رادیو زمانه > خارج از سیاست > ايرانيان > «انگلیس؛ نژادپرستی پنهانی» | ||
«انگلیس؛ نژادپرستی پنهانی»لیدا حسینینژادlida@radiozamaneh.comعلی دیزایی یکی از افسران عالیرتبه ایرانیتبار پلیس لندن، در دادگاهی که روز دوشنبه گذشته برگزار شد چهارسال محکومیت دریافت کرد. این محکومیت به شکایت واعد بغدادی مرد عراقی ۲۴ساله از او مربوط میشود.
جریان از این قرار بوده است که واعد بغدادی در یک رستوران با علی دیزایی بر سر ۶۰۰پوند دستمزد او بابت طراحی یک وبسایت درگیر میشود و آقای دیزایی به دنبال این درگیری به واعد بغدادی دستبند میزند. این پرونده افسر پلیس ایرانیتبار سر و صدای زیادی را در رسانههای بریتانیا ایجاد کرده است. در همین رابطه با مجید تفرشی، پژوهشگر ایرانی مقیم لندن گفتگو کردهام. آقای تفرشی، موقعیت آقای علی دیزایی در پلیس بریتانیا به چه صورت بوده است؟ آقای دیزایی یک افسر ۴۷ساله است و اولین فرماندهی پلیس در سراسر بریتانیا بود که در زمان فرماندهی دکترای حقوق گرفت و حقوقدان برجستهای شد. تز دکترای آقای دیزایی نیز در مورد نژادپرستی در پلیس انگلیس بود. یعنی در زمان تحصیل به این مساله خیلی توجه کرد.
تا ۱۰−۱۱ سال پیش همیشه از آقای دیزایی به عنوان یکی از ستارههای در حال رشد پلیس بریتانیا نام برده میشد. یک دوره در سن سی و چند سالگی فرماندهی پلیس منطقهی چلسی شد. چلسی و کنزینگتون منطقهی کاخ سلطنتی است و کاخ پرنسس دایانا در آنجا قرار داشت. در همان زمان مطرح شد که احتمال دارد ایشان فرماندهی پلیس لندن و حومه بشود. بریتانیا فرماندهی مشترک پلیس ندارد. یعنی پلیس منطقه به منطقه و به صورت فدراتیو اداره میشود. یک فرماندهی پلیس برای کل بریتانیا وجود ندارد، بلکه شورای فرماندهان پلیس تشکیل میشود. از آن زمان که این مسایل مطرح شد، همزمان آقای دیزایی همراه با پلیسهای آفریقایی و کارائیبتبار، انجمنی تحت عنوان «انجمن پلیسهای سیاهپوست» پایهگذاری کرد. البته عنوان انجمن سیاهپوست بود، اما منظور پلیسهای رنگینپوست و غیرسفیدپوست اروپایی بود. یعنی ایرانیها، عربها، پاکستانی و هندتبارها هم میتوانستند عضو آن بشوند. کار این انجمن مبارزه با نژادپرستی در پلیس انگلیس بود. مسالهی نژادپرستی در پلیس انگلیس بسیار جدی است و فرماندهان پلیس انگلیس هم به آن اذعان دارند. به این دلیل آشکار که الان درصد کسانی که غیر از سفیدپوستان اروپاییتبار وارد پلیس انگلیس میشوند، بسیار ناچیزتر از درصد جمعیتی آنان است و این یکی از معضلات جدی است که رسماً به عنوان «نژادپرستی نهادینه» به آن اشاره شده است.
