رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۹ اسفند ۱۳۸۶
وبلاگستان و انتخابات

یک کرسی هم یک کرسی است

رضا شوقی

وبلاگ‌نویسان هم چنان با استفاده از فضای باز وبلاگی به اظهار‌نظر در مورد انتخابات پیش روی مجلس شورای اسلامی می‌پردازند. طیف اظهار‌نظرها اما بسیار گسترده است. در یک سر این طیف بلاگرهایی قرار دارند که شورای نگهبان را به خاطر تسامح فراوانش در حال خروج از اصول می‌دانند و در سر دیگر طیف بلاگر‌هایی قرار دارند که اصلاح‌طلبان را تنها امید برای نجات کشور می‌دانند.

حسین مرعشی در وبلاگشمی‌گوید که معتقد است موضع اصلاح‌طلبان نسبت به گذشته، نزد مردم تقویت شده است. او که رییس ستاد ائتلاف اصلاح‌طلبان تهران بزرگ است در اشاره به اظهارات بادامچیان در مناظره با زیبا‌کلام که گفته بود آیا قبول دارید که قاچاقچی، سارق و فاسد نباید به مجلس بیایند، می‌گوید:
"‌اما آیا قرار است که یک جمع معدودی بنشینند و تصمیم بگیرند که سارق به مجلس نیاید یا مردم هم به اندازه شما قدرت تشخیص دارند که چه کسی سارق است و چه کسی نیست؟"

سخنگوی حزب کارگزاران سازندگی با بیان این‌که امروز دغدغه‌برخی افراد ناصالح به ابزاری تبدیل شده که سلیقه‌های جناحی نیز بر آن سوار شده است می‌گوید:
"با این ابزار، مانع حضور بسیاری از باسابقه‌ها که سلیقه‌های مختلف دارند، می‌‌شوند. اما ما هم دغدغه‌ای داریم و دغدغه‌ی ما کفایت است."

مرعشی می‌نویسد:
"از دوستانی که توصیه ما را پذیرفتند و وارد عرصه ی انتخابات شدند، شرمنده‌ایم و هیچ پاسخی نداریم بدهیم که چرا صلاحیت‌شان رد شده است."

سخنگوی حزب کارگزاران می‌افزاید:
"کسی که ۱۰ سال معاون امنیتی یک استان بوده، صلاحیتش احراز نشده؛ پس صلاحیت چه کسی باید احراز شود. در چنین شرایطی افراد با کفایتی که سیاسی نیستند و هیچ رابطه‌ای با گروه‌های مختلف ندارند چطور جرات کنند که وارد عرصه شوند؟"

مرعشی با تاکید بر اینکه اعمال سلیقه‌های سیاسی و محدود کردن دایره انتخاب مردم، بی‌کفایتی را ایجاد می‌کند تصریح کرده است:
"بارها در تاریخ ایران رخ داده که تحت تاثیر ظرفیت کم مسوولان، کشور از افراد استخوان‌دار خالی شده و لطمه دیده است."

وی ادامه می‌دهد :
"مجلس ششم که اینقدر به نظر شما رادیکال بود چه کرد، این مجلس پس از پایان دوره‌اش، قدرت را به دست گروه دیگری داد."

رییس ستاد ائتلاف اصلاح‌طلبان تهران بزرگ با بیان این که در قانون انتخابات چیزی به نام عدم احراز‌صلاحیت نداریم می‌نویسد:
"صلاحیت فرد یا احراز می‌‌شود یا رد می‌‌شود و رد‌صلاحیت باید متکی بر گزارش نهادهای چهارگانه باشد و به عنوان مثال وزارت اطلاعات بنویسد که این فرد گروهکی است. اما آنچه که امروز به آن عمل می ‌شود کاملاً با قانون اساسی مغایر است. هم‌اکنون افرادی را به عنوان تحقیق محلی می‌فرستند و می‌پرسند که به نماز جمعه می‌‌روید یا نه، یا سوال کرده‌اند که نظر شما راجع به سخنرانی آقای احمدی‌‌نژاد در کلمبیا چیست؟ این سوال‌ها چه ربطی به تایید صلاحیت دارند‌؟ ما هیچ چیز غیر از قانون مطالبه نمی‌‌کنیم."

