رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۹ شهریور ۱۳۸۷
گفت‌وگو با اختر قاسمی و فرشید خدادادیان

مسجد سلیمانی‌ها به مسجد سلیمان کمک کنند

کبری قاسمی
kobra@radiozamaneh.com

Download it Here!

بیست و ششم ماه می 2008 روزی بود که صد سال از پیدایش نفت در ایران و خاورمیانه گذشت. پیش از این گزارش‌های رادیو زمانه را در مورد همایش «صد سالگی نفت در مسجد سلیمان» که در آلمان برگزار شد، شنیده‌اید و خوانده‌اید. این همایش با استقبال کارشناسان و متخصصان مختلف در زمینه تاریخ، فرهنگ و حتی نفت روبه‌رو شد.

فرشید خدادادیان، پژوهشگر تاریخ و استاد دانشگاه در ایران است برای سخنرانی با موضوع «مسجد سلیمان دیروز، امروز و فردا» در این همایش شرکت کرد. خدادادیان در مورد چشم انداز گردشگری نفت در مسجد سلیمان مقاله‌ای ارائه کرد که با استقبال روبه‌رو شد.

اختر قاسمی، برگزار کننده همایش «صد سالگی نفت در مسجد سلیمان» همراه با خدادادیان در استودیوی رادیو زمانه حضور پیدا کردند. با آنها درباره شهر مسجد سلیمان و اینکه چگونه می‌توان به آبادانی این شهر کمک کرد، گفت‌وگو کردم.


فرشید خدادادیان، استاد دانشگاه و سخنران همایش «صد سالگی نفت در مسجد سلیمان»

خدادادیان: مشکلی که الان مسجد سلیمان دارد، بن بست ارتباطی آن است. این مساله یکی از اولویت‌های کاری دولت ایران است که روی آن کار می‌کند. هم اکنون مسیری را از سمت مسجد سلیمان به استان چهار محال و بختیاری می‌کشند که این شهر قدیمی را از این بن بستی که الان دچارش شده، نجات بدهند.

تمام مشکلاتی که در مسجد سلیمان وجود دارد، در عین حال خودشان زمینه‌هایی هستند برای کار اقتصادی و تلاش برای بر طرف کردن تمام مشکلات آنجا. یعنی می‌تواند هر کدام‌شان یک سرفصل کاری باشد.

کارشناسان اقتصادی باید آنجا بیایند و فضا، پتانسیل‌ها و ظرفیت‌ها را ببینند. من مطمئن هستم که آنها از مسجد سلیمان استقبال می‌کنند. در ایران هیچ‌کس با ساختن مسجد سلیمان نمی‌تواند مخالف باشد.

بعضی از همشهری‌های من متاسفانه دچار توهمی هستند. به واسطه آنچه بر این شهر گذشته، به واسطه فعالیت‌هایی که تحت عنوان فعالیت‌های سیاسی بوده و اتفاق‌های سیاسی که آنجا افتاده، بعضا مسجد سلیمان را محکوم می‌کنند به محرومیت از توانایی‌ها و امکانات. اما من چنین فکر نمی‌کنم. بهشت را به بها می‌دهند نه به بهانه.

البته طبیعی است بخشی از مشکلات شهر خیلی اساسی است و از عهده مردم خارج است و وظیفه مسئولان است که به آن برسند. مسجد سلیمان باید در وهله اول از این بن بست بیرون بیاید. باید با سایر مناطق کشور ارتباط پیدا کند. اینها مسایل مهمی است که فقط از عهده مسئولان برمی‌آید. ولی وظیفه خود مردم چیست؟

خدادادیان: حقیقت این است که قبل از هر چیز باید یک تعامل بین‌المللی به وجود بیاید. مسجد سلیمانی‌ها در جاهای مختلف دنیا پراکنده هستند. مسجد سلیمان درست است که الان به واسطه نبود و کمبود امکانات مشکلات زیادی دارد، اما از حق هم نگذریم که مردم و جوان‌هایی که امروز در مسجد سلیمان زندگی می‌کنند با کم‌ترین امکانات دارند تلاش می‌کنند که آنجا را در حد خودشان زنده نگه دارند.

