رادیو زمانه > خارج از سیاست > گزارش > فرهنگ و بدن انسانی | ||
فرهنگ و بدن انسانیفروغ.ن. تمیمیدر یک بعدازظهر آفتابی و سرد ماه ۱۲فوریه و در یک فرهنگسرای زیبای فلیکس مریتیس که در کنار کانال زیبای امپراتور در آمستردام واقع است، جلسه بحث و بررسی در مورد فرهنگ و بدن برگزار میشود. معمولاً در اینگونه جلسات، سی چهل نفر شرکت میکنند. اما امروز سالن، کاملاً پر است. ژورنالیستی که قرار است جلسه را اداره کند، در آغاز صحبتش با لبخندی کنایهآمیز به این استقبال اشاره میکند و حاضرین را بیشتر ذوق زده میکند. چه کسانی در این سالن نشستهاند؟ میتوان گفت که نیمی از آنها در کار تدریس و تحقیق هستند و نیمی دیگر هنرمند، ژورنالیست و دانشجو! در واقع گروهی از برگزیدگان و فرهنگسازان جامعه. در مطالعات فرهنگی سالهای اخیر، بدن انسانی از زاویه حمل ارزشها و نمایش هویتهای فرهنگی، مذهبی گوناگون و رابطه بدن انسان با محیط اجتماعی که در آن بهسر میبرد بررسی میشود. برنامه امروز شامل مصاحبه با سه نویسنده و هنرمند است. نفر اول آقای اکرم ضتاری، هنرمندی لبنانی، به عکاسی و فیلمسازی مشغول است و با جمعآوری اسناد گوناگون به مطالعات فرهنگی در مورد آثار هنری در خاورمیانه پرداخته است. او بهخصوص به بررسی تاثیر رویداهای سیاسی و اجتماعی بر هنر در کشورهای عربی پرداخته است و در زمینه جمعآوری و حفظ مجموعه عکسهای قدیمی و چاپ مجدد آنها تلاش نموده، و بنیاد چهره عرب را در سال ۱۹۹۷ برپا کرده است. ضتاری امروز قرار است راجع به تحقیق خود درباره چند عکاس که دراوایل قرن بیستم در لبنان و اردن زندگی میکردند، صحبت کند و بعضی از آثار آنها را نشان دهد.
دو نویسنده دیگر حاضر در این جلسه، دو خانم ساکن انگلستان هستند. خانم مالو هالاسا (والدینش، فلیپینی و اردنی هستند و خودش در آمریکا بزرگ شده است). او نویسنده چندین کتاب در زمینه مطالعات فرهنگی از جمله ایران جوان و رویاهایش است. او با همکاری خانم رانا سلام که یک طراح مشهور مد است، به تحقیق و بررسی در زمینه مد اروتیکی در سوریه و صدور آن به دنیای عرب پرداخته است. کتاب این دوخانم به نام زندگی مخفی لباس زیر زنانه در سوریه، در سال ۲۰۰۸ برنده یکی از جوایز بنیاد پرنس کلاوس در هلند شده است. بسیاری از آدمهای نشسته در این سالن به خاورمیانه سفر کردهاند، اما امروز با شیفتگی خود را آماده شنیدن حرفهای تازه کردهاند که ربطی به جنگ و درگیری در منطقه ندارد. روایتی از جنسی دیگر، یعنی فرهنگ اروتیکی اسلامی! اشتیاق حاضرین و این استقبال البته در خور تامل است و جای بحث دارد. پس بهتر است اول قبل از پرداختن به محتوی برنامه، به این موضوع بپردازم. تصویر ساخته و پرداخته شدهای که در رسانههای غربی از جهان اسلام و بهخصوص کشورهای عربی ارائه می شود، کم و بیش همان حکایتی است که شرقشناسان قرن نوزدهم از خاور میانه در سفرنامههایشان از جوامع اسلامی روایت کردهاند که البته در چند دهه اخیر گفتمانهای بنیادگرایی خشن دینی و تروریسم، به آن اضافه شده است. در این روایت فرهنگ عربی - اسلامی، فرهنگی است قرون وسطایی، یکدست، مذهبی و ایستا که با خشونت و جنگ در آمیخته است. و صد البته فرهنگی که در آن زنان قربانیان اصلی هستند و امکان هر گونه تحرک، تخیل، شادی و لذت روحی و جسمی از آنان سلب شده است! این تفکر و نگاه سیاه وسفید در خودآگاه و ناخوداگاه فرنگیان نهادینه شده و بر دنیای رسانهها و افکار عمومی حکومت میکند و تغییر آن مستلزم سالها کار مستمر، مدارا و تحمل است، البته کسی نمیتواند منکر عقبافتادگی عمومی جهان عرب در زمینه اقتصادی و سیاسی شود. اما ارائه تنها یک تصویر از میلیونها مردمی که با پیشینههای فرهنگی متفاوت اجتماعی و فردی در این بخش از دنیا زندگی میکنند، نمیتواند در زمان ما قابل قبول و دفاع باشد. تلاش در زمینه کلیشهزدایی و ارائه تصویر واقعی از فرهنگهای گوناگون عربی- اسلامی، واکنش دفاعی روشنفکران و هنرمندان این جوامع را به دنبال داشته و دارد و آنان را به کندوکاو هنری و علمی در کشورهای خودشان واداشته است.