مرعشی در مورد گزینه عدم شرکت در انتخابات می‌گوید:
"حتماً در سیاست پروسه‌ای هم به نام قهر و عدم شرکت وجود دارد و همیشه همه‌ی برگ‌ها حکم نمی‌‌کند که شرکت کنید، اما وقتی باید از این اهرم استفاده کنیم که منجر به هدف بهتری شود.

الان تشخیص ما این است که یک گروهی بدشان نمی ‌آید که اصلاح‌طلبان ایران را به اپوزیسون خارج از کشور تبدیل کنند و بفرستند به بایگانی تاریخ."

مرعشی می‌افزاید:
"فکر نمی‌‌کردیم که با این حد از بی‌‌مهری و جفا روبرو شویم در عین حال هنوز هم می‌‌دانیم که یک کرسی هم یک کرسی است. ممکن است در کشور جابجایی‌‌ای رخ دهد که بتوانیم تاثیرگذاری فراتر از اقلیت را هم داشته باشیم. سیاست در مبارزه است و اگر به ما تشر زدند و خواستند با رجزخوانی به گوشه برانند ما نباید خودمان به گوشه برویم و فکر نمی‌‌کنم کنار رفتن به نفع کشور باشد و در آینده به ضرر همه تمام می‌شود."

وی خاطر نشان کرده است: "‌در انتخابات گذشته نه اصلاح‌طلبان پیروز شدند و نه اصولگرایان."

مرعشی در مورد عدم همراهی مردم با اصلاح‌طلبان نوشته:
"مجلس ششم نیز تحصنی انجام داد که عقیده سیاسی جامعه با آن همراهی نکرد اما در مشروطه مدرس یک نفره تحصن می‌‌کرد و بازار تهران تعطیل می‌‌شد."

رییس ستاد ائتلاف اصلاح‌‌طلبان تهران بزرگ با بیان این که ما در انتخابات مجلس هفتم دچار یک استراتژی متضاد شدیم، می‌نویسد: گروهی از ما به طرف تحصن حرکت کردند و گروهی وارد عرصه‌انتخابات شدند و یکی از نمایندگان کرمان استراتژی متضاد را برای خودش گرفت به طوری که در مجلس ششم استعفا داد اما وارد عرصه انتخابات مجلس هفتم شد.
مرعشی یادآور شده است: "در انتخابات ریاست‌جمهوری نهم ما از تعدد کاندیداها ضربه خوردیم."

***

مرتضی رضایی که برای روزنامه‌ها و سایت‌های مختلف اصول‌گرایان مطلب می‌نویسد در وبلاگش "مشق شب"در یادداشتی با عنوان "نظارت استصوابی مقدمه شایسته‌سالاری است" عملکرد اصلاح‌طلبان در جریان انتخابات را اینگونه توصیف می‌کند:
"با اعلام بررسی صلاحیت‌ها مرحله‌ای دیگر از تحولات انتخاباتی در حال شکل‌گیری است. تکیه بر شعار اعتدال و میانه‌روی، تغییر موضع از حالت اپوزیسیون نظام به منتقد، ناکارآمد نشان دادن دولت نهم، اختلاف افکنی بین اصولگرایان، القای وجود شرایط بحرانی و ویژه در کشور و بزرگ‌نمایی تهدید خارجی، تشدید جنگ روانی درباره تورم و گرانی،ایجاد شبهه در مورد سلامت انتخابات، تاکید بر لزوم استفاده از ناظران بین‌المللی، ساماندهی هجمه به شورای نگهبان و... بخش کوچکی از شگردهای جریان های تندرو است که با اشاره و تایید شبکه های قدرت و ثروت در حال اجرا است.

