رادیو زمانه > خارج از سیاست > گزارش > اروپا: کسب مجدد اعتماد | ||
اروپا: کسب مجدد اعتمادبرگردان: جهان ولیانپورvalian@zonnet.nlمقالهی زیر توسط چند تن ۱- پیشگفتار رفراندوم قرار بود شکاف میان نظر حکومت و مردم دربارهی همکاری اروپایی را کاهش دهد. اما نتیجهی آن این شکاف را با شدت بیشتری آشکار کرد تا آن جا که به نظر رسید صحبت از یک بحران وسیع بیاعتمادی است. رفراندوم، گرچه شکاف میان مردم و دستگاه سیاسی را پر نکرد؛ اما آغازی شد برای عادی کردن بحث دربارهی اروپا. پیامد غیر قابل انکاری که داشت، این بود که احزاب سیاسی، شامل حزب کار، را با واقعیتها روبرو کرد و با هر دو پا، به زمین نشاند؛ نه تنها در هلند، بلکه فراتر از مرزهای هلند نیز. به جرأت میتوان گفت که رفراندوم در فرانسه و هلند، نشانهای از پا گرفتن یک عرصهی عمومی اروپایی (Europese publliek domein) است: مردم کنجکاو بودند که موضوعی مشترک در کشوری دیگر چه سرنوشتی پیدا میکند.
رفراندوم و اعتماد آسیبدیده کابینهی حاضر واقعیت این است که پیام این رأی منفی، نشان دادن عدم اعتماد به همهی مسئولین سیاسی اروپایی و ملی بود. رأی منفی قطعاً رد اساس همکاری اروپایی نبود. ۸۰ در صد از مردم هلند، حتی کسانی که رأی منفی دادند، از عضویت هلند در اتحادیه اروپا نگرانیهایی که در جریان رفراندوم بیرونی شدند به چهار تم مشخص قابل تقسیم هستند: عدم اطمینان به آینده آیا در کشور خودمان هنوز در رأس امور باقی میمانیم؟ از آن گذشته، از دست هلند کوچک در سطح اروپا کاری برنمیآید. اگر کشورهای بزرگ قوانین را زیر پا گذارند. خیلیها احساس میکنند با آمدن یورو همه چیز گرانتر شده و این موضع بدبینانه در قبال اروپا را تقویت کرده است. از دست دادن هویت عدم اعتماد به نهادهای اروپایی ۲ـ همبستگی اروپایی و بینالمللی در این فاصله، اروپا هم به طور ساختاری تغییر کرد. نه تنها ما دیگر دشمن هم نیستیم؛ بلکه از زمان پایان جنگ سرد و فروپاشی اتحاد شوروی دیگر دشمن مشترکی هم نداریم. فرو ریختن دیوار و ناپدید شدن عامل اجبار بیرونی سرانجام به یکپارچه شدن قارهی اروپا منجر شد. اما موضع کشورهای عضو، در مقابل سپردن اختیارات به نهادهای اروپایی را انتقادیتر کرد. نه تنها اروپا، بلکه جهان نیز تغییر کرده است. توسعه فنآوریهای جدید، انتقال کالاها و افراد را دائماً سریعتر، آسانتر و ارزانتر میکند و تجارت جهانی را گسترش بیشتری میدهد. این پدیده ممکن است مشاغل و رفاه بیشتری را ایجاد کند؛ اما بدون هدایت صحیح فرآیند آن، این تهدید وجود دارد که از جمله برای محیط زیست، کاهش فقر و تأمین امکانات رفاهی پیامدهای منفی نیز بههمراه داشته باشد. یک تغییر جدید در ساختار اقتصادی جهان، فرارویی سریع چین و هندوستان به قدرتهای بزرگ اقتصادی است. این پدیده کاریابی در کشور ما را زیر فشار قرار میدهد. جهان همچنین