رادیو زمانه > خارج از سیاست > انتخابات ۸۶ > سایه سعید امامی بر فراز انتخابات | ||
سایه سعید امامی بر فراز انتخاباترضا شوقیحسین زمان در وبلاگش "کبوتر قاصد" در یادداشتی با این عنوان: "تاجزاده هشدار داد: روح سعید امامی بر فراز انتخابات" در مورد گزارشی که برخی سایتهای اصولگرا از جلسه جبهه مشارکت داده بودند، مینویسد: "معاون سياسی وزارت كشور در دوره اصلاحات در گفت وگو با خبرنگار نوروز درباره گزارش سايت الف از جلسه انتخاباتی شورای مركزی جبهه مشاركت گفت: اگر فرض را بر صحت اين گزارش بگذاريم آقای توكلی بايد توضيح دهد چگونه به اين گزارش دست يافته و چرا آن را منتشر كرده است. در واقع او يا از طريق افراد نفوذی در شورای مركزی جبهه و يا با شنود به آن دست يافته است كه اعمال هر دو روش برای احزاب رقيب غيراخلاقی و غيرقانونی است. تاجزاده افزود: نكته قابل توجه ديگر اين است كه به فرض دسترسی آقای توكلی به شنود، چرا سايت وی اين گزارش را منتشر كرده تا غيرمستقيم اعلام كند كه ما جلسات مشاركت را شنود میكنيم يا افراد نفوذی در آن داريم. به گفته تاجزاده اين روش ما را به ياد شيوههای سعيد امامی میاندازد و بيانگر آن است كه اصولگراها دنبال كسب قدرت به هر قيمت حتی با بهرهبرداری از روشهای غيرقانونی و غيراخلاقی هستند و ادامه داد: اگر هم گزارش دروغ باشد اتهامات بيشتری متوجه آقای توكلی میشود كه بايد پاسخگو باشد. عضو شورای مركزی جبهه مشاركت با اظهار تاسف از عملكرد اصولگراها در نازل كردن شيوههای رقابتهای سياسی در ايران گفت: با وجود چنين روشهايی آقايان منشور اخلاقی تهيه میكنند كه بايد به آنان گفت منشور اخلاقی پيشكش. رسماً اعلام نكنيد جلسات حزب رقيب خود را شنود میكنيد. وی افزود: در آمريكا كه آن را نظامی غيراخلاقی میخوانند واترگيت منجر به استعفای نيكسون از رياست جمهوری شد. ولی در ايران رفتار مشابه نشانه قدرت جريانی تلقی میشود كه خود را اصولگرا و طرفدار مردمسالاری دينی میخواند. در حالی كه اين روشها «ماكياوليسم اسلامی» است نه اصولگرايی. به همين علت هيچ يك از اصولگراها به اقدام مذكور انتقاد نكرد. سرپرست وزارت كشور در دولت خاتمی با اشاره به اظهارات اخير سخنگوی شورای نگهبان منبی بر اينكه تحصن نمايندگان مجلس ششم دليل ردصلاحيت آنان بوده است، گفت اين نخستين بار است كه آقای كدخدايی رسماً اعلام میكند كه شركت در تحصن چهار سال پيش عليه ردصلاحيت فلهای داوطلبان انتخابات مجلس هفتم دليل نقض حقوق شهروندی و محروم شدن متحصنين از شركت در انتخابات است و به اين ترتيب غيرمستقيم اقرار كرد كه مشكل عزيزان ردصلاحيت شده كنونی عدم اعتقاد و عدم التزام به اسلام، انقلاب اسلامی، نظام جمهوری اسلامی ايران و قانون اساسی نبوده و نيست بلكه اعتراض آنان به اقدام غيرقانونی و ساختارشكن آقای جنتی و دوستانش كه میخواهند «جمهوری اسلامی» را به «حكومت اسلامی» تبديل كنند، دليل اصلی ردصلاحيت شدن داوطلبان است. عضو شورای مركزی مجاهدين انقلاب اسلامی در ادامه گفت: اين اعتراف به تنهايی ثابت میكند كه ملاك هيأتهای اجرايی منتخب دولت نهم و هيأت نظارت شورای نگهبان در رسيدگی به صلاحيت داوطلبان، قانون نبوده است بلكه ديدگاههای متفاوت داوطلبان با مواضع اعضای شورای نگهبان و اعتراض آنان به اقدام غيرقانونی آن نهاد بوده است. رييس اسبق ستاد انتخابات كشور در خصوص اين ادعا كه چشم اميد اصلاحطلبان به آقای جنتی است گفت: آقای جنتی اساساً به انتخابات آزاد اعتقاد ندارد كه بخواهد انتخابات را رقابتی كند. اساساً خود او متهم رديف اول ردصلاحيتها و نقض حقوق شهروندان در