رادیو زمانه > خارج از سیاست > گزارش > وبلاگهای ایرانی، آزمون محدودیتهای حکومتی | ||
وبلاگهای ایرانی، آزمون محدودیتهای حکومتیبرگردان: بنفشه سرتیپیبا گردش در وبلاگهای ایرانی میتوان شاهد انتقادهای تند و غیرمنتظرهای بود؛ هم از سوی اصلاحطلبانی بود که دولت را به باد ناسزا میگیرند و هم از طرف اصولگرایانی که از عملکرد دولت حمایت میکنند. یکی از وبلاگنویسان محافظهکار، با استناد به تورم شدید در کشور که به اقشار متوسط جامعه فشار وارد میکند، میگوید: این تورم، دختران را وادار میکند برای حمایت از خانوادههایشان تنفروشی کنند. دیگرانی که خود را هوادار محمود احمدینژاد، رییسجمهوری ایران معرفی میکنند، فساد دولتی و بازداشتهای خودسرانه در این کشور را به شدت محکوم میکنند. نفر چهارم نیز در وبلاگ خود اعلام کرده است که آمارهای ارایه شده از سوی دولت تا حدود زیادی بیمعنی هستند. آنچه منجر به فیلتر شدن وبلاگها در ایران میشود، کاملاً قابل پیشبینی نیست. برخی از موضوعات مذهبی هم در وبلاگها به نظر غیر قابل قبول میرسند. دولت حتی یکی از وبلاگهای طرفدار سنت شیعی ازدواج موقت را که امری قانونی است و از آن به عنوان راهی برای ارضای جنسی جوانان بدون شکستن احکام مذهبی یاد میشود، تعطیل کرد. بر اساس مطالعات جدید مرکز مطالعاتی برکمن در دانشکده حقوق دانشگاه هاروارد آمریکا، فضای وبلاگنویسی در ایران، بازتاب زندگی غیرعادی، ناپایدار و گاه تکاندهنده در جمهوری اسلامی است. علاوه بر این، قوانین بیثبات و مبهم، مردم را به آزمون میزان محدودیتهای حاکمیت کشانده است.
به نظر میرسد مثل زنان ایرانی که کمکم روسریهای خود را عقب میزنند تا بدانند تا چه اندازه میتوانند موهایشان را بیرون بگذارند و یا کسانی که با مصرف الکل در خانههایشان، ممنوعیت نوشیدن آن را به سخره میگیرند، وبلاگنویسان هم آزمایش میکنند که تا چه حد میتوانند پیش بروند. برخی از آنها هم مثل سایر قانونشکنان، هزینه کارشان را میپردازند. گزارش سال ۲۰۰۴ دیدهبان حقوق بشر، حاکی است ۲۱ وبلاگنویس و افراد دیگری که برای پایگاههای خبری اینترنتی منتقد دولت کار میکردند، از سوی دولت ایران دستگیر و برخی از آنها شکنجه شدهاند. دیگر بازداشتهای پراکنده پس از آن هم، به مجازات زندان ختم شده است. پروژه مطالعاتی مرکز برکمن، توسط وزارت امور خارجه آمریکا تأمین بودجه شده است و بخشی از پروژه بزرگی درباره تأثیر ارتباطات رسانهای بر دموکراسی و دموکراتیزه کردن کشورهای متعدد است. محققان این پروژه از نرمافزارهای رایانهای برای تجزیه و تحلیل موضوعی بیش از شش هزار وبلاگ استفاده کردهاند تا به موضوعات رایجی که مردم ایران درباره آنها بحث میکنند، دست یابند. تیمهای تحقیقاتی متشکل از دانشجویان فارسیزبان، سپس، به مطالعه بیش از ۵۰۰ پست ارسالی این وبلاگها پرداختهاند.
