رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۱۴ آبان ۱۳۸۹
یک تحقیق تازه درباره انگاره‌های تبعیض جنسی در فرهنگ عامه

خندیدن به زنانگی

امید حبیبی‌نیا
کارشناس روان‌شناسی بالینی و پژوهش‌گر ارتباطات
omidha@gmail.com

بسیاری از ما، هر روز تعداد بسیار زیادی جوک با سوژه‌هایی که به نوعی به زنانگی مربوط می‌شود، می‌شنویم؛ می‌خوانیم یا ویدیوها و عکس‌هایی ظاهراً طنزآمیز در همین رابطه را در سایت‌های مختلف می‌بینیم. ولی شاید در وهله نخست به ماهیت کاملاً آشکارا ضد زن و یا به عبارت دیگر تبعیض جنسی‌گرایانه این سرگرمی‌ها، پی نبرده باشیم.

اما واقعیت آن است که بیش از ۷۰ درصد از طنزها و برنامه‌های سرگرم‌کننده در مورد زنان در رسانه‌ها ماهیتی علیه زنانگی دارند و در بر گیرنده عقده‌ها و یا تمنیات جنسیت مردانه درباره زنانگی به شمار می‌روند.


بخش مهمی از کلیشه‌های هالیوودی ماهیتی جنسیت‌گرایانه دارند، مرلین مونرو و تام اوول در نمایی از فیلم خارش هفت ساله

زیگموند فروید معتقد بود که شوخی‌ها اصولاً کارکرد و جنبه‌ای خصمانه دارند و ماهیتی علیه سوژه مورد استهزاء دارند؛ به ویژه شوخی‌های جنسی. این نوع از شوخی‌ها، «دشمن» را کوچک، حقیر، زبون و مسخره جلوه می‌دهند.

در حالی که وفور طنزهایی از این دست در بین مردم که گاه هر چند دقیقه یک بار از طریق اس‌ام‌اس مبادله می‌شود، به امری کم و بیش عادی بدل شده است، روان‌شناسان هشدار داده‌اند که این امر نه تنها مخاطرات اجتماعی مرتبط با تعامل دو جنس را در پی می‌آورد، بلکه ممکن است به آسیب‌های روانی - اجتماعی وخیم‌تری نظیر رفتارهای پرخاش‌گرایانه، تحقیرآمیز و حتی تجاوز به زنان نیز دامن بزند.

در یک تحقیق تازه در دانشگاه وسترن کارولینا که این روزها در نشریات و محافل علمی کانون توجه همگان قرار گرفته است، بار دیگر مشخص شد که جوک‌هایی که درباره زنان رواج می‌یابد، می‌تواند انگاره‌های مردان نسبت به زنان را تحت‌الشعاع قرار دهد و به رفتارهای تبعیض‌آمیز علیه زنان دامن بزند.

دکتر توماس فورد، روان‌شناسی که به تحقیق تازه‌ای در این زمینه پرداخته است، می‌گوید نتایج تحقیقات وی نشان داده است که مردانی که بیش از همه تحت تأثیر این نوع از سرگرمی‌ها قرار می‌گیرند، بیش از دیگران نیز مستعد دست زدن به رفتارهای مردسالارانه علیه زنان هستند.

توماس فورد در این زمینه می‌گوید: «شوخی‌های جنسیت‌گرایانه تنها یک سرگرمی بی‌خطر نیستند. زیرا می‌توانند ادراکات مردان از محیط اجتماعی‌شان را تحت تأثیر قرار دهند و به آن‌ها اجازه می‌دهند که با انگارهای جنسیت‌گرایانه خود در برابر همکاران خود، احساس نامطلوبی نداشته باشند.» وی تصریح می‌کند که ما این طنزهای جنسیت‌گرایانه را «تخلیه پیش‌داوری» مردان ارزیابی می‌کنیم.


در تحقیق دکتر توماس فورد بار دیگر نقش شوخی‌های جنسی در تشدید انگاره‌های تبعیض جنسی آشکار شد.