این مطالعات فرهنگی هم بخشهای فراموش شده و ناشناخته فرهنگ اسلامی و هم زندگی فعلی مسلمانان دنیا را مطرح میکنند. از جمله این کوششها ترجمه و انتشار ادبیات کلاسیک اروتیک اسلامی سدههای گذشته به زبانهای اروپایی در سالهای اخیر است. و اما بر گردیم به جلسه مورد بحث. آقای اکرم ضتاری از کشف خود در زمینه مجموعه عکسهایی قدیمی از بدنهای برهنه کودکان، مردان و زنان در اوایل قرن بیستم میگوید. این عکاسان که در مغازههای خود در دهات و شهرهای اردن، لبنان و سوریه... کار میکردهاند. صدها عکس از بدنهای برهنه شیرخوارگان پسر و پسربچهها، زنان، مردان لخت و صحنههای معاشقه تهیه کردهاند. نباید فراموش کرد که عکاسی در اوایل قرن بیستم، صنعتی نوپا و بیشتر در انحصار کسانی بود که رسماً به عنوان عکاس در شهرها و روستا ها کار میکردند و رفتن به عکاسی، واقعهای مهم و هیجانانگیزبود. اما گرفتن عکسهایی که در تضاد کامل با فرهنگ بسته و مذهبی مردم آن روز قرار دارد، آقای ضتاری را به کندوکاو و چون و چرای آن واداشته است. عکاسی بدن یک شیرخواره پسر که مادرش او را روی میز کار عکاس قرار داده و تمام لباسهای او را هم درآورده و از زوایای مختلف عکس او را گرفته است، شاید در زمان ما کاری عجیب است! اگر این عکس روی بعضی از سایتهای غیرقانونی که به سوءاستفاده جنسی از بچهها مشغولند دیده شود، جرم محسوب میشود. اما برای یک پدر و مادر لبنانی و یا اردنی در دهه بیست قرن گذشته عملی کاملاً عادی بوده. آنها می توانستند با افتخار بگویند که پسر دارند و در عکسی یادگاری هم آن را نشان دهند. ارزشهای فکری آنها با نشان دادن بدن این بچه به راحتی به بیننده منتقل میشود. و البته عکاسی بدن برهنه دختر بچهها در این کشورها هرگز رسم نبوده و در سطح عموم رایج نشده است.