همزمان با برپایی این انجمن و درست ۱۰سال پیش، مبارزهای پنهانی علیه آقای دیزایی در پوشش عملیاتی به عنوان «عملیات هلیوس» که بعداً هم فاش شد، شروع شد. بین چهار تا هفت میلیون پوند در ۱۰سال گذشته علیه آقای دیزایی هزینه شده است که مرتب تحت نظر باشد و هرگونه اشتباه و خلافکاریای که دارد، بگیرند و به دادگاه بکشانند. من اساساً معتقد نیستم که آقای دیزایی گناهکار نیست و هیچ خطایی در عمرش مرتکب نشده است. بسیاری از پلیسهایی که ما میشناسیم و با آنها سروکار داریم، ممکن است در مواردی از مسوولیتها و سمتهایشان استفادهی بیش از حدی که قانون برایشان معین کرده، بکنند. آقای دیزایی هم آدم معصومی نبود. ولی هزینهکردن بیش از چهار میلیون (حداقل چهار میلیون این مبلغ مشخص است ولی تا دو برابر آن هم گفته شده) برای این که ثابت کنند فردی ۶۰۰پوند خلاف کرده یا ۵۰۰پوند زیادی خرج کرده است، چیزی خارج از نرم به نظر میرسد و جرم با هزینهای که برای اثباتاش خرج میشود، سازگاری ندارد. و البته دادگاهی که در سال ۲۰۰۳ برای رسیدگی به پروندهی آقای دیزایی تشکیل شده بود، در نهایت به نفع ایشان رأی داد. بله و فقط این دادگاه نبود. چندینبار بوده است. با وجود این فکر میکنید پروندهای هم که امروز در جریان است، باز به مسالهی تبعیض نژادی در پلیس بریتانیا ارتباط دارد؟ اگر روزنامهها و سایتهای اینترنتی بریتانیایی را در این دو روزی که این حکم صادر شده بخوانید، کاملا میبینید که روزنامههای دست راستی و خارجیستیز و مخالف مهاجران مانند «دیلی میل»، «دیلی اکسپرس» و … چه جشنی برای محکومشدن آقای دیزایی گرفتهاند و مینویسند: «پلیسی که آبروی پلیس بریتانیا را برده، اتهام نژادپرستی زده، بالاخره خود به دام افتاد و …».
ایرانیبودن آقای دیزایی به هرحال برای عدهای ایجاد ناراحتی میکرد. عدهای هم از این که او در پلیس انگلیس به این مقام بالا رسیده، خیلی ناراحت بودند. تنها ایشان نیز نبود. فرد پاکستانیتبار دیگری به نام طارق غفور که معاون کل پلیس لندن بود و از قضا آقای دیزایی وکالتاش را بر عهده داشت، به همین مساله دچار شد و به این دلیل که معتقد بود علیهاش تبلیغ نژادی صورت گرفته است، از پلیس انگلیس شکایت کرد. فکر میکنم در نهایت حدود نیممیلیون پوند خارج از دادگاه به او پرداخت شد که از شکایتاش صرفنظر کند و به این شکل او را ساکت کردند. مسالهی نژادپرستی در پلیس انگلیس با آقای دیزایی شروع نشد، ولی دیزایی اولین کسی بود که پرچمدار علنیکردن قضیه بود. او چند سال پیش خاطرات خود را در کتابی تحت عنوان «Not One of US» چاپ کرد که ترجمهی فارسی آن تقریبا معادل «غیرخودی» است. این کتاب خاطرات آقای دیزایی را از سن ۱۰سالگی که وارد انگلستان شده، ورودش به پلیس و روند رشد او در پلیس انگلستان را در بر میگیرد و این که چه جنگی کرده تا بتواند در پلیس انگلستان بالا برود.
او اتفاقی وارد پلیس نشده و پدرش هم در ایران یکی از فرماندهان پلیس بوده و از بچگی به این شغل علاقهمند بوده و دوست داشته که پلیس بشود. به قول خودش از پاسبانی و پلیس موتورسوار بودن شروع کرده و به فرماندهی رسیده است. آقای دیزایی ارتباطات گستردهای با جامعهی ایرانی و جامعهی مهاجر داشت و مانند هر فرد مقام بالایی در این کشور و کشورهای دیگر، مورد حمایت و لطف قرار داشت و طبیعتاً ممکن بود هدیهای به او داده شود و کاری برایاش انجام گیرد. تمام اینها زیر ذرهبین قرار میگرفت و برایاش پروندهسازی میشد. چندینبار به دادگاه رفت و چندینبار هم به دادگاه نرفت. یعنی روزنامهها پروندههایی علیه او تشکیل دادند و شکایتهایی هم او علیه روزنامهها کرد که خارج از دادگاه رضایتاش جلب شد. آقای دیزایی چندینبار به خصوص از روزنامهی «دیلی میل» و روزنامهی چاپ یکشنبهی این رسانه شکایت کرد که این مساله را خارج از دادگاه حل و فصل کردند و به او خسارت پرداختند. این اولینبار است که بر علیه آقای دیزایی حکم محکومیت صادر شده است. نکتهی جالب این است که حکم چهار سال زندانی که بر علیه او صادر شده، حکم دادگاه بدوی است و ایشان حق دارد در دادگاه تجدیدنظر شکایت کند. ولی تمام رسانههای انگلیس، بهخصوص رسانههای دست راستی و ضد خارجی بریتانیا طوری وانمود کردند که این حکم قطعی است. دقیقاً سؤال من هم در این زمینه است؛ چه چیزی در این پرونده وجود دارد که باعث شده رسانهها در این حد به آن توجه کنند؟ و مسایل جانبی و داستانهایی در اطراف این پرونده وارد رسانهها بشود؟ ماجرای علی دیزایی در ۱۰سال گذشته تبدیل به یک سریال سینمایی در جامعهی انگلیس شده است و مثلا با همسر سابقاش صحبت شده یا مرتب از زندگی خصوصیاش عکس و فیلم تهیه میشده که به نوعی او را به دام بیاندازند. آخرین موردی هم که طرح شد، موردی بود که یک پناهجوی عراقی بابت ایجاد یک وبسایت شخصی برای آقای دیزایی ۶۰۰پوند از ایشان طلبکار بوده است. گویا بر سر این مساله جلوی یک رستوران در منطقهی کنزینگتون با هم درگیر شدهاند و همین امر باعث شده که بگویند آقای دیزایی از مقام خود به عنوان یک پلیس سوءاستفاده کرده است.