فورد در مقاله تحقیقی خود که در شماره فوریه ۲۰۰۸ بولتن روان‌شناسی اجتماعی و شخصیت منتشر خواهد شد، به آزمودن نظریه پیامدهای اجتماعی منفی «طنز بی‌اعتبار کننده» و نقش مخرب آن در تعاملات اجتماعی بین دو جنس پرداخته است.

از دکتر فورد پرسیدم که آیا نتایج این تحقیق، مبین آن است که بسیاری از مخاطبان مرد می‌توانند در معرض تأثیرات بالقوه این سرگرمی‌های جنسیت‌گرایانه باشند؟ اما وی به دلیل مشغله کاری بسیار، تنها بخشی از متن تحقیقی خود را در پاسخ نوشت:

«تحقیق ما نشان می‌دهد که عرضه طنز‌های جنسیت‌گرایانه، می‌تواند شرایطی را خلق کند که به مردان - به ویژه مردانی که پیش‌انگاره‌های ضد زن دارند - اجازه می‌دهد باورهای خود را در قالب رفتارهای خود بیان کنند. به این ترتیب پذیرش اجتماعی شوخی‌های ضد زن می‌تواند به مردان چنین بنمایاند که رفتارهای تبعیض‌آمیز جنسی با پذیرش همگانی روبه‌رو است.»

آن چنان که از این تحقیق و تحقیقات بسیار دیگری که در این زمینه صورت گرفته‌اند برمی‌آید، خندیدن به زنانگی، تنها یک سرگرمی زودگذر مبتذل نیست؛ بلکه بیان‌گر ریشه‌های باورهای تبعیض جنسیتی و عقاید ضد زن و از آن بدتر، توهم پذیرش اجتماعی در برابر این باورها است.

بسیاری از روان‌شناسان و روان‌کاوان به ویژه فمنیست‌ها معتقدند که تولید، بازنمایی و پخش چنین انگاره‌های ضد زنی در قالب طنز، جوک و سرگرمی توسط مردان، نوعی مکانیسم روانی ناخودآگاه علیه «هراس از زنانگی» است.

«هراس از زنانگی» که در نظریه‌های روانکاوی نئوفرویدیست‌هایی چون کارن هورنی و دیگران مطرح شد، تأثیر بسیاری نیز در مطالعات رسانه‌ای فمنیستی در بررسی فیلم‌های هالیوودی و سریال‌ها و برنامه‌های تلویزیونی و اخیراً سرگرمی‌های اینترنتی و بازی‌های رایانه‌ای داشته است.


دکتر توماس فورد، استاد روان‌شناسی دانشگاه وسترن کارولینا

این نظریه در حوزه ارتباطات معتقد است که مردان برای مقابله با شایستگی‌های زنان (و در مواردی برتری‌های ذاتی زنان مثلا در برقراری ارتباط و هوش جنسی و اجتماعی) در جامعه مدرن امروزین که مقررات و قوانین ضد زن منسوخ شده است، به تمسخر زنان و زنانگی می‌پردازند تا هراس روان‌شناختی خود از جنسیت زنانه را در قالب طنز و یا تحقیر زنان در ژانرها (گونه‌ها)ی مختلف سینمایی و تلویزیونی پنهان کنند.

«بلوند احمق» یا «خوشگل احمق» دو اصطلاح رایج در این سرگرمی‌های مبتذل است که تکرار بیش از حد آن در کلیشه‌های هالیوودی و تلویزیونی، سبب شده است که کم و بیش در میان بخشی از مخاطبان پذیرفته شده و عادی جلوه کنند.

در این تحقیق تازه فورد و دانشجویانش از آزمودنی‌های مرد خواستند تا فرض کنند که در یک مؤسسه فعالیت‌های اجتماعی به کار مشغول هستند. سپس به این آزمودنی‌ها در سه گروه مختلف جوک‌های طنزآمیز ضد زن، متون جنسیت‌گرایانه و سرانجام جوک‌های معمولی عاری از مفاهیم جنسیت‌گرایانه ارائه شد. در نهایت از هر سه گروه خواسته شد تا بگویند چه قدر از بودجه مؤسسه خود را حاضرند به یک سازمان زنان برای پیش‌برد فعالیت‌هایش بپردازند.

