این‌روزها سالگرد دهمین انتخابات ریاست جمهوری است، فکر می‌کنید سالگرد جنبش اعتراضی مردم ایران چه تأثیری روی ایرانی‌ها دارد؟

اتفاقاً خود نیلوفر جواب قشنگی داد به آن کسی که ایراد گرفت، چرا برنامه سالگرد جنبش اعتراضی و این برنامه جشنواره هنر یک روز افتاده است، ۲۲ خرداد. اول هیچکس نمی‌دانست که این تاریخ آغاز یک چنین جنبشی است، و برنامه‌ریزی جشنواره هنر بیش از یکسال پیش انجام شده است. یعنی دو تاریخ داده بودند که بهترینش برای نیلوفر این یکی بوده است.


برای ما خیلی بهتر بود که امروز نباشد. چون شاید می‌توانستیم از جوان‌هایمان که در برنامه سالگرد جنبش اعتراضی در نقطه دیگری از نیویورک شرکت کردند، کمک بگیریم. ولی متأسفانه این اتفاق افتاد و تقصیر هیچ‌کس نیست و هیچ‌کس مخصوصاً این کار را نکرد. فیلم‌هایی از ایران آمده بود تا ما بتوانیم اینجا شهرهای ایران را نشان بدهیم تا ببینند در شهرهای مدرن ایران هم چیزی هست و همه‌اش چیزهای قدیمی نیست.

وقتی نگاه کردم، بلافاصله به نیلوفر گفتم اینهایی را که با حجاب هستند اصلاً نگذار. نه این که توهینی به اسلام یا حجاب باشد، نه! به خاطر این که باز یک عکس العمل بدی نشان داده می‌شود. چون آدم‌هایی که اینجا هستند، وارد نیستند و تا می‌بینند کسی چیزی سرش هست، فوری ربطش می‌دهند به تروریست و به آدمکش‌ها و عقب‌افتاده‌ها، که خوشبختانه درستش کرد.


اگر شما بخواهید برنامه‌ها یا غرفه‌هایی که امروز اینجا هست تقسیم‌بندی یا طبقه‌بندی کنید، چگونه دسته‌بندی‌ ارائه می‌دهید؟

یکی خطاطی فارسی است که یاد می‌دهند مثلاً چه جوری اسمت را به فارسی بنویسی.

در واقع کارگاه و Workshop هم دارید!

بله مثلاً بازی تخته نرد. نشان می‌دهند که یکی از بازی‌های ایرانی تخته نرد است. لباس‌های محلی هم در اینجا می‌فروشند که نشان می‌دهد هر قسمت ایران چه لباس‌هایی به تن دارند و این لباس‌ها چه‌طور هستند. وقتی رقصی را درس می‌دهند، مثلاً رقص قشقایی به شما می‌گویند که این رقص مال کجای ایران است و دلیل رنگ‌هایی که در لباس‌هایشان هست چیست؟ چرا حرکاتشان این شکلی است؟ تاریخچه‌ی تمام اینها هنگام رقص گفته می‌شود.


مثلاً درباره‌ی رقص‌های تاجیک یا همین‌طور رقص بندری حرف زده می‌شود که مثلاً به نوعی آمیخته با رقص عربی است و از طریق کسانی که برای تجارت به جنوب ایران و خلیج فارس آمده‌اند وارد ایران شده است. همین داد و ستدها و سفرها باعث شده‌اند که نوع رقص آنها در رقص‌های ایرانی هم نفوذ کند.

یعنی ایرانی‌ها از آن خوششان آمده و آن را گرفتند. خب این هم یک درس است دیگر. یا مثلاً سفره‌ی عقد که آنجا نوشته چه جور مراسمی است. یا معنای هفت سین چیست. تمام اینها به نوعی آموزش است.

کتی سروش، نقاش و معلم جوانی است که پس از انقلاب، در دانشگاه الزهرا در رشته‌ی هنر تحصیل کرده و برای ادامه‌ی تحصیل به نیویورک آمده و در رشته‌ی آموزش هنر فارغ التحصیل شده است. رنگ‌های گرم و شاد و بازگشت به سنت‌های قدیمی، از ویژگی‌های کار او به شمار می‌آید، در مورد تابلویی که حوضی خاطره‌انگیز با هندوانه‌ای در آب و گل‌های شمعدانی را نشان می‌دهد، می‌گوید:


من فکر می‌کنم که همه بیشتر یاد گذشته می‌افتند. حیاط‌های قدیم ایران را خیلی دوست دارند. یاد آن تخت‌هایی می‌افتند که برای صرف عصرانه رویشان می‌نشستند. توی حوض‌هایشان هندوانه داشتند، هندوانه‌ی خنک که بعد آن را می‌بریدند و همان‌جا می‌خوردند. این را برای آن‌هایی کشیدم که همیشه یاد قدیم‌ها هستند.

