رادیو زمانه > خارج از سیاست > ايرانيان > بهاری از جنس آرزوهایمان | ||
بهاری از جنس آرزوهایمانشکوفه منتظریسال ۸۸ پشت سرمان است، سال عجیبی بود، پر از کابوس و رویا. ما امسال در تاریخ هر چند با هزینهای زیاد ثبت شدیم.
دربهدری و دوری از وطن، مشکل اما فقط دوری از آن خاک نبود، دوری از تمام چیزهایی بود که عاشقانه با آنها پیوند خوردیم. حالا خیلی از نسل دومیهای انقلاب ۵۷ این طرف هستند، دلشان برای بوی اسکناس تانخوردهی مادربزرگ تنگ است، برای لبهای ورقلمبیدهی ماهی قرمزهای میدان ترهبار. اما یک جایی اطراف قلبشان، چیزی محکم میتپد. آنها هنوز پر از آرزو هستند، میخواهند آرزوهایشان را با تمام جهان قسمت کنند. به سراغ آنها رفتم، سراغ جوانانی که امسال را در خیابانها گذراندند و برای رهایی سرود خواندند. جوانانی که امسال، سمنوهایشان را از این طرف آب میخرند و با بدبختی به صاحب مغازه حالی میکنند که سنجد، سنجد است. اما دلشان هنوز همانجا محکم میتپد. آنها از آرزوهایشان میگویند، آرزوهایی که مثل دردهایشان مشترک است. الآن چندین سال است که سال جدید برایم معنا ندارد، حال هوای عید برایم، خانهی مادر بزرگ با آن خاطرات بچگی بود، عید و سال نو برایم آنطور بود و در واقع آرزوهای کودکی بود. اما چندین سال است که دیگر حال و هوایش برایم آنطور نیست و فرق میکند، مخصوصا امسال که دیگر در ایران نیستم و دیگر آن هوای بهار را ندارم، جایی هستم که برف وسرما است و دیگر بوی بهار و عید را برایم ندارد. دوست دارم در سال جدیدی که میآید تمام ان اتفاقاتی که در سال ۸۸ افتاد و باعث شد من از ایران خارج و از دوستان و خانوادهام جدا شوم، به من برگردد. دوست دارم آن آزادی که همه در ایران دلشان میخواهد به دست بیاید. آن آزادی که هیچوقت ندیدیم و بزرگترین آرزوی نسل ما بود. در کنار هم بودن، شاد بودن و آزادی برای همه، آرزوی من است.
وقتی بچه بودم همیشه از عید خوشم میآمد، دوست داشتم زودتر به عید برسیم که یک سال بزرگتر شوم ولی از وقتی که بزرگتر شدم و بیشتر فهمیدم که در اطرافم چه میگذرد دوست دارم عیدها را دور بزنم، زیرا هر سال اتفاقات بیشتری میافتد و به نگرانیمان اضافه میشود. امسال نیز عید فقط بوی نگرانی و ترس میدهد. آرزویم این است که به عنوان یک همجنسگرا بتوانم در خیابانهای مملکتم قدم بزنم، دست دوست پسرم را بگیرم و مثل همهی آدمهای دنیا زندگی را بدون استرس و نگرانی داشته باشم. بتوانم آزادانه عشق و محبتم را نشان دهم. نه فقط ما همجنسگراها بلکه هر کسی به خاطر هر چیزی، از عقیدهاش گرفته تا جنسیت و هر چیز شخصیاش مورد سوال قرار نگیرد یا تفتیش نشود، فکر میکنم این میتواند بزرگترین آرزوی من باشد. آرزوی من این است که امسال در عین حال که سالی جدید شروع میشود ولی آرزوها و اتفاقاتی که در سال گذشته برایم افتاد و برایم متفاوت و عجیبترین سال زندگیام را رقم زد ادامه پیدا کند. دوست دارم هم چنان در سال گذشته بمانم و آن را تجدید خاطره و تجربه کنم، میخواهم جنبش را در ایران ادامه دهم و همراه این جنبش احساس کنم که هر روز میتواند برای اتفاق تازهای رخ دهد. آرزو زیاد دارم، متاسفانه خیلی از این آرزوها برآورده نشده است اما امیدوارم در سال جدید اگر بشود همگی به ایران برگردیم یا تمام دوستانی که در ایران یا در زندان هستند بتوانند سر سفرهی هفتسین کنار خانوادهی خودشان باشند و