رادیو زمانه > خارج از سیاست > انتخابات ۸۶ > با تحریم انتخابات چیزی درست نمیشود | ||
با تحریم انتخابات چیزی درست نمیشودسیدسراجالدین میردامادیدر ادامه سلسه مطالب با موضوع دموکراسی و انتخابات، موضوع تحریم آن را پی میگیریم. از علی افشاری فعال سیاسی و دانشجویی مقیم واشنگتن پرسیدم نظرش در مورد تحریم انتخابات چیست؟ آیا تحریم را در این شرائط مؤثر میداند؟ در خصوص انتخابات من موضع شخصی که دارم فارغ از دوگانه شرکت یا تحریم در این انتخابات است. من نظرم عدم شرکت و یک نوع سکوت انتخاباتی است و اساساً انتخابات را واجد هیچ ارزشی برای موضعگیری نمیدانم و معیارها و ملاکم هم اول دموکراسی و دوم هم فراهم نمودن امکانی برای بهبود وضعیت معیشتی مردم، توسعه اقتصادی و تقویت جامعه مدنی است.
بر اساس این ملاکها، انتخابات هیچ فضای مساعدی را فراهم نمیکند، لذا از درجه اهمیت ساقط است. تحریم آن هم به معنای تحریم فعال را هم فضای جامعه را مناسب نمیبینم که بشود یک سازماندهی را انجام داد و به شکل فعالانه ای تحریم را انجام داد و بر اساس نتایجی که به دست میآید بشود آن را به داخل و دنیا عرضه کرد و حرکت سیاسی را بعد از آن سازمان داد. همانطور که شما مطلع هستید با توجه به عملکردی که شورای نگهبان و هیأتهای اجرایی و نظارت بر انتخابات در ایران داشتند و تصمیمی که شخص آقای خامنهای به عنوان اصلیترین تصمیمگیر در هرم قدرت در ایران گرفتهاند، جدای از بحث فایدهمندی اساساً دیگه انتخابات به لحاظ امکانپذیری هم فرصتی برای تغییرات مؤثر در جامعه ایران فراهم نمی کند و رقابت در این انتخابات محدود شده صرفاً به گرایشات و جناحهای فعلی داخل اصولگرایان که قبلا به محافظهکاران یا جناح راست نظام مشهور بودند، حتی بعضا برخی از چهره های منتقد دولت در این جریان هم رد صلاحیت شده اند و عملاً شاهد یک شبه انتخابات یا انتصابات غیر مستقیم را شاهد هستیم که به نوعی اکثریت مجلس از قبل تعیین شده است. اما همانطور که اطلاع دارید بخشی از نیروهای اصلاحطلب از سوی شورای نگهبان تأیید صلاحیت شدهاند و در گذشته هم نشان داده شده که یک حد اقلی از پنجاه درصد مردم در انتخابات شرکت میکنند. در این حالت آیا فکر میکنید این انتخابات فاصله زیادی با یک انتخابات آزاد و رقابتی دارد؟ مسلماً فاصله زیادی با یک انتخابات آزاد و رقابتی دارد. یقیناً تأیید صلاحیت جمع محدودی از اصلاحطلبان که حد اکثر می توانند برای صد کرسی از دویست و نود کرسی رقابت بکنند نمیشود معادل انتخابات آزاد دانست. حتی در انتخابات دوم خرداد و مجلس ششم ما انتخابات آزاد به معنای واقعی کلمه نداشتیم، انتخابات نسبی بود. انتخابات آزاد به این معنا که همه گرایشات سیاسی جامعه حق مشارکت داشته باشند همانطور که شما شاهد هستید، نه تنها گرایشات مستقل امکان حضور نیافتهاند بلکه حتی چهرههای وابسته به حکومت هم سوابقی را در تأسیس نظام جمهوری اسلامی داشتهاند، بهخصوص در دوران بنیانگذار جمهوری اسلامی هم رد صلاحیت شدهاند. دو حزب مشخص سازمان مجاهدین انقلاب و جبهه مشارکت، عناصر اصلی ایشان در این انتخابات رد صلاحیت شدهاند. چهرههایی که ماندهاند مربوط به لایههای بسیار محافظهکار و میانهرو و چهرههای درجه دو و گمنام اصلاحطلبان حکومتی هم هستند که عموماً به اصلاحات انتخابمحور معتقدند و در درون حلقه خودیها قرار میگیرند بنابر این این انتخابات آزاد نیست. اما بحث اصلی من که گرایش اصلاح از درون حکومت را رد کردم و با آن مخالف هستم این است که اساساً انتخابات در ایران مؤثر نیست و با آن جابهجایی قدرتی صورت نمیگیرد، حتی اگر اصلاحطلبان هم حضور میداشتند و اکثریت مجلس را هم کسب میکردند، با توجه به تجربه مجلس ششم در عمل تغییری حاصل نمیشد و شورای نگهبان مصوبات را رد میکرد. این قدرت را