رادیو زمانه > خارج از سیاست > ایران > «تهدید احمدینژاد متوجه عربستان است» | ||
«تهدید احمدینژاد متوجه عربستان است»مریم محمدیmmohammadi@radiozamaneh.comروز سهشنبه بیست و هفتم بهمن ماه، پس از قریب هشت ماه که از ریاست جمهوری محمود احمدینژاد میگذرد، نخستین نشست مطبوعاتی وی با حضور خبرنگاران رسانههای داخلی و خارجی برگزار شد.
گذشته از محورهای اقتصادی و سیاسی مورد بحث آقای احمدینژاد که مورد توجه رسانهها قرار گرفته است، فضای بیرونی کنفرانس مطبوعاتی ایشان نیز به علت تغییر رنگ پرچم ایران و جایگزین شدن رنگ آبی به جای سبز پرچم، بحثهایی را برانگیخته است. به نوعی که روزنامهی «عصر ایران» با اشاره به اصل هیجدهم قانون اساسی که بر سه رنگ سبز، سفید و سرخ پرچم ایران تاکید کرده است و ذکر این که این سومین بار است که این اتفاق با حضور آقای احمدینژاد میافتد، نوشت: «آقای رییس جمهور، در بارهی تغییر رنگ پرچم ایران، هشدار قانون اساسی بدهید». در بخش اقتصادی نیز آقای احمدینژاد آماری را ارائه کرد که به نوشتهی روزنامهی «جهان صنعت» مربوط به دو سال پیش بود. همچنین در زمینهی سیاست خارجی، به ویژه در ارتباط با مسائل مربوط به انرژی هستهای هم صحبتهای آقای احمدینژاد بنا به یادداشت امروز «نیوزویک» نگرانکننده بوده است. عمدهترین محورهای صحبتهای آقای احمدینژاد، به ویژه در زمینهی اقتصاد و سیاست، موضوع این برنامه است در گفتوگو با دکتر رضا تقیزاده، استاد دانشگاه و تحلیلگر سیاسی در گلاسکو و همچنین دکتر جمشید اسدی، استاد دانشگاه و کارشناس اقتصاد سیاسی در پاریس است.
آقای تقیزاده، با توجه به چالشهای جدید در مسالهی هستهای، رویکرد سیاسی آقای احمدینژاد در رابطه با جهان غرب را چگونه دیدید؟ به نظر میرسد که آقای احمدینژاد همچنان لحن تلافیجویانه دارد و دولت بر این تصور است که اگر در مقابل جامعهی جهانی روش انعطاف را در پیش بگیرند، به منزلهی شکست در داخل تلقی خواهد شد. ولی گذشته از این انعطافناپذیری در مناسبات خارجی، به هرحال ایران به دنبال تحقق بخشهای نظامی برنامهی توسعهی اتمی خود است و تصور میکند که حالا بیش از هر زمان دیگری به این هدف نزدیک شده است. بنابراین تلاش میکنند در فرصت باقیمانده، هدفهای این برنامه تأمین شود و افزایش غلظت اورانیوم غنیشده در اختیارشان تا میزان ۲۰درصد هم گامی در این مسیر بوده است. ولی باید دید هزینههایی که ایران در روزها و هفتههای آینده ممکن است در مظان خطر پرداختن آن قرار بگیرد، تا چه حد خواهد بود و آیا این هزینهها با هدفهایی که دولت آقای احمدینژاد پیگیری میکند، در تناسب خواهند بود یا خیر. آنچه از دید من مطرح است، خطر عمدهای است که مردم ایران را تهدید میکند و حتی امنیت ملی مردم در این شرایط در خطر جدی قرار گرفته است. آقای تقیزاده، اشاره به اهداف نظامی هستهای ایران را چگونه میتوانید تصریح کنید؟ آژانس بینالمللی انرژی هستهای هرگز روی این مساله تصریح نکرده است. شما این اطمینان را از کجا میآورید؟ تا به حال آژانس اعلام میکرد که دلیلی برای این که اثبات شود ایران به دنبال بمب اتمی یا هدفهای نظامی بوده، وجود ندارد ولی از سه ماه پیش به این طرف آژانس اعلام کرده که دلیلی وجود ندارد که برای آنها اثبات شود ایران به دنبال این هدف نبوده است. یعنی بخش منفی حالا شکل مثبت گرفته است. ولی با امکانات محدود موجود و با همین سانتریفیوژهایی که دارد، همچنان که قبلا کرهی شمالی و پاکستان هم به هدفهای نظامی چنین برنامهای دست پیدا کردند، ایران هم به این هدفها دست پیدا میکند. برق اتمی با وضعیت فعلی نه برای ایران مقدور است و نه حتی اگر شرایط آن فراهم بود، مقرون به صرفه است. بنابراین هدف نهایی میلیاردها هزینهای که برای توسعهی اتمی ایران شده است، تبدیل شدن ایران به یک قدرت بالقوهی اتمی و در صورت امکان، تبدیل این قدرت از قوه به فعل است.
