رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۱۴ خرداد ۱۳۸۶
گفت‌وگوی زمانه با مدیر سیاستگذاری رادیو آزادی

مأموريت بدونِ پروپاگاندا

منوچهر هنرمند

بخش اول گفت‌وگو را از «اینجا» بشنوید. و بخش دوم را از «اینجا».

در ادامه‌ی برنامه‌ی میزگردی که در مورد رسانه‌های خارجی فارسی‌زبان به مناسبت سوم ماه مه، روز جهانی آزادی مطبوعات، داشتيم و در يک برنامه‌ی دوساعته از راديو زمانه پخش شد، علاقه‌مند بودیم که این بحث را گسترش دهیم. انتشار پژوهش "انستیتو واشنگتن" به قلم مهدی خلجی درباره‌ی سياست تبليغاتی آمريکا—که ترجمه‌ی فشرده‌ای از آن در زمانه نيز انعکاس يافت—ما را بر آن داشت که در گفت‌وگويی با مسؤولان راديو فردا نظر آن‌ها را درباره‌ی نتيجه‌گيری‌های اين پژوهش بدانيم. اما نهايتاً با هدايت کفيل راديو فردا توانستيم نظر یکی از مسؤولان بلندپایه‌ی رادیو اروپای آزاد را—که رادیو فردا نیز بخشی از آن است—برای گفت‌وگو جلب کنيم. جف تریمبل، مدیر سیاستگذاری و برنامه ريزی راهبردی رادیو اروپای آزاد/رادیو آزادی است.


جف تریمبل

رادیوی اروپای آزاد در هنگامه‌ی جنگ سرد بنیانگذاری شد. اکنون جنگ سرد پایان یافته و "بلوک شرق" دیگر وجود ندارد. نظر شما چیست؟ آیا فکر می‌کنيد جنگ سرد واقعاً پایان یافته يا به نوعی ادامه دارد؟

خوشبختانه برای همه‌ی ما و برای جهان جنگ سرد پایان یافته است. ولی روند برپاساختن دمکراسی‌های باثبات و برقراری جامعه‌ی مدنی در همه‌ی نقاطی که زیر پوشش رادیوی اروپای آزاد قرار دارند، ادامه دارد. و رادیوی اروپای آزاد نقش برجسته‌ای در پشتیبانی از دمکراسی و جامعه‌ی مدنی، به‌ویژه در کشورهای برآمده از بطن اتحاد جماهیر شوروی و بلوک شرق وابسته به آن، و کشورهای جنوب‌غربی آسیا، و خاورمیانه ایفا می‌کند. ما از سال ١٩٩٨ پخش برنامه به زبان عربی را، که بخش ویژه‌ای از آن به عراق اختصاص داشت، آغاز کردیم. برنامه‌های ما به زبان فارسی نیز از همین سال آغاز شد. در سال ٢٠٠٢ما پخش برنامه به زبان پشتو و دری برای افغانستان را، که پیش از آن متوقف شده بود، از سر گرفتیم. در حقیقت امروز ١٨واحد از برنامه‌های ٢٤ساعته‌ی رادیوی ما به ٢٨زبان گوناگون و برای مردمی که در کشورهای مسلمان زندگی می‌کنند پخش می‌شود. اگر این مسأله را با دوران جنگ سرد بسنجید، درخواهید یافت که تحول اساسی در برنامه‌ریزی ما صورت گرفته است.

شما در مصاحبه‌ای با "پراگ بلاگ"، ضمن تأکید بر اهمیت نقش رسانه‌ها در زندگی روزمره، اظهار داشتید که در کشورهای جهان سوم رژیم‌های خودکامه رسانه‌ها را چون ابزار به کار می‌گیرند. سؤال من این است که شما نقش رادیو اروپای آزاد را در این زمینه مانند يک ابزار مقابله می‌بینید؟

کاری که رادیو اروپای آزاد می‌کند تقویت دمکراسی و آزادی از طریق تلفیق و ارائه‌ی اخبار و اطلاعات دقیق و درست همراه با تحلیل است. ما بر این باوریم که "اطلاعات" هوای تنفسی دمکراسی را تأمین می‌کند. این امر به صورت شعار اصلی ما درآمده است. این عنصر یک عامل حیاتی برای رفع نیازهای مردم است تا آنها بتوانند بر اساس آن در باره‌ی شیوه‌ی زندگی خود و اجتماعی که در آن به سر می‌برند تصمیم بگیرند. وظیفه‌ی ما این است که این نیاز را تأمین کنیم و به آنها امکان بدهیم آن تصمیم‌های مهم را با چشم باز برای خود و کشوری که در آن زندگی می‌کنند بگیرند.