در کارهایم همیشه از رنگ‌های شاد استفاده می‌کنم. دوست دارم. شادی و قشنگی و رنگ را دوست دارم. خیلی‌ها هستند که وقتی برمی‌گردند به زمان قدیم، خیلی لذت می‌برند.

شما چند وقت است که به اینجا آمده اید؟

چهارده سال است.


فکر می‌کنید چه قدر شرایط اجتماعی روی هنر تأثیر می‌گذارد؟ مثلاً روی شما، به عنوان یک هنرمند، چقدر شرایط اجتماعی اخیر تأثیر گذاشته است؟

فکر می‌کنم روی همه اثر می‌گذارد. فرقی نمی‌کند. حالا بستگی دارد به کاری که هر کسی انجام می‌دهد. یعنی در آن کارش نشان می‌دهد چه اثری گذاشته است. کمی در ایران سخت است، به خاطر فرهنگی که داریم، کمی سخت است. یعنی وقتی می‌خواهی چیزی بکشی، نمیدانی که این برایت مشکلی ایجاد می‌کند یا نه.

شما به ایران رفت و آمد می‌کنید؟

بله.

آیا دچار نوعی خودسانسوری می‌شوید که مبادا از سوی حکومت جمهوری اسلامی به نوعی اذیت شوید؟

خودسانسوری نه از این نظر که شاید بروم ایران و مشکل داشته باشم. ولی به طور کلی راحت نیستم. شاید بخاطر فرهنگی است که در ایران وجود دارد، مثلاً این تابلو پرتره شخصی خودم هست، که در ایران کار کردم و آن راحتی بیان را در کارم نمی‌توانم داشته باشم.


در این تابلو دهان زن بسته است، یعنی سانسورش کرده‌اند و یا خودسانسوری کرده؟

(کتی می خندد )

شما چرا در این برنامه شرکت کردید؟ علت شرکت‌تان در این برنامه چیست؟

همه ما دوست داریم چهره‌ی قشنگی از ایران نشان دهیم. چهره‌ی قشنگی از کشورمان به بچه‌هایمان معرفی کنیم. البته ایران این قدر قشنگی‌ها دارد که احتیاجی به این تلاش ندارد. یعنی احتیاج ندارد که مثلاً من به عنوان یک نماینده بیایم و این کار را بکنم. ولی خوب است که کمی رنگ‌ها را برای معرفی ایران پررنگ‌تر کنیم.


و سخن آخر از آن آتیه تسکین دوست است. از او پرسیدم: شرایط اجتماعی فعلی ایران، چه تأثیری روی کار شما گذاشته است آن هم به عنوان هنرمندی که در خارج از کشور زندگی می‌کند؟

من و خیلی از ایرانی‌هایی که اینجا هستیم، دلمان واقعاً برای ایران می‌تپد و نگران مسائل ایران هستیم. اگر برنامه‌ها و کارهای من را ببینید، متوجه می‌شوید که از برنامه‌ی شب شمال پارسال تا امسال ما سعی کرده‌ایم که در برنامه‌ها حالت بزن و برقص خیلی شاد نداشته باشیم، بلکه کمی تعادل در کارمان باشد.

معمولاً موسیقی‌ها را کمی ملایم‌تر انتخاب می‌کنم و سعی می‌کنم رقصه‌ایی که برای بچه‌ها انتخاب می‌کنم، بیشتر حالت سنتی داشته باشند. البته رقص قاسم آبادی کمی مشکل است، برای این که آن رنگ‌ها و آن لباس‌ها و رنگ‌های لباس‌ها و موسیقی شاد، کمی کار را مشکل می‌کند. ولی توانستیم یکسری موسیقی از ایران بیاوریم. با گروه‌های رقصی که در ایران هستند، از جمله گروه توسیان، تماس گرفتیم.


آنها توانستند یکسری آهنگ برایم بفرستند که کمی متعادل باشد تا بچه‌ها بتوانند آرام‌تر و ملایم‌تر برقصند که با شرایط کنونی ایران کمی هماهنگ باشد و بگوییم ما هم به فکر شما هستیم و برایتان ناراحتیم و در حال بزن و بکوب و برقص نیستیم.

این گروه توسیان گروه موسیقی محلی است؟

بله. یک گروه نه نفره هستند و بیشتر انگیزه‌شان زنده کردن فرهنگ و آداب و سنن گیلانی است. در واقع یک گروه موسیقی قاسم آبادی هستند که یک‌ماه پیش برنامه داشتند، سه روز کنسرت داشتند که با استقبال بسیار خوبی همراه شد. انشاالله به زودی بتوانیم بچه‌ها را بیاوریم آمریکا که یک تور آمریکا هم داشته باشند.

Share/Save/Bookmark