فورد می‌گوید که یافته‌ها نشان دادند که مردانی که دارای باورهای تبعیض جنسی بالا بودند، پس از خواندن جوک‌های ضد زن، تمایل کمتری به اختصاص بودجه برای سازمان زنان داشتند و بودجه کمتری نیز برای این امر در نظر می‌گرفتند. اما مردانی که متون ضد زن یا جکو‌های معمولی خوانده بودند چنین واکنشی از خود نشان ندادند.

در آزمایش دیگری، به آزمودنی‌های مرد، ویدیوهای طنزآمیز جنسیت‌گرایانه و یا صرفاً کمدی نشان داده شد. سپس از آنان خواسته شد تا در زمینه قطع بودجه به سازمان‌های دانشجویی نظر دهند.


رسانه‌ها انباشته از شوخی‌های جنسی هستند که اغلب زنانگی را هدف استهزاء قرار می‌دهند.

یافته‌ها نشان داد مردانی که باورهای مردسالارانه بالاتری داشتند و فیلم‌های طنزآمیز ضد زن دیده بودند، بیش از سایر آزمودنی‌ها به قطع بودجه سازمان زنان رأی داده بودند. به علاوه کسانی که چنین فیلم‌هایی دیده بودند، بیش از دیگران معتقد بودند که رأی آن‌ها با حمایت سایر اعضای گروه نیز روبه‌رو خواهد شد.

توماس فورد در این باره می‌گوید: «بی‌اعتبارسازی طنزآمیز سبب القای این احساس می‌شود که دیگران نیز در مورد معیارهای تبعیض جنسی هم‌رأی هستند که ممکن است به رفتارهای تبعیض‌آمیز منجر شوند؛ زیرا شخص تصور می‌کند دیگران نیز در این زمینه با وی موافق هستند.»

این امر به خوبی نشان‌گر تأثیر مخرب چنین طنزهایی در باورها و رفتارهای اجتماعی علیه زنانگی است که متأسفانه هم در غرب و هم در شرق رواج دارد. بسیاری از صاحب‌نظران معتقدند که این سرگرمی‌های جنسیت‌گرایانه سبب عمق یافتن باورهای سنتی علیه زنانگی و تشدید مشروعیت بخشیدن به محدودیت علیه زنان، به ویژه در جوامع شرقی که حقوق زنان عملاً کمتر از غرب مورد پذیرش قرار گرفته است، می‌شود.

از همین رو بسیاری از سریال‌ها و برنامه‌های طنزآمیز سیمای جمهوری اسلامی نیز به باور برخی از منتقدان و کارشناسان رسانه، بازنمایان‌گر همین کلیشه‌های جنسی در برخورد با زنانگی و بی‌اعتبارسازی آنان است.

تحقیقاتی که در زمینه تأثیر طنزها و سرگرمی‌های جنسیت‌گرایانه در فرهنگ عامه و رسانه‌ها صورت گرفته است، می‌تواند زمینه‌های مقاومت فرهنگ مردسالارانه در برابر زنانگی را نیز روشن سازند.


مژگان کاهن، روان‌شناس سکسولوژیست

مژگان کاهن، روان‌شناسی که به کار و تحقیق در زمینه سکسولوژی می‌پردازد، در این باره می‌گوید: «این تحقیق از این نظر جالب است که نشان می‌دهد هنوز حتی در کشورهای پیشرفته نیز، یک سری کلیشه‌ها و تصاویر منفی و نابرابر در ارتباط با زن وجود دارد.

البته فضای دموکراتیک و برابری‌خواه این جوامع تا حد زیادی مانع بیان و حتی آگاه شدن فرد از این کلیشه‌ها و تصاویر که در ناخودآگاه و نیمه‌آگاه افراد وجود دارد می‌شود. «شوخی» و «جوک» به دلیل فضایی که ایجاد می‌کنند، باعث می‌شوند که کلیشه‌ها با راحتی بیشتری خود را در رفتار افراد بروز دهند.