تصور می‌کنید در هدف خود موفق بوده‌اید؟

رادیو اروپای آزاد در طول حیات خود بسیار موفق بوده است. در حقیقت ما پخش برنامه را برای بسیاری از کشورهايی که در طول جنگ سرد زیر پوشش داشتیم، متوقف کرده‌ایم. این کشورها دوره‌ی گذار به دمکراسی را پشت سر نهاده‌اند و حتی به عضویت اتحادیه اروپا در آمده‌اند. مثلاً ما دیگر برای سه کشور بالتیک، یعنی استونی، لتویا، و لیتوانی برنامه پخش نمی‌کنیم و جمهوری چک، اسلواکی، لهستان، مجارستان، و بلغارستان نیز دیگر زیر پوشش ما قرار ندارند. در سال جاری پخش برنامه برای رومانی را هم از جدول خود حذف خواهیم کرد. ما این‌ها را موفقیت می‌دانیم. البته نباید تصور کرد که تحولات این مناطق صرفاً به دلیل وجود رادیوی آزادی بوده است، اما اگر به سخن رهبران آنها توجه کنید درخواهید یافت که آنها نقش رادیو آزادی را در ایجاد تغییرهای بنیادین سیاسی و اجتماعی می‌ستایند و آن را چشم‌گیر و معتبر به حساب می‌آورند. من بر این باورم که اشاره به این نکته و در نظر گرفتن توقف برنامه‌های ما در آن کشورها، بهترین گواه موفقیت ما است. ما موفق بوده‌ایم و صحنه را به این جهت ترک کرده‌ایم که هدف ما حاصل شده و نقشی برای ایفا در آنجا برای ما باقی نمانده است.

در مورد ایران چه می‌گويید؟ آیا دستگاه سخن‌پراکنی شما، با "پروپاگاندا" در راه تغییر رژیم گام برمی‌دارد؟

خیر! رادیو آزادی از تغییر رژیم پشتیبانی نمی‌کند و یا به سخن دیگر، چارچوب آئین و اخلاق روزنامه‌نگاری حرفه‌ای ما هر نوع برنامه‌ریزی تبلیغاتی به منظور تشویق به براندازی و یا دامن زدن به حرکت‌های تجزیه‌طلبانه را اکیداً مردود شمرده و ممنوع کرده و ما نیز آن را رعایت می‌کنیم. ما تنها اخبار و اطلاعات را به مردم ارائه می‌کنیم و پس از آن، اخذ تصمیم در مورد اینکه چگونه و در چه اجتماعی خیال زندگی دارند به عهده‌ی خود آنها است. بگذارید این نکته را نیز اضافه کنم که تجربه‌ به ما می‌گوید زمانی که مردم به خبرهای معتبر و متوازن و اطلاعات جامع دسترسی داشته باشند ترجیح خواهند داد که به جای یک جامعه‌ی بسته و یا سرکوب‌گر در فضايی باز و "پلورالیست" زندگی کنند. این مسأله را تاریخ به ما نشان داده است. بنابراین بگذارید یک‌بار دیگر به روشنی تأکید کنم که ما "تبلیغات‌چی" نیستیم و در جهت تغییر رژیم با استفاده از "پروپاگاندا" حرکت نمی‌کنیم. ما اطلاعات را به مردم—و در این مورد به مردم ایران—عرضه می‌کنیم تا با استفاده از آن بتوانند برای زندگی خود تصمیم بگیرند.