انتخابات گوناگون به خصوص در انتخابات مجلس ششم و هفتم است. وی گفت چشم اميد اصلاحطلبان به لطف خداوند و حمايتهاي مردمی است كه حد بالای احتمال رأی آوردن آنها موجب نگرانی اصولگراها از صدر تا ذيل شده است. معاون سياسی وزارت كشور در دولت اصلاحات افزود: در اين فضا آقای فلاحيان مدعي میشود كه پروژه قتلهای زنجيرهای نه در دوره وزارت او، بلكه در دولت اصلاحات شكل گرفت. آقای شمقدری عليه اصحاب هنر و سينما بيانيه تند و تيز صادر میكند. وزير ارشاد اولين خطا را در هر سايتی را مساوی با توقيف آن می خواند. بعضی فرماندهان نظامی تمام قد به سود يك جناح سياسی وارد صحنه شدهاند و صدا و سيما همچنان به يك جانبهنگری و دروغ پراكنی عليه اصلاحطلبان مشغول است. با وجود اين اقدامهای غيرقانونی يا غيراخلاقی و به رغم رد صلاحيت فلهای داوطلبان، بعضی اصولگراها انتخابات مجلس هشتم را كه تاكنون تكليف بيش از دويست كرسی آن مشخص شده است، رقابتی ترين و سالمترين انتخابات ايران و منطقه می خوانند و وزارت اطلاعات اطلاعيه میدهد با كسانی كه به سلامت انتخابات انتقاد كنند، برخورد خواهد شد. آرش بهمنی سردبیر هفته نامه گیلان بهتر در وبلاگ "مرثیههای خاک" در یادداشتی تحت عنوان"پس از چه باید کرد، چه باید کرد؟" به تحلیل وضعیت انتخابات میپردازد و مینویسد: بهمنی انواع تحول خواهی در ایران را اینگونه بر میشمارد: الف- نیروهایی که به ادامه راه کنونی که از سوی بعضی از احزاب اصلاح طلب – مشارکت وسازمان مجاهدین – دنبال میشود، معتقدند. او در ادامه می نویسد باید به روشنی دانست که نسبت هر گروه، با سیستم سیاسی موجود چیست: نحوه عمل دولت نهم و برخورد با فعالان سیاسی، دانشجویی، زنان، مطبوعات و... عده بسیاری را دچار ناامیدی و انفعال کرده است. اولین نکته برای آنان که در پی فعالیت سیاسی هستند آن است که باید در نظر داشته باشند فعالیت سیاسی و تلاش برای رسیدن به دموکراسی، آزادی و حقوق بشر هزینهبردار خواهد بود. البته این سخن بدین معنا نیست که در پی فعالیتهای هزینهزا باشیم. متاسفانه هنوز عدهای رادیکالیسم را در دادن شعارهای تند – و گاها توهینآمیز – و شکستن شیشه و ... میدانند. در حالیکه در ادبیات سیاسی امروز دنیا، مطلقاً اینگونه نیست. هنر یک کنشگر سیاسی باید این باشد که با صرف هزینهها و خشونت کمتر، به مطلوبترین نتیجه ممکن برسد. آنگونه که زمانی علیرضا علویتبار بیان کرده بود" باید در هدف انقلابی بود و در روش صلاحطلب." نویسنده مرثیههای خاک معتقد است باید دانست که در آینده چه میخواهیم بکنیم.او همچنین توافق بر سر اهداف را ضروری میبیند: مساله دیگر، توافق حداقلی بر سر اهداف است. کنشگران سیاسی باید بر سر اهداف توافقی حداقلی داشته باشند. تا زمانی که هدفها – شامل هدفهای کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت – مشخص نباشد، امکان رسیدن به توافق میسر نخواهد بود. باید هدفها مشخص باشد تا هم چون دیگر ادوار تاریخی – برای مثال جنبش دوم خرداد – پنبه ائتلافها ناگهان رشته نشود. ضمن آن که عدم توافق بر روی اهداف – و همچنین روشها به صورت حداقلی – باعث میشود که کنشهای هر گروه، کنش های گروه دیگر را خنثی کند." پدرام سهرابلو در وبلاگ "سر سویدا" در مطلبی با عنوان" رفتار شناسی انتخاباتی اقتدارگرایان؛ پیش فرضها و احتمالات" مینویسد: حتی اگر كليت تحليل فوق را صائب ندانيم اما بدون ترديد رفتارهای انتخاباتی در هر مقطع زمانی ارتباط وثيق با شرايط و زمينه های اجتماعی و سياسی دارند و مطمئناً در زمينه اجتماعی انتخابات رياست جمهوری، عملكرد و كارنامه اجرايی اصلاحطلبان