از زمان حمله به مرکز تجارت جهانی در نیویورک در سپتامبر ۲۰۰۱ تغییر اساسی کرده است. بنیادگرایی خشونتآمیز اسلامی به غرب هجوم آورد و این حادثهای یکباره نبود؛ مادرید و لندن نیز سرنوشتی مشابه یافتند. در کشور ما تئو وانگوک به شکل بیرحمانهای به قتل رسید و نمایندگان پارلمان به خاطر اعتقاداتشان به مرگ تهدید شدند. در این زمینه هم ما خود را آسیبپذیر احساس میکنیم. مهاجرت بر رفاه کشورهای اروپایی تأثیر مثبت گذاشته و به مردم تنوع فرهنگی گستردهتری بخشیده؛ اما همزمان با خود مشکلات جدید به همراه آورده است. از کمارتباطی میان قوميتهای مختلف گرفته تا حتی گاهی دعوای میان آنها. تغییرات بالا، بخشی از فرآيند جهانی شدن هستند. فرهنگ و اقتصاد کشورها پیوسته بیشتر با هم در میآمیزند. مرزها بازتر میشوند و جهان همواره کوچکتر میگردد. این تغییرات به خودی خود، شاید چیزهای جدیدی نباشند. چیزی که جدید است، سرعت آنها است که بر زندگی روزانه مردم عمیقاً تأثیر میگذارد. انقلاب صنعتی در اواخر قرن نوزدهم هم فقط ترقی به همراه نیاورد؛ بلکه در شروعش مصیبتهای اجتماعی فراوانی نیز به همراه داشت. بدون تردید، جنبش سوسیال دموکراسی یکی از جنبشهایی بود که در مقابل فشارهای سرمایهداری ایستادگی کرد. پیامد این مقاومت این بود که نابرابریهای عمیق اجتماعی به عقب رانده شدند و تضمین حداقل زندگی برای هر فردی افزایش یافت. فرآیندهای انتقالی نيز که هماکنون در دل جنبش جهانی شدن تکوین مییابند، از همان نظم پیروی میکنند یا بهمراتب گزندهترند. وظیفهی سوسیال دموکراسی در شرایط جدید این است که با ارائهی تحلیلی واقعی از وضعیت موجود و ارائهی پیشنهادهای فکر شده، برای بهبود آن بکوشند. ۳ـ مانیفست حزب کار و اروپا دادن شانسهای برابر، تقسیم قدرت و درآمد، و سرمایهگذاری در دانش، در صدر برنامههای سوسیال دموکراسی قرار دارند. از این طریق گروههای عقب نگه داشته شده، میتوانند پیشرفت کنند. فقط دادن شانس برابر نیز کافی نیست. مردم حق تأمین یک زندگی شایسته را دارند. ما کوشش میکنیم تأثیرات ساز و کار (مکانیسم) بازار را محدود کنیم تا تداوم خدمات عمومی را به قسمی تضمین کنیم که اولاً در دسترس همه قرار گیرد و ثانیاً (قیمت آنها) تابع قوانین تجاری نباشد. همچنین ما از آزادی وجدان دفاع میکنیم که – بر پایهی حقوق اساسی معتبر برای همه – در آن برای اعتقادات مذهبی، شیوههای مختلف زندگی و فرهنگهای متفاوت فضا باشد. همبستگی همیشه یک اصل محوری سوسیال دموکراسی بوده است. همبستگی ما از مرزهای ملی فراتر میرود. کدام اروپا؟ ۴ـ چالشهای سوسیال دموکراسی در اروپا ۴.