رادیو زمانه > خارج از سیاست > جهان > بحران مالی یونان و افزایش قیمتها در ایران | ||
بحران مالی یونان و افزایش قیمتها در ایرانمریم محمدیmmohammadi@radiozamaneh.comدر حالی که تب بحران مالی آمریکا آشکارا در حال فروکش کردن بود، جامعهی اقتصاد جهانی بار دیگر در مقابل خبر مشابهی غافلگیر شد. بحران مالی و بانکی در یونان، نه تنها اتحادیهی اروپا که بازارهای مالی در سراسر جهان را به اندیشه واداشته است.
آیا جامعهی جهانی از عهدهی حل مشکل جدید برخواهد آمد؟ ابعاد این بحران تا کجا خواهد رفت؟ راهحلهای بحران چیست؟ و بسیاری سؤالهای دیگر در این زمینه را با آقای مهرداد عمادی، مشاور اقتصادی اتحادیهی اروپا درمیان گذاشتهام.
آقای عمادی زمینهی ایجاد این بحران چه بوده است؟ دلیل عمدهی این بحران را میتوان به این مسأله عطف داد که ارزیابی درستی از میزان حقیقی بدهیهای دولت یونان و بدهیهای خارجی اقتصاد یونان نشده بود. این عدم ارزیابی درست هم دو دلیل داشت؛ یکی این که مقداری از ارزیابیهایی که به اتحادیهی اروپا و صندوق بینالمللی پول داده شد، بر اساس ارقام بانک مرکزی یونان بود که عمدتاً مربوط به بدهیهای کوتاهمدت و میانمدت بودند. اما الان میبینیم که دولت یونان از سال ۱۹۹۹ مقدار زیادی از بازارهای پولی جهانی قرض کرده بوده است و نوبت بازپرداخت آنها کمکم فرا رسیده است. هفتهی پیش صحبت از این بود که اتحادیهی اروپا ۲۵ تا ۳۰ میلیارد کمک کند و بقیهی آن را صندوق بینالمللی پول بپردازد، اما الان مشخص شده که این میزان کمک فقط برای بازپرداخت بهرهی این بدهیها برای امسال و شش ماه سال آینده کافی خواهد بود و باز از میانهی سال ۲۰۱۱ شاهد بحران مالی در یونان خواهیم بود. چطور میتوانست این دادهها در اختیار اتحادیه و صندوق بینالمللی پول نباشد؟ این سؤال بسیار نگرانکنندهای است و من واقعاً پاسخ سادهای برای آن ندارم. حداقل آن این است که نشان میدهد ارگانهای مختلفبه سیر صعودی بدهیهای یونان در بازارهای پولی دقت کافی نشان ندادهاند. یعنی صندوق و بانک مرکزی اتحادیهی اروپا با دقت این ارقام را ارزیابی نمیکردند. البته در اینجا نه به عنوان دفاع از این دو نهاد، بلکه به عنوان یک توضیح میتوان گفت که معمول کار این است که شما به بانک مرکزی کشورها اعتماد میکنید و ارقام و دادههای این بانکها را باور دارید و به عنوان سندیت ۱۰۰درصد در نظر میگیرید. در نتیجه وقتی بانکهای مرکزی تمام تصویر را [به درستی] ارایه ندهند، مشکلات زیادی به وجود میآید. چرا ممکن است بانکهای مرکزی کشورها تمام تصویر و دادهها را در اختیار نگذارند؟ به خاطر این که از کمکها و اعتبارات آتی محروم نشوند؟ بله دقیقاً. وقتی ماه گذشته اپوزیسیون آلمان در پارلمان این کشور نارضایتی زیادی از ۸/۵ میلیون یورو کمک استقراضی آلمان به یونان از خود نشان داد، یونانیها متوجه شدند که کوچکترین نشر میزان واقعی بحران و بدهیهای خارجی این کشور، باعث خواهد شد اولین اتفاقی که بیفتد، این باشد که آلمان به کلی خود را کنار بکشد. در حالی که در درون اتحادیهی اروپا، آلمان بزرگترین منبع کمک به یونان خواهد بود. اگر آلمان خود را کنار بکشد، کلیهی سیستم بانکی یونان متلاشی خواهد شد - کلام دیگری برای به تصویر کشاندن آن وجود ندارد- متلاشی شدن کامل و ورشکستگی رسمی پیش خواهد آمد. به این خاطر، تعبیر ما این است که یونانیها دانسته این اطلاعات را نگاه داشتند. چرا که متوجه شدند اگر این اطلاعات نشر پیدا کند، اتحادیهی اروپا، آلمان و صندوق بینالمللی پول (عمدتاً اتحادیهی اروپا) حاضر نخواهد بود چنین ریسکی را بهگردن بگیرد.