در قوه مجريه و مقننه نقش غيرقابل انكاری داشته است. اما نبايد از نظر دور داشت كه برداشت عمومی از يك پديده، از صافی علايق و انتظارات يكايك شهروندان میگذرد و در اين ميان توجه به مطالبات و انتظارات مردم از اصلاحطلبان در تشخيص دلايل رويگردانی عمومي و «قهر انتخاباتی» مثمرثمر خواهد بود. اقبال عمومی مردم به منش و انديشهای كه اندكی پس از انتخابات دوم خرداد سال ۱۳۷۶ اصلاحطلب ناميده شد، برخاسته از علل و عوامل متعددی بود كه از زوايای مختلف توسط كارشناسان و تحليلگران مورد ارزيابی و مداقه قرار گرفته است اما مجموعاً آميزهای از انتظارات و مطالبات سياسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی بعضاً متضاد و متعارض در برگزيدن سيد محمد خاتمی و هواداران وی موثر بودند. اما همين تكثر و تضاد انگيزهها و مطالبات عمومی از اصلاحطلبان، همراه با مواردي كه ذكر و تفصيل آنها از دايره نوشتار حاضر خارج است، درصد قابل توجهی از صاحبان حق رای را به اين نتيجه رساند كه فايدهای بر مشاركت آنها در سياست و حضور در پای صندوقهای رای مترتب نيست. اين فضای رخوت و سرخوردگی سياسی يكی از علل نتايج انتخابات اخير رياست جمهوری بوده است. اگر بپذيريم كه «سياست گريزی» منفعلانه، از آفات استقرار دموكراسی و يكی از ابزارهای سودمند اقتدارگرايان برای تثبيت موقعيت خود در ساختار قدرت است، آنگاه اولين و در عين حال مهمترين گام در راه پيشبرد مردمسالاری و حاكميت مردم، تشويق و ترغيب افراد به سياستورزی با تكيه بر آگاهیهای ضروری است." سهرابلو پس از تحلیل رویگردانی مردم از اصلاحطالبان به ذکر پیشنهاداتی میپردازد: حال آنكه نيروهای اقتدارگرا اساساً خود هيچ تفكيكی ميان امور سياسی و غيرسياسی قائل نيستند و اين خود معطوف به نگاه آنها به «قدرت» به مثابه محور و هدف سياست ورزی است. چنانكه شيوه برخورد و نوع واكنش دولت به اعتراضات صنفی معلمان و كارگران و تقاضاهای بعضاً غيرسياسی دانشگاهيان و فعالان حقوق زنان در اين خصوص قابل تامل است. اگرچه نوع و شيوه مواجهه مسوولان دولتی با مطالبات غيرسياسی صنوف مختلف، احتمالاً بسياری از اعضا و فعالان و هواداران تشكلهای صنفی را به اين نتيجه رسانده است كه دوری از سياست در شرايط موجود، راهبرد قابل قبول و كارآمدی برای پيشبرد و پيگيری مطالبات صنفی نيست، اما وظيفه احزاب و گروههای اصلاحطلب در اين مقطع حساس، ايجاد ارتباط و تعامل با اصناف و توجيه ضرورت حضور آنها در عرصه سياسی به منظور توفيق در تعقيب مطالبات صنفی است. بايد به اين نكته اساسی وقوف يافت كه تحقق تمامی مطالبات انباشته شده از رهگذر تحقق شرايط دموكراتيك ميگذرد و شعار «دوری از قدرت» نه تنها گرهای از مشكلات نمیگشايد بلكه فضای مناسبی برای سركوب تقاضاها و مطالبات عمومی تدارك مینمايد. ايجاد ارتباط فعال با گروه ها و اصناف میتواند در چارچوب فعال نمودن شاخهها و كميتههای مربوطه در احزاب صورت پذيرد. اين تعاملات و ارتباطات بستر مساعدی برای نزديكی ديدگاههای فعالان حزبی و صنفی و دانشگاهی ايجاد ميكند و احتمال شناسايی نقاط اشتراك در اهداف و برنامهها و ارائه يك جمعبندی قابل قبول و جامع از عوامل دخيل در شكل گيری شرايط موجود و راههای برون رفت از آن را افزايش میدهد. با توجه به حجم روبه ازدياد نارضايتیهای اقتصادی عموم مردم از دولت و مجلس همسو و اشتياق عمومی به بازگشت به مناسبات و سياستهای اصلاحطلبانه، ظرفيتها و امكانات حايز اهميتی در نزديكی و همگرايی ميان لايههای سياسی و اجتماعی وجود دارد و به نظر میرسد بسيج امكانات در اين مورد و اعلام حمايت احزاب از مطالبات و اعتراضات صنوف مختلف و كاناليزه كردن و تلفيق نيازها و علايق موجود بر توانمندیهای اصلاحطلبان در پشت سر گذاشتن رقيب موثر باشد." نویسنده وبلاگ سر سویدا، تدوین منشور اصلاحطلبی را ضروری میداند و خود تعدادی از شاخص های آن را برمیشمارد: محمد دادفر نامزد ردصلاحیت شده حوزه انتخابی بوشهر، گناوه و دیلم در مطلبی در وبلاگش "مشق "در مطلبی با عنوان "حزب اعتماد ملی ۱۶۰ کاندیدا دارد" مینویسد: خبر خوشحال کنندهای بود.