۱ـ اروپای مرفه بنابراین باید مرز بهرهوری بازار - اروپایی و بینالمللی - کاملاً روشن باشد. ما طرفدار یک دولت رفاه اروپایی نیستیم. همچنین به پیاده کردن یک نوع مدل رفاهی یکسان در سرتاسر اروپا نیز اعتقاد نداریم. بیم ما این است که سطح نورمهای رفاهی ما پایین آیند؛ اگر همه چیز برای همهی کشورهای عضو مساوی بخواهد تعیین شود. همچنین اشکال متفاوت تأمین رفاه در کشورهای عضو ممکن است قابل پیاده شدن در یک سیستم واحد اروپایی نباشد: چیزی که در یک کشور مفید است، میتواند در کشور دیگری فاجعهآمیز عمل کند. علاوه براین باید واحدهای ملی برای پیریزی یا مدرنیزه کردن سیستم رفاهیشان حق انتخاب داشته باشند.» گر چه همیشه آسان نخواهد بود. اما به مثابهی سوسیال دموکرات تسلیم نظرات سهلانگارانهی نئولیبرالی که معتقد است «فقط بازار تعیینکننده است» نخواهیم شد. تقسیم کردن هر چیزی به دو شق دولتی یا آزاد با پروژهی ما برای سازماندهی بخشعمومی سازگار نیست. باید برای اشکال میانی نیز فضایی باشد. موردی که به عنوان مثال برای سیستم درمان و بهداشت یا بنگاههای مسکن خلاصه اروپا باید به کشورهای عضو امکان دهد که بخش عمومی و رفاهیشان را خودشان شکل دهند. زیرا قوانین بازار اروپا هرگز نمیتواند فراتر از مسئولیت دولتهای ملی در قبال تأمین رفاه شهروندان قرار گیرد. به همین دلیل باید در بروکسل قرارهایی گذاشته شوند که از غلبهی بازار آزاد پیشگیری کنند. ۴.۲ـ اروپامداری فراگیرتر یا محدودتر؟ نظر ما این است که موضوعی باید در سطح اروپا تصمیمگیری شود که تصمیمگیری در مورد آن در سطح ملی به همان خوبی ممکن نباشد. در این راستا پارلمانهای ملی باید اختیار داشته باشند بررسی کنند که اتخاذ یک تصمیم مفروض در سطح اروپا چقدر الزام دارد. بعضی امور مانند مبارزه با جنایتکاران و تروریستها، بخشهایی از مقررات محیط زیست، مهاجرت و پیشگیری از شیوع اپیدمیها باید اروپایی باشند؛ چون در سطح اروپا بهتر حل میگردند. اما مواردی مانند قوانین کشاورزی، مالیات سلمانیها، قانون «جبران بهرهی وام مسکن» ۴.۳ـ اروپا به مثابهی بازیگر عرصهی بینالمللی ما خواهان این نیستیم که تمام حق نظر دربارهی تعیین سیاست خارجی را از حکومتهای ملی به اروپا واگذار کنیم. اما معتقدیم که کشورهای عضو باید تا آن جا که امکان دارد تلاش کنند از طریق همکاری، هماهنگی و مذاکره در زمینهی سیاست خارجی به وحدت نظر بیشتری برسند. ما نقشی را برای اروپا در جهان قائل هستیم که در آن قویتر میتواند عمل کند: پیشگیری از اختلافات میان کشورها، تقویت نظام حقوق بینالمللی، تاکید بر ارزشهای حکومت دموکراتیک، مبارزه با تروریسم بینالمللی و عوامل به وجود آمدن آن، مبارزه با فقر از طریق فیر ترید قدرت اقتصادی را باید بعضاً در عرصههایی که در رسیدن به اهداف فوق کمک میکند، به کار گرفت. با این روش میخواهیم که اروپا به عنوان یک نهاد همکاری متشکل از کشورهای مستقل همچون یک وزنهی سنگین سیاسی در عرصهی بینالمللی عمل کند. از این منظر اروپا میتواند در صورت لزوم قدرت آلترناتیوی در مقابل آمریکا ارائه دهد؛ هر چه قدر هم که ما برای