رادیو زمانه > خارج از سیاست > ایران > «چارهای جز بازگشت به سمت قانون نداریم» | ||
«چارهای جز بازگشت به سمت قانون نداریم»مریم محمدیmmohammadi@radiozamaneh.comاین برنامهی «روی خط زمانه» حاصل گفت و گویی با امیر محبیان، تحلیلگر سیاسی اصولگرا و از اعضای موسس «حزب نواندیشان ایران اسلامی» است. حزب نواندیشان ایران اسلامی در جریان انتخابات ریاست جمهوری، از نامزدی آقای محمود احمدینژاد حمایت کرد و موضوع گفت و گوی من با آقای محبیان، طبعاً مسایل و ابهامات این انتخابات و نیز تلاش آقای احمدینژاد برای تشکیل کابینه است که با معرفی اسفندیار رحیم مشایی، به عنوان معاونت اول، با موجی از مخالفت میان اصولگرایان مواجه شده است.
نخست آقای محبیان نگاه کلی خود را به انتخابات اخیر بیان میکند: بسمالله الرحمان الرحیم. اگر انتخاباتی را که برگزار شد مورد آسیبشناسی قرار بدهیم، دارای نکات مثبت و در عین حال منفیای بود. نکتهی مثبت انتخابات این بود که حضور بسیار چشمگیر مردم شکل گرفت. به معنای اینکه مردم در یک رقابت جدی بین کاندیداها، ضمن اینکه حضور پیدا کردند، حضورشان هم بسیار مسالمتآمیز بود و سطح بالایی از بلوغ را بین هواداران دو طرف دیدیم. به عبارتی، دو ضلع مشارکت در اینجا شکل گرفت؛ یعنی ضلع مشارکت گسترده و ضلع رقابت جدی. اما در شکلگیری ضلع سوم، شاهد یک سری خدشهها بودیم. این خدشه این بود که در ضلع سوم، تبعات دمکراسی و تبعات انتخابات را به شکل مقبول ارزیابی کنیم و مورد پذیرش قرار بدهیم. متأسفانه، یک طرف از رقابت، یعنی جناب آقای موسوی، به هر دلیلی، ضلع سوم را نپذیرفت و نتیجهی انتخابات را زیر سوال برد. آیا حق نداشتند که به نتیجه اعتراض کنند؟ بحث بر سر این نیست که آیا ایشان حق داشت یا نداشت. بحث من بر سر منطق و استدلال ایشان است. آقای مهندس موسوی یا شورای نگهبان را به عنوان یک مرجع ذیصلاح برای نظارت قبول داشت یا نداشت. اگر قبول نداشت، نباید در انتخابات شرکت میکرد. اگر قبول دارد، در عین حال باید قضاوت آنان را بپذیرد. حال فرض کنیم، ایشان اعتراض خود را دارند. این اعتراض معنا دارد، یعنی ایشان باید برای شورای نگهبان بفرستد، شورای نگهبان نظرش را بدهد. ایشان قبل از اینکه این اعتراض را برای شورای نگهبان بفرستد، به صورت جدی، مسألهی ابطال انتخابات را مطرح کرد. فرض کنید (در یک فضای مجازی و ذهنی) که شورای نگهبان نظر آقای مهندس موسوی را میپذیرفت و اعلام میکرد که انتخابات را ابطال میکند و جمعهی آینده، انتخابات جدیدی برگزار میکند. در صورت برگزاری فرضی انتخابات مجدد، یا آقای مهندس موسوی انتخاب میشد یا آقای احمدینژاد. اگر مجدداً آقای احمدینژاد انتخاب میشد، هیچ ضمانتی وجود نداشت دال بر اینکه دوباره آقای موسوی، بحث تقلب را مطرح نکند. اگر آقای مهندس موسوی انتخاب میشد، آن موقع ممکن بود، آقای دکتر احمدینژاد اعلام کند که با توجه به میزان رأیای که قبلاً داشته، نتیجهی انتخابات را نمیپذیرد و طرفداران خود را به خیابان میخواند. این پرسش مطرح میشود که اصلاً چرا ما انتخابات برگزار میکنیم؟ هر کسی نیروهایش را به خیابان بکشد و هرکس زورش بیشتر شد و خیابانها را گرفت، او انتخابات را برده است.
