رادیو زمانه > خارج از سیاست > تحولات ایران > «روحانیت شیعه، باید هوشیار باشد» | ||
«روحانیت شیعه، باید هوشیار باشد»سراجالدین میردامادیseraj.mirdamadi@radiozamaneh.comدر پی احضارهای مکرر حجتالاسلام احمد منتظری، فرزند آیتالله منتظری، مرجع تقلید فقید و اجبار ایشان بهتعطیلی دفتر آن مرحوم، در نهایت روز یکشنبه ۲۳ خرداد، پس از یک سلسله حملات گروههای فشار، از سوی دادستان دادگاه ویژهی روحانیت قم، این دفتر بسته و پلمپ شد.
ابتدا از دکترمهدی خزعلی، تحلیلگر مسائل سیاسی و کارشناس امور دینی و حوزوی پرسیدم: چرا دفاتر مراجع منتقد در ایران مورد هجوم گروه فشار قرار میگیرد و اساسا بستن دفتر یک مرجع متوفی چه عواقبی برای روحانیت و نظام جمهوری اسلامی دارد؟ قبل از آن که بخواهم به موضوع بسته شدن دفتر مرجع متوفی بپردازم، میخواهم بگویم دو روی این سکه، به زیان روحانیت شیعه است. روحانیت شیعه، باید هوشیار باشد. امروز اگر دفاتر آیات عظام منتظری و صانعی را سنگباران میکنند، شیشههای آنها را خرد میکنند و داخل میشوند و شعار میدهند، فردا نوبت تک تک ایشان است. در واقع هتک حرمتی است که دامن همه را خواهد گرفت.
امیرالمؤمنین از عثمان دفاع میکند و حسنین دم خانهی عثمان میایستند که معارضین حمله نکنند تا خلیفهکشی رایج نشود. متأسفانه آقایان دقت نمیکنند و اگر هتک حرمت مرجعیت باب شود فرقی نمیکند این مرجع گرایش راست دارد یا چپ. این موجی است که میآید و شتری است که دم خانهی همهی آقایان خواهد خوابید. در این کوچهای که بیوت این آقایان قرار دارد، بیوت بسیاری دیگر از آیات عظام نیز قرار دارد که اگر امروز با این حرکات خودسرانهی گروههای خودسر یا معلومالحال، اعتراض و برخورد جدی نشود فردا همهی مراجع باید منتظر باشند که شیشههای بیتشان خرد بشود. منتظر این اتفاق باید باشند و این غلط است. من بارها گفتهام از این حرکات اشتباه و از مسیرهای باطل نباید حمایت کرد. سنگپرانی، کفشپرانی و ... اینها غلط است. دنیای متمدن ما دنیایی است که از میدان هفت تیر با سکوت راهپیمایی میلیونی انجام میشود. ما هم باید به این سمت برویم. چرا سنگپرانی میکنید؟ چرا فحش میدهید؟ چرا کفشپرانی میکنید؟ چنین حرکاتی آنهم با بیت مراجع اشتباه است. در این وضعیت آقای مکارم هم باید ناراحت باشد. آقای وحید خراسانی هم باید ناراحت باشد. آقای صافی هم باید نگران باشد. همهی آقایان مراجع باید نگران باشند. وگرنه اگر روزی به باب میل این آقایان خودسر عمل نکردند و حرف نزدند، شیشههای بیتشان شکسته میشود. این نگرانکننده است و باید جلویش از همین الان گرفته شود. بهنظر میرسد سکوت سایر مراجع خیلی طولانی شده و ارعاب و وحشتی که حاکمیت به آن دامن زده است، همهی مراجع را دربرگرفته؛ بهویژه مراجع غیر سیاسی که حتی نسبت سیاسی هم با حکومت نداشتهاند. چگونه میشود این سکوت طولانی مراجع را توجیه کرد؟ در واقع میخواهم بگویم بعضی از افراد اگر سکوت میکنند دو جنبه دارد. یک طرف میخواهند اساس نظام بماند و نگران هستند اعتراضهایی که به برخی مسائل دارند موجب شود به اساس نظام لطمه بخورد. حتی من خدمت آقای هاشمی که بودم ایشان میگفتند که کلیت نظام در معرض خطر است و اگر خدای ناکرده اتفاقی بیافتد ایران تجزیه میشود. این آقایان اگر سکوت و تأمل میکنند، یا راجع به خیلی از خلافها صبر و سکوت پیشه میکنند، بهخاطر اساس نظام و کشوری است که برای آن زحمت کشیده شده و بهای سنگینی در حوزههای مختلف آن صرف شده. دشمن منتظر است این را تجزیه کند و یا حداقل توان نظامی ما را نابود کند. مراجع میخواهند اصل نظام را حفظ کنند و اگر اصلاحی هست در ساختاری بدون تنش باشد. دنبال درگیری هستند و اساساً بدشان نمیآید بلوا چه بینالمللی و چه داخلی وجود داشته باشد تا بتوانند آن را سرکوب کنند. این غلط است. این به زیان نظام است. ما اگر اصلاحی هم میخواهیم، در چهارچوب قانون اساسی، در چهارچوب نظام جمهوری اسلامی است. باید مراقب باشیم دستاوردهای سیساله را به باد ندهیم. اگر همهی فشارها را تحمل کردیم و هزینهها را صرف یک پشتوانهای کردیم مسئلهی هستهایمان، مسئلهی نظامیمان، مسائل موشکیمان حالا همهی اینها را از ما نگیرند به بهانهی یک بلوا و جنگ. این چیزی است که از آن پرهیز و بهخاطر آن صبر میکنیم. یک مسئلهی دیگر آقایان مراجع این است که در حرکتهای مخالفین آن تصفیه انجام نشده است. اگر یک تحزبی داشتیم و اگر شعارهای داده شده موافق دیدگاههای ایشان بود این سکوت ادامه پیدا نمیکرد. من شب عاشورا از سخنرانی آقای خاتمی در جماران برمیگشتم به سمت پایین و با خانوادهام بودم. دیدم دارند شعار میدهند. شعارها متفاوت بودند، ولی از یک شعاری به بعد، خانوادهی من گفتند جدا شویم و برویم به پیادهرو؛ و آن شعار «جمهوری ایرانی» بود. خانوادهی من میگفتند اینها دارند نفی اسلام میکنند. شاید این شعار را چند نفر بیشتر ندادند ولی تا این شعار سر داده شد ما جدا شدیم. ما نمیتوانیم. ما برای اسلام آمدهایم و اگر حرفی هم میزنیم برای اسلام است. آقایان مراجع که میبینید سکوت میکنند طرف دیگر که شعار جمهوری ایرانی میدهند را نمیخواهند تقویت کنند. آقایان باید مراقب باشند و مسیرها و دیدگاههایشان را تبیین کنند که در چهارچوب چیست و برای چیست؟ ما حاضر نیستیم برای غیر اسلام حرکت کنیم. مسیر ما این است. همانطور که اطلاع دارید این اولینبار نیست که در جمهوری اسلامی، دفتر یک مرجع تقلید، اعم از این که در حیات باشد یا نباشد بسته شده است. آیا این حملاتی که به دفتر آیات عظام منتظری و صانعی میشود، به نوعی تقاص تاریخیای نیست در برابر سکوت این بزرگواران در خصوص هتک حرمت آیتالله شریعتمداری که در ابتدای پیروزی انقلاب صورت گرفت؟ من فکر میکنم خیلیهای دیگری هم دارند این تقاص را پس میدهند. درست است. من بر این باور هستم اگر آن روز اینها سکوت نمیکردند این بلا بر سرشان نمیآمد. کما این که اینهایی که سکوت میکنند باید منتظر باشند که فردا همین بلا برسرشان بیاید. این شتری است که دم خانهی همه میخوابد. باید امروز به فکر فردای خودشان باشند. قطعاً همینطور است. نه فقط این دو بلکه آقایان دیگری که در جنبش سبز حضور دارند و من هنوز سئوالات بی پاسخی از ایشان دارم اینها باید جواب بدهند. آقایانی که آن روزها مسئول بودید، آقایان روحانی مسئول، آقایانی که الان انقلابی و آزادیخواه شدهاید، در آن روزهایی که آنچنان برما گذشت و آن اعدامها صورت گرفت شما کجا بودید ؟ چرا اعتراضی نکردید؟ امروز چرا نمیخواهید واقعیتها را بیان کنید که آنروزها بر مملکت چه گذشت؟ همهی آقایان در رأس کار بودهاند و هزینهاش را باید پرداخت کنند. شاید من نمیدانستم و آنروزها بهعنوان یک بسیجی کم سن و سال در جبهه بودم و خبر نداشتم که در کشور چه میگذرد. شما که بودید. شما که وزیر بودید. شما که نخست وزیر بودید. الان به مردم بگویید چه گذشته است؟ الان مگر لب باز میکنند؟ الان هم گذاشتهاند تا مهر سکوت بر تاریخ زده شود. *** در ادامه، از حجتالاسلام دکتر حسن فرشتیان، حقوقدان و کارشناس مسائل اسلامی و حوزوی مقیم فرانسه پرسیدم کارکرد دفاتر مراجع در زمان حیات و بعد از فوت ایشان چیست؟
فعالیتهای یک دفتر مرجع تقلید در زمان حیات ایشان قاعدتاً پاسخگویی به سئوالات شرعی مقلدین آن مرجع و همچنین اخذ وجوهات شرعیه و مصرف و توزیع آنها در مسیرهایی است که مشخص شده و احیاناً نشر آثار آن مرجع است. بعد از فوت مرجع، برخی از این فعالیتها تعطیل میشود. مثلاً اخذ وجوهات دیگر معنا ندارد و فقط مدتی برای تصفیه حساب با نمایندگان شهرستانهای مختلف در این زمینه در نظر گرفته میشود. در زمینهی پاسخگویی به سئوالات شرعی، با توجه به این که برخی از مراجع، بقای بر میت را جایز میدانند، یعنی افراد میتوانند از مرجعی که فوت کرده همچنان تقلید کنند و بر او باقی بمانند. بنابراین پاسخگویی به سئوالات ایشان همچنان باقی است و کار دفاتر مراجع علاوه بر تصفیه حساب مسائل مربوط به مالیاتهای شرعی، پاسخگویی به سئوالات مراجعین و نشر آثار مرجع متوفی نیز هست. معمولاً پس از فوت مراجع، دفاتر آنها تا مدتی به کار خویش ادامه میدهند. در رابطه با گرفتن وجوهات شرعی، قاعدتاً به نیابت از مرجع متوفی مبلغی اخذ نمیشود، اما غالبا مسئولان دفاتر مرجع متوفی، از مراجع زنده مجوز میگیرند و احیاناً وجوهات همچنان میتواند اخذ شود. معمولاً این دفاتر بعدها تبدیل به حسینیه، کتابخانه و یا حوزهی علمیهای بهنام آن مرجع فقید میشوند. در بسیاری موارد، این دفاتر بعد از مدتی منتقل میشوند به مرجع بعدی که جایگزین آن مرجع متوفی میشود. بهعنوان نمونه برخی دفاتر مرحوم آیتالله خویی بعد از فوت ایشان، بهگونهای به مرحوم سیدعبدالاعلی سبزواری منتقل شد که مدت کوتاهی بود و بعد به دفتر آیتالله سیستانی منتقل شد. تا مدتی که ممکن است از چندماه تا چند سال طول بکشد این دفاتر باز هستند و به یادبود آن مرجع فعالیت میکنند. لطفاً یک نگاه تاریخی هم به مسئلهی بسته شدن دفاتر مراجع تقلید، چه در زمان حیاتشان و چه بعد از فوتشان بعد از انقلاب سال ۱۳۵۷ هم داشته باشید؟ در زمینهی دفاتر مراجع پس از انقلاب اسلامی، طبعاً با توجه به این که حکومت اسلامی بنا شد و در رأس حکومت یک مرجع تقلید قرار داشت، حکومت بهنوعی در دفاتر مراجع هم دخالت میکرد. در حالی که قبل از انقلاب، هرگز این واقعه اتفاق نمیافتاد. یعنی هیچگاه حکومت سابق (نظام پهلوی) به خود اجازه نمیداد در حریم مراجع وارد بشود. حتی هنگامی که برخی از روحانیون در معرض خطراتی از جانب رژیم گذشته قرار میگرفتند، از جانب هوادارانشان بر مرجعیت ایشان تکیه میشد تا با طرح مرجعیت آنها، این جایگاه، برای ایشان بهگونهای مصونیت سیاسی در برابر حکام وقت ایجاد کند. بعد از انقلاب نه تنها این مصونیتها حذف شد، بلکه حاکمیت با توجه به این که خودش را در جایگاه صدر در اسلام میدانست و در حقیقت به صدر مسائل اسلامی تکیه زده بود، حساسیت نسبت به مراجع و روحانیت شدیدتر شد. مراجعی که بهنوعی با حکومت مشکل پیدا میکردند و یا انتقاد میکردند بلافاصله مورد هجوم تبلیغاتی و در نهایت مورد هجومهای فیزیکی قرار میگرفتند. هجوم تبلیغاتی به این معنا که اگر مرجعی نظریهای در مورد برخی مسایل اسلامی مرتبط با سیاست و حاکمیت، مثل نظریهی ولایت فقیه داشت که چندان با نظریهی رایج آن زمان و نظریهی رایج حاکمیت موافق نبود، بلافاصله شعارهایی علیه آن مراجع داده میشد و حتی شعار «مرگ بر ضد ولایت فقیه» علیه برخی مراجع بزرگ سر داده میشد و میشود. مثلاً در خصوص مرحوم آیتالله گلپایگانی، در مورد موضعگیریای که ایشان در مورد ولایت فقیه داشت چنین شعاری داده شد. ایشان علناً از چنین شعاری علیه منتقدان ولایت فقیه، انتقاد کرد و این مسئله موجب اصطکاک بین ایشان و حاکمیت شد. شاید اولین مرجعی که مورد هجوم و هتک حرمت قرار گرفت مرحوم آیتالله شریعتمداری بود. اصطکاک با ایشان همان اوایل انجام پذیرفت. نه تنها دفاتر ایشان بسته شد و بیت ایشان تا هنگام حیات در محاصره بود، بلکه برخی موسسات وابسته به ایشان، مثل دارالتبلیغ اسلامی از ایشان گرفته شد و به نهادهای انقلابی آن زمان تحویل داده شد. آیتالله سید صادق روحانی نیز مرجع تقلید دیگری بود که تقریباً در دههی اول انقلاب، به دلیل برخی از نظریات سیاسی ایشان، بیت وی در محاصره قرار گرفت و رفتوآمد به آنجا با کنترلهای شدیدی انجام میشد. ایشان اجازهی فعالیت نداشتند. البته بعدها حصر ایشان لغو شد. در شهرستان نیز دفاتر و بیوت مراجع منتقد، از این تعرضات در امان نبودند. بهعنوان نمونه، مرحوم آیتالله قمی که به دلیل فعالیتهای سیاسی علیه رژیم سابق از سال ۱۳۴۲ در کرج تبعید بودند، پس از پانزده سال، در تابستان سال ۱۳۵۷ به مشهد بازگشتند. چند ماه پس از پیروزی انقلاب، مجدداً به دلیل برخی نظریاتشان در مورد ولایت فقیه، بیتشان محصور شد و طی سالیانی ایشان حتی حق نداشتند به زیارت حرم مشرف شوند. در سالهای آخر، با توجه به سن بالای ایشان، رفع حصر شد. مرحوم آیتالله منتظری نیز مرجع تقلید دیگری بود که مدت طولانی بیت و دفتر ایشان تحت محاصره بود و حتی پس از فوت ایشان نیز مجدداً حملاتی علیه دفتر ایشان آغاز شد و هنوز نیمسالی از فوت ایشان نگذشته که دفترشان پلمپ شد. آیتالله صانعی نیز چندینبار، بهدلیل نظریات