هم قانون اساسی فعلی و ولی فقیه به شورای نگهبان داده است مسیر دموکراسی و توسعه سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ناگزیر از مسیری غیر از انتخابات میگذرد. بنابر این من به لحاظ استراتژی انتخابات کنونی را رد میکنم، منتها در سطح تاکتیک در مقاطعی ممکن است مورد توجه قرار بگیرد ولی حرکت اصلی، سازماندهی نیروهای جامعه مدنی و آن پایگاه اجتماعی تحولخواهی در جامعه است که از طریق اعتراضات خیابانی و به صحنه آوردن مردم و خلق فشار اجتماعی، زمینه را برای تغییرات ساختاری فراهم بکند. بهطور مشخص در انتخابات هشتمین دوره مجلس شورای اسلامی چنین چشماندازی وجود ندارد و اساساً نیروهای اصلی تحولخواه در جامعه استراتژی سکوت انتخاباتی و یا عبور بیتفاوت از این رویداد را در پیش گرفتهاند. اما دکتر جمشید اسدی استاد اقتصاد بینالملل در دانشگاه آمریکایی پاریس نظر متفاوتی دارد. از ایشان پرسیدم نظرشان در مورد تحریم انتخابات چیست و به چه دلیل ایشان با تحریم انتخابات مخالف است و چرا تحریم انتخابات در ایران را برای رسیدن به دموکراسی اقدامی بیفایده میداند؟ قبل از هر چیز وقتی بحث در مورد انتخابات مجلس هشتم در ایران است نباید فراموش کرد و نباید از باز گفتن این حقیقت باز ماند که بسیار تبعیض است و گزینش یسیار ناعادلانه و ناجوانمردانه است بهطوریکه بسیاری از شهروندان ایرانی از شرکت فعال در این انتخابات محروم هستند. جایی که نوادههای بنیانگذار جمهوری اسلامی مورد ستم هستند و نمی توانند شرکت آزادانه داشته باشند، میتوان حدس زد که چه سرنوشتی در انتظار بقیه شهروندان ایرانی که خارج از حلقه تنگ خواصی هستند که مد نظر سردمداران جمهوری اسلامی است. این حقیقتی است که باید گفت و تکرار کرد و به گوش ایرانیان و جهانیان رساند. اما در مقابل یک چنین ظلم و بیعدالتی که به مردم و شهروندان ایرانی میشود باید از خودمان بپرسیم آیا راه حل خوبی است که انتخابات مجلس را تحریم بکنیم و اندک شمار صندلی و کرسی که باقی مانده است برای یک صدای مخالف و یک صدای دگرگون آنرا هم در اختیار سرسختان و تنش افروزان واپسگرا گذاشت؟ من این را فکر نمیکنم درست باشد. بهویژه آنکه بسیاری از کسانیکه حکم تحریم میدهند هیچ پروژه خاصی برای فردای روز تحریم مطرح نمیکنند. من نمیدانم که مثلاً اگر تحریم کنند چند درصد مردم نباید پای صندوق رأی بروند تا کسانیکه حکم به تحریم دادهاند، مرحله بعدی خودشانرا اجرا بکنند. این را ما از اول انقلاب ندیده ایم در حالیکه هر وقت تغییر و تحولی هم در کشور شده است – هیچوقت که انتخابات در ایران آزاد نبوده است و محیط مناسبی برای رقایت سیاسی آزاد فراهم نبوده است - اما با وجود این هر وقتی که تغییر و تحول کوچکی هم در کشور صورت گرفته است، از طریق همین انتخابات نیم بند و نسبی بوده که صورت گرفته است. ما هیچوقت ندیدیم از تحریم و تنش افروزی نتیجهای دست مردم را گرفته باشد این درست به همین دلیل است که من فکر میکنم نباید این انتخابات را تحریم کرد. طرفداران تحریم معتقدند که شرکت در انتخاباتی که در بستر دموکراتیک و بهصورت آزاد و رقابتی انجام نمیشود نتیجه عملی دربر ندارد. بر فرض انتخابات مجلس ششم که انتخاباتی به نسبت آزاد و رقابتی بود و عدهای از نیروهای اصلاحطلب و آزادیخواه وارد مجلس شدند، اما عملا موانعی که شورای نگهبان بر سر راه مجلس ایجاد کرد و احکام حکومتی رهبری نظام نتیجه عملی را در بر نداشت. من با این فرمایش موافق نیستم. حکم حکومتی زمان ریاست جمهوری آقای خاتمی است و نه زمان ریاست جمهوری آقای محمود احمدینژاد. بهخاطر آنکه دلیلی برای استفاده از حکم حکومتی در زمان مجلس هفتم و ریاست جمهوری احمدی نژاد وجود ندارد. در ایران دعوا بین آزادیخواهان و واپسگرایان و اقتدارگرایان