آقای محبیان ببخشید، به نظرم میآید که شما در تعریف صورت مسأله هم بعضی مختصات لازم را بیان نمیکنید. اعتراض کاندیداهای دیگر به این است که در روند برگزاری انتخابات، بعضی تخلفات صورت گرفته است. مثلاً نمایندههای آنان را به بعضی حوزهها راه ندادهاند. یا فیلمی دیدیم که مردم در مقابل حسینیهی ارشاد اجتماع کرده بودند و خواهان ورود به محل رأیگیری بودند و مانع ورود مردم میشدند. در حالی که هنوز زمان رأیگیری تمام نشده بود. این مسایل دیگر برنمیگردد به اینکه اگر شورای نگهبان را قبول نداشتید، چرا وارد انتخابات شدید. وارد شدند، ولی این تخلفات صورت گرفت… اینها، همه تخلفات است دیگر. مرجع رسیدگی به تخلفات وجود دارد. شورای نگهبان فرصتی را گذاشت برای اینکه این تخلفات اعلام شود. پنج روز هم آن را تمدید کرد. بحث این نیست، حقشان هست اعتراض کنند و اگر اعتراضشان هم درست باشد، باید رسیدگی شود. اما نکتهای که وجود دارد، این است که آقای مهندس موسوی، قبل از اینکه بحث اعتراضات به شورای نگهبان مطرح شود، قبل از اینکه اصلاً به آنجا کشیده شود، خود را پیروز انتخابات نامید. باز هم این از لحاظ تبلیغی اشکال ندارد. از آن طرف هم ولی همین اتفاق افتاد. هنوز خوانش آرا به پایان نرسیده بود، به آقای احمدینژاد تبریک گفتند… اشکال ندارد. یک سری هم به آقای میرحسین موسوی تبریک گفتند. ما به تبریک گفتن اشکالی نداریم. هرکسی به هرکسی تبریک بگوید، گروهی هم به آقای کروبی و گروهی دیگر به آقای رضایی. اشکالی که وجود دارد، این است که فردی که کاندیدا است، میخواهد در یک چهارچوب قانونی، رییس جمهور کشور بشود، قبل از اینکه رسیدگی قانونی صورت بگیرد، خواهان ابطال کامل انتخابات میشود. درک من این است که شما گذشته از اینکه تخلفی صورت گرفته یا خیر، متد برخورد آقایان را قبول ندارید و نقد میکنید. حال سوال من از شما، به عنوان یک نظریهپرداز اصولگرا، به همین آسیبشناسی و متد برخورد برمیگردد. انتخاباتی برگزار شده، یک ماه از آن تاریخ گذشته و جامعه ثبات و نظم خود را پیدا نکرده است. مردمی در خیابانها، روی پشتبامها و مسایلی پیش آمده که در جریان هستید. همه میگویند، اعتمادهایی از دست رفته است. سوال خیلی خوبی است. یعنی نکتهی مهمی است. الان بحث انتخابات نیست. مسأله، فراتر از انتخابات رفته است. در این انتخابات، به هر دلیلی، شاید ناپختگی نخبگان ـ چه نخبگان حکومتی، چه نخبگان معترض ـ یک اعتمادزدایی به وجود آمده است. یعنی یک سری حریمهای مورد اعتماد مردم شکسته است. به نظر میرسد، هم نهادهای قانونی و هم در عین حال، اشخاص و چهرههایی که مورد اعتماد مردم هستند، باید چهرهشان بازسازی شود. جامعه در بستر شک و شکوک نمیتواند ادامه بدهد. این نکته، نکتهی مهمی است. طرفین: هم نخبگان معترض و هم نخبگان حکومتی، به نظر من، باید با تکیه بر اصالت قانون (قانون بد، بهتر از بیقانونی است) حرکت کنند. فرض کنیم، قانونی بد است که این گونه نیست، خود آقایان هم معتقد به این نیستند. باید اینگونه حرکت کنیم که به جامعه درس بدهیم که ما وارد روندی میشویم، اگر اعتراض داریم، اعتراض خودمان را انجام میدهیم، ولی در عین حال، به نتایج یک روند قانونی گردن میگذاریم. من اگر به جای آقای میرحسین موسوی بودم، بعد از اینکه نتیجهی انتخابات اعلام شد، چون وارد یک فرایند شدم، به مردم اعلام میکردم که این انتخابات انجام شده، اعتراضاتم را هم به نهادهای قانونی اعلام میکنم. اگر نظر نهادهای قانونی من را قانع نمیکرد، اعلام میکردم که نظر نهادهای قانونی من را قانع نکرده است. ولی قانع شدن من شرط نیست. لذا تمام کسانی که با من هماندیشه هستند، میآیند، حزبی، گروهی و یا جبههای درست میکنیم، دفعهی بعد تلاش میکنیم، قدرت را داشته باشیم و رأیای را بیاوریم که امکان هیچ تخلف دیگری هم نباشد. اما الان، همانطور که میگویید، اتفاقات دیگری افتاده است. الان باید چکار کرد؟ الان، انتخابات تمام شده، ملتهب کردن و افکار عمومی… همان اعتمادسازی را چه بکنیم؟ اعتمادسازی باید هم از طرف نهادهای حکومتی، هم از طرف نهادها و افراد منتفد صورت بگیرد. آن هم به این نحو است که در جاهایی که امکان بحث هست، در فضاهای مدنی مثل صدا و سیما، رسانهها و جاهای مختلف، بحثها به شکل منطقی مطرح شود، با حفظ اصالت قانون و قانون شکنی یک مسألهی منفی در نزد همه باشد؛ چه نهادهای حکومتی، چه معترضین. چارهای جز بازگشت به سمت قانون نداریم. اگر کشور را به آشوب بکشانیم، نتیجهی آن به نفع پیشرفت کشور ما نخواهد بود. شورشگری و آشوبگری که آموزش خوبی نیست. نظر شما دربارهی پیشنهادات آقای هاشمی چیست؟ ایشان هم با تأکید بر قانونیت و همین مسایلی که شما گفتید، پیشنهادهای عملیای را مطرح کردند. یکی از نکاتی که آقای هاشمی مطرح کردند، این بحث بود که بالاخره این اعتمادها بازسازی شود. گروهی از مردم پرسش دارند و باید به این پرسشها جواب داده شود، حال در مناظرههای تلویزیونی و… اینها به نظر من، خیلی خوب است. آقایان از این بحث آقای هاشمی که از مردم پرسیده شود، استفاده کردند، به عنوان همهپرسی مطرح کردند. این به نظرم حرف درستی نیست. به دلیل اینکه رفراندم در قانون ما چهارچوبی دارد. رفراندم بدون نظر رهبری که نمیتواند انجام شود. رهبری هم نظرش را اعلام کرده که این انتخابات درست انجام شده، چون نهادهای قانونی آن را تایید کردهاند. لذا، یا باید دوباره بگوییم که ما رفراندمی را قبول داریم که خارج از چهارچوب قانون است که باز همین بینظمی و بیقانونی رخ میدهد. به گمان من، اعتماد سازی، نکتهای که شما گفتید و آقای هاشمی در نماز جمعه مطرح کرد، بسیار مهم است. همهی ما مکلفیم قرار نیست کسی، کسی را حذف کند. آقای محبیان در مورد کابینهای که آقای احمدینژاد، ظاهراً شروع به انتخاب آن کرده است، لطفاً توضیحاتی بدهید. در مورد کابینه مطلبی را بگویم و آن اینکه رییس جمهور این حق را برای خود قایل است که افرادی را که با او همسو هستند، انتخاب کند و این حق قانونی رییس جمهور است. اما در عین حال، این نکته هم وجود دارد: انرژی بسیار عظیمی در بین اصولگرایان، کسانی که رفتند به آقای احمدینژاد رأی دادند، صرف شد تا این دولت، به عنوان دولت الگویی که در دور اول فعالیتهایی انجام داده، در دور دوم هم به فعالیت خود ادامه بدهد و وضع را بهتر از قبل هم بکند. بنابراین، افرادی که انتخاب میشوند، باید در چهارچوبهای روشنی حرکت کنند که این چهارچوبها با عرف و عقل تعارض نداشته باشد؛ حداقل با عرف عموم اصولگرایان. روی همین اساس هم دولت باید حرکت خلاف عرف در این زمینه انجام ندهد تا حساسیت ایجاد نکند. ولی در همین قدم اول، انتخاب آقای مشایی حساسیت ایجاد کرده است… من راجع به شخص آقای مشایی هیچ قضاوتی ندارم. چون قضاوت شخصی را درست نمیدانم. شناخت از نزدیک هم نسبت به ایشان ندارم که بخواهم قضاوت کنم. ولی در سطح افکار اصولگرایان حساسیت ایجاد کرده که حساسیتها را دارند اعلام میکنند. به نظرم، یا باید آقای احمدینژاد به این سمت برود که افکار عمومی را در این مورد قانع کند یا اینکه به سمت اصلاح امور برود. در همین رابطه: • احمدینژاد: رحیم مشایی برکنار نمیشود • تهدید احمدینژاد از سوی بسیج دانشجویی • واکنشها به پست جدید رحیم مشایی • «دولت ایران با بحران مشروعیت مواجه است» |
نظرهای خوانندگان
کاش خانمِ محمدی سوال می کرد اگر مرجع قانونی خودش خلاف قانون عمل کرده چه؟ مگر نه انکه مرجع رسیدگی به تخلفات یعنی شورای نگهبان گرایشات مثبت به یک سمت دارد. آیا جنتی و الهام بی طرفند؟!