زیرا شوخی پدیده‌ای است که در اجتماع پذیرفته شده است و یکی از معدود قالب‌هایی است که می‌توان در آن حرف‌هایی زد که در اجتماع صورت خوشی ندارند؛ مثلاً حرف‌های نژادپرستانه یا ضد زن. زیرا در شوخی، نه بیان‌کننده‌ی مطلب و نه شنونده‌ی آن، مسئولیتی در مقابل حرف‌هایی که می‌زنند و می‌شنوند، نمی‌پذیرد. زیرا «تنها یک شوخی است» و نه بیشتر.

مشخصاً در فرهنگ ما پدیده‌ی شوخی جایگاه مهمی دارد. زیرا ما فرهنگی داریم که در آن حرف زدن از دیگری و عقیده‌ی خود را در مورد او مستقیم گفتن، بسیار برخورنده می‌تواند باشد. شوخی نقش مهمی در روابط ما بازی می‌کند. در عین این‌که حرفمان را می‌توانیم بزنیم، می‌توانیم به صرف شوخی بودن، آن را انکار کنیم.

روان‌شناسان اجتماعی در زمینه‌های «تأثیر محرک‌های اجتماعی بر رفتار فرد» تحقیقات جالبی کرده‌اند که من فکر می‌کنم پیاده کردن یک سری از این آزمایش‌ها در بین ما ایرانی‌ها، می‌تواند اطلاعات مهمی در مورد تأثیر متقابل فرد و اجتماع در جامعه‌ی ما به دست دهند.

در ارتباط با کلیشه‌هایی که از زن وجود دارد به خاطر می‌آورم یک روان‌شناس اجتماعی (که متأسفانه اسمش را به خاطر ندارم) معمایی را برای اشخاص مطرح کرده بود. من این معما را برای ایرانی‌های زیادی مطرح کردم و نتایجش جالب بود.


کلیشه بلوند احمق در بسیاری از تبلیغات و برنامه‌های تلویزیونی تکرار می‌شود.

این معما از قرار زیر است: پدری با پسرش در جاده تصادفی شدید می‌کند. پدر در جا می‌میرد. پسر را به بیمارستان می‌برند. دکتر جراح همین که پسر را می‌بیند، می‌گوید: «این که پسر من است!»

سؤالی که از فرد می‌کنیم، این است که چگونه چنین چیزی ممکن است؟ جواب ساده است: «چون جراح مادر پسر است!» ولی نکته‌ی جالب این است که خیلی کم هستند اشخاصی که جواب این معما را پیدا می‌کنند!

من حتی این معما را برای یک گروه از آقایان پزشک ایرانی که در خارج از ایران زندگی می‌کنند مطرح کردم و با کمال تعجب متوجه شدم که هیچ کدام جواب را پیدا نکردند! این آزمایش دقیقاً اهمیت یک سری کلیشه‌ها را نشان می‌دهد. تا حدی که ذهن ما قدرت پاسخ به معمای ساده‌ای نیز که جواب بدیهی‌اش را دارد، از دست می‌دهد.»

رواج چنین کلیشه‌هایی در رسانه‌های جریان اصلی که به ویژه در تبلیغات تلویزیونی نیز کاربردهای فراوانی دارند، سبب شده‌اند که زنانگی به موضوع برای تمسخر، شوخی و استهزاء بدل شود. برخی از تحقیقات روان‌شناسان در سال‌های گذشته نشان داده است که این امر حتی می‌تواند محرک رفتارهای خشونت‌آمیز و خشنی نظیر تجاوز نیز باشد.

در تحقیق مشهور کاترین ریان و جینی کانجاروسکی، اغلب دانشجویان مرد مورد تحقیق که بیش از همه از شوخی‌های ضد زن استقبال می‌کردند، نسبت به رفتارهای خشونت‌بار جنسی علیه زنان نظیر «سکس به زور» (Forcing Sex) یا تجاوز، انگاره‌های منفی کمتری نسبت به دانشجویانی که کمتر چنین شوخی‌ها را دنبال می‌کردند، بروز داده بودند.


روان‌شناسان معتقدند شوخی‌های جنسیت‌گرایانه ممکن است رفتارهای پرخاشجویانه جنسی را تقویت کنند.

