رادیو زمانه > خارج از سیاست > همسايگان > یک رییس جمهور کتابباز | ||
یک رییس جمهور کتاببازعرفان قانعیفردقبلاً او را در لندن بارها دیده بودم؛ در دوران دانشجوییام؛ و بهخاطر حرفهام. خانوادهاش را خوب میشناختم. پدر خانمش ابراهیم احمد بود؛ نویسندهی مشهور كُرد كه هنوز رمان «ژانیگل» (درد زایمان ملت) او را آیینهی تمامنمای وضع كردستان میدانند. مادرخانمش، گلاویژ احمد، كه او هم از زنان مشهور ادب و هنر كُرد است، «جمهوری در كوهستان»ش را ترجمه كرده بودم اما در محاق سکوت نشر فرو رفت و گذاشتهام تا روزگاری دیگر... دست دادنش گرم و تعارفش گرمتر. با كلمات و عباراتی تعارفآمیز و گاه پرخنده سخن میگوید. در لابهلای چهرهی خسته و سالخوردهاش نوعی غرور و اعتماد به نفس و مثبتبینی نهفته است. به حرفهای گوینده خوب گوش میدهد، و آنگاه در نهایت ادب و سادگی حرف میزند با صدایی غرّا و رسا. انگار اصلاً فرصتی لازم نیست تا صحبت گرم شود؛ صحبت با او خیلی راحت گل میكند. غرور و تکبری هم در رفتارش نیست. میداند که همه چیز میهمان تاریخ است.
مدتیست كه صدام رفته. یا نه، بهتر بگویم: مرده است. و جایی هم در قبر نیافت. دم در راهرو به انتظار ورود نشسته است. این احترام برای وزیر و فقیر از دید او یکیست. خود را موظف میداند كه به همهی انسان ها حرمت بنهد. به عربی، به تركی، كردی و غیره حرف میزند یا به انگلیسی. گاهبهگاه هم به فارسی متلكی میگوید. محشر است. میگویند هفت زبان میداند! برای ادای احترام به کرامت انسان بیزبانی هم کافیست. بعد از طارق هاشمی به دیدار میروم. با همان رنگ طوسی مورد علاقهاش... پیری كه تجربهی سالهای سفر و غربت و دربهدری، شاخه به شاخه جَستن، تبعید، فرار، كشتار و... را در پشت سر دارد. البته تا ملامصطفی فعال و سرگردان در میانهی قدرتهای بزرگ بود، نمود چندانی از آن رقیب سنتی نیافت؛ اما پس از حضور ژنرال حسنالبكر، طالبانی همسطح با ملامصطفی پشت میز مذاكرهها مینشست. و آن گاه خود رهبر بخشی از کردها شد و اندک شرر قیام کردها علیه ظلم و خودکامگی صدام را نگه داشت. امشب در حیاط ریاست جمهوری قدم میزنم. تنها جایی که در بغداد میشود لحظهای آسوده قدم زد و هوای شب را میان نخلها اسنشاق کرد. زمانی حكومت عراق نمایندهی كردها را به این ساختمان راه نمیداد و کسی را به حضور رسمی نمیپذیرفت، هیچكدام از كردها را به شغلهای كلیدی نمیگمارد، در هیچ ردهی حكومتی جایگاهی نمیداد و تا می توانست خونشان به زمین میریخت. اما امروز روز، پس از ۵ سال، چرخ گردون قصهای دیگر ساز کرده است؛ در اتاق كار رییس جمهوری كرد، میتوان مقابلش نشست و تا پاسی از نیمهشب گفتوگو كرد. یا که نه، شنید و از اعجاب حافظه و اراده انگشت حیرت به دهان گزید! «با آغاز اختلافها بين طالبانی و ملامصطفی بارزانی، طالبانی در سال ۱۹۷۵ حزب اتحاديهی کردستان عراق را تأسيس کرد. اما در آن ايام بين شاه سابق ايران و صدام حسين توافقنامهی مشهور الجزيره امضا شد. در آن توافقنامه شاه پذيرفت که ديگر از شخص بارزانی حمايت نکند. در نتيجهی رکود سياسی کردهای عراق، بر اثر ديپلماسی جديد شاه و صدام حسين، و فضای کنارهگيری بارزانی، طالبانی دوباره رهبری جنبش عليه حزب بعث عراق را بر عهده گرفت و سياستی جهت حفظ و بقا را پيش رو نهاد. اين امر موجب شد تا در عمل، حزب اتحاد ميهنی کردستان عراق راهی متفاوت