رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۱ اردیبهشت ۱۳۸۹

«نسل نو، بینش نو، رسانه‌ی نو»

پانته‌آ بهرامی

جنبش اعتراضی مردم ایران که طی ۱۰ ماه اخیر به‌مرور شکل منسجم‌تری به‌خود گرفته، یکی از اولین جنبش‌های اجتماعی دنیا است که نقش رسانه‌های نوین ارتباط جمعی در آن بسیار پررنگ است.

Download it Here!

اعتراض‌های پس از دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در ایران، به‌خوبی نشان می‌دهد گرچه حکومت‌های مستبد در تلاش برای انحصاری کردن رسانه‌ها هستند، ولی تکنولوژی مدرن قادر است مرزهای رسانه‌های انحصاری را دور بزند.

نقش پدیده‌ی شهروند - خبرنگار در جنبش آزادی‌خواهی ایران از آن جهت ویژه است که فرستنده آن گمنام بود و حکومت به فرستنده‌ی اطلاعات دسترسی نداشت. این نوع خبررسانی، در واقع نوعی مصونیت امنیتی برای فرد به‌وجود می‌آورد، آن هم در موقعیتی که برای روزنامه‌نگاران و خبرنگارانی که قصد رساندن اخبار جنبش به گوش جهانیان را داشتند، مصونیت امنیتی وجود نداشت.

دومین ویژگی این پدیده، انتقال اخبار و اطلاعات به شکل گسترده به انبوه مردم، چه در ایران و چه در برون‌مرز بود. بررسی رسانه‌های نوین، هدف همایش «نسل نو، بینش نو، رسانه‌ی نو» بود که هفته‌ی گذشته با دوازده سخنران در دانشگاه کلمبیای نیویورک برگزار شد.

علی مستشاری، استادیار دانشگاه استیونس در زمینه‌ی سیستم‌های پیچیده‌ی اجتماعی- اقتصادی، به عنوان یکی از برگزار کنندگان این همایش، سه دسته‌بندی موضوعی این نشست را برمی‌شمارد و می‌گوید: «رسانه‌های نوین، در سه دسته‌بندی موضوعی در این همایش مورد بررسی قرار گرفتند. رسانه‌ی نسل نو، بینش‌های نو و رسانه‌ی نو.


علی مستشاری

انتخاب سخن‌رانان نیز بر این اساس بود که هرکدام از آن‌ها با موضوعاتی که برای بحث و بررسی انتخاب کرده‌اند، چگونه به این سه موضوع می‌پردازند.

تلاش کردیم تا سخنران‌هایی را انتخاب کنیم که همه‌گی از افرادی باشند که در دوران اصلاحات در سن فعالیت‌های اجتماعی و شغلی بوده و جزو نسل‌های قدیمی‌تر نباشند. درواقع می‌خواستیم بینش‌ها و ایده‌هایی تازه را مطرح کنند.

اما موازی با این ملاحظه برایمان مهم بود که این افراد، دیدگاه‌های متفاوت و تضادهای اساسی باهم داشته باشند. از آن‌جایی که در جامعه‌ی ایرانی معمولاً فرصتی برای گفتمان بین نگاه‌های متفاوت رخ نمی‌دهد، جمع کردن این دیدگاه‌های متفاوت را از جمله مزایای این همایش می‌دانم.

یکی دیگر از نکات بحث‌برانگیز گفت‌وگوهای مطرح شده در این همایش، نقش زنان در جنبش سبز بود. برخی از دوستان اعتقاد دارند که جنبش زنان نیز باید بخشی از جنبش سبز بوده و نباید خواسته‌های جداگانه‌ی خود را داشته باشد. از سوی دیگر، دیدگاهی دیگر نیز وجود دارد که می‌خواهد جنبش زنان، خواسته‌های خود را به‌طور مستقل پیش ببرد.»

نسل نوآور

با وجود گسترش ماهواره و اینترنت در ایران، حدود ۴۰ درصد از جمعیت به‌طور مستقیم، به‌هیچ‌کدام از این رسانه‌ها دسترسی ندارند. یکی از محورهای پژوهش علی مستشاری در پیوند با رسانه‌های مدرن روی همین موضوع است.

او با اشاره به تفاوت بین عملکرد و نقش تلویزیون‌های ماهواره‌ای و اینترنت، به عنوان تکنولوژی مدرن، می‌گوید:

۴۳درصد بزرگسالان ایرانی دستکم به طور غیر مستقیم، به اینترنت دسترسی دارند. این آمار طی پنج سال گذشته از هشت به ۴۳ درصد رسیده و احتمال دارد به حدود ۶۰ درصد نیز برسد و در همان حد بماند.

