رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۱۳ تیر ۱۳۸۸
حضور ایرانیان خارج از کشور در گفت و گو با دکتر کاظم علمداری و دکتر بهروز بیات

حضور ایرانیان خارج از کشور و تأثیر آن بر داخل ایران

مریم محمدی
mmohammadi@radiozamaneh.com

یکی دیگر از برنامه‏های «روی خط زمانه» را در ارتباط با دهمین دوره‏ی انتخابات ریاست جمهوری در ایران و این بار، در رابطه با تلاش و حضور ایرانیان خارج از کشور، در برخورد با بحران سیاسی موجود در داخل کشور، تهیه کرده‏ام.

برای بررسی این مسأله، با دکتر کاظم علمداری، استاد دانشگاه و تحلیل‏گر سیاسی در لوس‏آنجلس و هم‏چنین دکتر بهروز بیات، تحلیل‏گر سیاسی و مشاور سازمان بین‏المللی انرژی اتمی، گفت و گو کرده‏ام.

از آقای علمداری می‏پرسم که روند حضور ایرانیان خارج از کشور را در صحنه‏ی اعتراضاتی که بعد از اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری در ایران، تا کنون صورت گرفته است، چگونه ارزیابی می‏کنند؟

واکنش ایرانیان در خارج از کشور نسبت به آن چیزی که در ایران اتفاق افتاد، بسیار چشم‏گیر بوده و این نشان‏دهنده‏ی وجدان بیدار ایرانی‏ها است که وقتی در ایران، میلیون‏ها مردم به خیابان‏ها آمدند، در مقابل کودتا مقاومت کردند و خواستار روش دمکراتیک تعیین سرنوشت خود، از جمله حکومت و دولت خود بودند، خیلی چشم‏گیر بود.

در شهری که من زندگی می‏کنم (لوس آنجلس) بارها تظاهرات بسیار گسترده‏ای، پی در پی اتفاق افتاد و طول زمان تظاهرات تا هفت، هشت ساعت در روز و طبق آماری که پلیس این شهر ارائه داد، تعداد شرکت کنندگان به بیست هزار نفر رسید. به جرأت می‏توان گفت این گستردگی در خارج از کشور بی‏سابقه بوده است.

ایرانی‏ها نه تنها در تظاهرات گسترده‏ی خیابانی شرکت کرده‏اند و می‏کنند، از نشست‏هایی هم که برگزار می‏شود، استقبال بسیار خوبی می‏شود. از جمله شب گذشته در لوس‏آنجلس در دانشگاه یوسی‏ال‏ای، نشستی با شرکت چهار سخنران، برگزار شد که من هم یکی از سخن‏‏رانان بودم. مراوده‏ی فکری بین سخنران‏ها و حاضرین، نشان‏دهنده‏ی سطح رشد و آگاهی مردم، نسبت به آن‏چه در ایران اتفاق افتاد و می‏گذرد، بود.

آقای بهروز بیات در اتریش، در همین باره می‏گویند:

استقبال ایرانیان مقیم اتریش و وین، از همان ابتدا، از شرکت در انتخابات و بعد هم در واکنش‏ها به نتایج تقلب‏آمیز آن، برای من بسیار غیرقابل انتظار بود. به شکلی که وقتی از روزنامه‏ها برای شرکت در مراسم دعوت می‏کردیم، از حضور صد نفره صحبت می‏کردم، ولی خوشبختانه، حدود دو هزار تا دو هزار و پانصد نفر در تظاهراتی که داشتیم، شرکت می‏کردند. با توجه به این‌که در شهر وین فقط چهار هزار ایرانی زندگی می‏کنند، رقم دو، دو هزار و پانصد رقم بسیار خوبی است.