محققان در عین حال برای دستیابی به تصویر بهتری از فضای وبلاگهای ایران، از نتایج یک تحقیق موازی درباره وبلاگهای توقیف شده در ۶۰ کشور جهان از جمله ایران استفاده کردهاند. دانشگاههای کانادا و بریتانیا نیز در این پروژه تحقیقاتی به مرکز برکمن کمک کردهاند. جمعبندی محققان این پروژه این بوده است که «با وجود تعقیبهای متعدد قضایی» بسیاری از ایرانیان توانستهاند از وبلاگها برای بیان «دیدگاههایشان و به چالش کشاندن ایدئولوژی حاکم بر جمهوری اسلامی» استفاده کنند. به عنوان مثال، این تحقیق نشان میدهد کمتر از یک چهارم از وبلاگهایی که به دنبال ایجاد تغییرات در ایران بودند و از جمله وبلاگهای نوشته شده توسط اتباع مقیم خارج، توقیف شدهاند. علاوه بر این، همه طیفهای اصولگرا، مباحث پرشوری درباره محمود احمدینژاد مطرح کردهاند. جان کلی، بنیانگذار مرکز تحلیلی مورنینگ ساید - یک شرکت مستقر در نیویورک و همکار در این مطالعه - میگوید: بحث درباره اعضای دولت و مباحث مربوط به امور اجتماعی در فضای وبلاگهای محافظهکاران و اصلاحطلبان ریشه کرده است. کلی که در کنار بروس اتلینگ، مدیر پروژه برکمن، نویسندگی این تحقیق را بر عهده داشته است، در ادامه میافزاید: ما نمیدانیم آیا دولت ایران نمیخواسته یا قادر به مسدود کردن این تعداد وبلاگ نبوده است. احتمالاً دولت به تعدادی از این پایگاهها اجازه فعالیت میدهد تا مشروعیت نظام زیر سؤال نرود.
طیفهای مختلف گروههای سیاسی هم از طریق وبلاگها به هم طعنه میزنند. یکی از بلاگرهای اصولگرا، اصلاحطلبان را به خاطر این که ادعا میکنند نگران مسایل اقتصادی هستند، مورد تمسخر قرار داده و نوشته است: در واقع، ماهیت اصلاحطلبان، تندروی است. حامیان اصلاحطلبان هم به خوبی در این خصوص واکنش نشان دادهاند. یک وبلاگنویس حامی اصلاحطلبان با نام وبلاگ «این حرفها» نوشته است: حتی اگر حمایت از سیاستمداران اصلاحطلب بیهوده باشد، از این که عقبنشینی کنیم و شاهد این باشیم که کشورمان به ویرانههای قرون وسطایی بازگردد، بهتر است. اگر چه به نظر میرسد حکومت ایران درباره این که چه وبلاگی را تعطیل کند، دست به انتخاب میزند، اما محققان معتقدند سیاست فیلترینگ این کشور و فنون آن هنوز نامشخص است. آقای کلی با وجودی که اتباع ایرانی مقیم خارج، دولت را متهم میکنند به وبلاگنویسان پول میدهد تا خط مشی احزاب را تبلیغ کنند، میگوید: احساس ما این است که دولت ایران در کل، وبلاگنویسی را بد نمیداند. آنچه آنها برای آن تلاش میکنند، تشویق جوانان مذهبی و گسترش تعداد اصولگرایان و طرفدارانشان در شبکههای اینترنتی است.
