رادیو زمانه > خارج از سیاست > دیپلماسی > «کابینه لبنان، کابینهای برای گامهای کوچک» | ||
«کابینه لبنان، کابینهای برای گامهای کوچک»حسین علویalavi@radiozamaneh.comدر هفتهای که گذشت، کابینهی وحدت ملی لبنان، پس از پنج ماه کشمکش بین جناحهای سیاسی این کشور با یک ترکیب توافقی متشکل از ۳۰ وزیر، تشکیل شد. ۱۵ وزیر برای ائتلاف سعد حریری، ۱۰ وزیر برای نیروهای مخالف که ۲ وزیر آن متعلق به حزبالله است، و ۵ وزیر نیز به انتخاب میشل سلیمان، رییس جمهور لبنان. سعد حریری نخست وزیر، این کابینه را فرصتی برای تجدید اعتماد مردم لبنان به دولت دانسته است. از دکتر مهرداد خوانساری کارشناس مرکز مطالعات خاورمیانه در لندن میپرسم که با توجه به تقسیمبندیهای سنتی بر اساس جناحبندیهای مذهبی در ساختار سیاسی این کشور، این کابینه را در مقایسه با دولتهای گذشته، تا چه حد میتوان برخوردار از ثبات و پایداری ارزیابی کرد؟
البته باید ثبات و پایداری را تعریف کرد؛ اگر منظور این است که این کابینه بتواند یک سلسله مسائل روزمرهی لبنان را اداره کند و کابینهای باشد که فرمی به وضعیت در درون لبنان بدهد، میتوان گفت که میتواند نقش مفید و یا نقش حداقلی را ایفا کند. ولی اگر هدف این باشد که بخواهد بیاید و قاطعانه در ارتباط با مشکلات و مسائلی که طی سالهای گذشته جامعهی لبنان را به چالش طلبیده، اقدامات حاد اساسی انجام بدهد، هیچکس تصور نمیکند این کابینه بتواند در این راستا، کار عمدهای انجام دهد. امروز مشکلات اقتصادی درون لبنان، مسالهی عمدهای است. درآمد مملکت تا حدود بسیار زیادی محدود است و نیاز به کمکی که لبنانیهای خارج از لبنان برای مملکت میفرستند، بسیار زیاد است. این که دولت جدید بتواند در ارتباط با این نوع مسائل کاری انجام بدهد و در ترویج و آبادانی مملکت پیشرفتهایی داشته باشد، اهداف قابل دسترسی است. ولی این که در جهت خلع سلاح حزبالله حرکتی بکند و یا بازیهای کلانی در جهت تغییر اساسی موقعیت لبنان در خاورمیانه انجام بدهد، کسی تصور نمیکند در این راستا بتوانند قدمهای عمدهای بردارد.
تاثیر تشکیل کابینهی وحدت ملی بر مسائل پیرامونی لبنان که همیشه این کشور با آن درگیر بوده، به ویژه مسالهی فلسطین و اسراییل، چگونه خواهد بود؟ به هرحال این که چنین توافقی صورت گرفته، از این که این توافق صورت نمیگرفت و پنج ماه تبدیل به ۱۰ ماه میشد، خیلی بهتر است. در حقیقت نوعی توافقهای ضمنی میان عربستان سعودی و سوریه که حامیان سعد حریری و حامیان حزبالله هستند، صورت گرفته است. اگر این توافق صورت نمیگرفت، این کابینه نمیتوانست تشکیل شود. البته مساله این است که نیروهایی مانند سعد حریری یا حزبالله در دنبال کردن اهداف کلانشان، فوقالعاده محدود خواهند بود. ولی همین که کار به اینجا کشیده، نشان میدهد توافقی بین بازیکنان اطراف و به خصوص سوریه و عربستان سعودی که هر دو دارای یک سلسله منافع خاص خودشان در لبنان هستند، صورت گرفته است. البته در این معادله، مصالح اسراییل هم به عنوان یک کشور حاشیهای در نظر گرفته شده است. برخورد ایران با دولت وحدت ملی لبنان چگونه خواهد بود؟ آیا این دولت میتواند مورد استقبال جمهوری اسلامی ایران باشد؟ به نظر من، دولت وحدت ملی لبنان خشم فوقالعاده زیاد دولت جمهوری اسلامی را برنخواهد انگیخت. زیرا عوامل و عناصری که جمهوری اسلامی در لبنان دارد، دارای نقش کاملا پررنگی در این ماجرا هستند. یعنی هیچ عملی که در جهت خلاف منافع جمهوری اسلامی باشد، نمیتواند با حضور قدرتمند حزبالله در چهارچوب این دولت فعلی صورت بگیرد. لذا جمهوری اسلامی از این وضعیت زیاد دلگیر نیست. دلیلی هم ندارد که دلگیر باشد. هرچند سعد حریری کاندیدای مورد نظر جمهوری اسلامی به طور مشخص نیست، ولی سیاستهایی که او به عنوان نخستوزیر جدید لبنان دنبال میکند، نمیتواند با دیدگاههایی که جمهوری اسلامی و طرفدارانش دارند، فاصلهی بسیار زیادی داشته باشد. این است که به نظر من، این دولت برای جمهوری اسلامی قابل تحمل است. خواستههای جمهوری اسلامی در اصل با خواستههایی که سوریه در لبنان دارد، تفاوت فاحشی ندارد و این خواستهها در توافق میان سوریه و پادشاه عربستان سعودی که حامی اصلی جناح طرفدار سعد حریری است، در نظر گرفته شده است. میتوان انتظار داشت که غرب از دولت جدید لبنان حمایت همهجانبه داشته باشد؟ غرب حمایت همهجانبه از این دولت برای حفظ ثبات خواهد کرد. ولی بدیهی است که خواست غرب این است که موقعیت سعد حریری را قویتر کند. در زمان دولت آقای جرج بوش، این سیاست به طور خیلی تندتری پیش میرفت و دولت امریکا خیلی جدیتر از مواضع طرفداران و حامیان جنبش سعد حریری حمایت میکرد و مثلا مسالهی دادگاه مجرمین قتل پدر او را دنبال میکردند. اما در دولت اوباما، این مساله با نرمش خیلی بیشتری دنبال میشود. تُن برخورد دولت اوباما با تُن برخورد دولت بوش در حمایت از مواضع امثال حریری خیلی نرمتر است. ولی اصولا غرب سعی میکند، کمک کند که نیروهای رفرمیست دمکراتیکی که در لبنان حضور دارند، بتوانند تقویت شوند. ولی با توجه به سیاستی که امریکا به طور موازی با سوریه دنبال میکند و با توجه به این هدف امریکا که در صورت امکان، شکافی میان سوریه و جمهوری اسلامی ایجاد کند و زمینه را برای پیشبرد مقاصد صلح در خاورمیانه، در مذاکرات میان اسراییل و فلسطینیها هموار کند، ممکن است که آن فرم برخوردها و حمایتی که از منتقدین سوریه در لبنان میشود، به میزان قابل توجهی کاهش پیدا کند. |