از آقای علمداری می‏پرسم: گذشته از کمیت و شکل حضور ایرانیان، آیا این حضور تفاوت کیفی معینی نیز با دیگر اشکال اعتراضی حضور ایرانیان در گذشته داشته است؟

کیفیت بالای تجمع‏های ایرانی در این مقطع در این بوده که ایرانیان خارج از کشور نیز هم‏زمان با واکنش مردم در ایران، واکنش نشان دادند. هم‏چنین اکثریت کسانی که در تظاهرات‏ها شرکت می‏کردند، نیروهای جوان بودند. شاید در برخی از آن‏ها، نود درصد شرکت کنندگان را نسل بعد از انقلاب تشکیل می‏داد. نسلی که تصور می‏رفت، در فرهنگ جامعه‏ای که در آن زندگی می‏کند (مثل آمریکا) ذوب شده و دیگر هویت ایرانی‏اش را از دست داده است.

این تظاهرات نشان داد که چنین چیزی نیست، عرق ملی هنوز وجود دارد، دل مردم برای وطن‏شان می‏تپد، اگرچه این نسل، این دانشجویان، شاید برای یک بار، کم‏تر یا بیشتر‏ به ایران رفته باشند و شاید بعضی از آنان ایران را ندیده باشند، اما نسبت به سرنوشت خود، هم‏وطنان‏شان و اجحاف و ستمی که دارد به مردم می‏شود، آگاهی پیدا کرده‏اند.

همین آگاهی‏ها سبب شد که در خارج از کشور نیز شاهد مبارزات هم‏زمان ایرانیان باشیم. مبارزات هم‏زمان به این معنا نیست که مردم در خارج از کشور تحت فشار و ستم جمهوری اسلامی باشند و بازتاب‏شان نتیجه‏ی این ستم باشد. بلکه واکنش مردم نشان‏دهنده‏ی وجدان بیدار و آگاهی‏شان است.

نظر آقای بهروز بیات در ارتباط با تفاوت کیفی اعتراضات این بار ایرانیان خارج از کشور:

قطعاً تفاوت کیفی دارد. از این جهت که اولاً، بخش بزرگی از کسانی که تا به حال در فعالیت‏های سیاسی حاضر نبودند، در این اعتراضات شرکت کردند و این بسیار امیدبخش است. دوم این‌که نوع رفتار ایرانی‏ها با هم، نظم، تعهد به قرارهایی که با هم بسته‏اند و حد همکاری‏شان در این اعتراضات، واقعاً تحسین‌آمیز بوده است.

بسیاری از جوانان، بسیاری از کسانی که تا به حال در جریانات سیاسی نبودند نیز از آن‏چه پیش آمد، بسیار متأثر و عصبانی هستند، و این باعث شده اختلافات، تردیدها و ملاحظه‏کاری‏ها را کنار بگذارند و به طور وسیعی در جریانات اعتراضی شرکت کنند.


دکتر کاظم علمداری، استاد دانشگاه و تحلیل‏گر سیاسی

آقای علمداری، فکر می‏کنید فعالیت این بار ایرانیان در خارج از کشور، می‏تواند تأثیرات معینی در رابطه‏‏ی اپوزیسیون داخل و خارج از کشور گذاشته باشد؟ یا در آینده بگذارد؟

بله، برای یک دوره‏ی نسبتاً طولانی، رابطه‏ی اپوزیسیون خارج از کشور و درون کشور یا قطع شده بود و یا بسیار اندک بود. با توجه به مشکلاتی که جمهوری اسلامی و کودتاچیان در ایران ایجاد کرده‏اند، پیوند نوینی بین اپوزیسیون داخل و خارج به‏وجود آمده است.

اگرچه جمهوری اسلامی تلاش می‏کند این ارتباط را قطع کند، ولی از طریق وسایل ارتباط جمعی، از جمله همین ارتباط جمعی که شما دارید استفاده می‏کنید، یک مراوده‏ی فکری و هم‏زمانی برای پیدا کردن راه حل‏های مناسب رخ داده و من فکر می‏کنم ادامه پیدا کند و به کیفیت خواست‏های مردم و کیفیت شیوه‏ی مبارزه، هم در درون ایران و هم خارج از ایران، اضافه کند.

به این معنا که هم ایرانیان خارج از کشور می‏توانند تجارب دیگران را به ایران منتقل کنند و هم ایرانی‏های درون، می‏توانند نیازمند‏ی‏هایی که در حال حاضر در ایران وجود دارد و توقعی را که از ایرانیان خارج هست منتقل کنند و ارتباطی ارگانیک به‏وجود بیاید که در دو سوی مرز ایران، هم درون و هم برون، اتحاد جدیدی را شکل بدهد.