در این میان هجوم سنگین به شورای نگهبان از اهمیتی چشمگیر برخوردار است و به رغم تصریح قانون اساسی و تاکید مقام معظم رهبری مبنی بر حفظ شأن و جایگاه آن، رسانه‌های وابسته به یک طیف سیاسی و برخی چهره‌های برجسته آن ها می کوشند صلاحیت‌های حقوقی و اختیارات قانونی این شورا به ویژه در امر نظارت استصوابی را به چالش کشند. یکی از ابزارهای روانی این گروه برای پیشبرد اهداف خود، القای رویارویی مردم با شورای نگهبان است که با تعبیراتی مانند "‌حق احراز صلاحیت‌ها با مردم است"، "میزان، مردم هستند نه شورای نگهبان"، مردم قیم نمی‌خواهند و خودشان صالح را از غیر‌صالح تشخیص می‌دهند" و ... پیگیری می‌شود؛ غافل از این که بسیاری از ادعاهای آنها اگرچه فریبنده اما واضح‌البطلان است."

رضائیان کار تشخیص صالح از ناصالح را برای مردم کاری غیر‌ممکن می‌داند:
"تشخیص صالح از ناصالح در ابعاد کلان، هرگز برای توده مردم بدون برخورداری از امکانات خاص امکان‌پذیر نیست و از باب مشت نمونه خروار، برای انتخاب ۳۰ نفر نماینده تهران، اگر بیش از هزار نفر کاندیدا شوند، مردم عادی و حتی خواص جامعه نمی‌توانند در بلبشوی تبلیغاتی و فضاسازی‌های رسانه‌ای صلاحیت آنها را احراز کنند و تشخیص دهند که یک نامزد نمایندگی از صلاحیت‌های اولیه مانند وفاداری به انقلاب و نظام و پاک بودن از مفاسد مالی اخلاقی و ... برخوردارند؟!

به نظر می‌رسد هجمه‌کنندگان به شورای نگهبان می‌کوشند در مرحله نخست این شورا را از اعمال نظارت دقیق بر انتخابات برحذر دارند تا راه برای ورود عناصر ناصالح به مجلس هموار شود و در صورت ناکامی در این هدف، برای کاهش مشارکت مردم زمینه‌چینی کنند. از سوی دیگر با مظلوم‌نمایی از طریق تبلیغات و القای این نکته که شورای نگهبان با تصمیم‌گیری‌های جناحی خویش، به صورت ناعادلانه و سلیقه‌ای کاندیداهای یک جناح خاص را در سطحی گسترده حذف کرده است، یک سرمایه اجتماعی برای فعالیت‌های خود فراهم کنند."

این روزنامه‌نگار اصولگرا در ادامه به بررسی دلایل حقوقی مشروعیت عملکرد شورای نگهبان پرداخته و پس از آن ادعا می‌کند که نظارت استصوابی مقدمه شایسته‌سالاری است:

"نکته قابل توجه این که طرح شعار شایسته‌سالاری در سال‌های اخیر توسط کسانی که اکنون پرچمدار مخالفت با نظارت استصوابی هستند دقیقاً به مفهوم اعمال نظارت استصوابی در گماردن افراد به مسوولیت‌های مختلف بود. اگر نظارتی که صواب را از ناصواب جدا کند در کار نباشد چگونه می‌توان به صلاحیت افراد پی برد و شایسته‌سالاری را تحقق بخشید؟! نظارت استصوابی کاری است که جناحی خاص در زمان تصدی دولت مدعی بود که در کلیه انتخاب‌ها و انتصاب‌های خود، آن را اعمال می‌‌کند و در عین حال حاضر نیست این حق را برای شورای نگهبان - آن هم در مورد قانونگذاری کشور- قایل شود و د‌رنتیجه باید به این سوال پاسخ دهد که به هر حال شایسته‌سالاری آری یا نه؟!"

***

آرش بهمنی سردبیر هفته‌نامه گیلان بهتر در وبلاگش "مرثیه‌های خاک"در یادداشتی تحت عنوان چه باید کرد می‌نویسد:
"‌شاید زمانی که لنین، رهبر انقلاب روسیه رساله معروف «چه باید کرد» خود را می‌نوشت هرگز تصور نمی‌کرد که این سوال تا این حد همگانی شود و روزی در نقطه‌ای دیگر از جهان، این مساله این چنین مطرح شود و همه با گفتن جمله «چه باید کرد» در پی پاسخی برای آن باشند. اما هر چقدر که لنین در رساله خود پاسخ‌های شفاف به سوالات داد و بعدها نیز آنها ر‌ا به کار بست، امروزه اصلاح‌طلبان و جریان اصلاح‌طلبی، سرگشته و حیران سوال را می‌پرسند و در پاسخش تنها هذیان می‌گویند."