این را هم باید در نظر گرفت که در شبکه‌های اجتماعی، فقط کافی است یک نفر به اخبار دسترسی داشته باشد تا آن‌ها را به دیگران منتقل کند. در حال حاضر کشور ایران در کل منطقه‌ی خاورمیانه، بیشترین درصد افرادی را دارد که به شبکه‌ی اینترنت وصل هستند.

علاوه بر اینترنت، نقش ماهواره هم در این میان بسیار مهم است. به این دلیل که مخاطب آن نسل خاصی است. مخاطبین ماهواره، معمولاً کمتر از نسل جوان و بیشتر از نسل میانسال هستند که تجربه‌ی بیشتری با تلویزیون دارند. بر خلاف آن‌ها جوانان بیشتر اینترنت کار کرده و مطالب را از توییتر یا یوتیوب دریافت می‌کنند.

نسل اول انقلاب و نسل قبل از آن، کسانی که پای برنامه‌های ماهواره‌ای می‌نشینند، ممکن است قدرت تحلیل عجیب و بزرگی نداشته باشند. آن‌ها کسانی هستند که در زمان انقلاب بزرگسال بودند، حدود ۲۰ تا ۳۰ سال سن داشتند و حتی شاید فعال اجتماعی نبوده‌اند.

ماهواره در میان این نسل بسیار مخاطب دارد و تنها جایی است که آن‌ها به عنوان یک بخش بزرگ جامعه، برای بهره‌برداری خبری احساس راحتی می‌کنند. به‌خصوص که حیطه‌ی اجتماعی دیگری برای گردهم‌آیی و گفت‌وگو برای آن‌ها وجود ندارد.

اینترنت همین نقش را برای نسل جوان‌تر دارد. آن‌ها مشکل سرعت پایین اینترنت را نیز با رسانه‌های نوینی چون توییتر حل می‌کنند. توییتر این امکان را به فرد می‌دهد تا بتواند با یک جمله‌ی خیلی کوتاه، مطلبی یا خبری اساسی را مطرح و منتقل کند.

این ویژگی از سوی دیگر و از حیث فرهنگی نیز برای مردم کشور ما خوب است که عادت به درازگویی داریم. حال مردم مجبورند با جملاتی کوتاه، پیغام‌های اساسی ردوبدل کنند. مهم‌تر از همه این است که نسل جوان با نوآوری‌اش برای فائق آمدن به همه‌ی محدودیت‌ها و سانسورها، راهی پیدا کرده است.

فریبا داوودی مهاجر، فعال جنبش زنان، یکی از دلایل شکست اصلاحات و مردم‌سالاری در ایران را عدم ژرفنگری در ابعاد واقعی خواسته‌های مستقل خرده جنبش‌های اجتماعی می‌داند و می‌گوید:


فریبا داوودی مهاجر

«البته این موضوع جدیدی نیست؛ از همان ابتدای طرح بحث اصلاحات، همیشه با این موضوع مواجه بودیم که زنان باید مطالبات خود را در چهارچوب مطالبات اصلاح‌طلبانه مطرح کنند و به عبارت دیگر طرح مطالبات زنان به صورت جداگانه، می‌تواند موجب شکاف شود.

اما به اعتقاد من تا جنبش‌های اجتماعی مختلف در یک جامعه حضور نداشته باشند، یک جنبش بزرگ اجتماعی شکل نمی‌گیرد. اصولاً بدون خرده جنبش‌های اجتماعی، نمی‌توانیم از یک جنبش کلان اجتماعی و یا حتی سیاسی صحبت کنیم. همیشه خرده‌جنبش‌های اجتماعی بوده‌اند که یک جنبش کلان سیاسی را تغذیه کرده‌اند.

یکی از دلایل شکست اصلاحات و گفتمان مردم‌سالاری در ایران، بی‌توجهی به مطالبات خرده‌جنبش‌های اجتماعی بوده که یکی از آن‌ها جنبش زنان است. دیگری هم می‌توانست جنبش دانشجویی باشد.

تقریباً شکاف اجتماعی در ایران وجود ندارد. هر کدام از شکاف‌های اجتماعی می‌توانند جنبشی را با عرض‌ها و عمق‌های متفاوت به‌وجود بیاورند. چرا که تبعیض‌های اجتماعی، به شکاف بزرگی که در ایران بین تک‌صدایی و چندصدایی، دمکراسی و استبداد وجود دارد دامن می‌زند.