ایجاد این تعامل بین‌المللی میان مسجد سلیمانی‌ها وظیفه دوستانی است که ارتباطات رسانه‌ای دارند. وظیفه کسانی است که می‌توانند ارتباطات چند سویه داشته باشند، چه با رسانه‌ها و چه با کسانی که در خارج از ایران و مسجد سلیمان زندگی می‌کنند.


اختر قاسمی، برگزارکننده همایش

اختر قاسمی: در ادامه حرف‌ آقای خدادادیان چند کلامی دارم. در این مدت برخی حالا یا به شوخی برای من پیام دادند و یا حضوری گفتند که ما در ایران ناسیونالیسم قوم‌های متفاوت دیده بودیم، ولی «ناسیونالیسم مسجد سلیمان» را ندیده بودیم.

طبیعی است که من شناختی از اردبیل ندارم. طبیعی است که من نمی‌دانم در تبریز چه می‌گذرد و یا در بلوچستان چه می‌گذرد. من در مسجد سلیمان و آن دیار بزرگ شدم و امکانات آن و عدم امکاناتش را می‌دانم و طبیعی است که یک رابطه عاطفی هم با آن محیطی که در آن بزرگ شدم، دارم. من از جایی که هستم حرکت می‌کنم. برای همین است که دلم می‌گیرد و می‌خواهم کاری برای آنجا بکنم.

در جواب سوال شما که چه کار باید کرد که این انگیزه را به وجود آورد، یکی از این کارها این است: مسجد سلیمان آدم‌هایی دارد که دارای سرمایه‌های بزرگی هستند، اینها بیایند و در مسجد سلیمان سرمایه‌گذاری کنند. یا حتی ما همت کنیم و یک دانشکده‌ هنر، ادبیات یا تاریخ در مسجد سلیمان بسازیم.

فعلا اقدام اولیه ما تهیه یک وب‌سایت است که بتوانیم دور هم جمع بشویم و فکر کنیم چه کار می‌توانیم بکنیم که از همکاری مسئولان هم استفاده بکنیم و گام‌هایی برداریم در جهت بهبودی این شهر.

آقای خدادادیان، روندی شروع شده است که ایرانیانی که سالیان زیادی خارج از کشور بودند برگشتند و فکر می‌کنند می‌توانند به کشور یا شهرشان (مسجد سلیمان) خدمتی کنند. شما اطلاعی دارید که کسی از مسجد سلیمانی‌ها این کار را کرده باشد؟

خدادادیان: از مسجد سلیمانی‌های مقیم خارج مطمئن نیستم، اما موردی را دیدم و شنیدم در مسجد سلیمان که آقای رستگار که آنجا کارخانه برق و یخ داشتند آن زمان؛ ایشان برگشتند و زحمت کشیدند و آنجا یک مدرسه می‌سازند. ایشان جزو خیرین مدرسه‌ساز هستند. کسان دیگری هم هستند که دارند برای مسجد سلیمان کارهای دیگری می‌کنند.

اما یک تفاوتی متاسفانه بین مسجد سلیمان و جاهای دیگر ایران هست. با احترام به تمام کسانی که روزگاری زندگی می‌کنند و از دنیا می‌روند، بعضا برخی مسجد سلیمانی‌ها تازه بعد از مرگ‌شان وصیت می‌کنند آنها را به مسجد سلیمان برگردانند و آنجا آنها را به خاک بسپارند. این خودخواهی است، از این جهت که آدم تا وقتی زنده است باید برای کسی یا شهرش کاری کند. تدفین کردن یک نفر در مسجد سلیمان مشکلی از مسجد سلیمان را حل نمی‌کند.

اما آدم‌هایی که توانایی‌های اقتصادی دارند و در روزگاری که می‌توانند به واسطه این توانایی‌های اقتصادی کاری برای مسجد سلیمان بکنند، خیلی بی‌تفاوت از قضیه می‌گذرند. اینکه ما باید اسم‌مان و سنگ قبرمان در مسجد سلیمان باشد، یک گورستان آبادی می‌شود که بعد زنده‌ها دیگر امیدی به زندگی در آن ندارند. گورستان‌ها مرکز تفریح جوان‌ها می‌شود، چنانکه امروز هست.