یافته‌های این تحقیقات سبب شده است تا در بسیاری از کشورهای جهان، روان‌شناسان و صاحب‌نظران ارتباطات در کنار مؤسسات ناظر بر رسانه‌ها در برابر بازنمایی چنین شوخی‌هایی که کلیشه‌های مرد سالارانه از زن را نمایان می‌سازند، حساسیت به خرج دهند. با این حال هنوز این رسانه‌ها انباشته از چنین کلیشه‌هایی هستند.

در کشور‌هایی نظیر ایران که مؤسسه‌های تخصصی ناظر بر رسانه‌ها وجود ندارند و یا نظرات روان‌شناسان و متخصصان ارتباطات انعکاس چندانی نمی‌یابد، وضعیت به مراتب بدتر است و باورهای سنتی در برابر زنان را که در سال‌های اخیر به سوی تصرف قدرت مردانه خیز برداشته‌اند، تقویت می‌کنند.

در حالی که بیش از ۹۰ درصد پست‌های مدیریتی در ادارات دولتی ایران در اختیار مردان است، برخی از روان‌شناسان معتقدند که شوخی‌های جنسی بین مردان بیش از زنان رواج دارد و اغلب این شوخی‌ها نیز مضمونی ضد زن دارند.

نکته جالب‌تر در این میان آن است که در اداراتی که برخی پست‌های مدیریتی به دلایل مختلف به زنان واگذار شده است، مقاومت کارمندان مرد در برابر شرایط تازه از طریق این نوع شوخی‌های مبتذل بیش از دیگر ادارات جلوه‌گر می‌شود.

با توجه به آن که یافته‌های روان‌شناسان نشان می‌دهد این شوخی‌ها به گونه‌ای ناخودآگاه، مخاطب را تحت تأثیر قرار داده و باورهای کلیشه‌ای را تقویت می‌کنند، شاید بد نباشد این بار که اس‌ام‌اس یا جوکی درباره زنان خواندید، قبل از آن که «Send to All» را کلیک کنید، به یاد بیاورید که این جوک یا شوخی چه زمینه‌های فرهنگی، سیاسی و روان‌شناختی در بر دارد و سپس با خیال آسوده آن را Delete و روانه سطل آشغال کنید!

‌ ‌

***

مطالب مرتبط:
راست‌گرایی و چپ‌گرایی در مغز
مخاطبان رسانه‌های ایران مردانند
چت‌درمانی روشی تازه در درمان‌های روان‌شناختی
فروید و سیما، همچون در یک آینه
وعده‌های سکسی در انتخابات بلژیک
دانستی‌های سکس در ایران
رابطه، فرهنگ و میل جنسی
How the web became a sexists' paradise?

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

چه موضوع جالبی برای این گزارش انتخاب کرده بودید، من یکی از بس هر روز جک های بی مزه در باره بی عرضگی یا سکس زن ها برایم می رسد حالم بد می شود، این لینک را برای ارسال کنندگان فرستادم بلکه اثر کند!

-- سارا ایمانی ، Nov 29, 2007 در ساعت 05:18 PM

در باره اینکه ده درصد ادارات دولتی مدیریت شان دست زن هاست به نظرم آمار کمی گل و گشاد است شاید کمتر از یک درصد باشد آنهم در جاهایی مثل آموزش و پرورش و این جور ادارات آنها هم اغلب خواهر یا خواهر زن یا زن برادر یا... یک مقام دولتی هستند، با بقیه موارد به شدت موافقم.

-- میترا لباف، کرج ، Nov 30, 2007 در ساعت 05:18 PM

آقا این نظریه هراس از زنانگی مرا درجا کشت، از همه خواتین محترم (گرل فرندهای سابق) درخواست می شود فردا در شب هفت من جنب دیسکوی بغلی شرکت نمایند! یک داش محله

-- داش محل ، Nov 30, 2007 در ساعت 05:18 PM

نرود میخ آهنین در سنگ.

-- astm1834 ، Nov 30, 2007 در ساعت 05:18 PM

آقای حبیبی نیا سپاسگزارم از این مقاله عالی و به جا، پاینده باشید.

-- شیما.ک ، Nov 30, 2007 در ساعت 05:18 PM

"نرود میخ آهنین در سنگ" اگر اشتباه نکنم خطاب به داش محل بود...!

