رادیو زمانه > خارج از سیاست > گزارش > نقش هنرمندان در حمایت از مردم ایران | ||
نقش هنرمندان در حمایت از مردم ایرانفرنگیس محبیmohebbi@radiozamaneh.comاز روز چهارشنبه، آخرین روز تیرماه، اعتصاب غذای سه روزهی تعداد زیادی از روشنفکران، هنرمندان، فعالان حقوق بشر، فعالان سیاسی و نویسندگان ایرانی و غیر ایرانی در آمریکا شروع شد. این حرکت برای حمایت از معترضان به نتیجهی انتخابات ایران و واکنش به برخورد مسئولان با مردم معترض در خیابانهای شهرهای مختلف کشورمان شکل گرفت و در مقابل دفتر سازمان ملل متحد در نیویورک، برگزار شد. مهمترین اهداف اعتصاب کنندگان در این مراسم که با ایدهی اکبر گنجی، روزنامهنگار معترض که این روزها در آمریکا زندگی میکند شکل گرفته، محکوم کردن تقلب در انتخابات اخیر ریاست جمهوری، سرکوب اعتراضات مردمی، اعتراض به بازداشتهای غیرقانونی شهروندان و فعالان سیاسی و اجتماعی و اعلام پشتیبانی از جنبش سبز مردم ایران است. از این اعتراض و تحصن، روشنفکران جهانی، مثل نوام چامسکی، خوزه کازنوا تا بازیگران هالیوودی مثل شان پن و رابرت ردفورد هم حمایت کردهاند. من هم سراغ چند هنرمند شرکت کننده در مراسم رفتم تا نظرشان را در مورد نقش هنرمندان در حمایت از مردم ایران بپرسد.
یکی از این افراد، علی اسکندری، موسیقیدان و از اعضای گروه «Freedom Glory Project» است. حدود یک ماه و نیم است که این گروه شکل گرفته و اعضای آن در حال اجرای برنامههای خودشان بودند که اتفاقات اخیر ایران باعث شد برای مردم ایران یک ویدئو و آهنگ تولید کنند. چهار موزیسین، فیلمساز و هنرمند هستیم که از آغاز این اتفاقات، گروهی را شکل دادیم، آهنگی نوشتیم و چند شو برگزار کردیم. یک وبسایت (Freedom Glory Project.com) هم داریم که همهی این برنامهها را آنجا میتواند دید. هدفمان این است که ایران را در اخبار آمریکا نگاه داریم. از اول هم با همین هدف آهنگی نوشتیم، روی یوتیوب گذاشتیم و از صدای آمریکا پخش شد. نیویورک تایمز و سیانان هم دربارهی آن گزارشی تهیه کردند. تلاش ما این است که حرکتی را که در ایران هست، اینجا مطرح کنیم.
گویا شما از راهپیمایی روز شنبه (بیست و پنجم جولای) هم حمایت کردهاید و در آن شرکت میکنید… ما در آن راهپیمایی شرکت میکنیم و در آخر هم آهنگمان را اجرا میکنیم. در بیشتر تجمعها و راهپیماییهایی که تا به حال انجام شده، شرکت داشتهایم و آهنگمان را خواندهایم. طوری شده که همه هم این آهنگ را حفظ شدهاند و با ما میخوانند. نقش هنرمندان در حمایت از حرکت اعتراضی اخیر مردم ایران خیلی وسیع بوده… رام، یکی از اعضای گروه ما، قبلاً عضو گروه زیرزمینی «هایپرنوا» بوده که از ایران بیرون آمده. خیلیها در ایران او را میشناسند و وقتی میبینند که او در حمایت از آنان حرکت میکند، لذت میبرند و به ما هم خبر رسیده که ایرانیها خوشحالاند از این که ما داریم برایشان کاری میکنیم. این اولین علت این حمایت است و دلیل دوم هم این است که هنرمندان میتوانند احساسات آدمها را از خودشان فیلتر کنند و دوباره بیرون بریزند. به این شکل کمکی میشود. آنها بعضی اوقات میتوانند مردم را خوشحال کنند و به رقص درآورند و گاهی هم غمگین کنند و به گریه بیاندازند. بالاخره، کار هنرمند این است که آدمها را به فکر وادارد. به علاوه تلاش میکنیم جنبش مردم ایران در اخبار آمریکا و همینطور در فکر مردم آمریکا جای داشته باشد و بماند.