از اینکه حزب اعتماد ملی میتواند در بیش از ۱۶۰ حوزه رقابت کند احساس خوبی دارم. اگر غیر از این بود واقعاً برای این حزب و قائم مقامش باید غمناک میشدم. این دو شخص شریف در خلال یک سال گذشته برای گرفتن این "تاییدات" زحمت زیادی متقبل شده بودند. رفتاری که اینان با دوستان سابقشان کردند تا دوستان لاحق پیدا کنند از عهده هر کسی برنمیآمد.برای گرفتن این تاییدات، آقای کروبی مجبور شد علیه مجلسی که خود چهار سال رئیسش بود و دوست همانندش آقای محتشمی هم چهار سال ریاست بزرگترین فراکسیوناش را داشت، موضع سخت بگیرد و گاهی آن مجلس را به افتضاحی مانند کند. احتمالا تنهاً عَلَمی که در این دوره از باقیمانده اصلاحطلبان برپا میشود علم آقای کروبی و منتجبنیا و... میباشد که با حذف تندروها و افراطیها معلوم میشود چند نفر زیر این علم سینه خواهند زد! من معتقدم برای ترویج فرهنگ تحزب باید به حزب اعتماد ملی کمک کرد و کمک به این حزب هم این است که کاندیداهای آن ها فقط زیر پرچم حزب خودشان به رقابت انتخاباتی بپردازند، همانگونه که آقای کروبی بارها بر این استغنای خود از دیگران تاکید کردهاند. ائتلاف همانگونه که من بارها نوشتهام باعث و بانی هدر رفتن نیروها و فرصتهاست و مخدر است. حمایت تابلودار از کاندیداهای حزب اعتماد ملی ضربه دیگری به فرهنگ تحزب در ایران است. بگذاریم برای یک بار هم که شده برابر برنامههای آقای کروبی، یک حزب و نه یک ائتلاف وارد انتخابات شود و نتیجه بگیرد." نویسنده وبلاگ "منتقد ارتباطات" در پستی با عنوان "ابلاغ بخشنامه غير قانونی در خصوص تبليغات انتخاباتی احزاب و گروهها "مینویسد: بر اساس ماده ۴۶ آيين نامه انتخابات مجلس شورای اسلامی مصوب ۲۱/۹/۱۳۷۸ هيأت وزيران «نصب هرگونه آثار تبليغاتی به صورت پلاكارد توسط اقشار، گروهها، احزاب و جمعيتها به شرطی مجاز است كه فقط در جهت تشويق وترغيب شركت مردم در انتخابات باشد و ذكری از اسامی نامزد يا نامزدهای خاصی نداشته باشد» به اين ترتيب در آييننامه انتخابات مجلس شورای اسلامی كه از بخشنامه بالاتر میباشد هيچ محدوديت زمانی برای تبليغات انتخاباتی و غيرانتخاباتی حزبی و گروهی قائل نشده است ولی به يكباره وزارت كشور با بخشنامهای، رويهای را دارد باب میسازد كه بر اساس آن؛ از اين به بعد، تبليغات احزاب و گروههای سياسی باید فقط با اجازه و نظارت دولت و آنهم در محلهای تعيين شده توسط شهرداریها! انجام شود. به اين ترتيب تحديد آزادی تبليغاتی احزاب و گروه های سياسی توسط بخشنامه [و نه حتی آييننامه هيأت وزيران] به بهانه انتخابات مجلس، بر خلاف نص صريح قانون اساسي بوده و اين امر تنها در حيطه وظايف قانونگذار میباشد. حال چگونه وزارت كشور برای خود اين حق را قائل شده است كه حقوق اساسی شهروندان را كه در قالب احزاب و گروههای سياسی متجلی میشود، محدود سازد؟" مرتبط: |
نظرهای خوانندگان
هميشه قبل از انتخاباتها اصلاح طلبان نياز مند امثال سعيد امامي و ببخشد (مصطفي كاظمي)! و سعيد عسگر ميشن!
-- ميم نقطه ، Feb 28, 2008 در ساعت 04:49 PMالبته ديگه زهراي كاظمي نيست پول بده به اوباش براي آشوب!