رادیو زمانه > خارج از سیاست > ایران > «خامنهای دیگر از احمدینژاد حمایت نمیکند» | ||
«خامنهای دیگر از احمدینژاد حمایت نمیکند»مریم محمدیmmohammadi@radiozamaneh.comدر ارزیابیهایی که نسبت بهبرخورد حکومت با مناسبت سالگرد انتخابات دهمین دورهی ریاست جمهوری میشود، گذشته از تفاسیری که بنا بر اخبار و رویدادها، تشدید فشارهای سیاسی و امنیتی را بیان میکند، نگرانی مشخصتری نیز وجود دارد و آن احتمال برخورد ویژه با رهبران جنبش سبز، آقایان کروبی و موسوی و یا حتی خاتمی و هاشمی رفسنجانی است.
این احتمال چقدر واقعی است؟ با دو تن از صاحبنظران در داخل و خارج از کشور، دکتر سعید رضوی فقیه تحلیلگر و فعال سیاسی اصلاحطلب در تهران و آقای مجتبی واحدی، تحلیلگر سیاسی و سردبیر سابق روزنامهی «آفتاب یزد» در آمریکا، در اینباره گفتوگو کردهام.
آقای رضویفقیه، آیا رویدادهای فعلی ناشی از افزایش فشارهای سیاسی و اجتماعی در برخورد با مناسبت بیست و دوم خرداد است؟ سعید رضویفقیه: بله. ما در یکسال گذشته هم شاهد بودیم که هروقت مناسبتی پیش آمده که احتمال حضور مردم یا حداقل بخشی از مخالفان و منتقدان در خیابانها وجود داشته، رژیم جمهوری اسلامی از طرق مختلف سعی در افزایش فشارها و ارعاب مردم برای جلوگیری از حضور گستردهی آنها در سطح خیابانها داشته است. در سالگرد ۲۲ خرداد هم بهطور ویژه، با توجه به فراخوانی که آقایان کروبی و موسوی برای حضور در یک راهپیمایی مسالمتآمیز و مردمی دادهاند، طبیعتاً نهادهای حکومتی بهطور ویژه، پیشاپیش به تهدید، ارعاب و تمهید مقدمات برای پیشگیری از وقوع یک حادثهی بزرگ مردمی کردهاند. آیا این روند به معنای تشدید فشارهایی که تاکنون موجود بوده، هست؟ یعنی همان روند گذشته با شدت بیشتری ادامه پیدا میکند یا ممکن است شاهد برخورد بیسابقهای از جانب حکومت، مثلاً برخوردی ویژه با رهبران جنبش سبز باشیم؟ البته در ماههای گذشته همواره شاهد بودهایم که جمهوری اسلامی برای افزایش فشارها، اقدام به بازداشت عدهای فعالان سیاسی کرده یا حتی افرادی که بازداشت و بعداً آزاد شده بودند، مجدداً بازداشت و دستگیر شدند. اما بعید میدانم حکومت در شرایطی باشد که بخواهد به دستگیری رهبران جنبش مبادرت کند. گرچه در برخی رسانههای تندرو و افراطی مربوط به جناح سرکوبگر حاکمیت، گاهبهگاه شاهد تهدیدهایی علیه رهبران جنبش هستیم، اما گمان میکنم بیشتر مصرف داخلی دارد و برای تقویت روحیهی هواداران و بدنهی اجتماعی حکومت است و نشاندهندهی عزم جدی سران جمهوری اسلامی برای برخورد قضایی با رهبران جنبش، از جمله آقایان کروبی و موسوی، نخواهد بود. به این ترتیب برخورد خیلی متفاوتی از گذشته با مناسبت ۲۲ خرداد نباید صورت بگیرد. مثلاً قابل مقایسه هست با آمادگیای که حکومت در مواجهه با سالگرد ۲۲ بهمن نشان داد؛ اما شیوه و میزان حضور جنبش سبز در سالگرد ۲۲ بهمن، مورد انتقاد برخی نیروها بود و یا حداقل کمتر از آن انتظاری بود که آنها قبلاً عنوان کرده بودند. آیا کمابیش با همان موقعیت روبهرو خواهیم بود؟ به نظر من، روز بیست و دوم بهمن نه شکست برای جنبش اعتراضی سبز بود و نه پیروزی برای جمهوری اسلامی. چرا که نه اعتراضات مردم مرتفع شده بود و نه جمهوری اسلامی توانسته است به اقتدار و اعتبار و مشروعیت ماقبل انتخابات ۲۲ خرداد ۸۸ برگردد. من گمان دارم که زمینهی اجتماعی اعتراضات، همچنان زیر پوست جامعه وجود دارد و به محض این که شرایط مناسب فراهم بیاید، این اعتراضات دوباره با اشکال مناسب خود ظهور و بروز پیدا خواهد کرد. فراموش نکنیم که جنبش مذهبی- سیاسی آیتالله خمینی در سال ۱۳۴۱، بیش از ۱۵ سال زمان برد تا این که بتواند در عرصهی جامعه به قدرت سیاسی مسلط تبدیل شود. همچنین نباید فکر کنیم که جنبش اعتراضی سبز با یک ماه، دوماه یا مثلاً یکسال و دوسال میتواند به تمام اهدافی که دارد برسد. این نکتهای است که هم هواداران جنبش سبز باید به آن توجه کنند و ناامید نشوند و هم سران جمهوری اسلامی باید متوجه باشند و بیش از حد به آرامش قبل از طوفان فعلی غره نشوند. با توجه به موقعیتی که شما ترسیم میکنید، آیا قابل پیشبینی است که بیست و دوم خرداد در چه ابعادی برگزار شود؟ این که در ۲۲ خرداد چه اتفاقی خواهد افتاد، اصلاً قابل پیشبینی نیست. بهخصوص از آن جهت که ما با حکومتی مواجه هستیم که از همهی ابزارهای اقتصادی، نظامی، پلیسی، امنیتی و حتی اداری استفاده میکند تا از حضور مخالفان خود که کم هم نیستند، در سطح خیابانها، جلوگیری کند. اما همانطور که گفتم، این قطعاً به آن معنا نخواهد بود که جمهوری اسلامی در برطرف کردن زمینهی اعتراضات یا در اغنای مخالفان و منتقدان خود و یا حتی در ارعاب آنها، کامیابی لازم را پیدا کرده باشد. به این ترتیب، احتمال برخورد ویژهای با مناسبت ۲۲ خرداد یا رهبران جنبش سبز منتفی است؟ چگونه جمهوری اسلامی ممکن است به همان برخوردهای گذشته ادامه بدهد که بهنظر شما، به نتیجه هم نرسیده است؟ جمهوری اسلامی در برخورد با جنبش اعتراضی سبز، از آغاز تا امروز، دچار سردرگمی یا حداقل دوگانهگی در رفتار بوده است. علت اصلی آن هم این است که رهبران اصلی و ارشد جمهوری اسلامی ایران، آنهایی که در تصمیمگیریها و تصمیمسازیها دخالت مؤثر دارند، به نظریهای واحد یا نتیجهی مشترکی در زمینهی نحوهی برخورد با جنبش و سران جنبش نرسیدهاند. از سوی دیگر، چون بخش مهمی از جنبش اعتراضی سبز از درون بدنهی جمهوری اسلامی بیرون آمده و بخش مهمی از کسانی که در این جنبش اعتراضی حضور مؤثر دارند، یعنی یا فکر و اندیشه میسازند، یا اندیشههای راهبردی این جنبش را ارائه میکنند و یا در سازماندهیها فعالیت دارند، همه جزو بدنهی جمهوری اسلامی و نیروهای وفادار به انقلاب بودهاند. بنابراین جمهوری اسلامی نمیتواند برخوردی که در دهههای گذشته با دیگر مخالفان میکرده، با آنها هم انجام بدهد. این سردرگمی جمهوری اسلامی سبب شده است که جنبش سبز نیز فضایی سردرگم داشته باشد.
