رادیو زمانه > خارج از سیاست > تاریخ > «دهنمكی سازماندهی حمله را انجام میداد» | ||
«دهنمكی سازماندهی حمله را انجام میداد»سیامک فرهی
امروز، نهمین سالگرد هجدهم تیرماه ۷۸ است. روزی که لباس شخصیها به خوابگاه کوی دانشگاه وارد شدند و ضرب و شتم شدیدی اتفاق افتاد و روزهایی که بعد از آن شروع شد و دانشجویان، به حمله لباس شخصیها به خوابگاههای دانشجویی و مجروح شدن دانشجوها و کشته شدن یک دانشجو اعتراض داشتند. در این روزها، پس از ۹ سال، فرصتی برای نقد حواشی هجدهم تیرماه پیش آمده است. به همین بهانه، با حجت شریفی، نایبدبیر اسبق سازمان ادوار تحکیم وحدت و عضو شورای منتخب متحصنین تیرماه ۷۸ گفت و گو کردم.
جریان تندرو مشخصاْ چه اهدافی را دنبال میکرد؟ تقریباً سال ۷۴ و ۷۵ همان زمانی که آن چوبه دار را برای دکتر سروش آوردند دم دانشگاه پلیتکنیک یا به تجمع بچهها برای رد صلاحیتشدگان انتخابات میاندورهای مجلس حمله کردند یا واقعهای که ۱۹ مهرماه ۷۵ در دانشگاه تهران اتفاق افتاد، همه اینها از همان زمان به بعد دیدند هر کاری که میکنند، دارند عقب مینشینند. بعد دوم خرداد اتفاق افتاد و دیدند رفته رفته دارند یک سری پایگاهها را از دست میدهند. به این نتیجه رسیده بودند که باید فضا به یک سمت خشونتی برده شود که در این خشونت، آن فرصت ارعاب فراهم شود. شما خودتان ۱۸ تیر در کوی حضور داشتید؟ صبح ۱۸ تیرماه بله در کوی حاضر شدم؛ بعد از اینکه خبر حمله شب ۱۸ تیر را شنیدم. آن صبح که آمدم، مجبور بودم از دیواری که نیروهای امنیتی، نیروهای به اصطلاح انصار حزبالله آن زمان و لباس شخصیها در چهارراه امیرآباد ساخته بودند، عبور کنم تا بتوانم به کوی برسم. پیراهنم را روی شلوارم انداختم و همراه اینها بودم. بعد دیدم یکی دست من را گرفت. آقای دهنمکی بود و گفت آقا همه بیایید. همه را جمع کرد و گفت نیم ساعت دیگر حمله میکنیم. یعنی حتی سازماندهی حمله را انجام میداد. بعد حمله هم کردند که در یکی از این حملهها، من آمدم در یکی از کوچههای جلوتر پنهان شدم و اینها که دیگر عقب نشستند، توانستم به داخل کوی بروم. خود شما عضو شورای منتخب متحصنین بودید. علیرغم اجماع نسبی که وجود داشت و همین طور آن جمعیت زیاد و نوع اعتراضاتی که صورت میگرفت، چرا هیچ کدام از خواستههای معترضین محقق نشد؟ من صراحتاً به یک سری از اشتباهات، اشتباهاتی که خود من هم درگیر بودم و کسان دیگر هم درگیر بودند و به آن اعتراف میکنند، (اعتراف میکنم.) من معتقدم که از روز ۱۹ تیرماه که اعتراضات شروع شد یک نکته خیلی آزاردهنده در اعتراضات دانشجویی بود و آن اینکه متأسفانه مدیریت درستی نسبت به این اعتراضات وجود نداشت. البته باید پذیرفت شاید یک جاهایی هم امکان مدیریت نبود. ولی خب همه هم به خاطر امکان نبود و یک جاهایی هم به نظر من ضعف و ناتوانی بود. جالب این بود که در کنار این ضعف و ناتوانی یک نوع عدم درک درست و عدم شناخت درست نسبت به شرایط هم وجود داشت؛ حالا هم در بدنه دانشجویان و هم در مدیریت آن جریان. اولاً که نسبت به شرایط و تواناییهای خود جنبش دانشجویی درک درستی وجود نداشت. بعضاً میگفتند حالا که میخواهیم اعتراض کنیم، برویم صدا و سیما را بگیریم. یعنی واقعاً هم باور داشتند و جمعیت را نمی شد دیگر کنترل کرد. عدم درک درست از چه ناشی میشد؟ به دلیل همان عصبیت. یعنی همه ما خیلی عصبانی بودیم. اتفاق و فاجعه خیلی بدی افتاده بود. خلاصه بگویم عدم درک درست از شرایط خودمان، عدم درک درست از قدرت حاکمیت. یعنی در روزهای اول اصلا کسی فکر نمیکرد که این جریان ساخته حکومت است؛ بخش اقتدارگرای حاکمیت، اگر نخواهم کلیت حاکمیت را بگویم. کسی توجه نمیکرد که ما در روزهای اول ۱۹ و ۲۰ تیرماه کوچکترین مقاومتی از جانب نیروهای امنیتی یا نظامی و انتظامی در خیابانها شاهد نبودیم یک نکتهای هم که وجود داشت، (این بود که) نیروهای انحرافی که توی مجموعه بودند. یعنی به انحاء مختلف تحریک میکردند. اصلاً اجازه مدیریت واحد را نمیدادند. فکر میکردند که الان دارند غنایم تقسیم میکنند؛ الان دارد کابینه حکومت بعد ریخته میشود. بودند گروههایی که هیچ گونه عقبه و چیزی نداشتند، ولی آمدند و هم برای خودشان و هم برای بقیه هزینه درست کردند. بین این عده نیروهای امنیتی هم بودند؟ عصر ۲۱ تیرماه یعنی دوشنبه به عینه میدیدم افرادی که بچهها را تحریک میکردند به خیابان بروند و اصلاً در خیابان ریختنها، از همه بیشتر شعار میدادند. بعدازظهرش دیدم همینها، باتوم به دست، دارند دنبال بچهها میکنند. به نظر میرسد در کنار عدم مدیریت درست اعتراضات مشکل عمده ناشی از غیرعقلانی بودن خواستههای مطرح شده بود؟ فکر میکنم این چیزی است که اخیراً جنبش دانشجویی یاد گرفته است. یاد گرفته که شعار مشروط بدهد؛ اما مقاومتش برای آن شعار محدود، نامحدود باشد. چیزی که آنجا رعایت نمیشد. شعارها بسیار نامحدود بود. آیا میشود گفت ضعف عملکرد اصلاحطلبان هم زمینه را برای تندروی هرچه بیشتر جریان اقتدارگرا فراهم کرد؟ به نظر من شخص آقای خاتمی در این جریان کوتاهی انجام داد. آقای خاتمی هم فکر میکنم در کش و قوس این عدم تحلیل بود و متأسفانه فرصت را برای اینکه بیاید در عرصه و آن حرکتی را که شده، محکوم کند، از دست داد. من مثل خیلیها نیستم که تعلل را فقط مختص خاتمی بدانم. تعلل از سران جنبش دانشجویی گرفته تا بدنه، تا دلسوزان، تا حتی احزاب و گروهها، مطبوعات و همه اینها بود؛ خاتمی هم بود. |
نظرهای خوانندگان
از يكي از دانشجويان حاضر در كوي دانشگاه در آن جريانات شنيدم كه مي گفت عدم رهبري درست اين حركت بخاطر اين بود كه بنظر مي آمد رهبران تواناي حركت در همان نطفه شناسايي و قلع وقمع شدند. اين هم بخاطر وجود جاسوس يا جاسوساني در كوي دانشگاه ب.د .مثلا شخصي بنام عابدي كه از سال 64 در دانشكده ادبيات بوده قبل از حادثه با همه در مورد جنبش صحبت ميكرده ولي در هنگام حادثه مهاجمين با او كاري نداشتند در حالي بسياري را از ناحيه سر با با باتوم مضروب ميساختند كه درچندين مورد منجر به مرگ مضروب گشته است ولي در اين مورد هم كسي چيزي ننوشته است .