اصلاحطلبانه مورد حملات تبلیغی قرار گرفت. مخصوصا پس از فوت مرحوم آیتالله منتظری، حاکمیت با نگرانی از این که ایشان یک پناهگاهی برای مسلمانان و مومنان منتقد از حاکمیت شوند، حملات به ایشان و دفاترشان در قم و مشهذ را تشدید کرد. حملاتی که اخیراً به بیت این مراجع شد بیشک در طول تاریخ روحانیت شیعه بیسابقه بوده است. حکام و سلاطین اگر قصد حذف و محدودیت و محصوریت مراجع را داشتند، حداقل ظواهر امر را رعایت میکردند و حرمت حریمها را نگه میداشتند .نکتهی مهم آن که چون حکومت خود را اسلامی میداند و مشروعیت خویش را برخاسته از اسلام میداند، با منتقدین روحانی، شدیدترین برخوردها را میکند تا مبادا استوانهی اصلی خویش را که به نام اسلام هست از دست بدهد و مردم متوجه شوند که نگرشی دیگر از اسلام هم موجود است. |
نظرهای خوانندگان
به باور من دیگر دیر شده ،بهتر که همچنان سکوت کنند ،سنگین تر به نظر میرسند ،چون در پشت پرده هم ،چیزی نمانده . زمانی که ماها بچه بودیم ،خیلی آقایان روحانی پز این جمله امام حسین را میدادند .
-- Arvand ، Jun 16, 2010 در ساعت 03:55 PMمظلوم نباشید ،ظالم نباشید ،طرفدار ظلم هم نباشید .سرور شیدان امام حسین
ضرورت دارد علما و دانشمندان دینی جهان اسلام و تشیع جلب توجه داده شوند به موضوع ! نامه هایی کوتاه و با ادبیات فاخر خطاب به آنها منتشر و ارسال شود
-- فرشید فاریابی ، Jun 16, 2010 در ساعت 03:55 PMبا سلام
-- afshin ، Jun 16, 2010 در ساعت 03:55 PMبهتر هست بگوییم مذهب شیعه از اول بر اساس شرک گذاشته شده واین ظلم به ایرانیان و اسلام راستین شده حالا جای یک شیرمردی خالی هست
کی این نا معادله را درستکند.انسان پرستی صفوی تعطیل!!!!!!
اقای خزعلی چرا حق عده ای از هموطنان خود را که بسیار هم زیاد هستند و خواهان جدایی دین از حکومت هستند را به رسمیت نمیشناسید.ایا چون پدران ما به جمهوری اسلامی رای داده اند این نظام ظالم باید ابدی باشد.شما را فرد دموکراتی نمیدانم.اول نشان دهید که با رانت خواری چشم پزشک و صاحب موسسه انتشاراتی نشده اید.
-- بدون نام ، Jun 16, 2010 در ساعت 03:55 PMبا درود
اگر پشتوانه جنبش مردمی هستید، پس از این مقام کامل زیر را بجای بی حرمتی های دولتی برای ایشان بکار برید.
"فقیه عالیقدر حضرت آيت الله العظمي صانعی مرجع تقلید شیعیان"
با سپاس
مزدک
-- مزدک ، Jun 17, 2010 در ساعت 03:55 PMجناب خزعلی
-- ممدآقا ، Jun 17, 2010 در ساعت 03:55 PMممکن است که شعار جمهوری ایرانی از نظر سیاسی درست نباشد ولی از نظر معرفتی موجه است. چرا فکر می کنید هر چیز غیر اسلامی، ضد اسلامی است؟ چرا فکر می کنید نفی اسلام است؟ باور کنید دین از هیچ چیز بیشتر از این ادعای پوچ فراگیر بودن آسیب نمی بیند و از هیچ چیز بیشتر از به رسمیت امر عرفی سود نمی برد. فکر می کنم هم شما دینداران باید دست از عصبیت بردارید هم طرف مقابل تصور اهریمنی خود را از سیستم های مذهبی اصلاح کند. نه شما آنقدرها مسلمانید و نه آنها آنقدرها مدرن هستند که نتوانیم همدیگر را تحمل کنیم.