بهمنی سپس سعی می‌کند بگوید چه باید کرد:
"آنچه اصلاح‌طلبان را در این سال ها – و شاید به خصوص بعد از سوم تیرماه ۸۴ – بسیار آزار داد، عملاً عدم وجود مانیفست اصلاح‌طلبی بود. آیا کسی به یاد دارد که اصلاح‌طلبان در جایی از مبانی بنیادین اصلاح‌طلبی سخن به میان آورده باشد؟ آیا تعریف سید هادی خامنه‌ای، مهدی کروبی، سید محمد خاتمی، بهزاد نبوی، سعید حجاریان، مصطفی تاج‌زاده، عباس عبدی، علی‌رضا علوی تبار، محمد عطریان‌فر، غلام حسین کرباسچی و‌.... از اصلاح‌طلبی دارای شباهتی با هم هست؟

اصلاح طلبی یعنی چه و اصلاح طلبان در پی چیستند؟
حضور در قدرت به هر قیمت؟ در پیش گرفتن پروژه مدرنیزاسیون آمرانه؟ تغییر بعضی از افراد در نهادهای انتصابی و حساس؟ اجرای قانون اساسی؟ تغییر قانون اساسی؟ تغییر و حذف بعضی از نهادهای ساختار؟ تغییر کلی ساختار؟ سکولاریزاسیون؟ لیبرالیزاسیون؟ یا..."

نویسنده وبلاگ مرثیه‌های خاک می‌نویسد:
"در شرایط حاضر اصلاح‌طلبان تنها یک راه برای برخورد با «پدیده» انتخابات مجلس هشتم دارند: اینکه از تکنوکرات‌های «نه – اصول گرا» حمایت کنند و آنان را به مجلس بفرستند. اصلاح‌طلبان را در شرایط فعلی همین بس که به قول خودشان «اقلیتی» در مجلس داشته باشند، تا این اندک روزنه خویش را نیز از دست ندهند. برای اصلاح‌طلبان فعلی، با توجه به ظرفیت‌ها و کارکردهای گذشته‌شان، جز این راه دیگری متصور نیست. اصلاح‌طلبان مدت هاست که وارد یک بازی باخت – باخت شده‌اند وآنچه که از مجلس هفتم آغاز شد، مقدمه بروز «پدیده» مجلس هشتم بود.



در این میان اما سخنی ناگفته باقی می‌ماند. آنچه ما اکنون به آن نیاز داریم، مطرح کردن نیرویی سیاسی جدا از دوگانه اصلاح‌طلب – اصولگرای فعلی است. اصلاح‌طلبان گرچه مدت‌هاست در عالم واقعیت به سن و وضع بازنشستگی رسیده‌اند، اما نومیدانه برای حضور و بقا در عرصه سیاسی دست و پا می‌زنند. ضمن آنکه حاضر نیستند عرصه را به فعالان جوانتر واگذار کنند. اشتباهات متعدد و مکرر اصلاح‌طلبان در عدم ایجاد کادرهای تشکیلاتی قوی و همچنین جایگزین نکردن نیروهای قدیمی و «سوخته» خود با نیروهای جوانتر و تازه نفس‌تر، باعث آن شده است که بحران کارآمدی اکنون در میان احزاب اصلاح‌طلب رو به آسمان زند.

اکنون نیروهای جوانتر فعال در عرصه سیاست باید با درس گرفتن از تجربه ناکام اصلاح‌طلبان دست به کنش سیاسی بزنند. نیاز به حضور گروه سیاسی جدید در عرصه سیاسی کشور، اکنون بیش از هر چیز ضروری به نظر می‌رسد. گروه‌هایی که باید با مشخص بودن روشن خواست‌ها و مانیفست خود، با شفافیت تمام وارد عرصه شوند."