-- تهراني ، Jul 9, 2008 در ساعت 04:45 PMباید عرض کنم من به عنوان عضو شورای صنفی دانشجویان دانشگاه علم وصنعت در ماجرای 18 تیر فعال بودم و بازداشت شدم، بعدش هم منتخب شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشجویان علم وصنعت و شورای عمومی تحکیم شدم. با هدایت آقای ده نمکی کاملا موافقم چرا که دوشنبه در خیابان 16 آذر منوهم ایشون بازداشت و جداگونه به یگان ویژه سپرد چون به قول خودشون گرای ما رو داده بودن! ولی با ساختگی بودن ماجرای 18 تیر به شدت مخالفم و این رو توهین به دانشجویان می دونم که با نگاه ابزاری بهشون نگاه بشه. من رو از دانشگاه تهران به مسجد هدایت جمهوری بعد به بازداشتگاه توحید و از اونجا تحویل اطلاعات سپاه قرارگاه 77 خاتم الانبیا یا محمد رسول الله شرق تهران دادن. تمام مدتی که بازجویی می شدیم مشخص بود که اینا اصلاً آمادگی برای مواجهه نداشتن در صورتیکه اگه از پیش برنامه ریزی شده بود باید اسباب و تجهیزاتش تدارک دیده می شد. وقتی بازداشتگاهی نیست و به صورت دسته جمعی هم بازداشت صورت می گیره و آزادی اکثر دانشجویان سریع صورت می گیره و بعد از اون هم هیچ تغییر یا کودتایی رخ نمی ده نشون میده که برنامه ریزی نیست. دانشجویان اعتراض داشتن. مگه مه 68 توی اروپا یا همین دانشگاه کلمبیا چگونه به وقوع پیوست؟ خواهش می کنم اگه تحلیلی ارایه میشه تحلیل درست و معقولی باشه. من با شناختی که از آقا حجت عزیز هم سنگر پیشین خودم دارم هنوز هم موندم که چه جوری به این نتیجه رسیدن؟ از حاکمیت گرفته تا دانشجویان همه توی یه کار انجام شده بدون هیچ برنامه ریزی قرارگرفتن. من پیشنهاد مطالعه عمیق جنبشهای دانشجویی اروپا وامریکا وجنوب شرق آسیا رو به دوستان دارم. جنس اکثر این جنبش ها با 18 تیر مشابهت داره.
-- مهدی حسین زاده ، Jul 9, 2008 در ساعت 04:45 PMموفق و پیروز باشین.
دروغ كه حناق نيست خوب من هم خاتمي و برادر زاده اش را در صف دانشجوياني كه به حكومت ناسزا مي دادند ديدم ريشم را تراشيدم و كت و شلوار پوشيدم و....
-- hossein ، Jul 9, 2008 در ساعت 04:45 PMمن ده نمکی رو اون شب دیدم که مشغول سازماندهی نیروهاش بود که تعدادیشون به نظر روستایی و کم سن و سال بودند و بسیار راغب به درگیری.
-- حبیب ، Jul 9, 2008 در ساعت 04:45 PMدر مورد آقاي ده نمكي دو نكته را نبايد از ياد برد.1- گذشته او. 2- تبديل قمه به قلم
-- بدون نام ، Jul 9, 2008 در ساعت 04:45 PMنميدانم چرا سالها بعد از رويداد 18 تير، اينهمه اصرار هست براي اين كه وقايع روزهاي 18 و 19 تير در كوي دانشگاه، و وقايع روزهاي بعدي در خود دانشگاه و خيابانهاي اطراف را يك جنبش تعريف كنند. در اين خصوص به چند نكته توجه ميدهم:
-- دانشجوي آن روزها ، Jul 9, 2008 در ساعت 04:45 PM1. تحركات اعتراضي دانشجويي تا آن زمان، هيچوقت از پانصد نفر بيشتر نشده بود، و تجربهي دانشجويي براي رهبري چنين حركتي، به هيچ عنوان وجود نداشت، بنابراين، زير سوال بردن رهبري جريان دانشجويي، اصولا وجهي ندارد. زيرا جريان دانشجويي تا آن زمان رهبري تعريف شده و برآمده نداشت كه در آن روز بخواهد عمل كند. هستههاي دانشجويي براي خود سركردگاني داشتند، اما اصلا مسئله رهبري مطرح نبود و تنها بعد از اين تاريخ موضوع رهبري به طور جدي مطرح و دنبال شد.