علی دیزایی معتقد است که این دامی است که برای او گذاشته شده است. فردی هم که شکایت کرده، مهاجری است که دارای پروندهی مجرمانه است و جرایمی مرتکب شده که من الان وارد جزییات آن نمیشوم. ولی دارای سوءسابقه و در جامعهی بریتانیا شناخته شده است. به هرحال دیزایی معتقد است که برایاش پاپوش دوخته شده است. یعنی قراری بین آقای دیزایی و آقای البغدادی برای ایجاد سایت نبوده است؟ چرا این قرار وجود داشته است. اما مانند هر مورد دیگری که ممکن است دو نفر با هم اختلافنظر پیدا کنند و حتی با هم مشاجره کنند، اینطور پیش آمده است. اما آنگونه که به نظر میرسد، این فرد آماده بوده که این کار انجام بگیرد، درگیری ایجاد شود و به خاطر آن برای علی دیزایی پرونده درست شود. من تا کنون نشنیدهام که در هیچ جای دنیا فردی را به خاطر درگیری بر سر ۶۰۰پوند به چهار سال زندان محکوم کنند. واقعیت این است که این اولینبار هم نبوده است. منتها این بار همهی موارد جمع شد و بر علیه علی دیزایی پروندهای درست کردند. مثلا ششسال پیش گفتند که ایشان قرار بوده سفری کاری به لسآنجلس داشته باشد و قیمت بلیط هواپیمای او ۵۰ پوند بیشتر از رقمی بوده که اعلام کرده است.
از این موارد خیلی بوده؛ حدود ۵۰ افسر در طول ۱۰سال گذشته درگیر پروندهی دیزایی بودهاند و با شیوههایی مانند تعقیب و مراقبت و شنود تماسهای او، به طور منظم و سازمان یافته در عملیات هلیوس که پیش از این به آن اشاره کردم، او را تحت نظر داشتهاند. مستندات این موارد منتشر شده است. مثلا ایشان بعد از جداشدن از همسر انگلیسی خود به ایران میرود و در ایران با یک خانم ایرانی ازدواج میکند. مدتهای مدید روزنامههای دست راستی بریتانیا به خصوص دیلیاکسپرس و دیلی میل، مطرح میکردند که علی دیزایی همسر اول خود را طلاق نداده است و مانند همهی ایرانیهای سنتی دو همسر دارد. آقای دیزایی بر سر این مساله از این روزنامهها شکایت کرد و خسارتی هم از بابت آن دریافت کرد. در روزنامه هم رسماً از او عذرخواهی کردند. یا به دروغ نوشته بودند که پدر علی دیزایی پلیس نبوده، بلکه افسر ساواک و مامور سرکوب مردم بوده است. این هم اتهامی است که میتواند در ایران برای خانوادهها خیلی گران تمام شود. از این موارد تا کنون زیاد بوده، این مورد آخر هم مسالهای بود که تمام کسانی را که با نژادپرستی نهادینه در پلیس انگلیس مبارزه میکردند، بسیار ناراحت کرد. اگر به سایت پلیسهای مهاجر و پلیسهای غیر اروپاییتبار مراجعه کنید، میبینید که چقدر ابراز ناراحتی میکنند. پلیسهای سیاهپوست نیز که آقای دیزایی سالها مشاور حقوقیشان بوده، از این ماجرا ناراحت هستند. در مقابل، روزنامههایی مانند دیلیتلگراف، دیلی میل و دیلی اکسپرس بسیار اظهار خوشحالی میکنند و با وجود این که حکم هنوز قطعی نیست، ولی آنها طوری وانمود میکنند که انگار ماجرا تمام شده و مینویسند: «فردی که پلیس بریتانیا را بدنام کرد، به دام افتاد و حقهبازیاش آشکار شد». در حالی که این اتهامات در جامعهی انگلیس، اتهامات بسیار سنگینی است. ولی به هرحال قرار است این آدم زمین بخورد. من باز هم تاکید میکنم که علی دیزایی احتمالا مرتکب خلافهای جزیی و معمولی شده است و شاید بشود آنها را ثابت هم کرد. ولی میزان هزینه و برنامهریزیای که برای به دام انداختن او در ۱۰ سال گذشته شده است، چندصد برابر بیشتر از خلافهای احتمالی او است. خبر دارید که روند پرونده به چه شکل ادامه پیدا خواهد کرد؟ و آیا آقای دیزایی درخواست تجدیدنظر خواهند داد یا خیر؟ بله آقای دیزایی اعلام کرده که نسبت به رأی دادگاه درخواست تجدیدنظر داده است. هنوز زمان دادگاه تجدیدنظر اعلام نشده، اما آقای دیزایی گفته است که چه در دادگاه تجدیدنظر برنده شود و چه نشود، به مبارزه با نژادپرستی نهادینه در پلیس بریتانیا ادامه خواهد داد.