در زمینهی تحریمهایی که به آن اشاره کردید، آقای احمدینژاد گفتند که اگر کشورهایی بخواهند وارد این عرصه بشوند، باید منتظر برخورد تلافیجویانهی ایران باشند. مطبوعات غربی، از جمله نیوزویک، بر این جمله خیلی تاکید کردند. این صحبت آقای احمدینژاد چقدر پایهی واقعی دارد و منظور از اقدامات تلافیجویانه چه و علیه کدام کشورها میتواند باشد؟ ضمن این که حرفهای آقای احمدینژاد همیشه خیلی مطالعه شده نیست، ولی در این مورد خاص احتمالا یکی از همسایههای ایران بیشتر مورد توجه و نظر آقای احمدینژاد بوده است. درست چند ساعت پیش از آن که اظهارات تهدیدآمیز آقای احمدینژاد در یک مصاحبهی خبری فوری عنوان شود، وزیر خارجهی عربستان سعودی که میزبان وزیر خارجهی آمریکا بود، اعلام کرد که به جای اعمال تحریمهایی که در کوتاهمدت نتیجه نخواهد داد، باید به دنبال راهحلهای فوری برای حل برنامهی اتمی ایران گشت. عربستان از موقعیت خاصی در خلیج فارس برخوردار است و اگر آقای احمدینژاد تهدید میکند کسانی که به تحریمهای تازه میپیوندند، با خطر تلافیجویی ایران روبرو خواهند شد، این تلافیجویی نمیتواند متوجه چین یا روسیه باشد که اعضای دائمی شورای امنیت هستند و در صورت تصویب این تحریم، به آنها خواهند پیوست. بنابراین این تهدید شاید متوجه کشورهای جنوبی خلیج فارس و در درجهی اول عربستان سعودی است. آقای تقیزاده، نامهای که کشورهای آمریکا، روسیه و فرانسه به سازمان انرژی اتمی نوشته بودند، امروز منتشر شد. در پایان این نامه پیشنهاد فروش رادیوایزوتوپهای پزشکی به ایران آمده است که به نظر میآید پیشنهاد جدیدی است. این پیشنهاد چه جایی دارد و چه کمکی میتواند به حل بحران ایران بکند؟ خرید این رادیوایزوتوپها هیچ مشکل تحریمی نداشته و ایران همیشه میتوانسته این رادیوایزوتوپها را از بازار آزاد تهیه کند. در گذشته هم این ایزوتوپها را خریداری میکرده است. گنجاندن این مورد در نامهی تازه، تاکیدی است بر تسهیلاتی که پیش از این در اختیار ایران و یا هر کشور دیگری قرار داشت. خریدن این ایزوتوپها در گذشته هیچ مانع قانونی برای هیچ کشوری، از جمله ایران نداشته است. ولی اصل پیشنهاد اولیه این که ۷۵درصد از اورانیوم غنیشدهای که ایران در اختیار دارد از ایران خارج شود، تغییری نکرده است و آنچه آقای صالحی به عنوان پیشنهاد تازه مطرح کرده، در حقیقت پیشنهاد تازهای نبوده است؛ حرف ایشان خلاف است. مفاد پیشنهاد اولیه همان است که از ابتدا به ایران تحویل داده شده بود و هدف آن این است که آنچه به عنوان خطر اتمی ایران از آن یاد میکنند، خنثی شود و تنها راه خنثی شدن این خطر از دید آنها این است که قسمت عمدهی اورانیومی که ایران در اختیار دارد، از دست آنها خارج و به خارج از ایران منتقل شود. از آقای اسدی، در مورد ادعاهای آقای احمدینژاد در مورد شاخصهای اقتصادی، از جمله رشد ۹/۶درصدی اقتصاد کشور میپرسم: اگر تیتر روزنامهها را در همان روزی که ایشان این سخنان گهربار را فرمودند ملاحظه کنید، متوجه میشوید که وضع اقتصادی ایران چقدر دشوار است. مثلا یکی از عناوین روزنامهها این است که «دولت متعهد شده است مطالبات کارکنان دولت و بازنشستگان را پس بدهد». اگر ما رشد اقتصادی ۱۰درصدی داریم، چگونه دولت با مشکل مالی مواجه شده که امروز تعهد میکند بالاخره پول کارمندان را پس بدهد؟