اما آقای واحدی احتمال یک رویکرد بسیار ویژه از سوی حاکمیت را به لحاظ شدت عمل در برخورد با رهبران جنبش سبز اینگونه پاسخ میدهند: اینگونه سئوال و جوابها در مورد کسانی خوب است که منطقی بر رفتارشان استوار باشد. وضعیت فعلی حاکمان جمهوری اسلامی طوری است که هیچ منطقی بر رفتارشان حاکم نیست. نه این که همین امروز اینطور شده باشد، اما امروز از این جهت در بدترین شرایط خود قرار دارند. یعنی در نهایت ضعف بینالمللی قرار گرفتهاند و ناچار شدند قراردادی را امضا کنند که قبلاً بارها گفته بودند امضا نخواهیم کرد. در این شرایط هر اتفاقی ممکن است بیفتد، اما من بهدلایل متعدد معتقدم که برخورد با رهبران جنبش سبز اتفاق نخواهد افتاد. اولین دلیل من این است که چون اختلافات آقای خامنهای و آقای احمدینژاد عود کرده است و هر نوع برخورد شدید با رهبران جنبش سبز، بهمعنای تقویت آقای احمدینژاد در حال حاضر خواهد بود، آقای خامنهای اجازهی برخورد خیلی شدید با آقای کروبی و آقای موسوی را نخواهند داد. آقای واحدی، البته پیش از این هم اشاراتی داشتهاید، اما دلیل اول شما نوعی ابهام ایجاد میکند که آقای خامنهای از تقویت آقای احمدینژاد حتی به ازای برخورد با رهبران جنبش سبز، پرهیز دارد. در حالی که درک عمومی همیشه این بوده که آقای خامنهای در پی تقویت آقای احمدینژاد هستند. آیا در حال حاضر اینطور نیست؟ به هیچوجه. من الان این اعتقاد را ندارم. چندماه است که معتقدم رفتار آقای خامنهای با آقای احمدینژاد، از شیفتگی به سکوت رسید و از سکوت به تعریض و اعتراض رسید. ایشان حتی در بعضی جاها برنامههای آقای احمدینژاد را وتو کردند. مثلاً سر قضیهی مذاکره با آمریکا در هشت ماه پیش، بر سر مناقشات هستهای. الان هم معتقدم که خیلی هماهنگ نیستند. گرچه در قضیهی هستهای به دلیل این که خطر بزرگی همهی آنها را تهدید میکرد، برخوردی کردند که خود بحث مفصلی است و وارد آن نمیخواهم بشوم. اعتقاد دارم که الان دیگر آقای خامنهای نه تنها تصمیم بر تقویت آقای احمدینژاد ندارند، بلکه هرجا بتوانند آقای احمدینژاد را تضعیف میکنند. برای این که الان دیگر از رفتار آقای احمدینژاد وحشت دارند. آقای احمدینژاد - این عبارت را بارها گفتهام - خود را شریک آقای خامنهای میداند و نه پیرو ایشان. بههمین دلیل آقای خامنهای دیگر اجازه نخواهد داد که موضع آقای احمدینژاد تقویت شود. بههرحال این یک دیدگاه است. گفتید که دلیل دومی هم در این که برخورد ویژهای با رهبران جنبش سبز صورت نخواهد گرفت، وجود دارد. آن دلیل کدام است؟ البته الان آقای خامنهای اصلاً چنین کاری نمیخواهند بکنند. هفت یا هشت ماه پیش اگر شرایط داخلی کشور، نیروهای وابسته به جناح اصولگرا، روحانیون و مراجع با آقای خامنهای همراهی میکردند، ایشان چنین کاری میکردند و با سران جنبش سبز برخورد میشد، اما چون این همراهی وجود ندارد، آقای خامنهای اجازهی چنین کاری را نخواهد داد. بعضی برخوردهای بچهگانهای که الان میشود؛ برخوردهایی مانند حمله به دفتر دانشگاه آزاد و یا برخورد با خانم فائزه هاشمی، ناشی از همین مسئله است. یعنی چون نمیتوانند با سران جنبش برخورد کنند، چنین کارهایی انجام میدهند. بر اساس این دیدگاه، اگر چنین شرایطی پیش آمده باشد، با توجه به این که یکی از موارد اعتراض و موانع جنبش کنونی، آقای احمدینژاد هستند، آیا میشود گفت برای جنبش سبز فرصت و امکانی پیش آمده که بتواند از آن به سود پیشبرد اهداف خود استفاده کند؟ من خیلی دغدغهی این که فرصتی پیش آمده یا نه را ندارم. بهدلیل این که جنبش سبز فرصتهای زیادی دارد، اما همینقدر که تنفسی برای مردم ایجاد میکند و امیدی برای آینده، خیلی خوشحال هستم. |