رادیو زمانه > خارج از سیاست > ایران > حضور ایرانیان خارج از کشور و تأثیر آن بر داخل ایران | ||
حضور ایرانیان خارج از کشور و تأثیر آن بر داخل ایرانمریم محمدیmmohammadi@radiozamaneh.comیکی دیگر از برنامههای «روی خط زمانه» را در ارتباط با دهمین دورهی انتخابات ریاست جمهوری در ایران و این بار، در رابطه با تلاش و حضور ایرانیان خارج از کشور، در برخورد با بحران سیاسی موجود در داخل کشور، تهیه کردهام. برای بررسی این مسأله، با دکتر کاظم علمداری، استاد دانشگاه و تحلیلگر سیاسی در لوسآنجلس و همچنین دکتر بهروز بیات، تحلیلگر سیاسی و مشاور سازمان بینالمللی انرژی اتمی، گفت و گو کردهام. از آقای علمداری میپرسم که روند حضور ایرانیان خارج از کشور را در صحنهی اعتراضاتی که بعد از اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری در ایران، تا کنون صورت گرفته است، چگونه ارزیابی میکنند؟ واکنش ایرانیان در خارج از کشور نسبت به آن چیزی که در ایران اتفاق افتاد، بسیار چشمگیر بوده و این نشاندهندهی وجدان بیدار ایرانیها است که وقتی در ایران، میلیونها مردم به خیابانها آمدند، در مقابل کودتا مقاومت کردند و خواستار روش دمکراتیک تعیین سرنوشت خود، از جمله حکومت و دولت خود بودند، خیلی چشمگیر بود. در شهری که من زندگی میکنم (لوس آنجلس) بارها تظاهرات بسیار گستردهای، پی در پی اتفاق افتاد و طول زمان تظاهرات تا هفت، هشت ساعت در روز و طبق آماری که پلیس این شهر ارائه داد، تعداد شرکت کنندگان به بیست هزار نفر رسید. به جرأت میتوان گفت این گستردگی در خارج از کشور بیسابقه بوده است. ایرانیها نه تنها در تظاهرات گستردهی خیابانی شرکت کردهاند و میکنند، از نشستهایی هم که برگزار میشود، استقبال بسیار خوبی میشود. از جمله شب گذشته در لوسآنجلس در دانشگاه یوسیالای، نشستی با شرکت چهار سخنران، برگزار شد که من هم یکی از سخنرانان بودم. مراودهی فکری بین سخنرانها و حاضرین، نشاندهندهی سطح رشد و آگاهی مردم، نسبت به آنچه در ایران اتفاق افتاد و میگذرد، بود. آقای بهروز بیات در اتریش، در همین باره میگویند: استقبال ایرانیان مقیم اتریش و وین، از همان ابتدا، از شرکت در انتخابات و بعد هم در واکنشها به نتایج تقلبآمیز آن، برای من بسیار غیرقابل انتظار بود. به شکلی که وقتی از روزنامهها برای شرکت در مراسم دعوت میکردیم، از حضور صد نفره صحبت میکردم، ولی خوشبختانه، حدود دو هزار تا دو هزار و پانصد نفر در تظاهراتی که داشتیم، شرکت میکردند. با توجه به اینکه در شهر وین فقط چهار هزار ایرانی زندگی میکنند، رقم دو، دو هزار و پانصد رقم بسیار خوبی است. از آقای علمداری میپرسم: گذشته از کمیت و شکل حضور ایرانیان، آیا این حضور تفاوت کیفی معینی نیز با دیگر اشکال اعتراضی حضور ایرانیان در گذشته داشته است؟ کیفیت بالای تجمعهای ایرانی در این مقطع در این بوده که ایرانیان خارج از کشور نیز همزمان با واکنش مردم در ایران، واکنش نشان دادند. همچنین اکثریت کسانی که در تظاهراتها شرکت میکردند، نیروهای جوان بودند. شاید در برخی از آنها، نود درصد شرکت کنندگان را نسل بعد از انقلاب تشکیل میداد. نسلی که تصور میرفت، در فرهنگ جامعهای که در آن زندگی میکند (مثل آمریکا) ذوب شده و دیگر هویت ایرانیاش را از دست داده است. این تظاهرات نشان داد که چنین چیزی نیست، عرق ملی هنوز وجود دارد، دل مردم برای وطنشان میتپد، اگرچه این نسل، این دانشجویان، شاید برای یک بار، کمتر یا بیشتر به ایران رفته باشند و شاید بعضی از آنان ایران را ندیده باشند، اما نسبت به سرنوشت خود، هموطنانشان و اجحاف و ستمی که دارد به مردم میشود، آگاهی پیدا کردهاند. همین آگاهیها سبب شد که در خارج از کشور نیز شاهد مبارزات همزمان ایرانیان باشیم. مبارزات همزمان به این معنا نیست که مردم در خارج از کشور تحت فشار و ستم جمهوری اسلامی باشند و بازتابشان نتیجهی این ستم باشد. بلکه واکنش مردم نشاندهندهی وجدان بیدار و آگاهیشان است. نظر آقای بهروز بیات در ارتباط با تفاوت کیفی اعتراضات این بار ایرانیان خارج از کشور: قطعاً تفاوت کیفی دارد. از این جهت که اولاً، بخش بزرگی از کسانی که تا به حال در فعالیتهای سیاسی حاضر نبودند، در این اعتراضات شرکت کردند و این بسیار امیدبخش است. دوم اینکه نوع رفتار ایرانیها با هم، نظم، تعهد به قرارهایی که با هم بستهاند و حد همکاریشان در این اعتراضات، واقعاً تحسینآمیز بوده است. بسیاری از جوانان، بسیاری از کسانی که تا به حال در جریانات سیاسی نبودند نیز از آنچه پیش آمد، بسیار متأثر و عصبانی هستند، و این باعث شده اختلافات، تردیدها و ملاحظهکاریها را کنار بگذارند و به طور وسیعی در جریانات اعتراضی شرکت کنند.