آقای بیات هم کمابیش همین‏ گونه می‏اندیشند:

به نظر من، شرایط جدید پلی برای ارتباط داخل و خارج از کشور ایجاد کرده است. همان‏طور که نحوه‏ی جنبش داخل ایران انعکاس بیرونی پیدا کرده و در نحوه‏ی رفتار اپوزیسیون خارج از کشور تاثیر گذاشته، زمینه‏ی همکاری هم فراهم شده است.

فکر می‏کنم، این همکاری می‏تواند تعمیق پیدا کند، طوری که اثر متقابل روی هم‏دیگر بگذارند و در واقع، ایرانیان خارج از کشور می‏توانند به عنوان محافظان بین‏المللی جنبش داخل کشور عمل کنند.

برخورد افکار عمومی و روشن‏فکران کشورهای غربی با این مسأله چگونه بوده است؟

آقای علمداری چنین توضیح می‏دهند:

همواره از ایرانی‏ها حمایت کرده‏اند و حمایت بیشتر نیز خواهند کرد و از ایرانی‏ها می‏پرسند که آن‏ها در ارتباط با خواسته‏های مردم ایران، چه‏کار می‏توانند بکنند. مثلاً در همین‏جا، دوستان دانشگاهی‏ام از من می‏پرسند که آن‌ها برای مردم ایران چه کاری می‏توانند انجام دهند.

در اخبار چهارشنبه هم آمده بود که مجله‏ی علمی «نیچر»در حمایت از پژوهش‏گران و محققان ایرانی که می‏دانیم سال‏های گذشته در فشار بودند و نمی‏توانستند مراوده‏ی عادی علمی را با جهان غرب برقرار کنند، در مقاله‏ای مفصل توضیح داده که از خواست مردم ایران پشتیبانی می‏کنیم و همه‏ی ما ایرانی هستیم.

این‌که یک گروه علمی‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏، به طور سمبلیک، خود را ایرانی بنامد، به معنای این است که مشکلات مردم ایران و دانشگاهیان و گروه‏های تحقیقی را درک می‏کند و تلاش می‏کند که هم‏سو با آنان، کمک کند تا این مشکلات برطرف شود.

آقای بیات به این پرسش چگونه پاسخ می‏دهند؟

جوامع اروپایی بسیار ابراز هم‏بستگی و هم‏دردی می‏کنند و مشکلی برای جلب روزنامه‏ها یا رسانه‏های عمومی بر سر این موضوع نیست. خودم، در چند برنامه‏ی تلویزیونی شرکت داشته‏ام. بارها مردم در کوچه و بازار و مغازه، با من صحبت کرده‏اند و از اقداماتی که کرده‏ایم، استقبال می‏کنند.

فکر می‏کنند آدم باید خیلی شجاعت داشته باشد که چنین کارهایی را انجام بدهد که همیشه گفته‏ام: خیر چنین چیزی نیست، شجاعت را کسانی که در ایران هستند دارند. در هر حال، همبستگی بسیار بزرگ است و مشکلی برای جلب همبستگی مردم کشورهایی که در آن زندگی می‏کنیم و در این مورد مشخص، مردم اتریش، نداریم.

اما، آیا این نگرانی وجود ندارد که دولت‏های غربی، علی‏رغم توجه و همراهی‏ای که مردم این کشورها، نسبت به اعتراضات مردم ایران نشان می‏دهند، به دلایل گوناگون سیاسی اقتصادی، سرانجام در صدد تایید دولت آقای احمدی‏نژاد بربیایند؟

آقای علمداری می‏گویند:

شکی نیست که جمهوری اسلامی در صدد این هست که دولت‏های خارجی را زیر فشار قرار بدهد و احتمالاً، وسوسه‏های اقتصادی و قراردادهای جدیدی ایجاد کند که آن‏ها را به سمت خود بکشاند و دولت کودتا را به رسمیت بشناساند.

