رادیو زمانه > خارج از سیاست > ایران > «ایران، مقاومت یک ملت تحت فشار» | ||
«ایران، مقاومت یک ملت تحت فشار»ایرج ادیبزادهadibzadeh@radiozamaneh.comدر سیام آبان ١٣٧٧، «پروانه اسکندری» و همسرش «داریوش فروهر»، دو فعال سیاسی - اجتماعی شناخته شده در منزلشان به طرز فجیعی کشته میشوند. دو روز پیش از آن «مجید شریف»، نویسنده و مترجم برای ورزش از منزل خارج میشود و سه روز بعد جسدش در پزشکی قانونی شناسایی میشود.
١٢ روز پس از قتل فروهرها، جسد «محمد مختاری»، شاعر، پژوهشگر و عضو کانون نویسندگان ایران پیدا میشود. همچنان جسد بیجان «محمدجعفر پوینده»، مترجم و یکی دیگر از اعضای کانون نویسندگان که ربوده شده بود، در نزدیکی شهریار پیدا میشود. از همینجا پروندهی «قتلهای زنجیرهای» به وجود میآید که به گفته برخی منابع با صدور فتوی، توسط روحانیون بلندپایه حکومت اسلامی و پرسنل وزارت اطلاعات انجام گرفته بود؛ پروندهای که با گذشت ١١ سال از آن، برای خانوادهی قربانیان این قتلها همچنان باز است. این پرونده، موضوع فیلم مستندی است با نام «ایران، مقاومت یک ملت تحت فشار (تحت خفقان)» که از شبکه تلویزیون دولتی فرانسه (فرانس اٌ) با موضوع ایران پخش شد. تکاندهنده بودن خبر قتلها، عاملی بوده است که «جمشید گلمکانی» را برای ساخت این مستند بهموضوع پیچیدهی آن علاقهمند میکند: به محض شنیدن این خبر مانند بسیاری از ایرانیها به شدت تکان خوردم و مانند همه تلاش میکردم که صدای اعتراض خود را برسانم؛ من هم مانند کسانی که در فرانسه هستند در این تظاهرات شرکت کرده و از آن فیلمبرداری کردم. تا این که توانستم با «پرستو فروهر» ارتباط برقرار کنم. او در آلمان زندگی میکرد و در دو سفر دیگر که به آلمان داشتم، با همسران دو نویسندهی به قتل رسیدهی دیگر، محمد مختاری و محمد جعفر پوینده نیز صحبت کردم و علاوه بر این به آرشیو فیلمهای مربوط به این جریان نیز دسترسی پیدا کردم.
در رویارویی با خانوادهی قربانیان قتلهای زنجیرهای، چیزی که بیش از همه فیلمساز را تحتتأثیر قرار میدهد، به گفتهی خود او شخصیت والای این بازماندگان است: چیزی که برای من مهم بود، تأثیری بود که این قتلها بر خانوادههای این قربانیان گذاشته بود. زمانی که من با این اشخاص همراه بودم؛ برای مثال با دو پسر محمد مختاری، پرستو و آرش فروهر، به شکلای شخصیت قربانیان در نزدیکان آنها دیده میشد که تا چه اندازه انسانهای با فرهنگ، متواضع و در عین حال پیگیری هستند. با وجود آنکه سرشار از خشم هستند اما این را با حرکتهای متین همراه کردهاند تا صدای خود و عزیزانشان را که جانشان را برسر هدفشان از دست دادهاند به گوش دیگران برسانند. این برای من بسیار تأثیرگذار بود و در واقع ثمرهی فیلمهای من آشنایی با چنین انسانهای نازنینی است.
