رادیو زمانه > خارج از سیاست > تاریخ > روند رو به رشد یا انحراف در خواستههای انقلاب؟ | ||
روند رو به رشد یا انحراف در خواستههای انقلاب؟مریم محمدیmmohammadi@radiozamaneh.comدر برنامهی گذشته بخش اول گفت و گوی مرا با دو زن ایرانی از دو پایگاه فکری بسیار متفاوت و گاه شاید متضاد شنیدید که هر دو فعال سیاسی و از مبارزان انقلاب بهمن بودند: خانم مریم بهروزی، دبیر «جامعهی زنان زینب» و مشاور حقوقی و امور مجلس نهاد ریاست جمهوری و خانم مریم سطوت که در جریان انقلاب عضو «سازمان چریکهای فدایی خلق ایران» بود. به قسمت پایانی این گفت و گو توجه کنید.
از خانم بهروزی میپرسم بعد از سی سال که از انقلاب بهمن گذشته است، آیا کمی و کاستیهایی در برقراری آمالها و ایدههایی که داشتهاید، در جامعهی ایران میبینید؟ یا احتمالاً انحرافی از مسیر انقلاب؟ یا معتقدید که انقلاب به اهداف خود دست یافته است؟ به خیلی از اهدافی که میخواستیم، از جمله استقلال و آزادی، مسلماً رسیدهایم. اما به همهی اهداف نرسیدهایم. چون انقلاب، یک انقلاب نوپایی است. درست است که سی سال از آن گذشته ولی بالاخره به این نتیجه رسیدیم که کار به آن آسانیها هم که فکر میکردیم، نیست. ما هم آزادی را داریم، هم استقلال را و هم پیشرفتها و رشد خوبی داشتهایم. مردم هم که حقیقتاً در صحنه هستند. خُب مشکلاتی داریم. فکر میکنم یکی از مشکلات جدی ما، مدیریت اجرایی است و به حدی که جامعه میخواهد، نرسیده است. ضعف مدیرت را کاملاً حس میکنیم و نیاز به مدیریت قویتری داریم. به همین دلیل هم میخواهیم که انشاالله دولت آینده، دولتی کارآمدتر، قویتر، مدیرتر و بالاخره توانمندتر باشد. اما در این شکی نیست که مردم در صحنه هستند و نظام واقعاً مردمسالاری است. مردم پای نظام ایستادهاند.
خانم سطوت به این سوال چگونه پاسخ میدهند؟ به نظر من، با این درک که انقلاب دیکتاتوری شاه را که بالاترین خواست آن بود از بین برد، موفق شد و به این سوال مشخص جواب داد. ولی به بقیهی شعارهای انقلاب؛ دمکراسی، آزادی و استقلال نتوانست پاسخ بدهد. یا بهتر بگویم٬ نیروها نظرات گوناگونی داشتند. شاید نیروهای اسلامی فکر میکنند، به این خواستهها جواب داده شده، ولی آزادی به این معنی که همهی ایرانیان بتوانند حرفشان را بزنند، همهی آنها بتوانند آزادانه در ایران احزاب خود را داشته باشند، بهدست نیامد. چنانکه بخش عظیمی از ایرانیان خارج از کشور زندگی میکنند. آن بخشی هم که در داخل کشور هستند، نمیتوانند حرفشان را بزنند. آزادی مطبوعات به اندازهی کافی وجود ندارد. روزنامهها را میبندند و آزادی به یک شکل مشخص و محدود به یک گروه مشخص است. اینها مهمترین اهداف انقلاب بودند، که به آن دست پیدا نکردیم. در مورد مسایلی مثل حقوق بشر که ایران معمولاً مورد سوال نهادهای بینالمللی است و یا مسألهی حقوق زنان، چطور؟ خانم بهروزی میگوید: الان در دنیا و در تمام کشورهای غربی، اروپایی، آمریکایی، نقض حقوق بشر بسیار زیاد است. این وضعیتی که در عراق٬ افغانستان و فلسطین هست، کارهایی مثل زندانهای مخوف ابوقریب و… همه نشان میدهد که نقض حقوق بشر در آن جوامع خیلی بیشتر است. ولی در ایران حقوق بشر تا اندازهای ـ نمیگویم کاملاً ـ ولی واقعاً نسبت به همهی کشورها بیشتر رعایت میشود. آزادی بیان طبق قانون اساسی وجود دارد. حقوق زنان چطور؟ از نظر حقوق بشر و آزادی، حداقل من با نگاهی که دارم، راضی و قانع هستم. اما در مورد حقوق زنان، از اول انقلاب روندی رو به رشد و تزاید برای زنان داشتیم. حال خیلی از حقوق به زمین مانده به صورت قانون درآمد یا اجرا شد. تعداد نمایندگان زن در مجلس افزایش پیدا کرد، تا دههی دوم. از دههی دوم به این طرف، کمی دچار رکود شد.