اولین چیزی که اینجا در آلمان از من سوال می‌کردند این بود که مسجد سلیمان هنوز نفت دارد؟ مسجد سلیمان هنوز گاز دارد؟ من برای آنها توضیح می‌دادم که الان شرکت بهره‌برداری نفت و گاز مسجد سلیمان از لحاظ حوزه جغرافیایی، نه میزان تولید، گسترده‌ترین شرکت نفت و گاز منطقه جنوب غرب ایران است.

وزارت نفت ایران مناطق نفت‌خیز جنوب را تقسیم کرده به چند شرکت و شرکت بهره‌برداری نفت و گاز مسجد سلیمان یکی از این شرکت‌ها است. جالب است بدانید که حوزه فعالیت آن از نزدیکی شهرستان «پل دختر» و تا محدوده شهر «ایذه» می‌رسد. مسجد سلیمان در یک مسیری بیش از 180 کیلومتر تولید نفت و گاز دارد و خوراک پتروشیمی را می‌دهد. اینها همه نشان می‌دهد که آنجا فعالیت صنعت نفت هنوز ادامه دارد و ادامه داشتن این فعالیت باعث شده که تاثیری در زندگی آنها داشته باشد.

تصور کنید اگر همین فعالیت نبود. اگر همین تعداد محدود پرسنل در مسجد سلیمان نبودند و کسانی که غیر مستقیم کارشان باز با نفت گره می‌خورد، نبودند. آدم‌هایی که می‌آیند و ماشین‌شان را به‌صورت استیجاری در شرکت نفت و گاز مسجد سلیمان استخدام می‌کنند و از قبل فعالیتی که می‌کنند حقوق می‌گیرند و این حقوق را خانواده آنها مصرف می‌کند، بدون اینکه شرکت نفتی باشد. فروشگاه‌هایی که سفارش می‌گیرند از شرکت نفت و گاز مسجد سلیمان و آن سفارش‌ها را تامین می‌کنند و در قبال آن پول می‌گیرند و این پول در مسجد سلیمان خرج می‌شود.

دانشگاه آزاد، دانشگاه‌های خیلی خوبی در خوزستان است که الان در مسجد سلیمان دارد کار می‌کند، با پرسنلی که مسجد سلیمانی هستند و تمام عشق و علاقه آنها این است که برای مسجد سلیمان کار کنند.

در مسایل کلان‌تر مثلا نقش بختیاری‌ها در جنبش مشروطه که یک اتفاق ملی است. یک اتفاقی است که بسیار تاثیرگذار بر تاریخ ایران بوده و هیچ‌وقت به آن پرداخته نشده است یا اگر پرداخته شده خیلی کم بوده.

دانشگاه پیام نور در مسجد سلیمان فعالیت می‌کند و دانشجو می‌گیرد. شهرداری مسجد سلیمان هم خیلی کار می‌کند. همین تعاملات بسیار مفید خواهد بود.

اصلا این منطقی به نظر نمی‌آید و من اصلا موافق نیستم با این نگاه که بعضی‌ها می‌گویند کسی نمی‌خواهد مسجد سلیمان ساخته بشود. چه کسی نمی‌خواهد؟ شما چه کار کردید که کسی جلوی شما را گرفته و گفته «نه شما حق ندارید بسازید».

مسجد سلیمان ویرانه نیست. مسجد سلیمان الان هم دارد زندگی می‌کند و به قول یارمحمد، شاعر مسجد سلیمانی، اگر از اسب افتاده، ولی از اصل خودش نیفتاده است و گدای کسی هم نیست. مردم مسجد سلیمان نیازی ندارند که من ترحمی به آنها داشته باشم.

اما من وظیفه دارم که برای مسجد سلیمان کاری کنم. چون تعلق به آنجا دارم و مدیونم به آن. در هر رده و مسئولیتی که باشم. سال به سال هم حالا با درصد کم و زیاد به هرحال تلاش می‌کنم که این توسعه انجام بشود.

اختر قاسمی: یک هموطن غیرمسجد سلیمانی که در دانشگاه مسجد سلیمان تحصیل می‌کند برای من نوشت که خانم شما آنجا هستید و اطلاعی ندارید از مشکلات شهرتان.