روابط خوب اقتصادی میان اروپا و آمریکا اهمیت قائل باشیم. این همان نقشی است که ما بعنوان ه بخشی از سوسیال دموکراتهای جهان فکر میکنیم با مبانی ارزشی ما مطابقت دارد. ۴ּ۴ـ یک اروپای فراگیرتر همین قاعده در مورد کشورهای غرب روسیه و ترکیه نیز معتبر است. گر چه این کشورها تاریخ و خصوصیات مشخص خود را دارند. گسترش اتحادیه اروپا برای ثبات سیاسی و رشد اقتصادی یک عامل مثبت است. آرزوی ما برای پیشرفت فقط محدود به خودمان نیست. بنابراین همبستگی با کشورهای دیگر برای ایجاد چشمانداز یک آیندهی بهتر، نیز یکی دیگر از دلایل سوسیال دموکراتها برای موافقت با گسترش است. در عین حال ما آگاهیم که این گسترش زمانی میتواند موفق باشد که از حمایت و اعتماد مردم نیز برخوردار باشد. برای به دست آوردن اعتماد مردم مطلقاً ضروری است که هر کشوری که تازه به اتحادیه میپیوندد، به موازین تعیین شده در منشور کپنهاگ همان طور که گفته شد هلند نیز به لحاظ اقتصادی از گسترش احتمالی سود میبرد. اما صداقت حکم میکند که بگويیم این گسترش به تغییرات سریعی در اقتصاد ما منجر میشود. بعضی شهروندان از آن سود میبرند و بعضی دیگر از آن زیان میبینند. بنابراین این تغییرات برای همه پیامدهای مساوی ندارد. انتقال صنایع و مشاغل به شرق اروپا و بیرون از اروپا به طور نسبی برای افراد فاقد تحصيلات عاليه پیامد سنگینتری دارد. برای ما قابل قبول نیست که بهتر شدن وضعیت عمومی به ساختاری شدن عقبماندگی گروههای مشخصی در هلند منجر گردد. ما باید درآمدهای ناشی از گسترش اروپا را مجدداً سرمایهگذاری کنیم تا زندگی کسانی را که شغل خود را از دست میدهند، تأمین کنیم. این سرمایهگذاری باید از طریق آموزش، از طریق همیاری در پیداکردن شغل یا زدن کسب و در صورت لزوم با پرداخت یارانه ۴.۵ـ از یک «اتحاد ابدی» به سوی «وحدت در گونهگونی» گاهی تبادل اطلاعات دربارهی راه حلهای همدیگر برای مشکلات مفید است. گاهی باید سیاستها و تدابیر با هم هماهنگ شوند و گاهی ضروری است که قرارهای جمعی تصویب گردند و در شکل قوانین مشترک به اجرا درآیند. در مواردی نیز ضروری است که اختیار تصمیمگیری را به یک نهاد اروپایی واگذار کرد. انتخاب درست میان سطح ملی و سطح اروپایی فراتر از یک قیاس منطقی براساس کارآمدی و موفقیت است. به عنوان مثال در زمینهی مسائل دفاعی احتمالاً میتوان کارآمدتر عمل کرد؛ اگر ما همهی نیروهایمان را در یک ارتش واحد اروپایی سازماندهی کنیم. اما این امر علاوه بر اعتراضات سیاسی که به دنبال دارد، اصولاً امر دلخواهی نیز محسوب نمیشود. تعداد کمی خواهان این هستند که اروپا (خارج از ارادهی ما) بتواند تصمیم بگیرد زنان و مردان ما را به عراق بفرستد. موضوع مرگ و زندگی در میان است، بنابراین در این باره ما همیشه خودمان تصمیم میگیریم. تشکیل یک اتحاد سیاسی خود هدف به شمار نمیآید. دستهجمعی عمل کردن، هر جا که نیاز باشد و با در نظر گرفتن گونهگونگی کشورهای عضو، هدف اصلی ما به شمار میرود. تصور ما از اروپا جامعهای کثرتگرا است. رنگارنگی در اهالی، فرهنگها و سنتها، تنوع در اشکال همکاری و انعطاف در نهادهای همکاری. به اروپا نباید به چشم هیچ چیز یا همه چیز نگاه کرد. ۴.