رادیو زمانه > خارج از سیاست > ایران > یکسال جنبش سبز و نقش شبکههای اجتماعی | ||
یکسال جنبش سبز و نقش شبکههای اجتماعیحسین علویalavi@radiozamaneh.comیکسال از انتخابات دورهی دهم ریاست جمهوری و برآمد جنبش سبز در ایران میگذرد. بسیاری از تحلیلگران برآنند که در طول این یکسال، شبکههای اجتماعی اینترنتی، نظیر فیس بوک، یوتیوب، توییتر، و وبلاگها، نقش قابل توجهی در اطلاعرسانی و سازماندهی فضای مجازی این جنبش برعهده داشتهاند.
مهدی یحیانژاد، مدیر سایت بالاترین، در گفتوگو با زمانه تصویر مشخصتری از این نقش ارائه میکند: مهمترین نقش شبکههای اجتماعی، خبررسانی است. یعنی کار شبکههای اجتماعی در درجهی اول، شکستن انحصار رسانههای دولتی و همینطور رسانههای خارجی بوده است. مردم با استفاده از این شبکههای اجتماعی، توانستهاند آنچه را صدای خودشان است انعکاس بدهند. خیلی از اخبار و ویدئوهای مهم، از طریق شبکههای اجتماعی منتشر شدهاند. مثلاً ویدئوی کشته شدن ندا، اول از طریق فیسبوک منتشر شد. حتی در خیلی از موارد رسانههای بینالمللی برای پیگیری اخبار ایران شبکههای اجتماعی را دنبال میکردند. یک علت هم این بود که خبرنگاران خارجی دیگر در ایران نبودند، سانسور در داخل ایران خیلی بیشتر شد و روزنامههایی که در داخل ایران فعالیت میکنند، کمتر این امکان را دارند که مطالب را راحت انعکاس بدهند. بههمین دلیل، خبررسانی از طریق شبکههای اجتماعی، نقش خیلی مهمی پیدا کرد. نقش دیگری که شبکههای اجتماعی داشتهاند، برنامهریزی و فراخوان برای حرکتهای اجتماعی است. این میتواند راهپیمایی، تجمع و یا جمع کردن امضا برای یک پتیشن باشد. این نقش شبکههای اجتماعی هم در سال گذشته خیلی پررنگتر شده و جا دارد اهمیت آن در این زمینه هم بیشتر بشود.
اگر بخواهید به تجربهی مشخص خودتان در بالاترین اشاره کنید و مقایسهای بین شرایط این شبکه در دوران پیش و پس از انتخابات داشته باشید، ارزیابیتان چگونه است؟ «بالاترین»، حدود چهارسال است که فعالیت میکند. وبسایتی است که کاربران آن با رأیشان انتخاب میکنند که اخبار مهم و یا آنطور که در بالاترین استفاده میشود، خبر داغ کدام است. در حقیقت، همکاری کاربران است که تعیین میکند، چه چیزهایی مهم هستند و باید به صدر اخبار برسند. در سال گذشته با توجه به اتفاقاتی که در ایران افتاد، توجه کاربران بالاترین خیلی بیشتر به مسائل سیاسی جلب شد. «بالاترین»، شاید تا پیش از اتفاقات سال گذشته، تا این حد سیاسی نبود و بر اثر رویدادهای پیش و پس از انتخابات خیلی سیاسیتر شد. میتوان گفت در خیلی از موارد، در اکثر روزهای سال گذشته اخبار سیاسی در صدر اخبار بودهاند. خیلی از افرادی که شاید نام «بالاترین» به گوششان هم نرسیده بود، در سال گذشته با آن آشنا شدند و شروع به استفاده از آن کردند. بازدیدهای ما در روز انتخابات حدود دو سه برابر بیشتر شد. در مجموع، در سال گذشته خوانندگان و کاربران وبسایت، فعالیت خیلی بیشتری داشتهاند. اینترنت و فضای مجازی امکانی است که بیشتر در دسترس نخبگان جامعه و اقشار آشنا به تکنیک استفاده از این امکانات قرار دارد. آیا میتوان گفت که قشرهای پایینتر جامعه و کاربرانی که تا پیش از رویدادهای انتخابات و پیدایش جنبش سبز از این فضا استفاده نمیکردند، در طول این مدت به این فضا روی آورده و جذب آن شدهاند؟ بر مبنای آخرین آمار دولت ایران، تعداد کاربران ایرانی حدود ۲۰ تا ۲۳ میلیون نفر است. اگر چنین آماری را باور کنیم، بسیار فراتر از نخبگان جامعه را دربرمیگیرد. چون حتی اگر دانشجویان، استادان و کارمندان شرکتهایی که به اینترنت مجهز هستند را با هم جمع بزنید، باز هم به این رقم نمیرسد. این نشان میدهد که افراد زیادی در سطحی که ممکن است حتی دسترسی محدودی هم باشد، در مدرسه و یا در خانه، یکی دو ساعت در روز از طریق مودِم و با سرعت خیلی پایین، بههرحال به اینترنت دسترسی دارند. شاید بهدلیل سانسور اینترنت، دانش فنی همه کفایت نکند که بتوانند نرمافزارهایی را که برای دور زدن فیلتر وجود دارد، پیدا کنند و از این طریق بتوانند به وبسایتهایی که در ایران قابل دسترسی نیستند، سر بزنند. این شاید بزرگترین عاملی باشد که موجب شده است عامهی مردم نتوانند اخبار مهم را از طریق اینترنت دریافت کنند. با توجه به وقایع سال گذشته اما، افراد بیشتری توانستند چگونگی استفاده از این نرمافزارها، گرفتن اخبار از طریق ایمیل و شیوهی استفاده از شبکههای اجتماعی را یاد بگیرند. اتفاق دیگری هم که افتاده، این است که در سطح رهبری جنبش سبز هم کلماتی مانند شبکههای اجتماعی را میشنویم. چنین کلماتی در سال گذشته خیلی انتشار پیدا کرد. چون متوجه شدند که در ایران، امکان دیگری برای تجمع نیست. تمام تجمعهای مستقل، غیر قانونی محسوب میشوند و نمیتوان تجمع قانونیای که در حمایت از حکومت نباشد، داشت. در نتیجه همه دارند به شبکههای اجتماعی روی میآورند که بتوانند حرفهایشان را بزنند و در واقع، تجمعاتشان را در فضای مجازی داشته باشند. به موازات رویآوری بیشتر فعالان جنبش مدنی و جنبش سبز ایران، به فضای مجازی و شبکههای اجتماعی، هواداران دولت و حتی برخی نهادهای دولتی نیز بیش از پیش تلاش میکنند که از این امکان برای مقابله با مخالفان خود و یا جنبش مدنی ایران استفاده کنند. گاهی حتی نوعی رویآوری سازمانیافته، مثلاً در زمینهی فعالیتهای وبلاگی از سوی این نهادها مشاهده میشود. ارزیابی شما در اینباره چیست؟ حکومت به دو شکل در این زمینه هزینه میکند: یکی تولید محتوا با حمایت از حرکتهایی است که حامیانش دارند. این میتواند با بیشتر کردن وبلاگنویس بسیجی و درست کردن وبسایتهای حامی حکومت باشد. جنبهی دیگر حرکتشان هم کارهای تخریبی از قبیل هک کردن وبسایتها، حمله کردن به افرادی که پشت این وبسایتها هستند و … است. حکومت این دو کار را همزمان دارد انجام میدهد. در مورد جنبهی اول فعالیت دولت، واقعیت این است که موفقیت رسانههای دولتی بر این پایه بنا شده که بقیه سانسور باشند، یعنی در یک فضای آزاد شانس بقای چنین رسانههایی که با بودجهی حکومتی اداره میشوند و تنها مسائل خاصی را مینویسند، خیلی کم است. اما اینترنت فضایی تکصدایی نیست و حکومتها نمیتوانند کنترلش کنند. اگر وارد این بازی میشوند که میخواهند در اینترنت فعالیتی داشته باشند و محتوا تولید کنند، زمینی است که برای همه همسطح است و رقیبها همان قدرت را میتوانند داشته باشند که حکومتها با پول بیشتر دارند. در نتیجه ورود حکومت تا زمانی که با پذیرش شرایط بازی همراه نباشد و نپذیرد که تکصدایی در این فضا معنا ندارد و فضای چند رسانهای، فضایی است که خیلیها میتوانند با هم مخالفت کنند، حتی فضای دو قطبی هم نیست و کارهای تخریبیاش از قبیل فیلترینگ، هک کردن و… را کنار نگذارد، شانس موفقیتش در این عرصه خیلی کم است. این را میتوانید در ارتباط با وبسایتهایی که بهعنوان رقیب «بالاترین» درست کردند ببینید. این سایتها هیچکدام موفق نشدند. چون به محض این که این سایتها را بر روی کاربران عادی اینترنت باز میکنند، افرادی میآیند عضو میشوند و حرفهایی میزنند که برای حکومت قابل پسند نیست. برآمد سیاسی مخالفان دولت، بهدلیل کنترلهای شدید امنیتی، بهویژه طی چند ماه اخیر خیلی کاهش یافته است. آیا میتوان گفت که شبکههای اجتماعی اینترنتی توانستهاند تا حدی این کمبود را جبران کنند؟ چون این شبکهها در نهایت مجازیاند، نمیتوان انتظار داشت که تحولات سیاسی و یا اجتماعی، فقط از طریق این شبکهها اتفاق بیفتد. این شبکهها در این زمینه که مردم با هم ارتباط داشته باشند و گروهها با هم همکاری کنند، میتوانند خیلی کمک کنند. آخر قضیه اما، باید این همکاریها و فعالیتها به حرکتهایی در دنیای واقعی تبدیل شود. افرادی که در اینترنت فعالیت میکنند، هیچوقت نباید دچار این اشتباه بشوند که کارشان فقط به اینجا محدود میشود و این همهی کار است. فعالیت در این فضا تنها بخش کوچکی از کل کاری است که این فعالها میتوانند داشته باشند. شاید بهخاطر شرایط اجتماعی و خفقانی که بهخصوص در چندماه گذشته در ایران حاکم بوده، فعالیت در اینترنت بیشتر شده باشد، ولی در نهایت بازهم مردم باید برگردند و فعالیتهایشان در زمینههای اجتماعی و یا سیاسی را در دنیای واقعی هم ادامه بدهند. آیا این شبکههای اجتماعی اینترنتی در سالگرد ۲۲ خرداد، امکانات ویژهای را برای ارزیابی از یکسال گذشته و چشم انداز پیش رو میتوانند ارائه بدهند؟ در چند هفتهی گذشته همفکریهایی شده است و افرادی که در این شبکهها و وبلاگها مینویسند نظرات مختلفی ارائه دادهاند که چهکاری باید برای سالگرد انتخابات و رویدادهای پس از انتخابات انجام بشود. بخشی از کار این شبکهها فراخوان برای راهپیمایی است. یعنی نوع استفادهی از آنها در این فرصت، بیشتر خبررسانی و فراخوان است. اتفاقی که میافتد این است که حرفهایی که در اینترنت طرح میشوند، توسط رسانههای بینالمللی و رسانههای فارسیزبان خارج از کشور که در ایران پخش میشوند، بازگویی میشوند و در ایران توسط افرادی که لزوماً به اینترنت دسترسی ندارند، ولی ماهواره دارند و تلویزیونهای ماهوارهای را نگاه میکنند، شنیده میشود. آنچه میخواهم بگویم این است که حرفهای اینترنتی، فقط در اینترنت نمیماند و چه از طریق ماهواره و چه از طریق دهان به دهان، در ایران پخش میشود. این نکته را هم نباید فراموش کرد. |
نظرهای خوانندگان
خوب است ققط یه کمی نژاد پرستی فارسی ( نه ایرانی) زیاد شده . به قومیتها کم توجهی میشه گاهی هم توهین. اگه میخاهید سایتی برای تمام ایرانی ها باشه کمی به حقوق اقوام هم احترام بگذارید.
-- efser ، Jun 13, 2010 در ساعت 03:11 PMخوب است ققط یه کمی نژاد پرستی فارسی ( نه ایرانی) زیاد شده . به قومیتها کم توجهی میشه گاهی هم توهین. اگه میخاهید سایتی برای تمام ایرانی ه باشه کمی به حقوق اقوام هم احترام بگذارید.
-- efser ، Jun 13, 2010 در ساعت 03:11 PMآقای یحیی نژاد
-- میراوند ، Jun 13, 2010 در ساعت 03:11 PMسایت بالاترین بخاطر سیستم امتیازدهی خاصی که داره دچار نوعی فساد و لابی گری شده . واقعا چه نیازی به این کار هست؟ بگذارید همه پستها به ترتیب زمان و بدون هیچ امتیازی روی هم بیایند. خواهش میکنم این سیستم اعتبار کاربر و امتیاز لینک را برای همیشه حذف کنید. می بینید که اکنون بالاترین به همین دلیل جدیت فبلی خود را ندارد و روز به روز به سمت بی مایگی میرود
خب دوست عزیز مقاله در باب حقوق اقوام بنویس بعد بذار تو سایتها بفرست به بالاترین تا مردم را ی بدن. در ضمن فارسی در گذر تاریخ زبان همه مشترک همه ایرانی ها شده نه قومی.شاهدش دهها شاعر ترک زبان فارسی گو در تاریخه مثل صایب تبریزی. مهدی
-- بدون نام ، Jun 13, 2010 در ساعت 03:11 PMآقا جون هرکی داری یه فکری به حال خبر و لینکهای دروغ بکن...
-- بدون نام ، Jun 13, 2010 در ساعت 03:11 PM22 خرداد که اومدم دیدم چه دروغایی امتیازای بالا گرفته، اعتمادمو به بالاتری از دست دادم
بسیار عالی بود و من برای ایشان آرزوی موفقیت دارم.
-- ر.ک.کامران ، Jun 13, 2010 در ساعت 03:11 PMمهدی جان، صائب تبریزی شاعر ترک زبان فارسی گو نبود و ایشون اصفاهانی بودند. جدّشون ترک تشریف داشتند. تو کلّ تاریخ، خطّه ی اصفهان همین یک دونه شاعر نامی را داره، اونم از ما نگیر لطفا :) (توی مثالت باید می گفتی مثلا شهریار)
-- سینا. سن خوزه، کالیفرنیا ، Jun 15, 2010 در ساعت 03:11 PMبسیار سایت خوب و روش داغ شدن لینکها نیز أعا لیست ،به مدیریت این سایت تبریک میگم،به راستی که در این شرایط سخت بسیار نقش مفیدی را بالاترین ایفا کرد.
-- سهیل ، Jun 15, 2010 در ساعت 03:11 PM