بهمنی در ادامه از لوازم دموکراسی اینگونه یاد می کند:
"دموکراسی لوازم و مقتضیاتی دارد که شاید بتوان گفت اولین لازمه آن برای ما، شفاف بودن در مواضع است. مساله‌ای که در این سال‌ها هرگز از سوی اصلاح‌طلبان شاهد آن نبودیم. آن کس که سخنان امثال سعید حجاریان را می‌خواند جز «سکولاریسم» چه از آن برداشت می‌کند؟ پس چرا هرگز هیچ سخنی از سکولاریسم در میان اصلاح‌طلبان گفته نشد؟ این گونه مثال‌ها از عدم شفافیت در میان اصلاح‌طلبان بسیار است که آخرین آن هم ابداع لفظ «عدم شرکت» به جای «تحریم» توسط اصلاح‌طلبانی است که تخصص اصلی‌شان نه دفاع از دموکراسی و حقوق شهروندی و ... که «آزار ندادن دل نازک» قدرت است.

سخن در این مورد بسیار است و شاید سخت باشد که در یک مطلب همه سخنان را بر زبان جاری ساخت. اما فکر می کنم در مورد موج وبلاگی جدیدی که ایجاد شده به جای سوال «‌در مقابل انتخابات مجلس هشتم چه باید کرد» باید به فکر این باشیم که به این سوال پاسخ دهیم: نیروهای دموکراسی‌خواه از هم اکنون چه تاکتیک و استراتژی‌هایی را باید برای پیشبرد اهداف خود پیگیری کنند؟."

***

وبلاگ "سوم تیر" که در لگوی خود آورده "این وبلاگ برای حمایت مطلق از دولت نهم و شخص رئیس جمهور مکتبی ایجاد شده است."، در مطلبی با عنوان "‌شورای نگهبان را چه شده است" به انتقاد از شورای نگهبان و تایید برخی از کاندیدها که صلاحیت آن ها پیش تر رد شده بود پرداخته و کسانی را که برای تایید صلاحیت‌ها به رایزنی پرداخته‌اند گردن کلفت می‌نامد و
می‌نویسد:

"اخیراً دریافته‌ایم که شورای نگهبان در پی فشارهای سیاسی برخی از آقایان و گردن کلفت‌های به اصطلاح دلسوز نظام، اقدام به تایید صلاحیت برخی از اشخاص غیر‌مصلح کرده است. حال می خواهیم بدانیم که این شورا را چه شده است که اینگونه عمل می کند؟

آیا می‌شود هر کسی را مسلط بر سرنوشت مردم کرد؟ آیا می‌شود به هرکسی با هر کیفیتی در رفتار و اخلاق و عقاید و سلایق و منشا و معلومات و معرفت و اینها، اجازه داد که برای اداره یک کشور هفتاد میلیونی، با این عظمت و با این تاریخ، بیاید قانون بنویسد و او را الزام کند که باید این کار را انجام دهی و یا این کار را نباید انجام دهی؟ مگر می‌شود هر کسی بدون صلاحیت‌های لازم در این مسند حساس بنشیند؟ آیا می‌شود آن کسی که به مجلس می‌رود، فاسد، بیگانه پرست و در خدمت منافع برخوردار جامعه باشد؟"

این بلاگر سوپر اصول‌گرا، شورای نگهبان را در حال خروج از اصول می‌داند و می‌نویسد:
"برای اینکه شخصی بتواند وارد خانه ملت شود و برای این مردم تصمیم‌گیری کند، باید دارای صلاحیت باشد و تنها دستگاه و مرجع رسیدگی کننده به این صلاحیت‌ها جایی نیست جز شورای نگهبان. اما اکنون مشاهده می‌کنیم که این شورای نگهبان دارد از اصول خارج می‌شود و تن به توصیه‌ها و فشارها می‌دهد.

شما باید بدانید که رد‌صلاحیت اصلاح‌طلبان برانداز و وابسته به بیگانه، از سوی نهاد‌های قانونی، نه تنها یک "‌انتظار ملی"، بلکه یک "‌حق ملی" است. اگر این "‌حق‌" از سوی شورای نگهبان و هیات‌‌های اجرایی در دوره‌های پیشین دنبال می‌شد، این طیف خائن و دین‌سوز و مردم ستیز در عرصه حاکمیت، بیگانه‌پرستی تئوریک و عملی را به جریان نمی‌انداختند."