محققان میگویند بسیاری از مراکز مذهبی، از یک شبکه مشابه استفاده کرده و با یکدیگر مرتبط هستند. برای مثال در انتخابات ماه گذشته مجلس شورای اسلامی، بسیاری از وبلاگهای مذهبی از تصاویر کاندیداها و احمدینژاد برای ترغیب ایرانیان به رای دادن استفاده کردند. بسیاری از وبلاگهای مسدود شده، درباره موضوعات مختلفی از کدهای کامپیوتری گرفته تا اشعار اروتیک مطلب مینوشتند. مثلاً وبلاگ یکی از زنان ایرانی که درباره لذت کار در فضای آرام و مختلط با مردان سخن گفته بود، بسته شد. همانطور که وبلاگ یک شاعر که از کلمات توهینآمیز استفاده میکرد، مسدود شد. در نقشه وبلاگهای ایرانی در پروژه اینترنت و دموکراسی، هر یک از ستارههای حاضر در آسمان، نشان دهنده یک وبلاگ هستند که در فضایی مشترک در جهت تقسیم علایق با یکدیگر حرکت میکنند. وبلاگهای زرد و سبز نشاندهنده وبلاگهای سکولارها و اصلاحطلبان بوده و پراکندگی زنان و یا ایرانیان مقیم خارج در این بخش، بیشتر از سایر قسمتها است. نقاط قرمز و نارنجی هم نشاندهنده وبلاگهای مذهبیون و اصولگرایان است. مطالعه مرکز برکمن نشان میدهد بزرگترین گروه وبلاگنویس بعدی، بلاگرهای حامی شعر و ادبیات هستند. این تعداد وبلاگ با گرایش ادبی در بسیاری از کشورهای دنیا دور از ذهن است؛ اما در ایران نشاندهنده فرهنگی است که به شعر احترام میگذارد و کودکان آن با این آرزو بزرگ میشوند که روزی به یکی از شاعران بزرگ کشور بدل شوند؛ همانطوری که بسیاری از جوانان آمریکایی آینده خود را در ورزش جستجو میکنند. در این نقشه، وبسایت محمد خاتمی، رییس جمهور میانهرو سابق ایران تقریباً در وسط قرار دارد که نشاندهنده پرطرفدار بودن آن در میان اصلاحطلبان و اصولگرایان است. البته موقعیت وی بیشتر به سمت چپ نزدیک است و این مساله نشانگر تمایل بیشترش به سمت اصلاحطلبان است. مسعود دهنمکی، محافظهکاری که به «بسیج» برای تشکیل هسته حملات خونین به مخالفان نظام کمک کرد، در سالهای اخیر به یک مستندساز تبدل شده و بر مشکلات اجتماعی همچون روسپیگری متمرکز شده است. مهرانگیز کار، یک مخالف ایرانی که در بوستون آمریکا زندگی میکند و به طور غیرمستقیم در این پروژه همکاری داشته است، اعتقاد دارد وبلاگها در بلندمدت تغییراتی در چارچوبهای خاص ایجاد میکنند. وبلاگنویسان اجازه ندارند نظام اسلامی را زیر سؤال ببرند؛ اما نسبت به نویسندگان مقالات در روزنامهها و دیگر رسانهها از آزادی عمل بیشتری برخوردار هستند. مهرانگیز کار میگوید: این وبلاگها، بسیار تأثیرگذار هستند. آنها نه تنها درباره انتخابات و دموکراسی، بلکه درباره سینما، تاتر، هنر و ادبیات گفت و گو ایجاد میکنند. این زمینهها برای ایجاد تغییرات اجتماعی در ایران، بسیار مهم هستند. لینک مطلب در نیویورک تایمز گزارشِ مرکز مطالعاتی برکمن در دانشکده حقوق دانشگاه هاروارد آمریکا متن کامل مقاله بهصورتِ پیدیاف (۱.۷۷ مگابايت، ۶۸ صفحه) |
نظرهای خوانندگان
نکتهای که جواب سوال دربارهی سیاست فیلتر را میدهد را میتوان در درون جامعه هم پیدا کرد: روشی که در پیش گرفته شده است همان روشی است که در رابطه با مشروب، مواد مخدر، مطبوعات، حجاب، روابط آزاد جنسی و . . . به کار گرفته میشود. من با این مشکل وقتی برخورد کردم که میخواستم ممنوعیتهای جوانان را برای توریستهایی که به ایران میآیند توضیح بدهم.