آقای علمداری، فکر میکنید فعالیت این بار ایرانیان در خارج از کشور، میتواند تأثیرات معینی در رابطهی اپوزیسیون داخل و خارج از کشور گذاشته باشد؟ یا در آینده بگذارد؟ بله، برای یک دورهی نسبتاً طولانی، رابطهی اپوزیسیون خارج از کشور و درون کشور یا قطع شده بود و یا بسیار اندک بود. با توجه به مشکلاتی که جمهوری اسلامی و کودتاچیان در ایران ایجاد کردهاند، پیوند نوینی بین اپوزیسیون داخل و خارج بهوجود آمده است. اگرچه جمهوری اسلامی تلاش میکند این ارتباط را قطع کند، ولی از طریق وسایل ارتباط جمعی، از جمله همین ارتباط جمعی که شما دارید استفاده میکنید، یک مراودهی فکری و همزمانی برای پیدا کردن راه حلهای مناسب رخ داده و من فکر میکنم ادامه پیدا کند و به کیفیت خواستهای مردم و کیفیت شیوهی مبارزه، هم در درون ایران و هم خارج از ایران، اضافه کند. به این معنا که هم ایرانیان خارج از کشور میتوانند تجارب دیگران را به ایران منتقل کنند و هم ایرانیهای درون، میتوانند نیازمندیهایی که در حال حاضر در ایران وجود دارد و توقعی را که از ایرانیان خارج هست منتقل کنند و ارتباطی ارگانیک بهوجود بیاید که در دو سوی مرز ایران، هم درون و هم برون، اتحاد جدیدی را شکل بدهد. آقای بیات هم کمابیش همین گونه میاندیشند: به نظر من، شرایط جدید پلی برای ارتباط داخل و خارج از کشور ایجاد کرده است. همانطور که نحوهی جنبش داخل ایران انعکاس بیرونی پیدا کرده و در نحوهی رفتار اپوزیسیون خارج از کشور تاثیر گذاشته، زمینهی همکاری هم فراهم شده است. فکر میکنم، این همکاری میتواند تعمیق پیدا کند، طوری که اثر متقابل روی همدیگر بگذارند و در واقع، ایرانیان خارج از کشور میتوانند به عنوان محافظان بینالمللی جنبش داخل کشور عمل کنند. برخورد افکار عمومی و روشنفکران کشورهای غربی با این مسأله چگونه بوده است؟ آقای علمداری چنین توضیح میدهند: همواره از ایرانیها حمایت کردهاند و حمایت بیشتر نیز خواهند کرد و از ایرانیها میپرسند که آنها در ارتباط با خواستههای مردم ایران، چهکار میتوانند بکنند. مثلاً در همینجا، دوستان دانشگاهیام از من میپرسند که آنها برای مردم ایران چه کاری میتوانند انجام دهند. در اخبار چهارشنبه هم آمده بود که مجلهی علمی «نیچر»در حمایت از پژوهشگران و محققان ایرانی که میدانیم سالهای گذشته در فشار بودند و نمیتوانستند مراودهی عادی علمی را با جهان غرب برقرار کنند، در مقالهای مفصل توضیح داده که از خواست مردم ایران پشتیبانی میکنیم و همهی ما ایرانی هستیم. اینکه یک گروه علمی، به طور سمبلیک، خود را ایرانی بنامد، به معنای این است که مشکلات مردم ایران و دانشگاهیان و گروههای تحقیقی را درک میکند و تلاش میکند که همسو با آنان، کمک کند تا این مشکلات برطرف شود. آقای بیات به این پرسش چگونه پاسخ میدهند؟ جوامع اروپایی بسیار ابراز همبستگی و همدردی میکنند و مشکلی برای جلب روزنامهها یا رسانههای عمومی بر سر این موضوع نیست. خودم، در چند برنامهی تلویزیونی شرکت داشتهام. بارها مردم در کوچه و بازار و مغازه، با من صحبت کردهاند و از اقداماتی که کردهایم، استقبال میکنند. فکر میکنند آدم باید خیلی شجاعت داشته باشد که چنین کارهایی را انجام بدهد که همیشه گفتهام: خیر چنین چیزی نیست، شجاعت را کسانی که در ایران هستند دارند. در هر حال، همبستگی بسیار بزرگ است و مشکلی برای جلب همبستگی مردم کشورهایی که در آن زندگی میکنیم و در این مورد مشخص، مردم اتریش، نداریم. اما، آیا این نگرانی وجود ندارد که دولتهای غربی، علیرغم توجه و همراهیای که مردم این کشورها، نسبت به اعتراضات مردم ایران نشان میدهند، به دلایل گوناگون سیاسی اقتصادی، سرانجام در صدد تایید دولت آقای احمدینژاد بربیایند؟ آقای علمداری میگویند: شکی نیست که جمهوری اسلامی در صدد این هست که دولتهای خارجی را زیر فشار قرار بدهد و احتمالاً، وسوسههای اقتصادی و قراردادهای جدیدی ایجاد کند که آنها را به سمت خود بکشاند و دولت کودتا را به رسمیت بشناساند. تا به حال، دولتهای اروپایی، اتحادیهی اروپا و همینطور آمریکا، در مقابل این وسوسهها و فشاری که جمهوری اسلامی بر آنها وارد میکند که: «بشتابید، وگرنه امتیازات نفت و قراردادهای ما را از دست میدهید»، مقاومت کردهاند. بخش زیادی از این مقاومت، به دلیل رابطهای است که مردم با دولتهایشان در کشورهای دمکراتیک دارند و فشار وجدان اجتماعی است که به دولتها منتقل میشود. اینکه تا چه حد بتوانند دوام بیاورند، بستگی به این دارد که ما ایرانیهایی که در اروپا و یا آمریکا زندگی میکنیم، بتوانیم رابطهمان را با مردم این کشورها حفظ کنیم، به آنها بگوییم که ایرانیها چه میخواهند، به آنها بگوییم که ایرانیها چه مشکلاتی را از سر گذراندهاند و بخواهیم که به دولتهایشان فشار بیاورند تا دولت کودتاگر ایران را به رسمیت نشناسند، وارد قراردادهای جدید با او نشوند و تلاش کنند دولت ایران را وادار کنند انتخاباتی را که در آن به طور گسترده تقلب شده، باطل کند و به روندی عادی برگردد. بنابراین،برمیگردد به نوع، میزان و کیفیت فعالیت ما ایرانیها در خارج از کشور که بتوانیم دائماً هم با سازمان ملل تماس برقرار کنیم و هم اینکه با ساکنین شهر و کشوری که در آن زندگی میکنیم رابطهی تنگاتنگی بهوجود بیاوریم تا آنها بتوانند روی دولتهایشان فشار بیاورند که تابع سیاست جمهوری اسلامی نشوند. همین پرسش را با آقای بهروز بیات مطرح میکنم: به نظر من، چنین خطری وجود دارد. اگر دولتهای غربی به شانس اپوزیسیون ایران برای موفقیت، زیاد امیدوار نباشند، احتمال کنار آمدنشان کم نیست. یعنی، یکی از آلترناتیوها است. چون میدانیم بسیاری محاسبات، پارهای به حق، پارهای نقد و پارهای آنطور است که ما هم میخواهیم. چون ما علاقه نداریم که ایران به کل منفرد بشود. علاقه داریم که تبادل صورت بگیرد. در حال حاضر مسأله بر سر دولت دهم است که مورد اعتراض قرار دارد. فکر میکنید جامعهی بینالمللی میتواند دولت دهم را به رسمیت بشناسد و با او وارد گفت و گو یا به طور کلی، تعاملی بشود؟ فکر میکنم، در کوتاه مدت، چنین تعامل یا مشروعیت بخشیای صورت نگیرد. بسته به روند امور دارد. غربیها، طبیعتاً از وضعیتی که پیش خواهد آمد، برای خودشان بهترین استفاده را میکنند. معنی آن هم حتماً منفی نیست. میتواند باشد، میتواند نباشد. اما در هرحال، منافع درازمدت خودشان را درنظر میگیرند و ممکن است اگر چشماندازی نبینند، ممکن است کنار بیایند. کما این که با خیلی از کشورهای دیگر هم که استبدادی هستند، کنار آمدهاند. ولی در لحظهی حاضر امیدبخش است و مقداری هم بستگی به فعالیت اپوزیسیون ایرانی در خارج از کشور دارد که تا چه حد روی مردم کشورهایی که در آن ساکن هستند، اثر بگذارند که در اثر فشار مردم، در صورتی که دولتها بخواهند کاری بر خلاف حقوق بشر و دمکراسی انجام بدهند، از آن جلوگیری کرد. در هر حال، تکیه باید بر این باشد که فشار را نگاه داشت. |