فرامرز اصلانی، آهنگساز، نوازندهی گیتار و خوانندهی موسیقی پاپ ایرانی هم که در این مراسم حضور دارد، در مورد اینکه هنرمندان راحتتر میتوانند مردم را به این نوع فعالیتها جذب کنند، میگوید: دو چیز هست که خیلی جمعیت جمع میکند؛ یکی مسابقهی فوتبال است و دیگری کنسرتهای هنری است. من فوتبالیست نیستم، ولی چون کنسرت برگزار میکنم، هنرمند هستم و انسانها به من محبت دارند، شاید بتوانم مقداری از بروبچههایی که این روزها در خیابانها هستند، حمایت کنم. دلیل اصلی حضورتان در این جمع چیست؟ دلیل اصلی آمدنم به اینجا، اجرای آهنگی است که برای ندا ساختهام و دیگر اینکه با مردم خودم باشم.
اما نیکزاد نجومی، هنرمند نقاش هم در این تحصن حضور داشت. آقای نیکزاد، هنرمندان در حمایت از اعتراضات اخیر مردم، خیلی فعال بودهاند و فعالیتهایشان هم جهانی شده است. چندین مسأله وجود دارد؛ جمهوری اسلامی برای مدت زیادی موقعیت هنرمندان را در ایران خفه کرد. شاید زمان آقای خاتمی فضا برای آنان کمی باز شد، ولی بعد از روی کار آمدن احمدینژاد، این محیط دوباره بسته شد. ولی به دلیل امکانی که برای این بچهها به وجود آمده بود و شهامت و شجاعتی که داشتند، این را در کارهایشان منعکس کردند. این کارها، ظرف دو سه سال گذشته، موفقیت و موقعیت جهانی را باز کرد. الان هم در مبارزهای که در ایران در حال انجام است، هنرمندان دارند پا به پای مردم ایران پیش میروند. روز شنبه هم راهپیمایی دیگری برگزار میشود که خانم عبادی و سازمانهای حقوق بشری بسیاری از آن حمایت کردهاند. فکر میکنید این حرکات اعتراضی تا کی میتواند ادامه پیدا کند؟ فکر میکنم ادامه پیدا خواهد کرد. بر فرض، اگر مبارزات هم به شکلی متوقف شود، مطمئن هستم که انعکاس این وقایع در کار هنرمندان، به طور مرتب، تداوم خواهد داشت. این اتفاق در کار هنرمندان، تمام شدنی نیست.
شیرین نشاط، عکاس و فیلمساز که برای برگزاری این تجمع تلاش کرده و هر سه روز از ساعت هشت صبح تا هشت شب حضور داشته و خواهد داشت، در مورد اینکه آیا در کارهای بعدیاش به موضوع ناآرامیهای ایران بعد از انتخابات میپردازد، توضیح میدهد: اصولاً، سوژهی همهی کارهای من، زیاد خارج از ماجرایی که الان در ایران دارد اتفاق میافتد، نیست. در کارهای من، همیشه یا زنان هستند که دنبال آزادی میگردند یا ایران است که به دنبال آزادی است. فیلم «زنان بدون مردان» که امسال روی صحنه میآید، زمان مصدق و کودتای بیست و هشت مرداد سال ۱۳۳۲ را نشان میدهد و اینکه در آن اتفاق تاریخی هم ایرانیها چگونه به دنبال دمکراسی و آزادی بودند. الان هم همینطور. بنابراین، این سوژه را لازم نیست که من دوباره شروع کنم. موضوعی است که شروع کردهام و ادامه خواهم داد. مایل نیستم اثری تهیه کنم که مستقیماً ماجرای یک ماه اخیر را منعکس کند. ولی از نظر سمبلیک، حتماً به شکلی در کارهای من پیدایش میشود. نقش هنرمند تا چه حد در رساندن صدای مردم ایران به جهانیان، تاثیرگذار است؟ خودم، آدم سیاسیای نیستم و حامی حزب و ایدئولوژی خاصی هم نیستم. فکر هم نمیکنم آدم حتماً باید سیاسی باشد تا راجع به مسایل اجتماعی و سیاسی حرفی برای گفتن داشته باشد. به نظر من، هنرمندان به خاطر دید و نحوهی بیانشان، با آهنگ، تصویر، فیلم و… طوری میتوانند مسایل پیچیدهی اجتماعی و سیاسی را بیان کنند که یک سیاستمدار، آکادمیسین یا روشنفکر قادر به آن نیست. به این دلیل، فکر میکنم ما هم باید وارد ماجرا بشویم و حرف خودمان را بزنیم. برای من مسالهی تصویر و داستانگویی است. اولین بار است که میبینم، هنرمندان غیر ایرانی تا این حد سعی میکنند به شکلی به مردم ایران کمک کنند. آهنگ میسازند، حتا ترانههایی به زبان فارسی میخوانند و… فکر میکنید چرا مسألهی ایران اینقدر برای این هنرمندان مهم شده است؟ خودمان با کسانی که میشناسیم، تماس گرفتیم. مثلاً آقای رابرت ردفورد یکی از کسانی است که با او کار میکنم. به محض اینکه به ایشان اطلاع دادم و همچنین هیأت مدیرهی ساندنس بدون تردید شروع به حمایت و کمک کردند. یا گروه «یو۲ِ» آهنگ «یکشنبهی خونین» را بازخوانی کردند و در آن کلمات فارسی و تصاویری از ایران جای دادند. گلوبالیزاسیونی که به وجود آمده و اتفاقاتی که دارد میافتد نشان دهندهی این است که همه میخواهند در این دنیا دمکراسی داشته باشند. اگر ایران دمکراسی داشته باشد، همه میتوانند انعکاس آن را در منطقه و دنیا حدس بزنند. به علاوه، تصاویری که در دنیا دیده شد، فیلمها و عکسهایی که جوانان ایرانی با تلفنهایشان گرفتند و جلوی چشم مردم دنیا گذاشتند، آنقدر تکانهنده و جالب است که هیچکس نمیتواند ساکت بماند. به هرحال، این اثرات تکنولوژی و همچنین همدردی مردم است.