-- بدون نام ، Dec 1, 2007 در ساعت 05:18 PM

در ارتباط با پست هاي مديريتي به نظر من همون ده درصدم زياده. نمي دونم چرا به اين نكته توجه نمي شه كه وظيفه اي كه طبيعت رو دوش دو جنس گذاشته كاملاً با هم متفاوته. بخاطر همينم قابليت هاي متفاوتي دارند و نمي تونن كاراي همديگرو انجام بدن

-- آگاممنون ، Dec 1, 2007 در ساعت 05:18 PM

"از همین رو بسیاری از سریال‌ها و برنامه‌های طنزآمیز سیمای جمهوری اسلامی نیز به باور برخی از منتقدان و کارشناسان رسانه، بازنمایان‌گر همین کلیشه‌های جنسی در برخورد با زنانگی و بی‌اعتبارسازی آنان است."

آقای حبیبی نیا ممکن است
نام این کارشناسان رسانه را اعلام نمایید.یا اینکه مثالهایی
آشکار در مورد این بخش از نظر خود ارایه دهید.

-- سید مهدی طاهری ، Dec 1, 2007 در ساعت 05:18 PM

مطلب بسیار بجا و خوبی بود . در ایران که فیلم ها ی تکان دهنده در گوشی موبایل ها به وفور یافت میشه و مرد و زن و حتی بچه ها هم آنها را می بینند و من حتی شنیدم که مردی فقط به خاطر فیلم های سکسی و صحنه های تجاوز که صحنه های واقعی هستند یک گوشی دست دوم را به مبلغی بالا تر خریده . جامعه ی ما به طرز وحشتناکی به سوی خشونت سوق داده میشه و هیچکس کاری نمی کنه و از همه بدتر بی وجدانی ماست که می تونیم به راحتی چنین صحنه های هولناکی را ببینم و حتی به دیگران دیدن آنها را تبلیغ کنیم . ما نیاز به درمان اساسی در کشورمان داریم ...

-- irani ، Dec 1, 2007 در ساعت 05:18 PM

آگاممنون پس به نظر شما زن ها همگی باید در خانه بنشینند تا مردان جهان را به جنگ بکشانند؟ نتیجه چنین تفکرات عقب مانده ای است که وضع زنان ما امروز چنین است، اتفاقا به دلیل همین تفاوتهای ذهنی است که مردان باید کارهای مدیریتی را به زنان واگذار کنند و بروند بیشتر به کارهای فنی و تدارکاتی و... بپردازند، سید مهدی یکی از این کارشناسان لابد نویسنده بوده دیگر، به نظرم سریالهای سیمای جمهوری اسلامی را نگاه نمی کنی یا اگر نگاه می کنی خودت متوجه نمی شوی که چه نگاه مرد سالارانه کینه توزانه ای در آنها هست و زنان را جنس دوم نشان می دهند که فقط بدرد آشپزخانه و یا یواشکی رختخواب می خورند، شما انگار روزنامه ها، وبلاگ ها و سایت ها را هم نمی خوانید که پر از اعتراض به صدا و سیماست و بخصوص زنان در باره آن می نویسند، تفکر شما به داش محل بسیار نزدیک است فقط ظاهرتان متفاوت است. با تشکر از نویسنده برای این مطلب علمی، کارشناسانه و کاملا مناسب روزش.

-- شیرین ، Dec 2, 2007 در ساعت 05:18 PM

به عنوان یه دختر هیچ وقت به این جور جوک ها یا فیلم های جنسی علاقه ای نداشتم.چون به نظر من تنها چیزی که تو این فیلمها مطرحه تحقیر زنه.در مورد سریال های تلویرین هم موافقم به خصوص طنز چهار خونه .

-- گلابتون ، Dec 8, 2007 در ساعت 05:18 PM

حیلی بد است که به زنان بخندند

-- سارا ، Mar 3, 2008 در ساعت 05:18 PM

من یه دخترم واصلا هم دوست ندارم کسی بهم بخنده.... ولی خوب باید سوال کرد که زنان چه کار می کنند که مردها بهشون می خندند ....متاسفانه بیشتر زنان ما فقط به ظاهر خودشون اهمیت میدهند واین یعنی خودشون رو به عنوان یک ابزار برای جلب نگاه مردان قبول دارند وازاینکه بهشون نگاه های شهوت آمیز بشه ناراحت نیستند البته من مخالف ازدواج نیستم ........ولی خوب...بااین آرایش های عجیب وغریب بعضی ها مرد ها حق دارند به زن ها بخندند ...