فیلم مستند «ایران، مقاومت یک ملت تحت فشار» با اسناد و فیلمهای مستند دیگری همراه است که به آن ارزش یک مستند بیطرف اما افشاکننده را میدهد: من در این فیلم مانند دو فیلم دیگر که در بارهی دادگاههای میکونوس ساختم - که در آن سران جمهوری اسلامی به ترور دولتی محکوم شدند - به نکتههایی اشاره کردم که دولت جمهوری اسلامی از طریق رسانههای عمومی خود گفته است و در واقع از هیچ مطلب شایعهوار و یا حتی شفاهی استفاده نکردهام. به دنبال افشای قتلهای زنجیرهای، زیر فشار افکار عمومی ایران، وزارت اطلاعات در اطلاعیهی بیسابقهای عوامل قتلها را گروهی خودسر معرفی کرد. «سعید امامی»، معاون وزارت اطلاعات - یکی از چهار متهم اصلی - چند ماه بعد به گفتهی دادستان مجتمع قضایی نیروهای مسلح، هنگام حمام کردن در زندان اوین با داروی نظافت خودکشی کرد. در این فیلم یک تاریخنگاری نیز انجام میشود و فیلم باقی ترورهای انجام شده در داخل کشور را نیز بررسی میکند و وقتی فیلم جلو میرود، شما متوجه میشوید جمهوری اسلامی در این پرونده به چه شیوههایی متوسل شده تا رد پای دستوردهندگان را از بین ببرد. و تنها در مورد این ترورها بود که به دلیل فشارهای زیاد مردم، تظاهرات وسیع و فشار بینالمللی، وزارت اطلاعات بعد از یک ماه با معرفی چند نفر از مأموران عالیرتبهاش به عنوان خودسر، عاملین قتلها معرفی کرد. و نکته جالب اینجا است که گویا همان شیوهی ده سال پیش، اکنون برای بار دوم در مورد آقای «مرتضوی» به کار گرفته شود و او را هم قربانی کند؛ جمهوری اسلامی به محض دیدن فشار از طرف مردم برای باج دادن به آنها یکی از مهرههایش را قربانی میکند.
در این فیلم مستند ، همچنین فیلمهای مستندی از خاکسپاری محمد مختاری و محمد جعفر پوینده هم دیده میشود: شکل ساختاری این فیلم را بر اساس رویدادهایی گذاشتم که در خارج از ایران اتفاق افتاده بود. چون در واقع بخشی از پرونده در خارج از ایران ادامه پیدا کرد. من پرستو فرهر را در آلمان، پاریس، ژنو (مقر سازمان ملل) و همچنین همسران مختاری و پوینده را درآلمان همراهی میکردم. ولی من به تصاویری از ایران به عنوان تصویر زنده یا واقعی از رویداد احتیاج داشتم که میتوانست باعث قدرت فیلم شود. و موفق شدم از طریق دوستان و نزدیکان بازماندگان به فیلمهایی دسترسی پیدا کنم که توانست به فیلم من به عنوان یک سند چه از نظر سیاسی و چه انسانی قوت بیشتری دهد. «سیما»، همسر محمد جعفر پوینده در مراسم خاکسپاری میگوید: چیزی که از همسر من به جا مانده است، کتابها و کتابخانهاش است و آخرین یادگاری که برای ما گذاشته است، ترجمه کتاب حقوق بشر است. این نشان میدهد که چه قدر این انسان، دوره، نیازهای جامعه و کمبودهایش را میشناخته است. «مستندساز ایرانی» میگوید در دنبال کردن علل قتلهای مخالفان در جمهوری اسلامی، میتوان پروندههای زنجیرهای دیگری در همین رویدادهای شش ماه گذشته به وجود آورد: مسلم است که باید این رویدادهایی که انسانها بابت آن، سختیهای بسیار میکشند را جمعآوری کرد و به شکل بستههای اطلاعاتی به دیگران منتقل کرد، این فیلم با این که شش سال از ساخت آن میگذرد هنوز اعتبار دارد و خواهد داشت. این فیلم به گذشتهی دور اشاره دارد و نقش «علی فلاحیان»، وزیر اطلاعات و امنیت دوره آقای هاشمی رفسنجانی را یادآوری میکند و همین طور خاتمی که در آن موقع چهقدر در مقابل مسألهی قتلهای زنجیرهای سکوت وکرنش کرد. بنابراین کسانی که آن دوره را زندگی نکردهاند از کارهای این اشخاص مطلع میشوند. این مجموعه سندها باید ساخته شود؛ اگر چه این کار بسیار دشواری است که بخواهید بیطرفانه نگاه کنید. باید این فیلمها را به صورت تاریخی ساخت و از حالت گزارشی هیجانی پرهیز کرد. |