می‌توانید بگويید فلسفه‌ی ایجاد رادیو فردا چه بوده و مخاطب آن کیست؟ جوانان، نخبگان، یا مردم کوچه و بازار؟

مخاطبان رادیو فردا را جوانان بین ١٥تا ٢٠سال تشکیل می‌دهند. گذشته از آن ما افرادی را که به کسب خبر علاقه‌مند هستند در هر سن و طبقه‌ای مخاطب خود می‌دانیم ولی مخاطبان اصلی همان جوانان هستند که در حال حاضر به دلیل ترکیب جمعیت بدنه‌ی اصلی جامعه ایران را تشکیل می‌دهند و ما کوشش می‌کنیم به آنها بپیوندیم. در برنامه‌های ما موسیقی نیز برای جلب شنونده گنجانیده می‌شود. این بخش آمیخته‌ای از موزیک ایرانی و غربی است که بخشی از آن در داخل و بخشی دیگر در خارج تولید می‌شود. این موزیک سنگین نیست، موزیک رپ هم نیست ولی در مجموع موسیقی محترمانه‌ای است که اشاره به مذهب نمی‌کند و دارای محتوای رکیک نیست. این موزیک موجب جلب و کشیده شدن شنونده به بخش‌های خبری می‌شود. رادیو فردا روزانه ٩ساعت برنامه‌ی خبری پخش می‌کند که حجم آن از همه رادیوهايی که برای ایران برنامه پخش می‌کنند زیادتر است. ما اعتقاد داریم که توانسته‌ایم میزان کافی از خبر و گزارش را در کنار برنامه‌های تفریحی تولید و به مردم عرضه کنیم.

نمی دانم شما پژوهش مهدی خلجی را که برای انستیتو واشنگتن تهیه کرده و اخيراً منتشر شده مطالعه کرده‌ايد یا از آن اطلاع دارید. تا آنجايی که من می‌دانم این انستیتو زیر نظر هیأتی اداره می‌شود که با نظر چهره‌های شناخته‌شده‌ی سیاسی چون آقای وارن کریستوفر، مک فارلین، ریچارد پرل، جرج شولتز، و از همه مشهورتر آقای ولفو ویتز اداره می‌شود. آیا شما تصور می‌کنید این پژوهش بتواند ناوابسته و بدون توجه به دیدگاه‌های سیاسی آن هیأت تنظیم شده باشد؟

من واقعاً نمی‌توانم در مورد خط مشی و تشکیلات آن انستیتو و آن هیأت نظر بدهم چون به آن اشراف ندارم. من می‌توانم در مورد رادیو آزادی و اروپای آزاد صحبت کنم. آنچه می‌توانم بگویم این است که در جامعه‌ی امریکا چون همه‌ی جوامع آزاد و دمکراتیک جهان، بحث‌های عمومی فعال و گسترده‌ای تقریباً در مورد همه چیز همواره در جریان است. بدیهی است موضوع‌هايی که با سیاست خارجی ایالات متحده مرتبط باشد نیز از این امر مستثنی نیست. بنابراین من از اینکه رادیو فردا مورد بحث وبررسی قرار گیرد—از جمله در پژوهشی که به آن اشاره کردید—شگفت‌زده نیستم. این بخشی از همان جریان گفت‌وگو و بحث عمومی است که در آن افراد و گروه‌ها با گرایش‌های متفاوت دیدگاه‌های خود را در یک فضای باز مطرح می‌کنند. این دیدگاه‌ها به حساب گرفته شده و به آن توجه می‌شود و پس از ارزیابی داخل روندی می‌شود که بر اساس آن شیوه‌ی برنامه‌ریزی و اداره‌ی رادیو فردا تعیین می‌شود. من از هر کوششی برای ارزیابی رادیو فردا و هرگونه پیشنهاد برای بهتر کردن این فرستنده استقبال می‌کنم و اعتقاد دارم آن تحقیق نیز در همین فضا شکل گرفته و تهیه شده است. این هم حرکتی است برای ارائه‌ی دیدگاهی دیگر و نقد در مورد رادیو فردا که مجموعاً در جهت منافع ما است.