-- زهره ، Jul 25, 2008 در ساعت 05:18 PM

خانم زهره ارايش كردن مخصوص زنهاست ولي خانم ها به دليل محدوديتايي كه تو ايران بهشون تحميل شده مجبورند كه فقط به صورتشون برسن. مردها هم به ارايش خانم ها نيست كه مي خندند....

-- dina ، Nov 5, 2010 در ساعت 05:18 PM

به احتمال زياد نشون نخواهيد داد چون با هدف شما كه قلب حقيقت هست، مخالف هست و فقط موافق‌ها رو نمايش داديد.
برخلاف نظر شما در واقعيت تمام مردان هيولا نيستن و تمام زنها فرشته و پاك نيستن.
درضمن جوكهای جنسی هم برای مردان ساخته شده‌اند كه زنها به آنها بخندند.
يعنی تابحال نديديد و يا نخواستيد ببينيد.

-- مرتضی ، Nov 5, 2010 در ساعت 05:18 PM

با تشکر از نویسنده بابت مقاله جالبشان نقدهایی به ذهنم میرسند:
۱. فضای زنان ایران و کشورهای مسلمان و جهان سوم و کشورهای اروپایی و آمریکایی کاملا باهم متفاوت است و به هیچ عنوان نمیتوان آنها را در یک مقاله و با استناد به تحقیقی که مثلا در آمریکا انجام شده بررسی کرد. هر کدام شرایط کاملا متفاوتی دارند.
۲. معتقدم طنزی که زنانگی را تمسخر میکند نمیتواند معیار درستی برای خشونت و تبعیض بر علیه زنان باشد، اولا در هر تحقیقی محدودیت و نقاط کوری وجود دارد و ثانیا این نتیجه گیری به نظر منطقی نمیرسد: در طول تاریخ سینما و تلویزیون در مجموع با اختلاف زیادی مردانگی سوژه حماقت قرار گرفته است. اکثر قریب به اتفاق کمدین ها که حماقت شخصی سوژه اصلی طنزشان بوده مرد بوده اند، نمونه ها زیادند از چارلی چاپلین تا نرمن، لرر و هاردی، وودی آلن، جیم کری ... تقریبا شخصیت زن با این کرکتر نادر است. در مورد تبلیغ و رسانه های غربی هم شما چندین برابر سوژه مردان احمق را پیدا میکنید. در جک و طنز گفتاری هم بهمین شکل است. شخصا جک های جنسی که بیاد می آورم بیشتر مردانه اند اگر مشکل انتشار نبود میتوانستم صدها جک جنسیتی مردانه چه در فرهنگ ایران و چه در جامعه غربی مثال بزنم.در نتیجه به نظرم اولا این تحلیل و نتیجه گیری صحیح نیست و نقد جدی به نوع تحلیل آن وارد است و ثانیا تحقیق های روانشناسی به دلیل نظارت اخلاق تحقیق و محدودیت محقق در انتخاب افراد نمیتواند وحی منزل تلقی شوند و ممکن است با تحقیقی مشابه نتیجه ای عکس حاصل شود.
۳. به نظرم بهتر است بجای اتخاذ رویکرد فمنیستی در مقالات و تحقیق ها رویکرد منصفانه داشته باشیم. در اینکه در بسیاری از نقاط دنیا به زنان ظلم میشود شکی نیست ولی راه آن افتادن از آن طرف خط نیست بلکه بهتر است سعی کنیم منصفانه و نزدیک به خط تعادل حرکت کنیم. حداقل این را میدانیم که در کشورهای پیشرفته قوانین کاملا به نفع زنان بوده و زنان در همه پست ها و مشاغل از جمله در رسانه ها و شرکت های ساخت تبلیغات به اصطلاح ضد زن!حضور پررنگی دارند.

-- مهدی ، Nov 5, 2010 در ساعت 05:18 PM