منظورتان از دههی دوم، دقیقاً کدام دوران، کدام سالهاست؟ در دوران آقای هاشمی و تا پایان آن هم روند رو به تزاید بود. مثلاً قانونی شدن قضاوت زن، در دورهی آقای هاشمی است. خیلی از قوانین به نفع زنان در دورهی آقای هاشمی به تصویب رسید. اما دورهی آقای خاتمی، دوران رکود برای رشد و حقوق زنان است. رکود هم که میگویم، بیشتر روی تعداد نمایندگان زن در مجلس و تعداد آنها در دولت است. در سه چهار سال گذشته در دولت اخیر، رو به نزول است. یعنی تعداد نمایندگان زن کاهش پیدا کرده و تقریباً نزدیک به نصف رسیده (هشت نماینده) است. در دولت هم، تعداد زنان در پستهای مدیریتی نه تنها افزایش پیدا نکردهاند، بلکه کم هم شدهاند. اخیراً، ائتلاف اسلامی بین کلیهی زنهای فعال سیاسی طرفدار حقوق زنان پدید آمده که درصدد رشد موقعیت زنان است. در زمینهی عدالت اقتصادی چطور؟ از اول انقلاب، مشکل اقتصادی داشتیم و هیچگاه مشکل اقتصادی کشورمان حل نشده. این مشکل و معضل چیز جدیدی نیست، اما هنوز هم حل نشده و ما همچنان دچار مشکلات اقتصادی هستیم. الان که به فعالیتهای خودتان در سالهای پیش، سالهایی که منجر به انقلاب بهمن شد، نگاه میکنید، آیا از آنها راضی هستید؟ فکر میکنید بار مثبت داشت؟ یا انتقاداتی به آنچه انجام دادهاید، دارید؟ بله، الحمدالله راضی هستم و اگر برگردیم به سالهای از ۱۳۴۲ تا اول انقلاب، بازهم همان کارها را انجام خواهم داد. خیلی هم بیشتر، چون الان تجربه پیدا کردهام. من عاشق انقلاب هستم. زندگیام با انقلاب عجین است و حاضرم همهی آنچه را که دارم، فدای انقلاب کنم.
خانم سطوت در این باره میگوید: با نگاه امروزم، مبارزه ما علیه دیکتاتوری ضرور و مثبت بود ولی در شیوه مبارزه مسلحانه خطا داشتیم. آیا این نگاه به این معناست که زندگی و شیوهی مبارزهی شما بار و تأثیر منفی در روند انقلاب داشته است؟ نه، به هیچ عنوان. نه تنها بار منفی نداشت، بلکه کاملاً بار مثبت دارد. ما کوشش کردیم به همین روند انقلابی کمک کنیم. خیلی زودتر از نیروهای مذهبی متشکل بودیم و نیروهای دانشگاه را به این سمت متشکل کردیم. اکثر نیروهای دانشگاهی هوادار فداییها بودند و این تشکل آنها در روزهای انقلاب کمک بسیاری به بقیهی مردم کرد. حرکتهایی که دانشگاهیان مثلاً در سالگردهای شانزده آذر انجام میدادند، حرکتهایی بود که حکومت هم نمیتوانست جلوی آن را بگیرد. با وجود اینکه دستگیر میکرد، شکنجه میداد، تهدید میکرد و یا از دانشگاه اخراج میکرد، اما باز هم نمیتوانست جلوی آن را بگیرد. به اینها نباید کم بها داد. خانم سطوت، شما در امر حقوق بشر و آزادی بیان انتقادات جدی به جمهوری اسلامی و روندی که بعد از انقلاب طی شده، دارید. در مورد مسایل زنان در ایران که گاهی به نظر میآید تناقض و دوگانگی موجود است، به طور کلی چگونه فکر میکنید؟ وضعیت زنان را بعد از انقلاب یا در نتیجهی این انقلاب، در ایران چگونه میبینید؟ زنها نیروی خیلی وسیع انقلاب بودند. در تمام مراحل، وسیعاً شرکت کردند. در تظاهرات میبینیم چقدر زنان از همهی قشرها و گروههای مختلف شرکت داشتند. ولی متأسفانه، زنان بعد از انقلاب به آن اندازه که فکر میکردند، به خواستهشان نرسیدند. یعنی آزادی زنها در اینکه بتوانند درسی را که میخواهند بخوانند، شغل دلخواه را پیدا کنند، در محیط اجتماعی جایگاه بالاتری داشته باشند، از حق بیشتری برخوردار باشند، در خانواده حقوق بیشتری به آنها اختصاص داده شود، به چنین خواستههایی نرسیدند.