برای هردسته از این تبعیض‌های اجتماعیای که در ایران وجود دارد، باید همیشه افرادی روی آن‌ کار کنند و مطالبات اقشار پیوند خورده با آن‌ها را بررسی کرده و برای فعال کردنشان تلاش کنند.

به‌طور مشخص باید بگویم بدون فعالیت‌های جنبش زنان، مطالبات آن‌ها هرگز در جامعه‌ی مردسالار ایران مطرح نمی‌شد. اگر هم این مطالبات نباشند و روی آن‌ها پافشاری نشود حتی در آینده هم پیگیری نخواهند شد. به شکل استراتژیک، جنبش زنان در عین حال که باید نیروی خود را در اختیار جنبش سبز بگذارد، باید فعالیت‌های مستقل خود را نیز داشته باشد و یک قدم هم در مطالبات خود عقب‌نشینی نکند.»

گریز از انحصار

گلنوش نیک‌نژاد، مبتکر «تهران بیرو» (دفتر تهران) است که اخبار و اطلاعات مربوط به ایران را به زبان انگلیسی در اختیار علاقه‌مندان می‌گذارد. سایت او همکار «پی‌بی‌اس» شبکه‌ی تلویزیون دولتی آمریکا است.

وی در سخنرانی‌اش در همایش «نسل نو، بینش نو، رسانه‌ی نو»، گفت که شبکه‌های بزرگی مانند بی‌بی‌سی و صدای آمریکا برای انتخاب موضوع‌ها نوعی برخورد انحصاری دارند و از زمانی که رسانه‌های اینترنتی و آنلاین فراگیر شده، این مردم و فعالان رسانه‌های اینترنتی هستند که برخی موضوعات را به این رسانه‌های بزرگ تحمیل می‌کنند.

خانم نیک‌نژاد در این زمینه توضیح می‌دهد: «منظورم بیشتر دنیای غرب و این شبکه‌ها به‌طور عام بود. چون خبرهای بی‌بی‌سی فارسی و صدای آمریکا به زبان فارسی است. آن‌ها باید جستجو کنند و موضوع‌های جدیدی در مورد ایران پیدا کنند. البته به‌طور کلی برای تهیه‌ی بیشتر گزارش‌ها مثلاً به سایت بالاترین مراجعه می‌کنند که ببینند سوژه‌های داغ چیست.»

تمرین دمکراسی

تریتا پارسی، مدیر «شورای ملی ایرانیان- آمریکاییان»، به نقش رسانه‌ها در میان ایرانیان خارج از کشور پرداخت و فرهنگ سیاسی آنان را مورد نقد و کنکاش قرار داد. وی بر این باور است که ارزش‌های دمکراتیک تنها در تحمل عقاید مخالف نیست، بلکه در به رسمیت شناختن نظرات مخالف است.


تریتا پارسی

او همچنین از پذیرش شکست و نقد خود برای برون‌رفت از بحران، به جای ارعاب و اتهام زدن به عنوان یکی دیگر از ویژگی‌های دمکراسی نام برد.

«درست است که جنبش سبز ظاهراً بخش بزرگی از ایرانیان ساکن آمریکا را در حد زیادی متحد کرد، اما وقتی کمی عمیق‌تر نگاه کنیم می‌بینیم که ایرانیان ساکن آمریکا با هم متحد نبودند. به‌خصوص زمانی که بحث بر سر سیاست آمریکا در قبال ایران بود، با پرسش‌هایی چون «آیا آمریکا باید از جنبش سبز طرفداری کند یا خیر؟ تحریم اقتصادی ایران باشد یا خیر؟ تحریم هدف‌مند یا گسترده؟ ادامه گفت‌وگو یا خیر؟»

می‌توان گفت ایرانیان ساکن آمریکا قبل از انتخابات، بیشتر حول این مسائل متحد بودند. البته این حالت زیاد هم تعجب‌آور نیست. بعد از انتخابات، هم در داخل کشور و هم بیرون از کشور، با یک شرایط بحرانی روبه‌رو بودیم.

در چنین شرایطی نقش رسانه‌ها برای یافتن راه حل خیلی مهم می‌شود. به‌نظر من، به‌خصوص رسانه‌هایی که در لس‌آنجلس هستند، در ارتباط با این موضوع، نقش مثبتی بازی نکردند. سطح گفتمان جامعه‌ی ایرانی در آمریکا متاسفانه خیلی پایین است.