۶ـ جلب مجدد اعتماد (مردم) به نهادها برای جلب مجدد اعتماد مردم نبايد فقط به نهادهای اروپایی تکیه کرد؛ بلکه نهادهای ملی نیز به همین اندازه از اهمیت برخوردارند. گاهی وقتها (مسئولین سیاسی) به راحتی اشکالات تصمیمگیریهای مهم ملی را به حساب اتحادیه اروپا میگذارند (ما از طرف اتحادیه اروپا مجبوریم) در حالی که موفقیتهای اتحادیه اروپا را نتیجهی سیاستهای ملی خود معرفی میکنند. ارتباط فعالانهتر میان اعضای پارلمان اروپا و همکاران آنها در پارلمانهای ملی ضروری است. اعضای پارلمان اروپا باید خود را بیشتر نمایندگان رأیدهندگان (هلندی) خودشان در بروکسل بدانند تا سفرای اتحادیه اروپا در میان رأیدهندگان. آنها موظفند مانند نمایندگان پارلمانهای ملی، خواستها و نگرانیهای اروپایی رأیدهندگان را سبک سنگین کنند. دموکراسی در اتحادیه اروپا باید به طور رادیکال تقویت یابد. پارلمان اروپا باید تصمیمگیریهایش را شفاف اتخاذ کند و به شیوهای هدفمند مسئولین اروپایی را کنترل کند. به این ترتیب شهروندان اروپایی خواهند توانست کمیسیون اروپا ( که نقش دولت اروپا را دارد) را مکلف کنند موضوعات معینی را در دستور کار خود قرار دهد (ابتکار شهروندی ۵ـ پس از رأی نه: نکات محوری برای سوسیال دموکراسی در اروپا شکل و محتوایی که اروپای آتی قرار است بگیرد بیش از هر چیز یک میدان مبارزهی سیاسی است که ما در آن با نمایندگان دموکرات مسیحی، لیبرال و همچنین ملیگرایان گزافهگر (افراطی) روبهرو هستیم. اینها خواهان اروپای دیگری هستند تا ما. ما میخواهیم در سالهای آتی برای ایجاد اروپایی تلاش کنیم که نظرگاههای سوسیال دموکراسی ما را تأمین کند. این را ما به تنهایی نمیتوانیم: ما باید با احزاب برادر اروپایی همکاری کنیم تا تفاوت نوع نگاه مبتنی بر مبانی و ارزشهای سوسیال دموکراسی به مسائل اروپا را از سایر نگاهها برای مردم روشنتر کنیم. همچنین سوسیال دموکراتهای پارلمان هلند و پارلمان اروپا باید برای پیشرفت اروپا پیشنهادهای مشخصی ارائه دهند. این پیشنهادها لازم نیست در یک پیمان گسترده مانند «قانون اساسی اروپا» و مطمئناً نباید زیر چنین عنوانی، ارائه گردند. پانوشتها: ۲ـ قانون اساسی اروپا: پیشنویس پیماننامهای بود میان کشورهای عضو اتحادیه اروپا که در جون ۲۰۰۴ توسط شورای اروپا و در اکتبر همان سال توسط شورای وزیران امور خارجه مورد تصویب قرار گرفت. این پیشنویس پیشنهاد شده بود تا از طرفی جانشین پیماننامههای متعدد قبلی گردد و از طرف دیگر خود را با انتظارات جدید شهروندان و