تاریخ را هرکس بویزه حاکمان آنگونه که میخواهند مینوسند. همین منتظر ی هم در زمانی که هنوز ولیعهد خمینی بود در جنایات خمینی شریک بود ولی راجع به آن تاریخ سخنی نمیگوید هرچند بعد در مقابل جنایت بی حد و حصر خمینی نقی زد ولی خود همین آقا قانون ولایت فقیه را به مردم ایران غالب کرد. این است که تاریخ را هرکس از منظر خود مینویسد و این آقایان هم همین طور وحاکمان ایران هم بهمین شکل . تاریخ هرگز گویای واقعیت نبوده است چرا که نویسندگان آن کمتر بی طرف بوده اند و تاریخ را از منظر خود نوشته اند.

منتظری دومین کسی بود که افسار خلافت را بر گردن آن انداخت.......

اگر در جنایات شریک می شد که ولی عهد باقی می ماند. کافی بود سه چهار ماه دندان روی جگر می گذاشت تا به قدرت برسد او مثل همه اشتباه داشت و کیست که نداشته است؟ اما او شهامت داشت و صادق بود و اشتباهات خود را به تدریج تصحیح کرد و حاضر نشد زیر بار جنایت بود پس از قدرت کنار کشید و 20 سال عواقبش را دید. این همهدلیل کافی نبود که نویسنده یادداشت بالا (مننف) کمی انصاف به خرج دهد ؟

اگر در جنایات شریک می شد که ولی عهد باقی می ماند. کافی بود سه چهار ماه دندان روی جگربگذارد تا به قدرت برسد. او مثل همه اشتباه داشته و کیست که نداشته است؟ اما او شهامت داشت و صادق بود و اشتباهات خود را به تدریج تصحیح کرد؛ و حاضر نشد زیر بار جنایت برود. پس، از قدرت کنار کشید و 20 سال عواقبش را دید. این همه تاوانی که او داد دلیل کافی نبود تا نویسنده یادداشت بالا (مننف) کمی انصاف به خرج دهد ؟

جناب بدون نام ! منصف آن کسی است که بگوید که منتظری در تمامی قوانین جنایتکارانه اسلامی شریک بوده است . از قصاص تا دیگر قوانین . اینکه بقول شما به اشتباهات خود پی برده است دلیل بر این نیست که مستحق مجازات تاریخی نیست . او هنوز به ین اسلام که مردم را در بند کشیده است چسبیده بود و هنوز میخواست حکومت اسلامی را نجات دهد و چند تا ایراد داشت وگرنه پایه حکومت اسلامی برای او مقدس بود و میخواست که اسلام خود را بر مردم حاکم کند. بین موسوی و خامنه ای وخاتمی بطور واقع فرقی نیست . آنها همه خواستار حکومت اسلامی هستند و نه جدایی دین از حکومت و منتظری هم چنین بود و اگر هم در این اواخر مقداری به این نتیجه رسیده بود ولی هنوز میخواست حکومت تحت نفوذ اسلام باشد واین عقیده ودیگر عقاید منتظری و خط امامی های مانند موسوی تعلق به همان دروان گذشته دارد. امروز برای آ زادی ایران بایستی راه دیگر رفت . راه ازادی ایران رهایی از قوانین اسلامی و سرمایه داری است وباید مردم ایران برای رهایی راه دیگری جز آنچه که آخوندها از هر قبیله و همچنین ورشکستگان نظام سرمایه داری نشان میدهند بروند. راه مردم ایران از رفرم های اقتصادی عمیق به نفع مردم و حاکمیت شوراها و تقسیم قدرت وثروت میگذرد که در شوراها باید خود رامنعکس کند. ومنتظری ها دقیقا قدرت را فقط از دریچه اسلام و ایدئژی های بسته خود میدیده ومیبنند واین است که در اصل فرقی بین خمینی و منتظری نبوده است و منتظری خود را شاگر د خمینی میدیده است و مقداری ایراد به او دستگاه حکومتی نمیتواند از او یک |«قهرمان حقو ق بشر»بسازد. این دکانی است که مشتری ندارد

كساني كه از آقاي منتظري و يا اصلاح طلبان به دليل اشتباهات شان انتقاد مي كنند و با اصرار مي خواهند به همه بقبولانند كه اين آدم ها صرف نظر از تلاش شان براي جبران آن اشتباهات بايد محكوم و بعضن معدوم شوند؛ از خودشان سووال كنند كه چه كسي در طول جنگ با بعثي ها همكاري مي كرد تا خمپاره ها بدون خطا جوانان ايراني را تكه تكه كند. يا شايد هم آن اشكالي نداشته چون آن ها سرباز خميني بودند و به مرام هاي حزبي آقايان هم اعتقادي نداشتند.
من كه بين اين ها و ج.ا فرق بزرگي نمي بينم.

متاسفانه مسئله‌ای که مورد توجه قرار نگرفت، این بود که با توجه به اعتبار بالای آیت‌الله منتظری و مخالفت جدی ایشان با جنایات جمهوری اسلامی، حذف ایشان اهمیت فوق العاده‌ای برای جمهوری اسلامی داشت، لذا ایشان را به احتمال قریب به یقین با سمومی که ردی از خود در بدن به جای نمیگذارند کشتند، که این دارو‌ها در اختیار سازمانهای مخوف جمهوری اسلامی می‌باشد و نمونه‌های آن در تاریخ جهوری اسلامی فراوان است، همانند احمد خمینی یا پزشک کهریزک.از رادیو زمان تقاضا می‌کنم در مصاحبه‌های بعدی با آقای احمد منتظری این مسئله را به طور جدی مورد ملاحظه قرار دهید،با تشکر از بذل توجه شما.

متاسفانه در سال‌های اول انقلاب تنش‌ها چنان شدید بود که امکان یافتن دلیل مخالفت حزب توده و فدائیان خلق با آقای منتظری را از دست دادم. اما همین‌ها بودند که از همان سال 60، ایشان را «گربه نره» خطاب میکردند.

با درود
ایت الله منتظری مرجع تقلید شیعیان جهان، شخصیتی که در اوج قدرت سیاسی و مقامی کشوری برای دفاع داشتن "حق دادگاه" برای کسانی که به جرم کشتن فرندش متهم بودند(مجاهدین) به ایستد و مقام خود را از دست بدهد، کاری "علی گونه" انجام داده و مقامش در فراز تاریخ به نکویی خواهد ماند. تاریخ در اینده بدرستی مینگارد، چنانچه هچکس نتوانسته تا کنون مقام پاک روحانیونی چون ایت الله زنجانی یار مصدق و ایت الله طالقانی را خدشه دار کند، همچنین وطن فروشی ایت الله کاشانی و اخوند فلسفی نیز از تاریخ با تمام همتی که همکاران فراماسونی شان کردند و میکنند، پاک کردنی نیست.
با سپاس
مزدک

کسی در درستکاری و بی باکی آقای منتظری شکی نداشته و ندارد. و برای عبرت آیندگان حتی نام خامنه ای و احمدی نژاد نیز نباید از تاریخ محو شود چه رسد به آدمهای مثبتی همچون مرحوم منتظری اما فکر نمی کنید ایران دارد از صفحه تاریخ محو می شود و آنوقت ما نگران محو شدن تنها یک فرد یا گروه کوچکی از ایرانیان هستیم؟

با سلام
شخص مننف متاسفم برای افکار اشتباه شما . البته نوع ادبیاتت در مورد مرحوم منتظری به خوبی خبر می دهد از سر ضمیرت . خداوندا به همه بندگانت کمی انصاف بده