خیلی به افزایش کمیت حضور دختران دانشجو در دانشگاهها و آمار بالای زنان تحصیل کردهی ایرانی اشاره میشود. شما در این زمینه در مقایسه با پیش از انقلاب، چه میگویید؟ اگر قضیه را نسبی ببینید، نسبت زنان تحصیل کردهای که پیش از انقلاب سر کار میرفتند به زنان تحصیل کردهی شاغل امروز خیلی بیشتر بود. این نسبت کاملاً پایین آمده است. امروز تعداد زنان شاغل ما کم است. زن شاغل یعنی زنی که در روند اجتماعی شرکت فعال دارد. ولی وقتی تحصیل میکند، اما شاغل نیست و در خانه میماند، نمیتواند توانش را در جامعه و روند مدیریت آن به کار بگیرد. این یک روند منفی در جامعهی ما بوده است. هرچند تعداد زنان تحصیل کردهی ما در جامعه بالا رفته است که خود نشان میدهد زنان میخواهند تحصیل کنند و در روند جامعه شرکت داشته باشند و تعداد آنها هم خیلی بیشتر از مردان است، ولی تعداد زنان شاغل ما همچنان کمتر است. امروز خانم مریم سطوت و خانم مریم بهروزی در کجا قرار دارند؟ خانم بهروزی پاسخ میدهند: در حال حاضر، من دبیر کل «جامعهی زینب» و «مشاور حقوقی و امور مجلس رییس بنیاد شهید و امور ایثارگران» هستم. به عبارت دیگر، مشاور معاون رییس جمهور هستم. کارهای تحقیقاتی و پژوهشی هم میکنم. استاد دانشگاه هستم. درسهای حوزوی تدریس میکنم و از این قبیل. خانم مریم سطوت میگوید: من از سال ۶۲ مجبور به مهاجرت از کشور شدم و هم اکنون در آلمان زندگی میکنم. در تمام این سالها فعالیت سیاسیام را ادامه دادم. امروز عضو رهبری سازمان «اتحاد جمهوریخواهان ایران» هستم که فعالیتش معطوف بر ایجاد یک جمهوری عرفی در ایران، از راههای مسالمتآمیز و با تأکید بر انتخابات آزاد و دمکراتیک است. • بخش اول گفت و گو |
نظرهای خوانندگان
این دو مصاحبه شونده مطعلق به دو سر جنبش ملی - اسلامی بودند. برای همین هر دو در آن زمان خواهان رفتن شاه بودند و در نتیجه انقلابشان پیروز شد! در حالیکه مردم برای آزادی و برابری (نان) مبارزه می کردند و برای رسیدن به آن شاه را هم از سر راه برداشتند، ولی انقلابشان توسط مذهبی ها شکست خورد. انقلاب مردم پیروز نشد، انقلاب این دو مصاحبه شونده پیروز شد. متاسفانه انقلاب این ها با انقلابی که مردم می خواستند، کاملا متفاوت بود و هست!
-- بدون نام ، Feb 12, 2009 در ساعت 03:30 PMانقلاب مرد، زنده باد انقلاب. چرا که همچنان مردم به دنبال همان خواسته هایی هستند که آنزمان برایش بلند شدند.
گذار دیکتاتوری پهلوی به دموکراسی بدلایل زیادی در یک پروسه ی سازنده و تدریجی با شرکت مردم و کاربرد «آزمون و خطا» صورت نگرفت
متاسفانه تمام راه ها ، برای تقویت این پروسه ی سازنده، که در بسیاری از جوامع پاسخ مثبت داده بود کاملا بسته بود و ناگهان در سال ١٣٥٦ گشایش ها ئی صورت گرفت که چون از نظر زمانی بسیار دیر شده بود منجر به ایجاد یک پروسه ی انقلابی و مخرب گردید.
هنر گذار به دموکراسی در اینست که مناسبات مرئی و نامرئی اجتماعی از تمرکز قدرت در یک فرد یا افراد ، به تقسیم قدرت بین اکثریت مردم
-- فرزانه مانی ، Feb 12, 2009 در ساعت 03:30 PMصورت گیرد. اگر زمان و مکان تغییرات تنظیم و هدایت نشود به انفجار منتهی خواهد شد.
در ایران امروز بخشی از مردم در حکومت مذهبی شرکت دارند و خرسند ند و عجیب ست که این هموطنان نسبت به بقیه هموطنان خود که به سختی از حکومت بعداز انقلاب آسیب جدی خورده اند بی تفاوتند. دو گانگی موجود درایران بسیار منفی و نقض حقوق بشر ابعاد وحشتناکی در بر داشته ست. هنوز درک نمی کنم که چرا باید حکومت ایران اینقدر نسبت به دگراندیشان بیرحم باشد.