شرایط نوین جهانی مطابقت دهد. اگر این پیشنویس مورد حمایت همه جانیهی مردم قرار میگرفت، مبنای قانونی تنظیم روابط داخلی اتحادیه را شکل میداد. ۳ـ حزب کار (پارتَی فان ده آربید، PvdA): در سال ۱۸۹۲ اتحاد سوسیال دموکراتها (اسدیبی) توسط کشیشی بنام فردیناند دۥملا بنیان گذاشته شد. در سال ۱۸۹۳ حزب تصمیم گرفت در انتخابات قانونی شرکت نکند؛ چون قانون انتخابات دموکراتیک نبود. این تصمیم باعث انشعاب در حزب شد. انشعابیون حزب کارگران سوسیال دموکرات (اسدیآپی) را ایجاد کردند. ۴ ـ منظور کابینهی ائتلافی بالکننده (نخستوزیر از حزب دموکرات مسیحی) در سال ۲۰۰۵ است. در این کابینه همچنین حزب لیبرال محافظهکار فیفیدی (حزب مردم برای آزادی و دموکراسی) و دی ۶۶ (دموکراتهای ۶۶) نیز شرکت داشتند. این کابینه با بیرون رفتن دموکراتهای ۶۶ از ائتلاف سقوط کرد. علت خارج شدن این حزب کوچک از ائتلاف این بود که وزیر مهاجرت (خانم فردونک از حزب فیفیدی) تصمیم گرفت ملیت هلندی خانم آیان هیرسیعلی نمایندهی سومالیاییتبار پارلمان را پس بگیرد. ۵ـ اتحادیه اروپا: یک سازمانی فراملی و بیندولتی متشکل از ۲۷ کشور اروپایی است. بلژیک، فرانسه، لوکزامبورگ، هلند، ایتالیا و آلمان غربی (بنیانگذاران ۱۹۵۷) دانمارک و گروئلند، ایرلند و انگلستان (۱۹۷۳)، یونان (۱۹۸۱)، پرتقال و اسپانیا (۱۹۸۶)، فنلاند، اتریش و سوئد (۱۹۹۵)، قبرس، ایسلند، مجارستان، لتونی، لیتوانی، مالت، لهستان، اسلونی، سلواکی و چک (۲۰۰۴) و بلغارستان و رومانی (۲۰۰۷) اعضای این اتحادیه به شمار میروند. در سال ۱۹۸۵ گروئلند جدا شد و در سال ۱۹۹۰ با پیوستن دو آلمان به همدیگر، شرق این کشور نیز جزو اعضاء قرار گرفت. ۷ ـ پارلمان اروپا یک بار در ماه به مدت چهار روز در استراسبورگ تشکیل جلسه میدهد. هزینهی رفت و آمد از بروکسل به استراسبورگ سالانه ۱۳۶ ميليون یورو است. ۸ـ بنگاههای مسکن شرکتهای مستقلی هستند که سرمایهی هنگفت دارند؛ ولی سهامدار ندارند. به عبارت بهتر سود سرمایه به فرد خاصی تعلق ندارد؛ بلکه باید در ساختن خانههای جدید سرمایهگذاری یا صرف تعمیرات و اجرای پروژههای اجتماعی در محلهها شود. اختیار سرمایهگذاری در خانهسازی با هیأت مدیره است؛ اما میزان اجارهها را دولت سالانه تعیین میکند. شهرداریها برای تثبیت و پایین نگهداشتن سطح اجارهها زمین را به قیمت یکپنجم در اختیار این شرکتها میگذارند. ۹ـ از سال ۲۰۰۴ قوانین پروژههای مناقصهای در اتحادیه اروپا برای همهی کشورهای عضو یکسان شده است. مطابق این قوانین تمام بنگاههای دولتی یا مؤسساتی که با پول و سوبسید دولت اداره میشوند اعم از مرکزی، استانی و شهری متعهدند که پروژههای خود را که قیمت آنها از یک مبلغ مشخص بیشتر است، در بازار اروپا به مناقصه گذارند. معنی آن این است که ممکن است یک پیمانکار اتریشی برندهی یک مناقصه در یک شهر دورافتادهی