عنوان دوم میگوید: «تخصیص ۵۰۰ میلیون یورو برای تأمین سرمایه»؛ پس معلوم است که پول و وجهی در بانکها و شبکههای مالی کشور وجود ندارد که دولت گفته است چنین پولی را فراهم خواهد کرد. تازه بعید میدانم بتواند این کار را بکند. مورد سوم: «همکاری سه بانک دولتی برای اجرای پروژههای نیمهتمام گازی»؛ یعنی به علت کمبود سرمایه و تحریم بینالمللی موفق نشدهاند پروژههای گازی دومین منبع گاز در دنیا را به انجام برسانند. ایشان در بخش دیگری از صحبتهایشان به برابری نرخ صادرات و واردات غیرنفتی اشاره کردند که به حدود ۵۰درصد رسیده است. اطلاع شما از این مورد چیست؟ چنین چیزی برمبنای گزارشهای بانک مرکزی، برمبنای گزارشهای ادارهی گمرک و برمبنای حتی بحثهای مجلسی که همواره تام و تمام پشتیبان آقای احمدینژاد است، صحت ندارد. امروز برمبنای صحبتهایی که در درون مجلس میشود، در خوشبینانهترین حالت بیکاری در حدود ۱۲درصد است. در شرایطی که صادرات ما رشد عظیمی کرده باشد، یعنی چرخهای تولیدی راه افتاده باشد، خُب این چرخهای تولیدی آدم استخدام میکنند و بیکاری کاهش پیدا میکند. چرا چنین چیزی ملاحظه نمیشود؟ البته آقای احمدینژاد هوشی نشان دادهاند و بهویژه در این شرایط خاص است که این صحبت را کردهاند. چون آقای احمدینژاد کسی هستند که در مدت زمامداری ایشان، سه قطعنامه علیه کشور ما صادر شده است. در تاریخ معاصر ایران و قدیمتر، چنین چیزی سابقه نداشته است. دوباره تحت ریاست جمهوری شخص ایشان، تحریم سنگینتر و سختتری در انتظار ایران است که شوخی نیست و این تحریمها علیه ایران اجرا خواهد شد. ایشان برای این که اذهان را از این مساله دور کنند و به سمت و سوی دیگری ببرند، چنین حرفی را مطرح میکنند. بحث اقتصادی مهم دیگر صحبتهای دیروز ایشان، همچنان مسالهی طرح تحول و هدفمند کردن یارانهها بود که گفتند این یارانهها به همهی افراد ملت تعلق میگیرد. ارقامی که برای درآمد دولت از این طرح ذکر میشود و میزانی که به خانوارها تعلق میگیرد، مورد وفاق همهی کارشناسان اقتصادی نیست. شما در این مرحله، این طرح را چگونه میبینید؟ اجازه بدهید در این مورد نقل قولی از روزنامههای ایران را ذکر کنم. این خبر از درون رسانههای ایران میآید که: به این شکلی که آقای احمدینژاد میخواهند یارانهها را اجرا کنند، خط فقر از مرز یک میلیون تومان آغاز خواهد شد. چون قیمتها به سرعت افزایش پیدا خواهد کرد و وقتی افزایش قیمتها صورت بگیرد، برای تأمین حداقل مایحتاج و زندگی روزمره، باید پول و وجه بیشتری در جیب مردم باشد. یعنی از حدود یک میلیون تومان هم مردم کماکان موفق به تأمین نیازهای خود نمیشوند و در خط فقر قرار میگیرند. با توجه به پیگیریای که شما در زمینهی مسائل اقتصادی ایران و به خصوص سیاست اقتصادی ایران داشتهاید، پیشبینیتان چیست؟ این طرح در اجرا به چه شکل درخواهد آمد؟ آیا اساساً اجرا میشود؟ هنوز تکلیف یارانهها مشخص نیست. چون خودشان هم نمیدانند باید چه کار کنند. از یک طرف سنگ بزرگی برداشتهاند و حرفی زدهاند، مانند تمام کارهای دیگر جناح سرسخت در جمهوری اسلامی، حرفهای گنده زدهاند؛ نه میتوانند از آن حرفها دست بردارند و عقب بنشینند و نه این که میتوانند جلوتر بروند. چرا که مورد اخطار یاران خودشان قرار گرفتهاند. بزرگترین مخالفتهایی که با این طرح یارانهها شده، از جمله از سوی دوستان محافظهکار خود آقای احمدینژاد در مجلس بوده است. این است که من فکر میکنم باز این صحبت بشود که ما باید در مورد یارانهها فکر جدیدتری بکنیم و به عقب بیاندازند. دلایل مختلفی برای این ارزیابی وجود دارد، اما میخواهم به این دلیل اشاره کنم که در بودجهی سالانهی سال ۸۸دولت دستکم سه میلیارد دلار بیشتر از آن خرج کرده است که مورد تصویب مجلس بود. بعد هم مجلس را زیر فشار میگذارند که این سه میلیارد دلار را تصویب کند. وقتی کشور با این افزایش قیمتها مواجه شود، وضع بودجه هم مشکلتر از گذشته خواهد شد. این هم مسالهای نیست که محافظهکاران با هر ایدئولوژیای که دارند، هیچکدامشان متوجه نشوند. بسیاری از دوستانی را که آقای احمدینژاد از دست دادهاند، کسانی نیستند که احتمالا به جنبش سبز پیوستهاند، کسانی هستند که از یک الفبای اقتصادی سررشته دارند و دستکم نگران سرنوشت خودشان هستند. |