است. بدیهی است وقتی اصلاحطلبان و آزادیخواهان به اندازه ای که می توانند و پیش می روند حکم حکومتی داده می شود اینکه می گویند کاری نمی شود کرد حکم حکومتی نشانه آن بود که کاری انجام شده بود که بالاترین مقام اقتدارگرایان در ایران، آیتالله خامنهای حکم حکومتی دادهاند. در زمان آقای احمدینژاد که حضرت آیتالله خامنهای بهجز تشویقنامه نمیدهند. یعنی پس آنجا کاری شده که عکس العمل نشان دادهاند، اینجا کاری میشود که به سلیقه همان اقتدارگرایان و واپسگرایان است خوب حکم حکومتی نمیدهند. پس به نظر من این تحلیل نادرست است. از آنجاییکه نشریات در زمان آقای خاتمی باز شد البته خیلی فاصله داریم با دموکراسی که ایران لیاقتش را دارد و به آن بیشک خواهد رسید. اما به علت این حرکات بود که ارتجاع واکنش نشان داد و هر نه روز یکبار بحران ایجاد کرد اینکه میگویند کاری نمیشود کرد، مگر امروز هر نه روز یکبار بحران ایجاد میشود مگر امروز حکم حکومتی داده میشود؟ مگر امروز وزارت اطلاعات دنبال نشریه و گردن بریدن میرود؟ چون این کارها انجام شده بود و اینها به نفع دموکراسی بود. هرچند به اندک قدمی ارتجاع عکس العمل نشان داد من اصلاً موافق این صحبت نیستم که کاری نمیشود کرد اگر کاری نشده بود، در زمان اصلاحات – هرچند باز تکرار می کنم آن کارها ناکافی بود و باید بیشتر انجام بشود - اما به همین مقدار کمی هم که انجام شده بود دیدید ارتجاع چگونه عکسالعمل نشان داد. دیدید که از این برخوردها در زمان آقای احمدینژاد صورت بگیرد؟ هرگز زیرا کارهایی به نفع آزادی و اصلاحات صورت نمیگیرد در نتیجه ارتجاع هم دلیلی ندارد واکنش نشان بدهد و دستور بدهد و وزارت اطلاعات را فعال بکند. وقتی که وزیر فرهنگ کسی است که همخوانی دارد با وزارت اطلاعات چه دلیلی دارد فشاری که در زمان آقای دکتر مهاجرانی بر وزارت فرهنگ رفت الان هم برود اینها همه دلیل بر این است که اصلاحات اقدام به کارهایی کرده بود که ارتجاع عکسالعمل نشان داد. برخی معتقدند اصلاحطلبان باقی مانده در لیستهای اصلاحطلبان چه در لیست اعتماد ملی و چه در لیست ائتلاف اصلاحطلبان که در سراسر کشور وارد رقابت شده اند آن اعتقاد راسخ و ثابت قدم بودن را در دفاع از دیدگاههای اصلاحطلبانه و دفاع از آزادی و دموکراسی ندارند و کسانیکه رد صلاحیت شدند نیروهای اصیل و پیشرو بودند. آیا با این وصف آیا باز هم شما فکر میکنید که شرکت در انتخابات مفید و مؤثر خواهد بود؟ تشکر میکنم از این سئوال که به یک نکته کلیدی اشاره دارد. این که در کشور استبداد است این که در کشور ظلم میشود به حقوق شهروندی که شکی در آن نیست. این که اصلاحطلبان پیگیر و اصلاحطلبانی که اعتقاد بیشتری به آزادی در جامعه دارند بیشتر مورد گزینش و حذف شورای نگهبان قرار گرفتهاند، تأسفآور است، اما در عین حال طبیعی است با توجه به حاکمیت اقتدارگرایان در ایران ما که در این مورد شکی نداریم حتی اگر این اصلاحطلبان پیگیر هم طی شرایطی رد صلاحیت نمیشدند باز ما به این نتیجه نمیرسیدیم که در کشور دموکراسی برقرار است. صحبت بر سر این است حالا که در کشور دموکراسی برقرار نیست و رد صلاحیت صورت میگیرد همانطور که شما در سئوالتان نام بردید، مثل اصلاحطلبان پیگیر که رد صلاحیت میشوند و اصلاحطلبان ناپیگیر و که بسیار میانهروتر هستند. در خواستهای آزادیخواهانه مردم مورد تأیید قرار میگیرند اینها همه نشانه این است که اقتدارگرایی و استبداد بر کشور حاکم است. صورت مسئله که فرق نکرده است، پاسخ ما به این چیست؟ آیا با این مسئله با تحریم پاسخ میدهیم؟ یا با مشارکت به اندازهای که میدانیم، اما اگر تحریم راه حل مسئله نیست و تا حالا فایده نداده است اینهایی که میتوانند بروند به مجلس لااقل از این فضا استفاده کنیم تا مقداری جو را تغییر بدهیم. |