شصتمین سالگرد بنیانگذاری اسرائیل؛ نگاه از درون، بخش سوم
هیچکس میهن خود را فراموش نمیکند
برگیت کاسپار، رادیو سراسری آلمان برگردان: احمد سمایی
samayee@web.de
این روزها، همزمان با جشنهای ۶۰ سالگی اسرائیل، فلسطینیها نیز «یومالنکبه» (روز نکبت) را در روز ۱۴ می برگزارکردند که یادآور آوارگی نسلهایی از آنها توسط نیروهای اسرائیلی از مناطق تحت قیمومت انگلستان است.
آوارگی فلسطینیها در سال ۱۹۴۸
فلسطینیها یومالنکبه را به عنوان روز کابوس و عزای ملی تلقی میکنند و آن را مناسبتی میدانند که وضعیت چهار و نیم میلیون آوارهی هممیهن خود را مجددا در کانون توجه جهان قرار دهند. نزدیک به ۴۰۰ هزار نفر از این آوارگان در لبنان زندگی میکنند.
خانم برگیت کاسپار، گزارشگر رادیو سراسری آلمان، اخیرا به یکی از اردوگاههای معروف پناهندگان فلسطینی در این کشور، اردوگاه برج البراجنه رفته و با اعضای یکی از خانوادههای ساکن آن به گفتوگو نشسته است.
با گذر از چندین کوچهی تنگ و تاریک که خانههایی سیمانی دو سوی آنها را پر کرده، سرانجام به اردوگاه برجالبراجنه میرسیم. در اینجا خانههای دو یا سه طبقه چنانچه تنگاتنگ هم ساخته شدهاند که گویی یکدیگر را گرفتهاند تا فرو نریزند.
آلیا شباتی، با لباس بلند، آبیرنگ و گلدار و با یک روسری سفید در آستانهی خانهی محقرش ایستاده است. این زن ۷۲ ساله در حالی که چشمانش را به امتداد کوچهی تاریک دوخته، میگوید که دلتنگ نور خورشید، رنگ و طراوت گلها و بوی خاک تازه است.
آلیا در ۱۲ سالگی مجبور به ترک روستای کابری در نزدیکی آکو میشود. خانوادهی او در این منطقه که اینک درشمال اسرائیل قرار گرفته صاحب زمین و چندین خانه بوده است:
«ما در زمینهای خود زیتون و انگور و خرما داشتیم. اسفناج و سبزی میکاشتیم و در یک کلام صاحب همه چیز بودیم و خوب، حالا نگاه کن که چه داریم: هیچ. فقط هزینهی بالای زندگی که نفس همه را در این اردوگاه میگیرد.»
از روستای کابری با شش هزار جمعیت اینک اثری باقی نمانده است. شبهنظامیان یهودی که برای ایجاد کشور اسرائیل میجنگیدند، این روستا را سال ۱۹۴۸ با خاک یکسان کردند.
آوارگی فلسطینیها در سال ۱۹۴۸
آلبا قهوهی عربی تعارف میکند. او که اینک چندین نوه دارد بر روی یک مبل کهنه نشسته . اتاق نشیمن کوچک و کمنور خانه با رز سرخ و لاله سفید تزیین شده است. آلیا میگوید که قبل از سال ۱۹۴۸فلسطینیان روستای کابری با یهودیان ساکن روستای همسایه، نهریا، همزیستی آرام و راحتی داشتند:
«نهریا هم مثل یک روستای عربنشین بود. ما به آنجا میرفتیم و ساکنان یهودی آن هم به روستای ما میآمدند. همه با هم کار و زندگی میکردیم و اصلا مشکلی وجود نداشت.»
اما اندکی پیش از اعلام تاسیس اسرائیل دشمنیها و خصومتها آغاز میشود:
«هر شب شبهنظامیان یهودی روستای ما را مینگذاری میکردند. یکی از این مینها در حمام نزدیک خانهی ما منفجر شد و دو نفر را کشت. بعد از آن حادثه، ما وحشتزده مجبور به فرار شدیم. ما حتی یک طپانچه هم برای دفاع از خود نداشتیم. اول به روستای ترشیحا پناه بردیم.»
آلیا و خانوادهاش با پای پیاده از این روستا به آن روستا میگریزند تا بالاخره مجبور به مهاجرت به سوریه و از آنجا به لبنان میشوند. عملیات نظامی مشابه آنچه که در روستای کابری اتفاق افتاد از نظر ایلان پاپه، تاریخدان اسرائیلی، بخشی از کارزار برای بیرون کردن فلسطینیها از مناطقی بوده که از نظر صهیونیستها میبایست قلمرو کشور مورد نظرشان را تشکیل دهد. آنها در این رابطه، به دنبال اجرای طرح معروف به طرح دی بودند که مارس ۱۹۴۸ به تصویب رسیده بود.
به نوشتهی پاپه، در شش ماه پس از مارس ۱۹۴۸، ۸۰۰ هزار فلسطینی آواره شدند و از ۵۳۱ روستای محل سکونت آنها اثری باقی نماند. اما روایت رسمی در اسرائیل هنوز هم این است که این عربها بودند که باعث و شروعکنندهی جنگ ۱۹۴۸ شدند و زمینهی آوارگی خود را به وجود آوردند.