اما آقای ضتاری با نمایش نمونههایی از عکاسی بدن لخت مردان و زنان عرب در سال ۱۹۰۰ و نیمه اول قرن بیستم که توسط افرادی چون هاشم ال مدنی و یا فرید حداد و دیگران گرفته شدهاند. میگوید: گرفتن عکسهایی از این دست به تعداد زیاد و در مجموعهها ی گوناگون وجود دارند. عکسهای برهنه سربازان عرب و یا انگلیسی، زنان روسپی، زن و شوهرهایی که در خلوت خود جلوی دوربین ژستهای اروتیکی گرفتهاند. مردان همجنسگرا، زنانی که به مغازه عکاسی رفته و جلوی دوربین، عبای سیاه را از سر افکنده و کاملاً برهنه شدهاند. علل توجه عکاسان بومی عرب به ثبت بدن برهنه و صحنههای اروتیکی، یکی از زمینههای تحقیقی بنیاد چهره عرب را در زمینه بدن و فرهنگ به خود اختصاص داده است. کتاب زندگی مخفی لباس زیر زنانه در سوریه نوشته دو خانم هالاسا و سلام، تحقیقی میدانی است که دو سال رروی آن کار شده است. هالاسا میگوید که در دمشق پایتخت سوریه، شهری با مساجد بزرگ و اماکن مقدس، نزدیک به دویست کارخانه بزرگ و کوچک تهیه لباس زیر برای زنان وجود دارد. صنعتی که در چهل سال گذشته رونق گرفته و بازار خوبی در کشورهای منطقه دارد و با تولیدات چینی رقابت میکند. ویژگی خاص این صنعت آن است که از یک سو مشتریان این تولید بومی فقط زنان و مردان متعلق به طبقه متوسط کمدرآمد و کارگر در منطقه هستند و از آن سو در طراحی این لباسها یعنی شورت و کرستهای زنانه به شدت و با اغراق تمام بر جنبه اروتیکی و شهوتبرانگیزی آن تاکید میشود. نباید فراموش کرد که این اجناس بهطور قانونی تولید شده و در بازاری در دمشق در ملاء عام به خریداران ارائه میشود. شهرت و رواج این نوع از لباس زیر زنانه در میان طبقه کارگر عرب و مسلمان که از نظر روابط زن ومرد و ارزشهای اخلاقی معمولاً سنتیتر و مذهبیتر از طبقه متوسط و تحصیل کرده هستند؛ این دوخانم نویسنده را بر آن داشت که از نزدیک در مورد آن تحقیق کنند. خانم هالاسا میگوید هر دختر دم بختی که مشغول تهیه جهیزیه خود است، بهطور متوسط چند دست از این لباسزیرهای رنگی که با تور، پر، عروسک، حیوانات کارتونی، پرندههایی که آواز میخوانند و تلفن موبایل با پیغامگیر سکسی... تزیین شده، از مادر، دوستان و یا نامزدش هدیه میگیرد.
حتی لباس هایی هستند که با شکلات تهیه میشوند که شوهر بتواند آن را لیس بزند و شیرینی وصل و زفاف را واقعاً در دهانش حس کند! این هدایا در واقع زن را برای ترک دوران دوشیزگی و آغاز زندگی زناشیویی آماده میکنند (در تمام فرهنگها برای گذشتن از مرحلهای از زندگی و آغاز دوره جدید آیینهایی وجود دارد، یعنی همان بحث rite de passage در علم مردم شناسی). پوشیدن این لباسها توسط دختران جوان آنها را رسماً وارد مرحلهای دیگر از زندگی میکند و در ضمن به خیالپردازی جنسی و لذت، نگهداری مرد و حفظ وفاداری او برای بقای زندگی زناشویی کمک میکند! همان کاری که در بقیه فرهنگها هم کم وبیش با روشهای مشابه انجام میشود. اما نکته قابل توجه در این میان همانا فانتزی بیحد و مرز طراحان بومی و توجهشان به نقش لباس زیر زنانه در رابطه جنسی است. نباید فراموش کرد که این طراحان زنان (اکثراً با حجاب) و مردان مسلمانی هستند که در کارگاههای کوچک کار میکنند و از هیچ دانشکده مد و طراحی هم فارغالتحصیل نشدهاند! خانم هالاسا میگوید که برای تبلیغ در مورد این کالاها، زنان زیبا (اغلب از شرق اروپا) به کار گرفته شدهاند، تا با نمایش لباسزیرهای سکسی مشتریان بیشتری را جلب کنند. هر فروشنده آلبومی پر از عکس این زنان دارد و پوسترهای بزرگی را هم از این مدلها به در و دیوار زده است. از نظر طراحان و فروشندگان این لباسها توجه به شهوت و زندگی جنسی، از امور واجب و معمولی در زندگی مسلمانان است. آنها تاکید می کنند که کسب و کار آنها هرگز با مخالفت دولت، مردم و مقامات مذهبی روبرو نشده است. بدون شک درک واقعیات هر فرهنگ و جامعه برای کسانی که به آن تعلق ندارند، کار آسانی نیست. تضادهای موجود در فرهنگ اسلامی و پیچیدگیهای آن سوالهای زیادی را مطزح میکند.