کلمهی «نژادپرستی نهادینه» در پلیس بریتانیا، کلمهای است که وزارت کشور و فرماندهان پلیس انگلیس رسماً به آن اذعان کردهاند و گفتهاند این معضل به طور جدی در انگلیس وجود دارد. مقولهی نژادپرستی در بریتانیا تا حدی از نژادپرستی در اروپای مرکزی و اروپای شمالی متفاوت است. یعنی به قول خود کارشناسان وزارت کشور بریتانیا، مسالهی نژادپرستی در انگلیس «نژادپرستی پنهان و در خفا» است. یعنی در ظاهر همه چیز به نفع مخالفان نژادپرستی است ولی در عمل، نژادپرستی در لایههای زیرین جامعه همچنان به طور جدی وجود دارد. |
نظرهای خوانندگان
من کاملا با وجود «نژادپرستی پنهان و در خفا» در انگلیس موافقم. بیشتر از 1 سال و نیم نیست که برای تحصیل به این کشور آمده ام آن هم با هزینه شخصی؛ ولی دانشگاه و بعضی از دانشجویان انگلیسی و حتی غیر انگلیسی نژاد پرست، بعضی وقتها جوری به آدم نگاه می کنند که انگار بهشون بدهکاریم. یک بار که یکی از آنها شروع کرد زیر لب غر غر کردن، برگشتم و بهش گفتم که من دارم سالی 10 هزار پوند می دهم که تو بیای دانشگاه مجانی درس بخونی. اون موقع بود که ساکت شد.
-- yekta ، Feb 12, 2010 در ساعت 08:08 PMبا اینها باید همین جوری شفاف برخورد کرد به نظر من.
امیدوارم هرچه زودتر مساله به نفع ایشان خاتمه یابد ولی نکته اینجاست که چرا جناب دیزایی با چنین فردعرب عراقی شرور بد سابقه که دشمنی خود را به ایرانیان همیشه نشان دادند وارد معامله شدند؟
-- کنجکاو ، Feb 12, 2010 در ساعت 08:08 PMعلی دیزایی در تجدید نظر بخشیده می شوند در دادگاه بعدی حق دفاع از خود را دارند و بخشیده می شوند .
-- بی نام ، Feb 12, 2010 در ساعت 08:08 PMآقای دیزایی که اعتقاد داشته اند دشمنان نژاد پرست زیادی داشته است؛ باید بیشتر حواسش را جمع می کرد و به خاطر پنجاه پوند پول بلیط هواپیما و ششصد پوند دستمزد یک طراح وب کار دست خودش نمی داد.
-- هوشیار ، Feb 13, 2010 در ساعت 08:08 PMاز سوی دیگر ساخت و پاخت کردن با برخی از متشاکی ها در بیرون دادگاه و دریافت پول برای عدم پیگیری شکایت به نظر کاری اخلاقی نمی آید؛ به ویژه اینکه شاکی در لباس پلیس خدمت می کرده و باید بیشتر از هر کسی مراقب رفتار و کردار خود باشد.
در مدت پنج سال اقامتم در انگلستان من هم فکر می کنم که نوعی نژاد پرستی پنهان در طبقاتی از جامعه ی انگلیسی وجود دارد اما معتقد به نژاد پرستی نهادینه نیستم.این اصطلاح بار مفهومی سنگینی دارد.