سالی باشد که دیگر زندان، دیوار و مرزی وجود نداشته باشد، همه در کنار هم و بدون هیچ پرچمی بتوانیم زندگی کنیم، این یکی از بزرگترین آرزوهای من است. به دلیل اینکه پیش خانوادهام نیستم، برای سال جدید آرزو دارم که به ایران برگردم، خانوادهام را ببینم و یک زندگی جدید را شروع کنم. یعنی زندگی که رنگ و بوی الآن را نداشته باشد، فکر میکنم خیلی زندگیمان رنگ غم گرفته است، کمی شادتر باید باشد. مثلا صبح که بیدار میشوی با روحیه خوب به سر کار بروی و خرید کنی، همیشه منتظر یک اتفاق نباشی که زندگیات را متحول کند. دوست دارم در سال نو، تمام زندانیان سیاسی در کنار خانواده باشند و در کنار هم سال خوبی را سپری کنند. امیدوارم برای تمام آدمهای بدبخت و بیچارهای که در مملکت ما زجر میکشند، اتفاقی بیوفتد که این زجرها تمام شوند و همه بتوانیم به زندگی عادی برگردیم. امیدوارم سال جدید، سالی بدون زجر و مشکلات کمتر برای مردم باشد. اولین آرزویی که میتوانم داشته باشم و همهی وقتم را در این مدت صرف کرده است، ایران و جنبش مردم ایران است. امیدوارم این جنبش هر چه زودتر به پیروزی برسد و بتوانیم سال جدید یا حداقل نوروز دیگر را در ایران باشیم. |
نظرهای خوانندگان
هم وطن عزیز در اروپا که ازدواج همجنس بازان با هم ازاد است نیز همجنس بازان جوان هنوز مشکل هویتی دارند و نمی توانند به راحتی با وضعیت جنسی خودشان کنار بیایند.حتی از گفتن علائق جنسی شان با خانواده خود نیز وحشت و شرم دارند.بیشتر خانواده های اروپایی هم اجبارأ به قبول واقعیت تن می دهند و از این اتفاق هم خرسند نیستند.دوست عزیز حتی اکثر کمونیستها هم با این پدیده مشکل دارند.ضمنا به جنبش سبز هم امیدی نداشته باشید.انان هم نمی خواهند و نمی توانند چنین ازادی را خواهان شوند و گمان می کنم انرا اصلا نمی پزیرند.
-- mansour piry khanghah ، Mar 21, 2010 در ساعت 11:45 PMزن و دختر موسوی،کروبی،خاتمی و رفسنجانی استفاده از روسری و چادر را برای خانمها از واجبات می شمارند.یعنی هنوز ازادی نوع پوشش برای خانمها را به رسمیت نمی شناسند،انگاه شما این انتظار ناممکن را از انان دارید.
خواب خوشت خوش تر باد.نصیحت من به شما این است که به فکر اینده خودت در ان کشوری که هستی باش و اگر برایت امکانی هم بوجود امد،یک ایرانی مثل خودت را هم از ان بهشت خیالی به این طرف اب بیاور و گه گاه هم سری به وطن و خانواده محترمت بزن
سال نو به شما و تمام هم جنس بازان ایرانی زن و مرد هم مبارک باد.
به امید روزی که همه ی "ی" ها جدا نوشته شوند، به ویژه "ی" آروزهای مان.
-- آذر ، Mar 22, 2010 در ساعت 11:45 PM"امسال"!
اگر قانون جدیدی در نگارش فارسی هست، لطفا ما را هم در جریان بگذارید.
سپاسگزارم
-- بدون نام ، Mar 22, 2010 در ساعت 11:45 PMهمجنسگراها حداکثر هفت درصد یک جامعه را تشکیل می دهند.درباره ایران آماری در دست نیست و چه بسا کمتر از هفت درصد باشند اما با فرض هفت درصد بودن چرا باید گزارشی درباره حال و هوای نوروز تبدیل بشود به بیانه دادن درباره همجنسگرایی؟این عید متعلق به آن نود و سه درصد هم هست.اصلا عید نوروز چه ربطی به این قضیه دارد؟
-- بدون نام ، Mar 22, 2010 در ساعت 11:45 PMدقیقأ مثل این است که وسط این گزارش میگفتید امیدوارم حزب فلان امسال برنده شود.(تازه شاید حزب فلان بیشتر از هفت درصد در جامعه طرفدار داشته باشد)