-- سعید ، Jul 22, 2009 در ساعت 01:17 PMمصاحبه خیلی خوبی بود.
باتشکر
Ms. Muhammadi:
-- Amir ، Jul 24, 2009 در ساعت 01:17 PMI think you let Mr. Mohebian go pretty easily. Voters, despite the Council of Guardians' members unlawful exprssions of support for Ahmadi nejad, never thought that Ministry of country go this far in rigging the election. But during this process the governmnet institutions proved they are not qualified to sit on judgement on this matter.
این آقاامیر هم معلوم نیست چکاره است؟ یک روز طرفدار اصلاحات، روز بعد اصولگرا میشه و سخت ولایتی، روز بعد حرف های گنده میزنه و تئوری های آنچنانی می گوید و تجزیه و تحلیل های کیهانی میکند.
-- Gij ، Jul 24, 2009 در ساعت 01:17 PMما که تا بحال متوجه نشدیم این آقا چه می گوید و چه می خواهد! خدا به مردم ایران صبر و تحمل عطا کند با این مفسرین و روشنفکران مسلمان. خدا به شما هم امیر خان هر چه زودتر راه حقیقت را نشان دهد.
روشنفکر گیج،
«شورشگری و آشوبگری که آموزش خوبی نیست» البته بعد از سی سال کمی دیر شده آقا امیر! وای بحال حزبی که این آقا موسسش باشه.
-- کاوه ، Jul 24, 2009 در ساعت 01:17 PMوقتی ٣٠ سال بر سر سفره خونین این رژیم نشستم هم خودمان را سانسور می کنیم هم دیگران را. اینگونه است که ٢٠٠سال از دیگر کشورهای جهان عقب ماندیم.
-- Solh ، Jul 24, 2009 در ساعت 01:17 PMبا سلام این پیام را امروز در سایت رهبر گذاشتم:
خب اگر قراره این آقای رهبر در هر کار ریز و درشت دخالت بکنه، این چه کاریه که انتخابات و رئیس جمهور داشته باشیم. خودش یه نفر را به عنوان معاون اجرایی منصوب کنه و مملکت را اداره کنه. والله این جوری بهتره. دیگه مجبور به تقلب و ریا هم نمیشه
-- آرش ، Jul 24, 2009 در ساعت 01:17 PMآقای محترم و منطقی ،آقای موسوی به عدالت و بی طرفی شورای نگهبان اعتراض داشتند و کاملا هم مستدل بود(حمایت آشکار اعضای شورای نگهبان از احمدی نژاد)...شما بفرماییدآیا رسیدگی به شکایت نباید از جانب یک مرجع بی طرف انجام شود؟؟ صحبت از یک کودتا و مهندسی انتخابات است ....صحبت از تبدیل انتخابات به انتصابات است...آن وقت شما می فرمایید برای حل و فصل سراغ همان متهمین بروند...به نظر شما علت پیشبینی "قانون حل معضلات نظام از طریق مجمع تشخیص مصلحت بوسیله رهبری" چیست؟چرا از این اختیار استفاده نشد...آیا شرایط موجود نامی غیر از معضل دارد؟ آیا این توجیهات شما نعل وارونه زدن و فرافکنی نیست؟
-- رضا از تهران ، Jul 24, 2009 در ساعت 01:17 PM