2. وقايع روزهاي 18 و 19 تير از سوي دانشجويان برنامهريزي شده نبود. در تمام گزارشها و خاطرهنگاريهاي آنروزها چنين چيزي نيامده، حقايق مشاهده شده هم جز اين بوده است.
3. مسلم است كه حمله گروههاي لباس شخصي به كوي، با يك برنامهريزي همراه بوده. نه اينكه تصور كنيم از ماهها قبل چنين برنامهاي چيده شده بود، بلكه آمادگي آن وجود داشت. بنابراين، وقايع در روزهاي اول و دوم، به سرعت با برنامههايي كه تدارك شده بود، به سمت خيابان كشيد و ابعاد غيردانشجويي پيدا كرد.
4. اين كه، مراكز انتظامي، از قبل آمادگي نگهداري از دستگيرشدگان را نداشتند، نافي برنامهريزي قبلي برخورد نميتواند باشد. بايد گفت برنامهريزيها هرگز ابعاد كمي حركت را برآورد نكرده بود. روز آخر، در تمام خيابانهاي مركزي تهران، نيروهاي پراكنده را دستگير ميكردند، معلوم است اين همه نيرو را با هيچ تمهيدي نميتوان در بازداشتگاهها سروسامان داد.
5. آزادي سريع دانشجويان، به خاطر فشار طاقتفرساي افكار عمومي، نيروهاي اجتماعي، رسانهها، و دولت وقت بود. كساني كه به آقاي خاتمي انتقاد ميكنند، توجه ندارند كه بيشترين فشار براي مهار بحران، از سوي شخص آقاي خاتمي وارد شد. درخواست دانشجويان مبني بر حضور آقاي خاتمي در كوي دانشگاه، در آن شرايط غيرامنيتي به هيچعنوان معقول نبود. هيچ معلوم نيست كه در آن روزها، آمادگي براي ترور رييسجمهور و دگرگونسازي اوضاع پيشبيني نشده باشد. همچنان كه خود ايشان اين رويداد را تاوان قتلهاي رنجيرهاي دانسته بودند.
6. وقتي، شب روز يكشنبه 21 تير، از خيابانهاي آشوبزدهي جلوي دانشگاه، به محلي امني رفتم و اخبار را تعقيب كردم، ديدم وزيران كابينهي دولت، مانند شمخاني و ... به صراحت حمله به دانشجويان را محكوم كردهاند در سخن آقاي شمخاني اين نكته به وضوح مطرح شده بود كه اعتراض و تظاهرات دانشجويي حركتي پذيرفته شده است. اين نگاهها حامل فشار زيادي روي دستگيركنندگان دانشجويان بود و براي همين به سرعت دانشجويان را آزاد كردند.
7. مقايسه اعتراضات و ناآراميهاي 18 تير و روزهاي بعد از آن، با مه 68، بيپايه است. جريان دانشجويي در ايران، هرگز آن تفكر لازمهي ايجاد جنبش را نداشت، هيچ فكري در بين دانشجويان جرقه نزده بود. در آن چند روز هم كسي به عمق تفكر نميرسد. ما نبايد از دانشجويان فعال در آن روز، انتظاري فراتر از واقعيت زندگي دانشجويي در آن شرايط داشته باشيم. چند ماه قبل از آن حادثه، از جلوي مسجدي در مقابل كوي دانشگاه، جنازههاي دو تن از مقتولين قتلهاي زنجيرهاي را تشيع كرده بودند، در آن مراسم هيچ موج دانشجويي حضور نداشت. به تصاوير تشيعجنازه ها نگاه كنيد، جمعيت معدود شامل نويسندگان، و روزنامهنگاران و فعالان مدني بودند، نه دانشجويي. اين حادثه به تنهايي نشان ميدهد كه جريان دانشجويي نقش مهمي در تحولات اعتراضي آن روزها نداشت، و مسئله اعتراض به بستن سلام، ميتواند يك برنامه بوده باشد. (بدون آنكه در اين نظر و تحليل قصد توهين به جريان دانشجويي در ميان باشد.)
تحولات بعدي هم نشان داد كه بضاعت جريان دانشجويي و تجربهي آنان در مواجهه با رويدادها چه اندازه است.