شاید من اشتباه کرده باشم اما در تجربه ی برخورد با پلیس انگلستان ؛ پلیس های سیاه پوست و آسیایی تبار به مراتب بد رفتار تر از همکاران سفید پوست خود هستند.اگر در خیابان بخواهم از پلیسی کمک بگیرم بیشتر ترجیح می دهم از یک انگلیسی سفید پوست کمک بخواهم تا یک سیاه پوست یا آسیایی تبار.
در هر صورت برای ایشان متاسفم ؛ اگرچه فکر می کنم به نوعی می خواهند در پس مسئله ی نژاد پرستی اشتباهات خود را توجیه کنند.
f ... racist
-- iran ، Feb 13, 2010 در ساعت 08:08 PMمن شخصا فکر میکنم،ما ایرانیان یکی از نژاد
-- خسرو بلژیک ، Feb 13, 2010 در ساعت 08:08 PMپرسترین ملت ها هستیم..و این ریشه در فرهنگ ما دارد.که معحونی از 2500 سال پادشاهی..مذهب و قومیت های مختلف میباشد.البته نقش خوانواده،در درحه ی اول
مهمترین تاثیر گذار است.رفتار ما با افغانها
که همسایه،همزبان،و هم دین ما هستند،واقعا باعث تاسف است.قومیت های
ایرانی،خود را برتر از دیگران میدانند.
و ما اگر در خارح از وطن باشیم،از عربها،ترکها
افریقایی ها،و حتی مردمان کشورهای میزبان،
انتقاد و دوری میکنیم...حتی افتخار بعضی از
هموطنان،نداشتن رابطه با دیگر ایرانیان است.
تاسف است.همینطور
{پلیس های سیاه پوست و آسیایی تبار به مراتب بد رفتار تر از همکاران سفید پوست خود هستند.}
کاملا" موافقم. ولی علت آن این نیست که غیر سفید پوست ها بدترند بلکه رفتاری که نژادپرستهای انگلیسی یا آمریکایی که از همان پیشینه اروپاییان نژادپرست می آیند با کلنی های خود کرده اند آنها را اینطور احمق و بی ظرفیت بار آورده است. بیخود نیست که هندی ها و پاکستانی ها و آفریقای های کشورهای تحت استعمار نژادپرستان غده های خود را از طریق شغل ناچیزی که از طرف سروران خود
-- بدون نام ، Feb 13, 2010 در ساعت 08:08 PMبه آنها داده می شوند سعی دارند غرور زیر پا خرد شده ی شده ی خود توسط نژاد پرستان انگلیسی و اروپایی را کمی التیام بخشند. بهمین دلیل افرادی که از کلنی های این آدمکشان هستند بمراتب بدتر از اروپاییان بنظر می آید و انگلیسی ها خود این موضوع را بهتر می فهمند و برای تحمیق افرادی که فکر می کنند "سیاهپوستان بدترند" به کار می گیرند که خر خود را یعنی احمق نگه داشتن این افراد را به پیش برند و جنایت های خود را کمرنگ کنند.
یکی از دلایلی که پلیس های که از اقلیت های قومی هستند سختگیر تر از پلیس های سفید پوست هستند این است که میخواهند مطمئن شوند که کسی به آنها اتهام جانبداری نمیزند. و به همین خاطر خشن تر از حد عادی برخورد میکنند که کسی سوء ظنی نداشته باشد. و این سوء ظن اغلب اوقات دامن گیر همان اقلیت های قومی میشود. من نمونه اش را به کرات در کانادا و امریکا دیده ام.
-- Amir ، Feb 13, 2010 در ساعت 08:08 PMmoshkel inja hast ke aksare keshvar haye khareji nejad parasatan edeaye farhangeshon mikonan ke jahan 3vomi nistan ama nejad parastan key melat adam mishan khoda midone engar range khoneshon az baghye melat ghermez tare
-- amir ، Feb 14, 2010 در ساعت 08:08 PMآقای تفرشی, اگر چه نپرداختن ٦٠٠ پوند دستمزد جرم است ولی این دلیل ٤ سال محکومیت نیست. آقای دیزائی بخاطر دروغ و فساد محکوم شده است. او به طلبکار خود دستبند زد و تلاش کرد وانمود کند که توسط او مجروح شده. هزینه کردن پول زیاد برای حذف فساد امری ضروریست, در غیر اینصورت انگلیس هم مثل ایران به جمع فاسدترین ١٠ کشور دنیا می پیوندد.
-- هادی ، Feb 14, 2010 در ساعت 08:08 PMKhodam ba deizaei barha molaghat kardam va moghime keshvare engelestan nistam, deizaei marde bozorg va ba liaghatist
-- بدون نام ، May 6, 2010 در ساعت 08:08 PM