-- مهیار ، Apr 10, 2008 در ساعت 09:24 PMدر حقیقت در ایران همهچیز آزاد هست و هم آزاد نیست. یعنی شما هر لباسی که بپوشی غیر از چادر امکان گیر دادن بهت هست و بستگی به این داره که خوششون بیاد که گیر بدن یا نه! و این باعث میشه که شما همیشه در یک ترس قرار داشته باشی. و این در مورد بقیهی موارد مثل وبلاگ و .... به همین روش انجام میشه. با هدف ایجاد فوبیا
این پژوهش، با این دامنه و عمق واقعاً قابل توجه است. بعید است انجام تحقیقی با این ابعاد از توان بودجه ای جز دولت های ذی نفع برآید.
این گزارش 68 صفحه ای پرتو جالبی به این پدیده ی پیچیده ی فضای مجازی فارسی (در سطح وبلاگ ها) می یفکند و این پدیده را در سطح محتوایی (و جالب تر از آن ارتباطی) تحلیل می کند. علاوه بر جذابیت موضوع گزارش، حاصل این پژوهش می تواند ماده ی پژوهش جامعه شناسی رسانه ای باشد . گزارش بعضی از پیش فرض ها را به پرسش می گیرد و برخی را نیز تأیید می کند.
اما در چند مورد به روش شناسی پژوهش ایراد وارد است:
اول اینکه، تقسیم بندی وبلاگ ها بر اساس گرایش سیاسی، تا حد زیادی می تواند سابجکتیو و مصادره ی به مطلوب باشد: مثلاً وبلاگ های سکولار بیشتر در مورد حقوق زنان می نویسند. خوب این جای تعجب ندارد. چون اگر در این مورد نمی نوشتند، شانس کمتری داشتند که به عنوان وبلاگ سکولار طبقه بندی شوند. نکته ی سؤال برانگیز دیگر، هم کاسه کردن "سکولارها" و "رفرمیست ها" است.
دیگر اینکه، در گزارش مؤسسه ی شیوه ی انتخاب حدود 500 وبلاگ از میان (به قول گزارش) حدود 60 هزار وبلاگی که مرتب آپدیت می شوند (و معلوم نیست این عدد از کجا آمده، چوند در جای دیگر آمار 200 هزار از منبع دیگری ذکر می شود) مشخص نشده است و این ظن را منتفی نمی کند که وبلاگ های بررسی شده از میان "معروف" ها انتخاب شده باشند و لذا بازنمایی درستی از پراکندگی عادت های وبلاگ نویسانه ایرانیان نباشند. شیوه ی نمونه گیری پژوهش (مانند هر پژوهش میدانی)، نکته ای کلیدی است که من پاسخ اش را در گزارش مرکز برکمن نیافتم.
به علاوه، با توجه به احتمال بایاس سوبژکتیو ارزیابان فارسی زبان، مشخص نشده که نتایج بر اساس چه درجه ای از هم آوایی این هفت نفر پژوهشگر فارسی زبان (در طی پنج ماه) تعیین شده اند. در این حین این پژوهش گران حدود 600 وبلاگ را خوانده اند. یعنی هر پژوهشگر حدود چهار روز وقت داشته تا در مورد یک وبلاگ اظهار نظر کند. این کاملاً وقت مناسبی به نظر می رسد. اما عدم تطبیق نتایج از اعتماد پذیری نتیجه می کاهد.
در هر حال، به نظرم این گزارش با وجود خلل هایش می تواند دیتای جامعه شناسی نادری باشد.
در کل خیلی جالب بود. هم از نظر روش و هم از نظر محتوا. مرسی
تصحیح: بررسی 600 وبلاگ در طی پنج ماه برای 7 نفر، به نتیجه ی 1.75 روز برای هر وبلاگ برای هر پژوهشگر منجر می شود نه 4 روز. خب، فرصت کمی تنگ تر شد و انتظار تبعاً پایین تر می آید.
-- فرهاد ، Apr 11, 2008 در ساعت 09:24 PM