مشکل شهر شما، مشکل مردم شهرتان است با نوع برخورد و تفکرشان و آن هم این است که مردم مسجد سلیمان چون عمدتا بختیاری هستند، هر کسی می‌گوید که فلانی از طایفه ما نیست و از طایفه دیگری است.

این دوست جوان دانشجو که این را برای من ایمیل زده بود، خیلی ناراحت می‌گفت من در هیچ جای ایران چنین چیزی را ندیدم. نوشته بود من آرزو می‌کنم که زودتر از این شهر بروم و این‌گونه مشکلات را نبینم و چرا اینقدر قومی و فامیلی و قبیله‌ای برخورد می‌شود.

خب آقای خدادادیان خیلی بهتر از من در این مورد کار کردند و اطلاع دارند. تا حدی من به این دوست‌مان حق می‌دهم، ولی زمانی که ما در مسجد سلیمان بودیم، من خودم در سال 1361 بود که مسجد سلیمان را ترک کردم، مساله به این صورت نبود و اصلا مساله قومیت که کی از کدام طایفه است، وجود نداشت.

من فکر می‌کنم بخشی از آن به فشارها و مشکلاتی که به مردم می‌آید و به عناوین مختلف خودش را نشان می‌دهد. راست می‌گوید این جوان، دنیا دارد به سمت یکی شدن می‌رود و این خیلی خنده‌دار است که من بگویم فلانی مثلا از طایفه راکی است یا نصیر است یا شهنی است یا بابادی است یا غیره.

باید به مشکلات شهرمان بپردازیم و اینکه توانایی هرکسی در چه چیزی است و چطور می‌تواند کمک بکند در ساختن مسجد سلیمان و یا ایذه و یا شهری در استان بلوچستان؛ صرفا اینکه مسجد سلیمانی باشیم نیاز نیست.

مساله دیگر که آقای خدادادیان خیلی زیبا اشاره کردند، من هم هدف‌ام این نیست که فقط جسد من به مسجد سلیمان برگشته بشود. هدف من این است که در زمان زنده بودنم، من چه کمکی می‌توانم بکنم. هدف‌ام «بیدار کردن» است. هدف‌ام این است که بگوییم چه کار می‌توانیم با هم بکنیم. بنشینیم فکر کنیم و راه حل بدهیم. واقعا اگر من روزی برای مسجد سلیمان کاری نکرده باشم، اصلا دلم نمی‌خواهد که پیکر بی‌جانم را ببرند آنجا. ضمن اینکه آرزویم این است که به شهرم برگردم.

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

Hallo Akhtar, nochmals vielen Dank für Deine Einladung nach Köln. Du warst sehr mutig und viele waren davon begeistert von Deinen unnachgibigen Bemühungen. Man konnte einfach von Deinem Gesicht ablesen, wie müde Du warst. Vieles sind daneben gelaufen. Aber ich glaube, Du brauchst mehr als früher Beratung für bestimmte Positionen gegenüber bestimmte Persönlichkeiten.
Aber mein Tip für Deine Stadt, wie persönlich gesagt: Erdöl-Museum in Deiner Geburtsort und viel Erfolg.

-- Mohsen ، May 31, 2008 در ساعت 12:46 PM

سلام خانم قاسمی!
شما چطور انتظار دارين مردمی که هنوز به لات بودن و جای چاقو روي بدنشون افتخار
می کنن پيشرفت کنن؟البته گفتن اينها مصداق مثل توف سربالاست،اما حيفم امد که روشنتون نکنم.
شما اگه واقعاً ميخواين مسجدسليمان زنده بشه يه فکری به حال فرهنگش بکنين.
من بچه بازفتم و چندين سال توی مسجدسليمان بودم،دکتر هم هستم اما هيچ وقت حاضر نيستم
جايی زندگی کنم که قانون جنگل حاکم باشه و هميشه با قداره از خونه بيرون بزنم.
شما هم اگه HOME-SICK شدين بياين يک سال مسجدسليمان بمونين تا دلتنگيتون رفع بشه.
اول بودن در قدیما هیچ سودی برای اول شدن توی دنیای جدید نداره.