این جریان دشمن و ترس از تجزیه هم اگرچه غیر واقعی نیست ولی برداشت من عافیت طلبی و ترس است. سوال این است که همه کوششها و سوابق و خونهای ریخته شده و موشکها درست شده و حتی تمامیت عرضی کشور به چه درد می خورد وقتی نتوان حقی را پس گرفت و سلطان جائر را ادب کرد؟ وقتی زندگی و آینده حال و آینده مردم رو به زوال است، مابقی تعارفی بیش نیست.
یک مثل سرخپوستی میگوید «آخوند بی ضرر فقط آخوند مرده است».
-- بدون نام ، Jun 17, 2010 در ساعت 03:55 PMن ا ک
چطور وقتی که در سال٥٧ این اخوندها به چیزی کمتر از سقوط رژیم شاه رضایت نمیدادند از خطر تجزیه ایران حرفی نمیزدند ولی تغییر رژیم جمهوری اسلامی را مساوی تجزیه ایران میدانند.
-- بدون نام ، Jun 17, 2010 در ساعت 03:55 PMبا اینکه دستم را داغ کرده و پیام گذاشتن در رادیو زمانه را توبه کرده بودم اما امروز مجبور شدم در مقابل این استدالال و منطق
"چطور وقتی که در سال٥٧ این اخوندها به چیزی کمتر از سقوط رژیم شاه رضایت نمیدادند از خطر تجزیه ایران حرفی نمیزدند ولی تغییر رژیم جمهوری اسلامی را مساوی تجزیه ایران میدانند. " توبه ام را شکسته و برایش دست مریزاد می گویم. از ارسطو اولین منطق دان تا فرگه مشهور آخرین اش کسی به این منطق آهنینی حرفی نزده بود.
دوست عزیز: بدون نام: در پشت این ادعا های جعلی خرواری از نیت پلید خوابیده است . خواه این نیت از آن زمامداران حکومت خون و جنون ایران باشد خواه از طرف " اپوزیسیون". هر دو سر و ته یه کرباس اند . اما این اپوزیسیون قلابی دیگر کلاهش پشمی ندارد. بیهوده اب بر هاون می کوبند. اینها فعلا قدرت اپوزیسیون واقعی را تجربه نکره اند. اجازه بدهید که با توهماتشان برای چند روزی خوش باشند. اینها فکر می کنند که این دفعه هم مانند قبل سرنوشت ایران را تهران رقم خواهد زد. در توهم لذتی است که در هیچ چیز دیگر نیست.
-- سهند ، Jun 17, 2010 در ساعت 03:55 PMتجزیه بشود سعادت مردم از خاک مهمتر است در ضمن این اقای خزعلی چنان دوگم مذهبی هستن که هیچ چیز را بجز حکومت اسلامی نمیبیند حتی اگر همه مردم بگویند نه او میگوید حکومت فقط اسسسسسسلامی مثل امامش خمینی این اقا دشمن دموکراسی است چندی پیش موقعی که دكتر شجاع الدين شفا فوت کردن این اقای مسلمان در سایتش بدترین شکل به دکتر توهین کردن کشور ایران تا ادمهایی مثل این اقا دارد باید در تاریکی و بدبختی قوطه بخورد اقا خزعلی ما اسلام را نمیخواهیم اسلام باید یا در قلب مردم باشد یا بکل نابود شود شما اگر یک ذره به فکره دینتان بودید میگفتید دین باید از دولت جدا باشد ولی نیستید لااقل میگفتید هر چه مردم خواستند ولی شما و افرادی مثل شما دشمن مردم بوده و هستید
-- k.k ، Jun 17, 2010 در ساعت 03:55 PMاسلام اسب تراوای این حکومت است اگر از دربیرون رود بااسلام ازپنجره داخل می شود وفکر می کنم شما آب نمک خوبیده آن دوران باشید
-- mba ، Jun 18, 2010 در ساعت 03:55 PM