تا به حال، دولت‏های اروپایی، اتحادیه‏ی اروپا و همین‏طور آمریکا، در مقابل این وسوسه‏ها و فشاری که جمهوری اسلامی بر آن‏ها وارد می‏کند که: «بشتابید، وگرنه امتیازات نفت و قراردادهای ما را از دست می‏دهید»، مقاومت کرده‏اند. بخش زیادی از این مقاومت، به دلیل رابطه‏‏ای است که مردم با دولت‏های‏شان در کشورهای دمکراتیک دارند و فشار وجدان اجتماعی است که به دولت‏ها منتقل می‏شود.

این‌که تا چه حد بتوانند دوام بیاورند، بستگی به این دارد که ما ایرانی‏هایی که در اروپا و یا آمریکا زندگی می‏کنیم، بتوانیم رابطه‏مان را با مردم این کشورها حفظ کنیم، به آن‏ها بگوییم که ایرانی‏ها چه می‏خواهند، به آن‏ها بگوییم که ایرانی‏ها چه مشکلاتی را از سر گذرانده‏اند و بخواهیم که به دولت‏های‏شان فشار بیاورند تا دولت کودتاگر ایران را به رسمیت نشناسند، وارد قراردادهای جدید با او نشوند و تلاش کنند دولت ایران را وادار کنند انتخاباتی را که در آن به طور گسترده تقلب شده، باطل کند و به روندی عادی برگردد.

بنابراین،برمی‏گردد به نوع، میزان و کیفیت فعالیت ما ایرانی‏ها در خارج از کشور که بتوانیم دائماً هم با سازمان‏ ملل تماس برقرار کنیم و هم این‌که با ساکنین شهر و کشوری که در آن زندگی می‏کنیم رابطه‏ی تنگاتنگی به‏وجود بیاوریم تا آن‏ها بتوانند روی دولت‏های‏شان فشار بیاورند که تابع سیاست جمهوری اسلامی نشوند.

همین پرسش را با آقای بهروز بیات مطرح می‏کنم:

به نظر من، چنین خطری وجود دارد. اگر دولت‏های غربی به شانس اپوزیسیون ایران برای موفقیت، زیاد امیدوار نباشند، احتمال کنار آمدن‏شان کم نیست. یعنی، یکی از آلترناتیوها است. چون می‏دانیم بسیاری محاسبات، پاره‏ای به حق، پاره‏ای نقد و پاره‏ای آن‏‏طور است که ما هم می‏خواهیم. چون ما علاقه نداریم که ایران به کل منفرد بشود. علاقه داریم که تبادل صورت بگیرد.

در حال حاضر مسأله بر سر دولت دهم است که مورد اعتراض قرار دارد. فکر می‏کنید جامعه‏ی بین‏المللی می‏تواند دولت دهم را به رسمیت بشناسد و با او وارد گفت‏ و گو یا به طور کلی، تعاملی بشود؟

فکر می‏کنم، در کوتاه مدت، چنین تعامل یا مشروعیت بخشی‏ای صورت نگیرد. بسته به روند امور دارد. غربی‏ها، طبیعتاً از وضعیتی که پیش خواهد آمد، برای خودشان بهترین استفاده را می‏کنند. معنی آن هم حتماً منفی نیست. می‏تواند باشد، می‏تواند نباشد.

اما در هرحال، منافع درازمدت خودشان را درنظر می‏گیرند و ممکن است اگر چشم‏اندازی نبینند، ممکن است کنار بیایند. کما این که با خیلی از کشورهای دیگر هم که استبدادی هستند، کنار آمده‏اند.

ولی در لحظه‏ی حاضر امیدبخش است و مقداری هم بستگی به فعالیت اپوزیسیون ایرانی در خارج از کشور دارد که تا چه حد روی مردم کشورهایی که در آن ساکن هستند، اثر بگذارند که در اثر فشار مردم، در صورتی که دولت‏ها بخواهند کاری بر خلاف حقوق بشر و دمکراسی انجام بدهند، از آن جلوگیری کرد. در هر حال، تکیه باید بر این باشد که فشار را نگاه داشت.

Share/Save/Bookmark