رادیو زمانه > خارج از سیاست > اقتصاد و معیشت > «دولت باید بانکها را ورشکسته اعلام کند» | ||
«دولت باید بانکها را ورشکسته اعلام کند»مریم محمدیmmohammadi@radiozamaneh.comدر حالی که اخبار مربوط به بحران سیاسی جاری در ایران، همچنان در صدر خبرها است، برخی اخبار نگران کنندهی اقتصادی نیز به این فضا دامن میزند.
روز یکشنبه چهارم بهمن ماه، در حالی که بسیاری سایتهای حامی دولت خبر از تحقق ۸۰درصدی سود پیشبینی شدهی بانک ملت در ۹ ماههی امسال داده بودند و حتی از قول اصغر ابوالحسنی، معاون بانک و بیمهی وزیر اقتصاد، از روند مثبت وصول مطالبات کلان بانکی در ماههای اخیر صحبت شده است، خبرگزاری کار ایران «ایلنا» نوشت که محمود بهمنی، رییس کل بانک مرکزی ایران، به خبرنگار او گفته است: «بانکها در شرایط فعلی سود نمیکنند» و اضافه کرده است: «مگر میشود با وجود ۴۸هزار میلیارد تومان مطالبات معوق بانکها، آنها در پایان سال سود هم داشته باشند». در سایر اخبار اقتصادی، از رشد بدهیهای دولت و مؤسسات وابسته به دولت، به بانکها، ورشکستگی اعلام نشدهی بانکها و پیشبینی رشد تورم و گرانی صحبت به میان آمده است. در گفتوگوهایی با خانم رؤیا سپهری، کارشناس بانک و بیمه در ایران و همچنین دکتر کمال اطهاری، استاد دانشگاه و کارشناس اقتصادی، به این بحث پرداختهام. از خانم سپهری میپرسم علت رشد بیرویهی بدهی دولت به بانکها چیست؟ بحث این نیست که دولت به بانکها مقروض باشد، بلکه بیشترین بخش این بدهی مربوط به دولت میشود. از سوی دیگر مطالبات معوقهی بانکها کلا زیاد است. رویا سپهری: اولین کاری که دولت باید انجام دهد، این است که بانکها را ورشکسته اعلام کند. اما این کار را نمیکند و فشار را بر گردهی تولید کننده و جامعه میاندازد که لازم نشود از بانک مرکزی استقراض کند و جبران کند
یکی از دلایل مهم آن این است که هزینهی پول در دولت نهم پایین آمد. یعنی چون سود بانکی پایین آمد، اصطلاحاً پول ارزان قیمت شد. به این معنا که به زبان خیلی ساده، برای هر فردی سودمند بود که برود از بانک پول بگیرد و با آن کاری انجام دهد و یا نه حتی صرفاً پول را به یک بانک خصوصی بسپارد و سود آن را دریافت کند. در واقع خود پول کالای ارزان قیمتی برای تجارت شد. بله دقیقاً؛ پول در بانک دولتی ارزان شد. دلیل دوم وجود مطالبات معوقهی بانکها این است که دولت تسهیلاتی را که در قانون بودجه از آن به نام «تسهیلات تکلیفی» نام برده میشود، تایید کرد و حتی در مواردی میزان آن را بالا برد. یک علت دیگر هم بحث بنگاههای زودبازده بود که قرار شد تسهیلاتی تحت این عنوان به افراد مختلف به راحتی پرداخت شود. اما در موارد زیادی به دلیل مشکلات اقتصادی، پول به جای این که به بخش تولید برود، در بخشهای دیگر به کار گرفته شد و خود این هم موجب ایجاد تورم شد. تسهیلاتی که برای بنگاههای زود بازده قائل شده بودند، افرادی را که قصد این کار و یا توانایی انجام آن را نداشتند برای گرفتن این پول تشویق کرد. اما در عمل آن را در راههای دیگری خرج کردند. بله و راه را هم باز گذاشتند که در جاهای دیگری مانند حوزهی مسکن سرمایهگذاری کنند. قیمت مسکن هم یکباره بالا رفت. از سوی دیگر تورم بسیار بالا بود. برای مثال ۱۰ میلیون تومان وام برای تاسیس یک بنگاه زود بازده پرداخت میشد، اما برای راهاندازی یک کارگاه ساده حدود ۱۹ میلیون پول مورد نیاز بود و همین باعث میشد که کسی که وام را دریافت میکند، نتواند سرمایهگذاری کند. مسالهی دیگری هم که خیلی روی ایجاد مطالبات معوق بانکها و به خصوص بانکهای دولتی تاثیر گذاشت این بود که دولت نهم با استفاده از رانتهای بهجا و بیجا، افرادی زیادی را به بانکها معرفی کرد که بدون ضابطه و بدون قانون وام گرفتند و پول را پس ندادند. به این ترتیب، بدهی معوق دولت به بانکها از این طریقهای غیرمستقیم ایجاد شده است. اما آیا دولت مستقیما از بانک مرکزی وام نگرفته است؟ این مساله به بحث بودجه و استقراض از بانک مرکزی برمیگردد که باید پروسهی خاص خود را طی کند و نیاز به کسب اجازه از مجلس دارد. یکی از دلایلی که دولت اجازهی استقراض از بانک مرکزی یا چاپ پول بدون پشتوانه را ندارد، وجود حساب ذخیرهی ارزی است. اساساً حساب ذخیرهی ارزی به این دلیل به وجود آمد که دولت از این حساب برداشت کند و دوباره به آن برگرداند. اما از بانک مرکزی استقراض نکند که بانک مرکزی مجبور نشود پول چاپ کند. خانم سپهری، شاهد بودیم که بحران اقتصادی آمریکا نیز با مشکلاتی مشابه شروع شد. در آمریکا هم بانکها نمیتوانستند طلبهایشان را پس بگیرند. البته آنجا طلبها در زمینهی مسکن و بدهکاران شهروندان عادی بودند. آیا با این وجود، بحران بانکی امروز ایران با آنچه در آمریکا اتفاق افتاده بود، شباهتی دارد؟ در آمریکا بحران از مسکن شروع شد، اما بعدا گسترش پیدا کرد و به بقیهی صنایع هم رسید. اما موضوع اینجاست که در اقتصاد ایران مشکل ساختاری است و با بازپس گرفتن یک سری بدهیها حل نمیشود. متاسفانه عملکردهای ناصحیح در حوزهی اقتصاد و جزیرهای عمل کردن آن، موجب شد که این مشکل خیلی راحت دامنگیر شود و به شدتی برسد که الان بانکها ۴۶هزار میلیارد تومان مطالبات معوق داشته باشند. انعکاس این مساله در اقتصاد روزمره و معیشت مردم چگونه است؟ اولین کاری که دولت باید انجام دهد، این است که بانکها را ورشکسته اعلام کند. اما این کار را نمیکند و فشار را بر گردهی تولید کننده و جامعه میاندازد که لازم نشود از بانک مرکزی استقراض کند و جبران کند. با توجه به شرایط موجود، اگر من به عنوان یک وامگیرندهی جزء توانایی پس دادن وام خود را نداشته باشم، تحت فشار قرار خواهم گرفت. چون دولت روی کارخانهی خودش فشار نمیآورد که واماش را پس بدهد و فشار را بیشتر به وامگیرندهی جزء وارد میکند. به همین دلیل اگر من زمین، مسکن و یا هر سرمایهی دیگری داشته باشم، سعی میکنم سریع آن را از رهن بانک خارج کنم و یا اگر کارخانهدار باشم، در کارخانه را میبندم و اعلام ورشکستگی میکنم. به عبارت دیگر، فشار آوردن بیش از اندازه هم خود باعث ایجاد رکود میشود. آقای دکتر اطاعت در مناظرات تلویزیونی اعلام کرد که دولت ۸۰۰میلیارد ریال پول بدون پشتوانه چاپ کرده است؟ دولت به چه شکل این کار را کرده و تاثیر آن در روند اقتصاد چگونه بوده است؟ نشانهی بارز این کار دولت، افزایش نقدینگی در جامعه و بالا رفتن تورم است. زمانی که پول نقد در دست شما زیاد باشد، اما این پول ارزش نداشته باشد، هرقدر بخواهید با این پول خرید و فروش کنید، با توجه به این که ارزش واقعی ندارد و پشتوانهای در خزانهی بانک مرکزی وجود ندارد که این پول را ساپورت کند و تبدیل شود، کاغذ پارهای بیشتر نخواهد بود. بنابراین به انتظارات تورمی کاذب دامن میزند و هرقدر انتظارات تورمی بیشتر دامن زده شود، میزان تورم هم بالا میرود.
اما آیا برای دولت دهم راهی برای برون رفت از این بحران میتواند وجود داشته باشد؟ این پرسش را با دکتر کمال اطهاری، استاد دانشگاه و کارشناس اقتصادی درمیان گذاشتهام. پیش از هر سؤالی از ایشان میخواهم در مورد مسالهی ورشکستگی بانکهای ایرانی که در برخی خبرها میآید، توضیحاتی بدهند: آنچه ورشکستگی بانکها نامیده میشود، از پارسال مطرح بود. به خصوص این موضوع در مورد بانکهای خصوصی خیلی عنوان میشد که این بانکها در آستانهی ورشکستگی هستند. در واقع بانکها خود را با داراییهایی که خود داراییهای قابل نقدی به نظر نمیرسند، سرپا نگاه داشتهاند. دکتر کمال اطهاری میگوید راه برون رفت از این بحران اقتصادی در درجهی اول، تنش زدایی داخلی و خارجی است
اما مساله این است که با به ثمر نرسیدن اعتبارات و تسهیلات ویژهای که دولت برای فعالیتهای مختلف در نظر گرفت و به عنوان وجوه هدایت شده، به وسیلهی بانکها کار شد، همچنین رکود بخش مسکن و بحرانهایی که حتی صنایعی مانند خودروسازی و غیره با آن روبرو هستند، بانکهای متعدد را به آستانهی ورشکستگی برده است که واقعیت قابل تاییدی است. راه برون رفت از این بحران چیست؟ راه برون رفت از این بحران، به نظر من، در درجهی اول، جز تنش زدایی داخلی و خارجی چیزی نیست. یعنی بازگشت اطمینان به بازار و استفاده از پساندازهای بینالمللی برای راهاندازی فعالیتها و استفاده از منابعی که تا کنون به صورت زیربنایی سرمایهگذاری شده و ثمری از آن گرفته نشده است؛ از مناطق آزاد و شهرهای جدید گرفته تا کارخانههایی که به مرحلهی بهرهبرداری نرسیدهاند و پروانههایشان را پس گرفتهاند. همهی اینها نیز نیازمند آن است که تغییری اساسی، اولا به لحاظ امور سیاسی صورت بگیرد و دوم این که کلا یک بستهی جدید اقتصادی حاکم شود که مسلما آن بستهی جدید هدفمند کردن یارانهها یا اصلاحات اقتصادی به سبک دولت دهم نمیتواند باشد. |