-- درویشوند ، Jun 1, 2008 در ساعت 12:46 PM

لطفا این چند نکته مبهم را برای "علی بونه گیر" هائی چون بنده روشن کنید : 1 - در مقدمه مطلب چنین آمده که این آقای دکتر استاد دانشگاه در ایران هستند :"...فرشید خدادادیان، پژوهشگر تاریخ و استاد دانشگاه در ایران است برای سخنرانی با موضوع «مسجد سلیمان دیروز، امروز و فردا» در این همایش شرکت کرد...". سوال -الف: چرا در آخر می فرمایند : اینکه آرزویم این است که به شهرم برگردم؟.. نتیجه گیری بدبینانه 1- ایشان استاد در ایران نیستند ؟ 2- ایشان استاد در ایران هستند ولی سفر اساتید "جاندار" و "بی جان " به مسجد سلیمان ممنوع شده است است ! نتیجه گیری خوش بینانه : هر چه نویسنده می گوید درست است !. سوال 2 : چه اینکه بازگشت به ایران برای بسیاری از دوستان "ذوحیاتین" مشکلی پیش نمی آورد ولی تصور نمی فرمائید بازگشت به ایران به هر بهانه ای باعث فرو روفتن چوب دستگاه به "اندرون " طرف باشد ؟در ضمن پیشنهاد می شود به سبب علاقه بی چون و چرای دولت و پارلمان هلند به تاریخ و فرهنگ و سیاست در ایران ، یک "بودجه کی" از آنها(ودر صورت لزوم از سازمان میراث فرهنگی ) درخواست شده و به "زخم" کار زده شود .توضیح اینکه عرایض بنده فقط در جهت خیر خواهی و زنده کردن فرهنگ و تاریخ ایران است ، نظر دیگری در بین نیست ،انشاالله!

-- منوچهر ، Jun 1, 2008 در ساعت 12:46 PM

با اینکه گفتگوی خوبی بود بخصوص اشاره جناب خدادادیان به علاقه شهروندان برای بازگشت جسدشان به مسجدسلیمان (یعنی تبدیل نام شهر به شهر مرده ها)اما قبول ندارم که در حال حاضر مسئولان خوبی دارد و خوب به شهر میرسند! خیر من معتقدم شهر ثروتمندی چون مسجدسلیمان که ایران و انگلیس را آباد کرد حقش بسیار بسیار بیش از این است که هست! مسجدسلیمان داری ثروت عظیم نفت و گاز و آب فروان است(کارون،شمی،تنبی و...) آنوقت ده ها هزار نفر بیکار و فقر و بی خانمان دارد! آب آشامیدنی و غیر آشامیدنی ندارد آبش سهمیه بندی است اونوقت چگونه میتوان باور کرد که مسئولان خوبی دارد و زحمت میکشند؟ مسئولا فقط ثروت خدادادی شهر را به تاراج میبرند همانگونه که کمپانیهای انگلیس!
در یک کلام مسجدسلیمان حق حیاتش و حق آب و خاکش به تاراج رفت و همچنان میرود... www.pejvak-kh.com

-- ahmadpour ، Jun 1, 2008 در ساعت 12:46 PM

من با صحبت های آقای خدادادیان کاملا موافقم.برای ساختن مسجدسلیمان باید مردم بخواهند و آنگاه دولتها و حکومتها مجبور به دادن خدمات به ایشان هستند.
منوچهر گویا مصاحبه را خوب گوش نداده چون این خانم قاسمی هستند که آرزو می کنند به مسجدسلیمان باز گردند نه آقای خدادادیان
از زمانه برای توجه به مسجدسلیمان آنهم در بی توجهی مسئولین ایرانی سپاسگزارم
مهران از مسجدسلیمان

-- مهران ، Jun 2, 2008 در ساعت 12:46 PM

تشكر و قدرداني از غيرت و تعصب بجاي شما از شهري كه كشور را آباد و خود همچنان چشم انتظار آبادكنندگان و....

-- احمديان_ لالي مسجدسليمان ، Aug 30, 2008 در ساعت 12:46 PM