و جدا از دموکرات کردستان عراق به رهبری بارزانی در پيش بگيرد. اما پس از انقلاب ايران در سال ۱۳۵۷ و همچنين آغاز جنگ تحميلی عراق علیه ايران، اهميت و حساسيت حزب اتحاد ميهنی کردستان عراق برای ايران شاخصتر شد؛ به نحوی که در چندين مرحله از جنگ، اين حزب کرد - عراقی به نيروهای نظامی ايران کمک وافری کرد. سپس نسلکشی حلبچه توسط صدام رخ داد. اما نکتهای که در اين زمان حایز اهميت بود، باور نداشتن آمريکايیها به نقش و اهميت طالبانی در مسایل سياسی داخل و خارج از عراق بود. ضمن اينکه ترکيه نيز از استقلال کردهای عراق وحشت داشت. از سوی ديگر، بنا به سيستم قبيلهای سنتی در کردستان عراق، نزاع قدرتی بين دو حزب کرد بارزانی و طالبانی وجود داشت که گاه مايهی آشوب در کردستان عراق میشد». در خلال سالهای ۱۹۹۶-۱۹۹۵ آمريکا در دوران رياست جمهوری کلينتون اقدام به وساطت جهت جلوگيری از جنگ برادرکشی ميان دو حزب کردی عراق کرد که منجر به صلح پايدار ۱۹۹۸ شد. در سال ۱۹۹۲ با تأسيس مجلس کردستان عراق، عملاً کردها سيستم نوين سياسی را تجربه کردند و طالبانی همواره در حال فعاليت بود. در سال ۲۰۰۳ پس از سقوط صدام حسين در ۱۵ دسامبر همان سال، جلال طالبانی به رياست حکومت انتقالی دست يافت. ضمن اينکه در سال ۲۰۰۵ برای نخستين بار در تاريخ کردها ریيس جمهوری عراق شد و کردها توانستند در حفظ تعادل سياسی منطقه دارای نفوذ و نقش مهمی باشند. طالبانی در عراق يکی از چهرههای کليدی و مهم است؛ حقوقدان ۷۵ سالهای که در تمام دوران سياست و مبارزهی چريکی عليه حکومت صدام حسين سعی در ادامهی فعاليت سياسی برای پيشبرد اهداف حزبی داشته است. وی شخصيتیست که در اوايل انتخابش به سمت رياست جمهوری، بسياری از تحليلگران بر اين اعتقاد بودند که بنابه قانون اساسی عراق وی چندان نفوذی در مسایل جاری عراق نخواهد داشت و بيشتر، يک مقام کليشهای و ويترينیست. اما نفوذ، اعتبار و نوع نگرش وی موجب شد تا رياست جمهوری را فراتر از چارچوب قانون تعريف کند و اکنون وی را نقطه ثقل حفظ تعادل سياسی ميان سنیها، شيعيان و کردها میدانند. یادم هست پرزیدنت کلینتون در دیدار با او گفت: «طالبانی نقطه ثقل توازن سیاست در عراق است». و چه زیبا توصیف کرد پیر دموکرات ینگه دنیا! قبلا با افکار باز و هوشمندانه وی آشنا بودم. برایم گفته بود که «آیندهی منطقهی ما در گرو دموكراسی و فدرالیسم و آزادی انسانیست؛ و بدون داشتن آزادی و دموكراسی، نمیتوان عدالت را در جامعه به وجود آورد». «امروزه دیگر پُتک تفاوت مذهب و نژاد زدن، نشانهی بلاهت و سفاهت است. قانون انسانی، اشتراک حق همهی اقوام و ملتهاست. ما باید به این حقوق و آزادیها حرمت قایل شویم و به پیشبُرد آن احترام بگذاریم». «گفتوگو و رابطهی آزاد و مستقل و مسالمتآمیز، امنیت جامعه را تضمین میكند؛ جامعهای كه باید حیثیت، هویت و حقوق آن فراهم بشود و روابط انسانی در آن توسعه پیدا كند... چون استقلال و وحدت هدف ماست». «احمقانه است كه كسی بخواهد یک قوم، زبان یا نژاد و مذهب را بایكوت كند؛ هم زیستی و همدلی مظهر انسانیت است». و امشب هم برای ضبط آخرین بخشهای خاطراتش، که مدتهاست به آن مشغولم، به دیدارش رفتم. سیگار برگش را میکشید و میگفت: «دوست دارم که نقد من و خطاهایم را هم در کتاب بنویسید. در گفتن و نوشتن خاطرات باید راست گفت و دیگر تاریخ باید قضاوت