مصاحبهي آقاي باطبي، نماد رويداد 18 تير ، و نحوهي درك او از مسايل سياسي هم به اندازهي كافي وضعيت آن روز و امروز دانشجويي را نشان ميدهد.
8. با اين ملاحظات معتقدم سخنان آقاي حجت شريفي، واجد درك عميقتر و عناصري از تحليل واقعيتر از حوادث آنروزها و نگاه امروزي به آن رويداد است.
1- با تشكر از ديدگاه هاي حجت شريفي، به نظر ميرسد نظرات آقاي حسين زاده خيلي دور از واقع باشد. اصولا نيروهاي لباس شخصي در ايران هيچگاه بصورت خودجوش عمل نميكنند، بلكه بصورت پياده نظام نيروهاي رسمي نظامي و يا پيش قراول آنها حركت ميكنند و هميشه دستورات را از سطوح بالاتر دريافت و برخورد ميكنند. بدين ترتيب هيچ يگان رسمي تحت اتهام قرار نميگيرد و جاي فرار از مسئوليت براي آمرين برخوردها هميشه باز ميماند. بسيار سادهلوحانه خواهد بود اگر گمان كنيم كه 18 تير و حملات صورت گرفته به دانشجويان بدون برنامه ريزي قبلي بوده باشد.
-- dream ، Jul 10, 2008 در ساعت 04:45 PMآقاي ده نمكي هيچوقت قمه را با قلم عوض نكرده و نخواهد كرد، تنها ممكن است مدتي قمه اش را جوهري كند و چيزي همه با آن بنويسد!
-- يلدا كوهي ، Jul 10, 2008 در ساعت 04:45 PMسلام.اون اقايي كه گفته با عابدي كار نداشتن. عابدي شخصي كه البته بعضاً حرفاي خوب هم ميزنه ولي بيشتر مايه خنده ومزاح دانشجوها .مردم امير اباده.من از سال 75 تا 85 تو كوي دانشجو بودم و هنوز ارتباطم قطع نشده و ايشون رو بهتر ميشناسم.
-- جعفر ، Jul 13, 2008 در ساعت 04:45 PMاولا مگه نمیگفتین کوی دانشگاه به خاک و خون کشیده شد و ده ها نفر کشته شدن چی شد حالا زدید یک نفر تازه اون یک نفر هم سرباز سپاه بوده
-- کیان ، Jul 20, 2008 در ساعت 04:45 PMدوما دروغ که خرج نداره
سوما من خودم تو جریان کوی دانشگاه بودم
خونه ما قبلا همون حوالی بود متاسفانه یکسری لات و لوت پرچم دار اصلاح طلبی و مخالف رژیم بودن
چهارما هم تازه نداره
اين ساده لوحانه خواهد بود اگر فكر كنيم تفكرات امثال اقاي ده نمكي تغيير وقمه را با قلم عوض كرده باشد متاسفم براي امثال اقاي اكبر عبدي كه براي ايشان فيلم بازي ميكند ومردمي كه با سابقه درخشاني كه از ايشان وجود دارد در سينما فيلم ايشان را به نظاره مي نشينند
-- حميد ، Aug 9, 2008 در ساعت 04:45 PMبا سلام
-- میلاد ، Dec 11, 2008 در ساعت 04:45 PMخواهش میکنم از دوستانی که نظرات منفی میدهند،ذره ایی به خونهایی که تا به حال به نا حق ریخته شده فکر کنند آنهایی که بیصدا و بیکس جان داده اند بی گمان روزی خواهد رسید که همه شما دوستان مخالف شرمسار از تفکر خود خواهید شد.
امیدوارم شماهایی که دوست و برادر و خواهر ده نمکی و امسال او هستید همگی با هم محشور شوید و حالشو ببرید... :دییییییییی
-- دانشجو ، Apr 4, 2009 در ساعت 04:45 PMممنون میشم اگه بتونین خرابکاری های امثال ده نمکی را بیشتر به اطلاع عموم برسونین که فردا همین اشخاص با چهار کلمه مخالف گویی تو جلد دیگری معروف میشن و به ریاست جمهوری میرسن
-- امام حسین ، Nov 27, 2010 در ساعت 04:45 PM