ترس من این است که اگرچه می‌توانیم کارهایی برای کمک به مردم ایران انجام دهیم، ولی به‌دلیل نبود فضای گفت‌وگوی مناسب، نتوانیم آن‌ها را صورت بدهیم.

ماهواره نفوذ خیلی زیادی میان مردم دارد. برخی ظاهراً می‌گویند که این شبکه‌های ماهواره‌ای را نمی‌بینند، اما اکثراً تماشا می‌کنند و چون می‌دانند سطح گفتمان سیاسی این شبکه‌ها پایین است، خجالت می‌کشند و تماشای آن را انکار می‌کنند.

خیلی مهم است که گمان نکنیم تکنولوژی می‌تواند همه‌ی مشکلات یک جامعه را حل کند. مشکلی که خارج از ایران داریم این است که فرهنگ دمکراسی در جامعه‌ی ایرانی ساکن آمریکا هنوز قوی نشده است. فرقی ندارد که چند اینترنت و چند کامپیوتر داشته باشیم. اول باید این فرهنگ تغییر کند تا فرد بتواند از چنین رسانه‌هایی استفاده‌ی مثبتی داشته باشد.

شخصاً شک دارم که بتوان همه‌ی مشکلات را تنها با تکنولوژی و فن‌آوری‌های نوین ارتباطی حل کرد. تکنولوژی می‌تواند خیلی مهم باشد، ولی مشکل اصلی فقط دسترسی به رسانه نیست. مشکل اصلی این است که فرهنگ دمکراسی هنوز در میان ما جا نیفتاده است. ما که خارج از ایران هستیم دیگر بهانه‌ای نداریم. در آمریکا بزرگ شده‌ایم و باید ارزش‌های دمکراسی را بشناسیم.

تحمل عقاید مخالف بسیار مهم است، اما دمکراسی چیزی فراتر از تنها تحمل نقطه‌نظرات مخالف است. تحمل به مفهوم قبول نظرات دیگری، ولی عدم به‌رسمیت شناختن آنها است. در حالی که نیاز داریم از این تحمل جلوتر برویم، ذهن خود را درگیر و تبادل نظر کنیم. باید قادر باشیم نظر دیگری را به رسمیت بشناسیم حتی اگر با آن موافق نیستیم.

فکر می‌کنم باید پدیده‌ی برنده یا بازنده شدن را در توانایی در قانع کردن مردم نسبت به دیدگاه‌های خود به رسمیت بشناسیم. اگر بازنده شدید، به این مفهوم است که باید بیشتر تلاش کنید. متاسفانه در یک فرهنگ غیردمکراتیک وقتی فرد می‌بازد، فکر می‌کند یا اشتباه دیگران در میان بوده یا حتماً تقلب شده است.

به‌عنوان نمونه، اکنون در مورد سیاست‌های مشخصی که آمریکا باید در مورد ایران دنبال کند، دیدگاه مسلط، قانع کردن مردم به عنوان بهترین راه حل نیست، بلکه ارعاب مردم است تا جرات مخالفت نداشته باشند.

این روش در فرهنگ ما بسیار مسلط است. این شیوه‌ی برخورد به خصوص در تلویزیون‌های ماهواره‌ای بسیار به کار می‌رود. در حالی که این رفتار نه متعلق به یک جامعه‌ی دمکراتیک است و نه فردی که به ارزش‌های دمکراتیک پایبند است. چرا که چنین فردی با دیدگاه مخالف دیگران، مشکلی ندارد.

حال پرسش من این است، شما چگونه و با چه روشی با موافقان خود برخورد می‌کنید؟ آیا آن‌ها را مرعوب و ترور شخصیتی می‌کنید؟

این مشکل در آمریکا هم وجود دارد. در واقع فرهنگ سیاسی ما در آمریکا، نسبت به قبل، بدتر شده است. حمله، اتهام و ارعاب در اینجا هم در حال افزایش است. ولی حداقل می‌توانیم شرایطی را به خاطر آوریم که در فرهنگ سیاسی آمریکا اینگونه نبوده است.

ولی در جامعه‌ی ایرانیان آمریکا، متاسفانه اینگونه شیوه‌ی برخورد با وجود این که سی سال و اندی است که در جامعه‌ی دمکراتیک زندگی کرده‌ایم، همیشه وجود داشته است.

Share/Save/Bookmark