اما در درگیریهای اخیر ایران، تعداد زیادی از فعالان سیاسی و روزنامهنگاران بازداشت شدند. عیسی سحرخیز، تحلیل گر سیاسی نیز از جملهی بازداشت شدگان است. مهدی، پسر آقای سحرخیز در آمریکا است و در تحصن و اعتصاب غذای نیویورک شرکت کرده است. او از نگرانیاش در مورد شرایط دستگیر شدگانی میگوید که معروف نیستند و شاید سازمانهای حقوق بشری به شکل مشخصی در حمایت از آنان تلاش نکنند: من اینجا هستم و میدانم فشاری که به این شکل از بیرون به ایران میآید، باعث میشود آنها به پدرم و دیگران فشار نیاورند و یا حداقل آنان بتوانند از خودشان خبری بدهند که کجا هستند. الان سه هفته است که ما از پدرم خبری نداریم. نمیدانیم کجا نگاهداری میشود، حتا نمیدانیم چه کسانی دستگیرش کردهاند و به چه جرمی دستگیر شده است. یعنی ما هیچ اطلاعی نداریم که کجا باید برویم، با چه کسی باید صحبت کنیم. هیچ مرجع قانونی به ما پاسخ نمیدهد. خانوادهی شما در ایران تا به حال چه کوششهایی کردهاند و چه پاسخی گرفتهاند؟ پدرم وکیل داشت که وکیل ایشان، آقای کامران نوروزی قبل از اینکه همهی این اتفاقها بیفتد، بازداشت شده بود. گروهی از وکلا تشکیل شده که این گروه دنبال کارهای هستند و آنها همهی کارها را انجام میدهند که کار از طرق قانونی دنبال شود. مادرم هم پیگیر هست، ولی از طریق همین گروه. این وکلا دنبال این هستند که بتوانند وکالتنامهای را به دست پدرم برسانند که او امضا کند و آنها رسماً وکیل او بشوند. اما هیچ مرجعی پاسخ نمیدهد که ایشان کجاست که این وکالتنامهها را امضا کند. گویا پدر شما در خارج از منزل بازداشت شدهاند… نمیدانم، به چه شکل او را پیدا کردهاند. اما یک بار به منزل ما ریختند که پدرم را دستگیر کنند، او در خانه نبود. آنها خواهرم را تهدید کردند که اگر در را باز نکند، در را میشکنند. خواهرم در را باز کرد. آنها خانه را گشتند و کامپیوتری که متعلق به ستاد آقای کروبی بوده و یک سری از وسایل شخصی ایشان را با خود بردند. بعد از آن پدرم دیگر به خانه نرفت. من هر از گاهی که با ایشان از طریق ایمیل در تماس بودم، میگفت که در جاهای مختلف است. وقتی مادرتا ن مراجعه میکند و میپرسد که ایشان کجاست، چه پاسخی به او میدهند؟ بعد از اینکه ایشان نسبت به یکی از چیزهایی که در زندان به او دادهاند، آلرژی پیدا کرده است. از دادسرا به خانهی ما زنگ زدهاند و میخواستهاند بدانند که پدرم چه دارویی مصرف میکند. مادرم از آنها پرسیده است که: اقلاً بگویید، ایشان کجاست که من داروها را بیاورم. آنها گفتهاند: «به ما اطلاعی ندادهاند ایشان کجاست. فقط خواستهاند ما نوع دارو را بپرسیم.» یعنی تا به حال هیچ پاسخگویی در کار نبوده است. |