رادیو زمانه > خارج از سیاست > تاریخ > هولوکاست تمام شد | ||
هولوکاست تمام شدبرگردان: شهرزاد سامانیهنوز از زمانی که بسیاری از اسرائیلیها آبراهام بورگ را نمونه آشتی با تنش جداییناپذیر صهیونیزم ـ مذهبیها در برابر سکولارها، معنویت در برابر دنیاپرستی، دولت یهود در برابر دولت همه شهروندان ـ میدانستند، مدت زیادی نمیگذرد. او یهودی مذهبی با نظریات جهان شمول بود، یک چترباز ارتش که عمیقاً به صلح با اعراب میاندیشد، یک سخنور، یک چهره که میتوانست با قشر وسیعی از شهروندان ارتباط برقرار کند. آقای بورگ را همه با نام آورام، میشناسند. او متأهل است و شش فرزند دارد و خود فرزند یکی از محبوبترین وزیران اسرائیل است که مدت طولانی سمتش را حفظ کرد. آورام قرار بود کاندیدای نخست وزیری بشود. او سالها قبل از تولد پنجاه سالگیاش، رئیس سازمان جهانی صهیونیزم و مدتی رئیس کنست اسرائیل بود. اما چهار سال پیش، آقای بورگ نه تنها سیاست را کنار گذاشت، بلکه به طور کلی از صهیونیزم بیرون آمد. او سال گذشته کتابی نوشت که اخیراً ترجمه و در آمریکا منتشر شد. در این کتاب، آبراهام بورگ گفته است اسرائیل نباید دولت یهود باشد، قانون اعطای حق شهروندی به همه یهودیان باید فوراً اصلاح شود و اعراب اسرائیل مثل یهودیان آلمانی در دوران رایش دوم هستند و همه جامعه احساس میکند که در آلمان قبل از ظهور هیتلر قرار دارد. به عبارت دیگر، آقای بورگ ترجیح داد به جای اینکه با تنشهای پیچیده کشورش تطبیق پیدا کند، خودش را از آن رها کند. بورگ می گوید: «وقتی به سالهای اخیر نگاه کردم، متوجه نکته ترسناکی بین خودم و اسرائیل شدم. متوجه شدم که اسرائیل تبدیل به پادشاهی قدرتمندی شده است که راهنمایی ندارد. اسرائیل به کجا میرود؟ چه بر سر دولت دموکراتیک یهود آمد؟ این چه معنایی دارد که یهودیان با همان نسلشناسی خود را توصیف میکنند که ۶۰ سال پیش بر ضدشان به کار رفته بود؟» اسرائیل با واژه خودآزمایی بیگانه نیست. رهبران و متفکران و مسلماً تعداد زیادی از طبقه متوسط این کشور میدانند که هر نوع دستهبندی، موضوعی برای مجادله و بحث است.
این موضوع هم منشا افتخار است و هم منشا خشم. اما بسیاری معتقدند که آقای بورگ ۵۳ ساله، فقط چند سوال حساس را مطرح نکرده است. او چاهی را مسموم میکند که خودش و ملتش برای مدتی طولانی از آن آب برمیداشتند. آری شاویت، نویسنده روزنامه هاآرتض، در جریان مصاحبهای با آبراهام بورگ به او گفته بود: «کتاب شما به مفهوم واقعی ضد اسرائیلی است. در این کتاب نفرت از اسرائیلی بودن موج میزند.» آبراهام بورگ همواره این اتهامات را رد میکند. او میگوید از سر عشق این کتاب را نوشته است و اگر مسایلی که در کتاب مطرح شده است، آزاردهنده است و باعث تحریک احساسات شده است، درواقع هدف اصلی او را برآورده است. هیچ شکی وجود ندارد که او سوالات جدی را مطرح کرده است: آیا اسرائیل بیش از حد روی موضوع هولوکاست به عنوان معیار تاریخی متمرکز شده است؟ آیا این کشور در دراز مدت میتواند یک دولت یهود دموکرات باقی بماند یا باید به دنبال الگوی دیگری باشد؟ چه آیندهای در انتظار اعراب اسرائیل است؟ هنوز کاملاً مشخص نیست که آقای بورگ پاسخهای جدی هم دریافت کرده است یا نه. شاید دلیلش این باشد که کتاب او و مباحثی که مطرح کرده است، بین دو قطب در حرکت است: از یکسو از یهودیان و جنبش صهیونیستی به خاطر پیشرفتهایشان قدردانی کرده است، اما به آنها هشدار داده است که اسرائیل شبیه به اسپارت و کشوری جنگطلب و در آستانه وقوع یک تراژدی است. منظور اصلی او در عنوان انگلیسی کتاب نهفته است: «هولوکاست تمام شد؛ ما باید از خاکسترش برخیزیم» او میگوید: «قتل عام شش میلیون یهودی توسط نازیها، موضوع اصلی زندگی در اسرائیل شده است، و آنقدر بر آن چیره شده است که چهره واقعی کشور را از بین برده است. جوانان را به تماشای آوشویتس میبرند، این فکر القا شده است که همه دشمنان اسرائیل (یاسر عرفات، رهبر فلسطین و محمود احمدینژاد، رییس جمهور ایران)، هیتلر مجسم هستند. آقای بورگ، با گذشت سالها عنوان کتابش را تغییر داد. زمانی که آن را مینوشت، عنوان کتاب: «هیتلر پیروز شد» بود. زمانی که به زبان عبری منتشر شد عنوان آن: «شکست دادن هیتلر» شد. او در مصاحبهای گفته است که بخشی از این تغییر عنوان این بود که تفکراتش تغییر کرد و بخش دیگر مربوط به توصیههای هوشمندانه ناشر آمریکایی کتاب بود. اما کاملاً مشخص است که بعضی از مباحث را، به خصوص برای مخاطب خارجی، تغییر داده است. نسخه انگلیسی کتاب، برخی از هشدارهایی را که در نسخه عبری است، ندارد. به عنوان مثال، اینکه دولت اسرائیل شاید به زودی قوانینی معادل قوانین نورنبرگ را به تصویب برساند که در آن ازدواج بین یهودیها و اعراب ممنوع میشود، حذف شده است. از او پرسیدیم چطور شد که از یک چهره مطرح تبدیل به یک منتقد جدی در حاشیه دنیای سیاست، شد. او میگوید این روند از سال ۲۰۰۱ و زمانی آغاز شد که در تلاش بود تا رهبری حزب کارگر را به دست بیاورد و در رقابتی تنگاتنگ، شکست خورد، او معتقد است مغلوب معاملات پشت پرده سیاسی شده است. او معتقد است زمانی که متوجه شدم قلب و روحم سرشار از کوشش برای به دست آوردن چیزی شده بود که خیلی کم به آن فکر کرده بودم، شکست را کمتر احساس کردم. او میگوید: «میدانستم از چه راهی میتوانم دوباره انتخاب بشوم، اما بعد از آن چه باید میکردم؟»
شاید آبراهام بورگ به این فکر میکند که شکستش را باید به فال نیک بگیرد. او پنج هفته مرخصی گرفت و تنهایی در کوههای آپالاچی در قسمت کانکتیکت، نیویورک و نیوجرسی راهپیمایی کرد. او گفت: «در این پنج هفته فقط به ۱۱ نفر برخوردم که هیچکدامشان یهودی نبودند.» او به این نتیجه رسید که زندگی در آنجا او را بیش از حد منزوی میکند و زمان آن رسیده است که برگردد و نگران خانواده یهودی پرجمعیتش باشد. آبراهام بورگ در یکی از محلههای پرطرفدار غرب بیتالمقدس متولد شده است و از دانشگاه عبری بیتالمقدس فارغالتحصیل شده است. خانوادهاش یکی از سرشناسترین خانوادههای اسرائیل هستند. پدرش، یوسف بورگ، در سپتامبر سال ۱۹۳۹، از آلمان خارج شد و از دست نازیها نجات پیدا کرد. او نزدیک به چهار دهه وزیر بود. مادرش بازمانده کشتار یهودیان به دست اعراب در سال ۱۹۲۹ در هبرون است. اما آبراهام بورگ میخواست گذشته را پاک کند. او تصمیم گرفت سیاست را کنار بگذارد و وارد تجارت بینالمللی بشود، او تصمیم گرفت دست از نوشتن صورتحساب و مقاله بردارد و کتاب بنویسد، او تصمیم گرفت در مسیر کوتاه ندود و برای دو ماراتن آماده شود. و این کار را کرد. او در یک شرکت تجاری شریک است که کار آن خریدن شرکتهای ورشکسته و بازسازی و فروش مجدد آنهاست، او دو کتاب پرفروش نوشته است و حالا یک دونده ماراتن است. دائماً در سفر است و به لطف همسرش که فرانسوی است، یک گذرنامه فرانسوی هم دارد. دوستان بیشمار آقای بورگ ـ مردی دوستداشتنی و بذلهگو و معاشرتی ـ از اینکه او به سوالات سخت و پیچیده، پاسخهای نرم و ظریف میدهد، گیج میشوند. تام سگف، تاریخنویس چپگرا و ستوننویس هاآرتض، درباره کتاب آبراهام بورگ میگوید این کتاب گیجکنندهترین و صریحترین کتابی است که تاکنون در اسرائیل منتشر شده است. آقای بورگ چه چیزی را برای آینده اسرائیل تجویز میکند؟ او میخواهد که هویت یهود، روی جزئیات متمرکز نشده و جهانی باشد، او میگوید: «اگر ما هویت اصلی اسرائیل را بر پایه خوشبینی، ایمان به انسانها و اعتماد کامل به ملتها بنا نکنیم، محکوم به فنا هستیم.» او میخواهد اسرائیل، موزه «یاد واشم» به یاد بازماندگان هولوکاست را در بیتالمقدس با مقر دادگاه جنایی بینالمللی تعویض کند که مرکز بینالمللی برای جلوگیری از نسلکشی باشد. در واقع، این توصیههای او در اسرائیل هیچ جذابیتی ندارد. اما او همچنان یکی از جالبترین چهرههایی است که در سیاست اسرائیل نقش دارند. از او برای سخنرانی برای جوانان دعوت میشود و هر از گاهی در روزنامهها مقاله مینویسد و هنوز که هنوز است در کافههای شهرش به گرمی از او استقبال میشود. شاید دلیلش این باشد که از همه این اتفاقات که بگذریم، آبراهام بورگ در اسرائیل، عضوی از خانواده محسوب میشود و چه بخواهد، چه نخواهد، در اسرائیل از افراد خانواده مراقبت میکنند. |
نظرهای خوانندگان
دولت اسراییل اشتباهات زیادی کرده و می کند. و مردم فلسطین هم با وجود این همه ستمی که برآ نها می رود هم چنان مقاومت می کنند. اما یک نکته را نباید فراموش کرد. هیچ جنایتی در تاریخ بشر وحشتناک تر از کارخانه آدم سوز ی و یهودی سوزی نبوده و هولوکاست نباید هرگز فراموش شود. متاسفانه مردم ایران چیز زیادی در این باره نمی دانند. و باید مطالب زیادی به زبان فارسی در این مورد منتشر کرد.
-- بدون نام ، Dec 24, 2008 در ساعت 05:45 PMممنون از این مطلب
فروغ
یهودی های جهان همواره متفکران واندیشمندان بزرگی را در زمینه های مختلف تحویل جامعه جهانی داده اند، آبراهام بورگ هم یکی از آنهاست که خصلت عمومی همه نواندیشان، یعنی شجاعت انقلابی را داراست.براستی فکرکرده ایدکه اگر همه سیاست مداران اسراییل همچون او می اندیشیدند،سرزمین دوپاره ای را که امروز اسراییل وفلسطین می نامیمش به چه بهشتی مبدل می شدوجهان چقدر امن و انسانی می گشت.به امیدآنروز که دیر نیست.
-- جواد ، Dec 24, 2008 در ساعت 05:45 PMچند نکته:
-- علیرضا ، Dec 25, 2008 در ساعت 05:45 PMاولا یهودستیزی به صورت بسیار مرموزی در ایران رواج پیدا کرده. از هر بچه ای توی ایران میشنوی که دنیا دست یهودی هاست. این بسیار مشکوکه
ثانیا همین جناب آقای یهودی دلیل بسیار خوبیه که یک منتقد در یک فضای دموکراتیک(بر خلاق ایران) چگونه بی پروا انتقاد می کنه.
ثالثا خیلی هم اشتباه نیست اگه بعضی ها رو هیتلر مجسم بدونیم.
حکومت ایدولوژیک به دیکتاتوری می انجامد .
-- علی ، Dec 25, 2008 در ساعت 05:45 PMمسیحیت، کمونیسم و اسلام را تجربه کردیم .
آیا لازم است یهودیت، هندویسم، بودیسم و بقیه فرقی که از نقش مردم می کاهند را یکی یکی امتحان کنیم؟
تبلیغات صیهونیستی (که دست بر قضا بیشترین اثر خود را بر گروههای خاصی از یهودیان دارد تا دیگران) اصرار شدیدی دارد که بزرگترین هولوکاست قرن بیستم را از آن جنگ جهانی دوم و قتل عام وسیع یهودیان در اروپا بداند (اگرچه مدارک زیادی را که برای اثبات آن دارند چندان مستدل و مستند هم نیست!)
به هر حال، از نظر تعدادی دیگر از محققین، بزرگترین هولوکاست قرن بیستم در زمان جنگ جهانی اول و در منطقه ایران اتفاق افتاده که شامل خود کشور ایران و مناطق همسایه (منجمله قتل عام ارامنه به دست
امپراطوری عثمانی) می شود اما کمتر کسی در آن مورد صحبت می کند.