هلندی شود. این قانون شامل بخشهای ساختمانی، خدمات عمومی و واردات کالا مانند تجهیزات بیمارستانی و ماشینهای آتشنشانی میشود. کف قیمتها به این ترتيب است: ۱۰ـ مطابق این قانون (۱۹۱۴) کسانی که با وام مسکن صاحب خانه میشوند، میتوانند سود وام (بخشی از قسط ماهیانه) را از مالیاتی که بر درآمدشان میپردازند، کسر و از ادارهی مالیات پس بگیرند. از سال ۲۰۰۱ مدت استفاده از این بخشش مالیاتی به ۳۰ سال محدود شد. تا پیش از آن، هر چند سالی که بازپرداخت اقساط ماهیانه طول میکشید، شخص حق استفاده از این امتیاز را داشت. ۱۱ـ FairTrade فدراسیون بینالمللی برای تجارت آلترناتیو. فیرترید یک سازمان همکاریهای تجارتی مبتنی بر دیالوگ، شفافیت و احترام متقابل برای ایجاد برابری بیشتر در عرصهی تجارت جهانی است. هدف این سازمان کنترل یا حذف واسطههای تجارت بینالمللی است. ۱۲ـ منشور کپنهاگ: معیارهایی هستند که شورای اروپا در سال ۹۳ در کپنهاگ داشتن و ملتزم بودن به آنها را به عنوان شروط موافقت با ورود اعضای جدید تعیین کرد. این شروط در سال ۹۵ در مادرید تکمیل شدند. مقدمهی این اقدام انقلابات مخملی در کشورهای اروپای شرقی بود. اهم آنها به قرار زیر است: ۱۳ـ در هلند ادارات تأمین اجتماعی به بیکارانی که تصمیم به ایجاد کسب آزاد دارند، وام (گاهی بلا عوض) میدهند یا آنها را به مشاغلی (پست، بستهبندی و مانند اینها) که به همین منظور ایجاد شدهاند، میگمارند. همچنین دولت به کارفرمایانی که افراد کمشانس یا بیشانس در بازار کار را استخدام کنند، تسهیلات مالیاتی میدهد. این گونه مشاغل را یارانهپا میگویند. ۱۴ـ در هلند هر شهروند حق دارد به تنهایی یا در همکاری با دیگران پیشنهاد (طرحی) را با ۴۰ هزار امضا به پارلمان ببرد. اگر پیشنهاد تصویب شد، قانون محسوب میشود. همین حق در شوراهای شهر نیز اعمال میشود با این تفاوت که نیاز به امضای دیگران ندارد. ۱۵ـ پارلمان اروپا در حال حاضر خودش (نمایندگان منفرد، فراکسیونها یا کمیتهها) حق ارائهی لایحه به پارلمان را ندارد. پارلمان فقط لوایح آورده شده توسط کمیسیون اروپا را مورد بررسی (تصویب یا عدم تصویب) قرار میدهد. بعضی از احزاب و سازمانها خواهان حق بیشتری برای پارلمان در امور قانونگذاری هستند. |
نظرهای خوانندگان
مقالهء خیلی جالبی بود در مورد اتحادیه اروپا که متاسفانه در رسانه های فارسی زبان اغلب نادیده گرفته میشود...اما بنظر میاید که این ترجمه به یک ویرایش حرفه ای نیاز دارد, ترکیباتی همانند: دادن شانسهای برابر ( اهدای شانس مساوی یا فراهم آوردن فرصتهای برابر), قانونگذاریهای نالازم (تدوین قوانین غیر ضروری) ,مرزها بازتر میشوند ( گسترش مرزها),چیزی که جدید است ( اتفاق جدید یا نکتهء جدید),صحبت شد ( مطرح شد) و... موجب شده که متن روانی لازم را نداشته باشد...
-- Niosha ، Oct 10, 2007 در ساعت 08:26 PM