کند. بعد از حذف من از صحنهی روزگار این تاریخ است که بی محابا برای جستن راستی و واقعیت کنکاش میکند. آزادی قلم و بیان و اندیشه حق انسانیست و هیچ غلام قدرتی نمیتواند این حق را از صاحب قلمی بستاند. غلامان میروند و صاحبان میمانند و نقد و نفرین و طعنه به صاحب قلم هم کف روی آب است و میرود». طی این دو سال کتابخوانی، مردمداری و مثبتاندیشی، جستن و کاویدن و مناظره خصلتهای بارزیست که در وی دیدهام. از همه طرفهتر کتابباز بودن اوست؛ از ریاضی و آنالیز گرفته تا تاریخ چین و... با فرا رسیدن فصل خزان، دیدارهایم با او و دیگر چهرهها اندک اندک به پایان میرسد. تا در پایان زمستان این کتاب هم متولد شود؛ اگر که عمری بماند و در میانه لطف پروردگار نصیب، کتابی دیگر و سالی دیگر از رفتن عمر. اما با این تفاوت که هزار برگ از زندگی و افکار سیاستپیشهی مشهور کرد را به همه تقدیم میکنم؛ بی هیچ غرور یا تواضعی، فقط از انتشارش هراس دارم! و دغدغهاش سراسر وجودم را روز به روز بیشتر میگیرد. راوی بودن برای کهن دیاری مانند کردها دشوار است. بغداد، شهریور ۱۳۸۶ |
نظرهای خوانندگان
در ميان اكراد ايراني هم افرادي نظير جلال طالباني كم نيستند اما حيف كه اكراد بويزه سني مذهبها از پستهاي مديريتي در سطح كلان كه چه عرض كنم حتي در سطح استاندار ي منع شده اند.به اميد حذف اين محروميت بزرگ.
-- Mohsen ، Sep 22, 2007 در ساعت 12:54 PMاي اقا! شما هم كه ايشان را به الوهيت رساندي! خودتان را از اين مسايل نژادي خارج كنيد!
-- بدون نام ، Sep 22, 2007 در ساعت 12:54 PMمیتوان گفت از مردان بزرگ خاورمیانه است ودرنوع خود انسان کم نظیری است مام جلال(بزبان کردی عموجلال)مشهوراست. انسانی قابل ستایش است وبرای ملت کرد یک سرمایه .......
-- astyak ، Sep 22, 2007 در ساعت 12:54 PMجناب قانعی فرد!
-- آرش از کرمانشاه ، Sep 23, 2007 در ساعت 12:54 PMهیچ چیز نباید اصول حرفه ای روزنامه نگاری را تحت الشعاع قرار دهد. متاسفانه گرایش های قومی شما با طالبانی باعث شده کمترین اصول حرفه ای را در نوشتن این گزارش به کار نبرید؛ مهم تر از همه، بی طرفی و عینیت در روزنامه نگاری.
متاسفانه ما هنوز غرق در مسايل نژادي و مذهبي هستيم،نويسنده خودش كرد است و سراغ شاخص هاي كرد مي رود و چنان تصويري از او مي سازد كه انگار گوهري است يگانه ،خوانندگان هم اگر كرد باشند كه سرشان را به علامت تصديق محكم تكان ميدهند و گرنه يا بي توجه و يا انكار!
-- بدون نام ، Sep 23, 2007 در ساعت 12:54 PMچه وقت ما ازين مسايل رها مي شويم با كرام الكاتبين است
تا جایی که من بدانم هیچوقت قانعی فرد مدعی روزنامه نگاری نبوده تا به اصول رسانه ای خاصی هم ملزم بشد و از طرفی دیگر هم کار اصلی او زبانشناسی است و چه ربطی به ناسیولیست بازی دارد ؟! من نمی دانم . اما به هر حال درباره طالبانی هم بسیاری از افراد اظهاراتی مشابه کرده اند از جمله حسین هیکل
-- مینو ، Sep 24, 2007 در ساعت 12:54 PMواقعیت این است که سمت ریاست جمهوری، فرصتی را پیش آورده که همگان در سطح بالاتری با تبحر سیاسی و شخصیت دمکراتیک آقای طالبانی آشنا گردند، والا به قول یکی از فرهیختگان عراقی، نشستن بر کرسی ریاست جمهوری عراق بیشتر موجب کسب اعتبار برای سمت ریاست جمهوری عراق شده است تا برای آقای طالبانی.
-- افشین ، Oct 7, 2007 در ساعت 12:54 PM