رامی خوری، رییس انستیوی سیاست عمومی وابسته به دانشگاه آمریکایی بیروت، اما این روایت را معتبر نمیداند:
«شکی نیست که جنگی اتفاق افتاد، عربها به یهودیان حمله میکردند و بالعکس. اما پاکسازی قومی سیستماتیکی که صهیونیستها با تاکتیکهای مبتنی بر ترور و بمبگذاری دنبال میکردند به خوبی ثبت و مکتوب شدهاند و قابل انکار نیستند. در واقع این جنگ یک اتفاق تصادفی نامطلوب نبود، بلکه کارزاری بود سیستماتیک و طراحیشده که در بارهی آن اسناد و مدارک زیادی وجود دارد.»
اردوگاه برج البراجنه
ادریس، پسر ۳۵ سالهی آلیا ما را به خانهی کوچک خود در طبقهی اول ساختمان میبرد. در طبقهی بالا هم برادر ادریس با خانوادهاش زندگی میکند. ادریس گرچه با ۱۰ خواهر و برادرش در این خانهی بزرگ شده، اما لبنان را کماکان میهن خود نمیداند:
«از همان روز اول برای من روشن بود که در اینجا یک غریبهام. وضعیت ما شبیه اجارهنشینانی است که در خانهای زندگی میکنند که به آنها تعلق ندارد.»
شمار آوارگان فلسطینی در سراسر جهان حدود چهار و نیم میلیون نفر تخمین زده میشود. ۴۰۰ هزار نفر از این عده در لبنان زندگی میکنند که بخش عمدهی آنها ساکن اردوگاهها هستند. بر خلاف سوریه و لبنان، فلسطینیها مقیم لبنان حتی از حقوق مدنی هم برخوردار نیستند. آنها اجازهی فعالیت در ۷۰ رشته و حرفه را ندارند و نمیتوانند مالک اموال و زمین و خانه شوند.
کار ادریس جوشکاری است، ولی مجبور شده در یک مغارهی ماهیفروشی کار کند و بعد از بیکار شدن از این شغل به رانندگی رو آورد. در حال حاضر او بیکار است و همهی هم و غمش این است که پسرش نیز به لحاظ شغلی سرنوشت مشابهای پیدا نکند. او میگوید:
«همیشه احساس میکنی که با سر به دیوار میکوبی. انگار که در بنبستی گرفتار شدهای و راه گریزی از آن نداری.»
به دلیل دشواریهای یادشده، بسیاری از آوارگان فلسطینی بر حق بازگشت خود تاکید و پافشاری میکنند. این حق در قطعنامهی ۱۹۴ شورای امنیت سازمان ملل به رسمیت شناخته شده است. حقوق بینالملل نیز مدافع چنین حقی است و آن را بهطور اصولی به رسمیت میشناسد.
آلیا نیز بسان بسیاری دیگر از فلسطینیها در رویای بازگشت به زادبوم خویش است:
«البته که میخواهم برگردم. اگر شده حتی با پای پیاده و دست خالی. به محض این که اجازهی بازگشت به میهنام را داشته باشم، لحظهای درنگ نخواهم کرد.»
نقشهی اراضی فلسطینینشین و یهودینشین در مقاطع مختلف سدهی گذشته
اسرائیل شدیدا مخالف حق بازگشت فلسطینیها است. استدلال این است که در صورت بازگشت فلسطینیها هویت یهودی کشور اسرائیل از بین میرود. در پس این استدلال این نگرانی وجود دارد که با بازگشت احتمالی صدها هزار فلسطینی که بهطور سنتی زاد و ولد هم در میانشان بالاست، اسرائیلیها در زمانی کوتاه به اقلیتی در کشور خودشان بدل میشوند.
بدبینی و سوءظن شدیدی میان دو طرف حاکم است. ادریس نیز همزیستی مسالمـتآمیز میان اسرائیلیها و فلسطینیها را به ویژه تا زمانی که اسرائیل حق فلسطینیها را به رسمیت نشناسد، دشوار میداند:
«موضوع این نیست که اسرائیلیها مثلا باید به دریا ریخته شوند، بلکه مسئله این است که ما ساکنان فلسطین بودهایم و آنها آمدهاند و میهن ما را اشغال کردهاند.»
آلیا اشک را از گوشهی چشمهایش پاک میکند و میگوید:
«هیچکس نمیتواند میهن خود را فراموش کند.»
آلیای ۷۲ ساله میداند که شاید میهن مورد علاقهاش را دیگر نتواند ببیند، اما حاضر هم نیست که رویای خود را رها کند، آخر هنوز هم برای او پذیرفتنی نیست که به اینجایی که هست، یعنی به لبنان تعلق دارد.
بخش نخست: اسرائیل از روزنهی عدسی دیوید روبینگر بخش دوم: بنیانگذاری اسرائیل، تجربهای ناتمام
|
نظرهای خوانندگان
براي من اين سوال هست كه فلسطيني ها از روي بي عرضگي خودشون اين بلا سرشون اومده حالا تقصيرش رو گردن ديگران مي اندازند. يكي نيست به اينا بگه اول مشكل بين خودتونو حل كنيد تا مشكل اصلي تون حل بشه
-- روح اله ، May 17, 2008 در ساعت 08:26 PMبااین حساب هیچ ایرانی نبایدازحمله اعراب به ایران ناراحت باشه.ازبی عرضگی ماایرانیهابوده که چندقرن برماحکومت کردندوتاتوانستندکشتندوویران کردند.چنگیرخان مغول هم آنقدرهامردبدی نبوده!اگرقرارباشدهرکه قویتراست ضعیفترهاراتارومارکندفرق ماانسانهاباحیات وحش چیست؟
-- فاطمه احمدی ، May 18, 2008 در ساعت 08:26 PM