پیشبینی شما این است که تبعات منفی این بحران در وهلهی اول متوجه کدام بازارهای اقتصادی خواهد شد؟ متأسفانه هیچ خبر خوشی در افق در دست نداریم که به آن اشاره کنیم. اتفاقی که در کوتاهمدت افتاده این است که چون مشخص شده نمیتوان همیشه به ارقام بانکهای مرکزی کشورها اعتماد کرد، نگاهها متوجه پرتغال، اسپانیا و مقدار زیادی ایرلند شده است. حتی هفتهی پیش اشارهای هم به ایتالیا شد. ما الان متوجه شدهایم که میزان بدهیها در حوزهی جنوبی اتحادیهی اروپا و همچنین لهستان، بسیار بسیار بیشتر از آن چیزی است که گزارش شده است. این مسأله میزان نگرانی نسبت به آیندهی یورو را بسیار عمیق کرده است. یعنی اگر تا یک ماه پیش میگفتیم که یورو در سطح جهانی در حال صعود به سطح ارز دوم یا ارز برابر با دلار است، امروز به خاطر سؤالهایی که الان وجود دارند، آن ارزیابی را پس میگیریم. اتفاقی که در درازمدت خواهد افتاد این است که ما شاهد کاهش قابل توجه نرخ برابری یورو خواهیم بود که به طور مستقیم استاندارد زندگی را در کلیهی کشورهای اتحادیهی اروپا پایین خواهد آورد. چون واردات گران خواهند شد و این کشورها مجبور میشوند صادرات بیشتری داشته باشند تا بازپرداخت بدهیهای خارجی ممکنتر شود. این است که ما انتظار داریم در پنج سال آینده در سطح اتحادیهی اروپا شاهد کاهش رشد مصرف باشیم. از همین روزهای آغازین، از تأثیر این بحران بر بازارهای اقتصادی آسیا صحبت میشود؛ این امر چگونه اتفاق افتاده است؟ این تأثیر جای تعجب ندارد. برای این که در سالهای اخیر اتحادیهی اروپا یکی از محلهای مطلوب سرمایهگذاری صندوقهای بازنشستگی و سرمایهگذاری خصوصی شرق آسیا بود. چون هم یورو خیلی ارز مطمئنی بود، هم اتحادیهی اروپا تنها قطب اقتصادیای بود که در سطح حهانی، مشکلات سیاسی، از قبیل درگیری در جنگ و… نداشت؛ و هم این که اقتصادهای عمدهی اتحادیهی اروپا مانند آلمان، فرانسه، اسپانیا رشد خوبی داشتند. در نتیجه، شاید نزدیک ۲۵ تا ۳۰درصد سرمایهگذاریهای کشورهای شرق آسیا در اتحادیهی اروپا انجام شد. در این رابطه است که بازار بورس خبر را داده و شروع کرده است به پایین آوردن ارزش این سرمایهگذاریها در اتحادیهی اروپا. ممکن است امواج این بحران به اقتصاد ایران هم برسد؟ اتفاقاً با توجه به گفتوگویی که دو روز پیش با یکی از مقامات بانکی ایران داشتم، میتوانم به این سؤال شما به طور مستقیم پاسخ بدهم؛ ایران در ۱۸ ماه اخیر حدود ۴۵درصد از ذخیرههای ارزی خود را به یورو تبدیل کرده است. هماهنگ با آن، مقدار زیادی از پولی را که به دلار و یکی دو ارز دیگر داشت، به سمت یورو آورده است. نتیجه این خواهد شد که ایران با حدود پنج تا هفت میلیارد یورو کاهش ارزش ذخیرههای بر مبنای یوروی خود که به صورت سرمایهگذاری یا سپردههای قرضی بانکی بوده، مواجه خواهد شد که اثر قابل توجهی روی نقدینگی خارجی ایران خواهد گذاشت. همچنین روی توانایی ایران برای بازپرداخت واردات سال آینده که الان باید پیش پرداخت شود، تأثیر خواهد گذاشت. هزینهی این مسأله را در بهای اجناس داخلی و سیستم بانکی که انقباض خواهد داشت، خواهیم دید. خیلی زود؛ من انتظار دارم ظرف هفتهها باشد. یک سؤال همیشگی: راههای برون رفت از این بحران کدامها هستند؟ باز خبر خوشی اینجا نیست. باید این را بپذیریم که در اتحادیهی اروپا به خاطر مدیریت بسیار ضعیف، اگر نگوییم مدیریت منفی کشورهای حوزههای جنوبیاش، بدهی بسیار زیادی ایجاد شده که کشورهای شمالی اتحادیه از آن بیاطلاع بودند. گام اول باید این باشد که در سطح اتحادیه سعی کنیم به کشورهای جنوبی کمک کنیم و اگر میخواهیم اتحادیه را از متلاشی شدن نجات بدهیم، آنها را به حال خود رها نکنیم. در کنار این کار، مدیریت این کشورها که دولتها و بانکهای مرکزی هستند، باید بپذیرند که از همین امروز هزینههای جاریشان از ۱۵ تا ۲۰درصد کاهش پیدا کند. بازتاب چنین عملکردی این خواهد بود که دستمزد ضعیفترین قشرهای جامعه که کارمندان و کارگران هستند، یا بالا نرود و یا حتی کم شود. خود این مسأله هزینهی سیاسی دارد. همانطور که در یونان شاهد زدوخوردهای تن به تن با پلیس بودهایم. ولیکن راه چارهای نداریم. این کاهش هزینهها باید انجام بگیرد. ولی در کنار آن هم کشورهای حوزهی شمالی اتحادیهی اروپا باید بپذیرند که استانداردهای زندگی در جنوب پایینتر است و ما باید در میان مدت کمک کنیم که هزینهی سیاسی تنزل استانداردها برای کم درآمدترین قشرها در این کشورها کمتر شود. این واقعاً عادلانه نیست که بانکها و رهبران سیاسی این اشتباهات را انجام دادهاند و هزینهی آن را باید امروز کارگران و کارمندان کمدرآمد بپردازند. این که کشورهای شمالی بگویند این مشکل ما نیست و خود این دولتها باید مسأله را حل کنند و این دولتها هم بگویند که اقشار کمدرآمد باید کاهشِ استانداردهای زندگی را بپذیرند، مدیریت بسیار پرهزینهای خواهد بود. آقای عمادی، وقتی بحران مالی- بانکی آمریکا پیش آمد، میتوان گفت مشکل را به نوعی همهی جهان حل کرد و حتی کشورهای ثروتمند در آسیا و خاورمیانه در حل این بحران مشارکت داشتند. آیا اتفاق مشابهی خواهد افتاد؟ آمریکا مسئولیتی در حل بحران اقتصادی اروپا حس میکند؟ بله؛ یکی از نکات کوچک مثبت در چهارچوب این گفتهها، این است که آمریکاییها پذیرفتهاند در کوتاهمدت به کشورهای جنوبی اتحادیهی اروپا کمکهایی بکنند. دلیل عمدهی آن هم این است که آمریکاییها نسبت به حساسیت تعادل سیاسی در اروپا و به خصوص در سطح اتحادیهی اروپا آگاهی دارند و هشیارند که اتحادیهی اروپا مقدار قابل توجهی از هزینههای سیاسی مدیریت جهانی را از نظر بازارهای پولی و مالی، برای آمریکا کم کرده است و اگر اتحادیهی اروپا زیر سؤال برود، باز خیلی مسائل و مشکلات به دامن آمریکا خواهد افتاد. در این چهارچوب است که حتی آقای گایتنر وزیر خزانهداری آمریکا اشاره کردند که مشکلات اروپا، فقط مشکل اروپا نیست. مشکلات جهان است و دولت آمریکا از مسئولیتهای خود در این زمینه بیاطلاع نیست. ولی اگر کسی بخواهد کمک کند، باید ابتدا ببینیم ذخیرههای عمدهی ارزی کجا هستند. ذخیرههای عمدهی ارزی در حال حاضر در چین، تایوان و ژاپن هستند و تا زمانی که چین و ژاپن حتی به صورت اعطای وامهایی با بهرهی پایین دست یاری ندهند، هزینهی مدیریت این بحران برای کشورهای جنوبی اتحادیهی اروپا پایین نخواهد آمد. اما در حال حاضر متأسفانه اتحادیهی اروپا در تماسهایی که داشته، تاکنون هیچ پاسخ مثبتی از آن سمت دریافت نکرده است. |