***

محبوبه آب‌برین در وبلاگ "‌نان روزانه" نوشته‌اش در مورد انتخابات را با یک سوال آغاز می‌کند:
"تحریم‌" نگاهی کنیم به ۳۰ سال گذشته همیشه نزدیک انتخابات خیلی‌ها می‌خواستند به اعتراض شرکت نکنند. در همه انتخابات‌های برگزار شده داستان همین بوده. همه به جز دوم خرداد.

آیا تحریم گزینه‌ی مناسبی است برای اعتراض به روند موجود ؟"

او روند فضای انتخاباتی را اینگونه پیش بینی می کند:
"تبلیغات انتخابات آغاز می شود. خیلی از کاندیداها امکان حضور در انتخبات را ندارند. "‌رد‌صلاحیت". از گوشه و کنار صدای تحریم بلند است.

منصور مطمئن است که شرکت نمی‌کند. ایران مطمئن است که پای صندوق نمی‌رود. آنها مطمئنند که کاندیدای مورد نظرشان در هیچ لیستی نیست.
۲۴ اسفند ۸۶ - تهران - مسجد نور. صف کم کم شکل می گیرد و به نظر خیلی شلوغ نیست اما ورازت کشور ساعت انتخابات را تمدید می‌کند. یکباره آدم‌های جدیدی وارد صف می‌شوند. لباس‌هایشان انگار شبیه هم است.

بهارک تلویزین را روشن می‌کند: همه کانالها حضور گسترده مردم را در انتخابات نشان می‌دهند و مشت محکمی که بار دیگر به دهان استکبار فرود می‌آید...مجلس آغاز به کار کرده است و برخی سایتها تعطیل شده و یک روزنامه‌ی دیگر توقیف. منصور تازه به خانه برگشته است. صف بنزین تا وسط خیابان آمده و منصور فکر می‌کند آیا پولش برای خرید گوجه فرنگی کافی است؟"


مرتبط:
انتخابات مجلس هشتم و وبلاگستان
انتخابات مجلس و وبلاگستان

عبدی، مرعشی، شکوری راد و انتخابات

وبلاگ نویسان و تحریم انتخابات مجلس

دلایل وبلاگ‌نویسان برای مشارکت در انتخابات



انحلال سیاست

اکبر اعلمی، رضا حجتی، شهاب الدین طباطبایی

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

چرا اصلاح‌طلبان تا امروز ساکت بوده‌اند؟ هیچ فعالیت آشکاری نکردند؟ منظورم این است که ما صدایشان را نشنیدیم. همانطور که گفته شد مشکل اصلی این است که اصلاح‌طلبان مانیفست ندارند و برنامه‌ی آشکاری هم ندارند. خوب اصلا فرض را بر این بگذاریم که هیچ کرسی بدست نیاورند. بهتر این است که از همین فضای جنب و جوش انتخابات استفاده کنند و یک شبکه قوی و فعال برای فعالیت‌های اجتماعی و فرهنگی در بین مردم به راه بیاندازند.

-- مهیار ، Feb 26, 2008 در ساعت 08:09 PM

به نظرم سو تفاهمی شده. حس کردم این که که مطلب من رو در این جا و این بخش گذاشتید یعنی این که من معتقد به شرکت در انتخابات هستم در حالی که به هیچ وجه این طور نیست. سعی من این بود که با توجه به شرایط موجود و داده ها تا حدودی نحوه عمل اصلاح طلبان را حدس بزنم که به نظرم موفق هم شدم. والا بنده به هیچ وجه موافق شرکت در چنین انتخاباتی نیستم و احتمالااگر مطلب با دقت خوانده می شد متوجه می شدید نظر من به طور کلی بی اعتنایی به اصلاح طلبان و تشکیل جبهه جدیدی از نیروهای دموکراسی خواه بود. مرسی

-- آرش بهمنی ، Feb 28, 2008 در ساعت 08:09 PM