کسی منکر این نیست که تعداد زیادی از یهودیان در طول تاریخ مورد آزار و اذیت بوده اند اما تبلیغاتی که روی این موضوع می شود به طوری است که انگار هیچ قوم یا اقلیت دیگری در طول تاریخ آزار و اذیت ندیده و این تنها یهودیان بوده اند که مورد مزاحمت دیگران قرار گرفته اند! اگر هم این طور باشد، آیا این قوم نمی خواهد یک بار و برای همیشه از خود سوال کند که شاید خود نیز در این آزار دیدن موثر است؟
-- بی نام ، Dec 26, 2008 در ساعت 05:45 PMاورام بورگ معتقد است که : « اگر اسرائیلیها هویت اصلی اسرائیل را بر پایه خوشبینی، ایمان به انسانها و اعتماد کامل به ملتها بنا نکنند، محکوم به فنا هستند.» !!.
-- داوید ، Dec 26, 2008 در ساعت 05:45 PMایشان فراموش کرده که که
۱ - ان کشور هنوز بیش از ۶۰ سال که از برسمیت شناخته شدن ان توسط سازمان ملل میگذرد مورد قبول کشورهای همسایه خود و همراهان مذهبی و یا نژادی انان در سراسر گیتی قرار ندارد و در هر فرصتی که پیش امده مورد تهاجم و تهدیهای خشونت امیز از جانب انان قرار گرفته است بطوری که در همین لحظات نوشتن این کامنت نیز شهرنشینهای مرزی ان مورد حملات موشکی کسانی قرار گرفته که حتمأ به « خوشبینی و ایمان به انسانها و اعتماد کامل به ملتها » اعتقاد راسخ دارند و میتوان با انان از طریق اینگونه ارزشها به همزیستی رسید !.
۲ - ایا او فکر میکند که دارد از قدرت ملتی ۷۰۰ میلیون نفری صحبت بمیان میاورد که با اجرای ارزشهای انسانی قادر است تا دیگر محیطهای جسمی و روحانی دور و نزدیک خود ( حتی با استفاده از نیروهای ناپسند ) را مورد تاثیر قرار دهد و یا نیروی ناچیز ۷ میلیونی جمعیتی که بزور با کسر تعداد سایر شهروندان غیر یهودی ان که چندان هم به وجود و یا عدم وجود این ملت در منطقه / حتی جهان اهمیت نمیدهند شاید بتوان ۵ میلیون نفر را روی هم قرار داد ؟!!.
۳ - صحبت از «پایان هالوکاست »بمیان امده !. چه پایانی و چه اغازی؟!. هالوکاست قرنها و قرنها نه تنها برای یهودیان در گذرهای مختلف زمان و مکان وجود داشته بلکه ملتهای دیگر دنیا نیز از صدمات ناشی از ان بی بهره نمانده اند !. چنگیز که به ایران تاخت ، اتیلا که به اروپا تاخت ، ترکها که به ارمنستان تاختند ، صربها که در هرزگوین فجایع افریدند و یا هزاران مثال تاریخی و وحشنتاکتر از انان نیز با خود برای « مردم وحشت زده و مورد تجاوز » ان اماکن هالوکاست را بهمراه اوردند !.
و در اخر ، هنوز که عرق اظهارات وحشتناک اقائی بنام محمود احمدینژاد و حامیان حکومتی او در کشوری به وسعت صدها برابر و ثروتی میلیونها برابر و جمعیتی ده ها برابر از کشور اسرائيل در اذهان برخی از ملتها بویژه « یهودیان همیشه سرگردان و نگران و زخم خورده » از فجایع ۲۳۰۰ سال در بدری خشک نشده است که معتقد است « ان کشور باید از صفحه جغرافیا پاک گردد و یا سلف ناخلف تر از او هاشمی رفسنجانی که معتقد بود و هست ایران میتواند با انداختن یک نمب اتم بر اسرائيل ان را نابود کند » چگونه اقای بورگ ، در جهان امروز که بر اثر یک تکان زیان اور ساده ( حساب شده و یا حساب نشده ) اقتصادی دولتها ، مردم اعضای بدن یکدیگر را قطعه قطعه کرده و خام خام میخورند برای * تضمین * بقای ملتی که ۱٪ جمعیت کره زمین را تشکیل میدهد و مانند ان « ویولون زن روی بام » با هر بادی که از شرق و یا غرب و شمال و یا جنوب میوزد احتمال سقوط از لبه ان بام را دارد صحبت از « تعیین هویت اصلی برای ان بر پایه خوشبینی، ایمان به انسانها و اعتماد کامل به ملتها نماید، و الامحکوم به فنا خواهد بود.» !!.
داوید / تنه نزن