تضاد دنیای بیرون و درون، و یا حوزه عمومی و خصوصی که در هردو به شدت اغراق میشود. دیدن زنان با حجاب و پوشیده در چادرهای سیاه در بازارهای دمشق از سویی و تصور آنان در یک بیکنی آوازخوان که بر روی آن عروسک کارتونی توتی فروتی دوخته شده است، کار آسانی نیست! دو خانم محقق با نمایش عکسهای خود از انواع این لباسها، فروشندهها و خریداران، حرفهای خود را تکمیل میکنند.این بازار اروتیکی آدم را به یاد همین سکسشاپهای آمستردام میاندازد که همیشه پر از توریست است! چند نمونه از این بیکینیهای شب زفاف در سالن سخنرانی به نمایش گذاشته شدهاند. بر روی یکی از آنها نقشه جهان را میتواند دید، و حالا رابطه نقشه دنیا، رسم پنج قاره عالم و اقیانوسها بر روی لباسزیرزنانه چه ربطی با رمانتیسم و تند شدن آتش عشق آقا و خانم میتواند داشته باشد؛ الله اعلم! شاید بتوان آن را لباس زیر، گلوبالیستی نامید! |
نظرهای خوانندگان
درود
-- fereshteh ، Feb 18, 2009 در ساعت 08:30 PMخیلی خوب
استفاده کردم
ای کاش در ایران هم ببینیم
نه اینکه اگه فروشنده این نوع لباسها مرد باشد دستگیر شود
و یا ورود آقایان ممنوع سر در این دکانها
....
پاینده باشید عزیزم
سلام.
-- لعنتی ، Feb 19, 2009 در ساعت 08:30 PMتبریک می گویم...گزارش (یا ترجمه)هوشمندانه ای بود....اما کاش محققی هم پیدا شود که نشانه ای بصری اروتیک را در جامعه خودمان پیدا کند و چایگاهش را در فرهنگمان پیدا کند.موفق باشید
خلاقیت همیشه زاده محدودیت نیست. گاه محدودیت آن قدر عرصه را تنگ می کند که اساساً راه نفس را می بندد. موضوعات عجیب و غریب و نا همسانی مثل گزارش فوق، نشانه هایی از میل و قصد به آزادی نیست. تعبیر و تأویل این نشانه ها از سوی آدم غربی، در عدم درک صحیحش از سوژه آدم شرقی - عرب، ایرانی،.. - ناشی می شود. محتسب هوس باز، مانتو کوتاه، گشت ارشاد، چکمه ساق بلند زنانه، .. و فرایند تولید و عرضه لباس های زیر زنانه سوری؛ همه را باید در ایستادن در وضعیت سوژه شرقی تفسیر کرد. که اگر نیک بنگری همه اشارت دارد بر اضمحلال ایده اخلاق عمومی ِ حکومت های اخلاق محور. در وضعیت نابسامان مان که در آن آدم ایرانی ناتوان از برنامه ریزی آینده است، هراسان از هجوم اتفاقات فردا است، عملاً چاره ای جز پیوستن به موج روزمرگی ِ با خاصیت اطمینان بخشی ِ کاذب ندارد. بهتر است چاره را در درمان ساختار ِ کلی ِ بیمار جست. بهتر است این خلاقیت ها و همچنین گزارش فوق را به عنوان وضعیتی هشدار دهنده تفسیر کرد. وضعیتی که از فشار اقتصادی و عدم امنیت و نبود بسیار چیزهای دیگر انسانی به تنگ آمده است. البته گزارش فوق در مورد کشور سوریه است. کشوری دوست و برادر و هم پیمان!
-- بدون نام ، Feb 19, 2009 در ساعت 08:30 PMسوریه دوست صمیمی دولت ایران است. هر دو کشور هم مسلمان هستند. در تهران هر از چند گاه مامورین دولتی به فروشگاهها حمله ور می شوند و (مانتو)های ناجور را جمع آوری می کنند و آتش می زنند و فروشنده ها را جریمه می کنند. و تذکر می دهند که گذاشتن هر گونه لباس - تازه لباس نه لباس زیر- اروتیک پشت ویترینها اکیدا ممنوع است. ما چه بدبخت بودیم که زیر دست آشغالترین و افراطی ترین مذهبیون دنیا افتادیم!
-- N ، Feb 19, 2009 در ساعت 08:30 PMخیلی خوب بوداما می تونست بهترهم باشه
-- بدون نام ، Feb 20, 2009 در ساعت 08:30 PM