بگذارید سؤال را این‌طور مطرح کنم. شما گزارشی دارید که در یک طرف آن مهدی خلجی قرار دارد که به دلیل سابقه‌ی کارش با رادیو فردا باید برای محصول او وزنی قائل بود. در طرف دیگرهیأتی وجود دارد که باورهای سیاسی گردانندگان آن شناخته‌شده است. آیا به اعتقاد شما می‌توان این پژوهش را مستقل و ناوابسته و فارغ از دیدگاه‌های سیاسی آن هیأت توصیف کرد؟

بله! آن انستیتو دارای یک هیأت مشورتی است ولی من واقعاً نمی‌توانم درباره‌ی آن اظهارنظر کنم چون از روند داخلی کار آنها مطلع نیستم. ولی آقای خلجی کارمند رادیو آزادی بوده و بعداً مؤسسه را ترک کرده است و طبیعتاً دارای دیدگاه‌هايی در مورد چگونگی کار رادیو فردا است. ولی مجدداً باید بگویم که در ایالات متحده بحث‌های فراوانی در مورد رادیو فردا مطرح است. این گفت‌وگوها در هیأت نظارت خود رادیو آزادی مطرح و به ما منعکس می‌شود. کنگره‌ی امریکا نهاد دیگری است که در مورد ما بحث می‌کند. گروه‌های مستقلی نیز چون انستیتو واشنگتن وجود دارد که در باره‌ی ما گفت‌وگو می‌کنند. این‌ها همه بخشی از گفت‌وگوهای جاری در یک جامعه‌ی آزاد است که بعداً به هم پیوسته و در مقیاس وسيع‌تر به مجموعه‌ای تبدیل می‌شود که در مورد سیاست‌های عمومی امریکا و رسانه‌های بین‌المللی وابسته به آن گفت‌وگو می‌کنند که البته دامنه‌ی آن نیز از رادیو فردا فراتر رفته و تمام رسانه‌های وابسته به دولت امریکا را دربرمی‌گیرد.

اجازه بدهيد بخشی از این گزارش را برای شما نقل کنم. آقای خلجی می‌نویسد: "عده‌ای از کارمندان رادیو فردا در پراگ، به نحو چشمگیری ضدامریکايی هستند. پاره‌ای دیگر از کارکنان تیم واشنگتن به دارا بودن احساسات ضداسلامی شناخته شده‌اند و باورهای سیاسی خود را باز می‌تابند." شما در مورد نتیجه گیری‌های آقای خلجی چه می‌گويید؟

مسلماً ایشان حق دارند نظر خود را ابراز کنند و دقیقاً این تنها نظر و دیدگاه ایشان است. شما باید در این مورد از خود ایشان سؤال کنید. من دراین‌باره اظهارنظر نمی‌کنم و تنها آن را به صورت دیدگاه و نظر شخصی آقای خلجی می‌پذیرم.

محدوده‌ی دبیران و سردبیران رادیو فردا به کجا می‌رسد؟ آیا مرزهايی برای آنها ترسیم شده؟ یا آنچه را که می‌خواهند بیان می‌کنند؟

وظیفه‌ی رادیو فردا و رسالتی که به عهده دارد همانند سایر رسانه‌هايی چون رادیو اروپای آزاد و رادیو آزادی ارائه‌ی اطلاعات جامع و معتبر است. در این روند نباید اثری از دیدگاه خاصی وجود داشته باشد بلکه باید رویدادها و آنچه را در جهان می‌گذرد در قالبی متکثر و پلورالیست ارائه کنند که این امر به‌ویژه در مورد ایران باید رعایت شود. در حقیقت مأموریت ما در چارچوب وظیفه‌ی روزنامه‌نگاری‌مان اجرا می‌شود و خمیره‌ی تبلیغاتی و پروپاگاندا ندارد. من مطمئنم که رادیو در کار خود موفق بوده و توانسته است در مجموع برنامه‌هايی جالب و متوازن ارائه کند که استقبال از آن در ایران را می‌توان گواه این ادعا شمرد.

برگرديم به بحث مخاطب. نکته‌ای که درباره‌ی کار راديو فردا چشمگير است توجهی است که به عامه‌ی مردم دارد. مثلاً در استفاده‌ی وسيعی که از موج متوسط می‌کند.همان‌طور که می‌دانید پخش برنامه روی موج متوسط پرهزينه است. گرچه دسترسی وسيعی می‌بخشد. آیا شما سعی دارید با مردم صحبت کنيد يا با نخبگان؟

صدای رادیو اروپای آزاد همواره متوجه جمعیت بزرگی از شنونده بوده است که در میان آنها سیاست‌سازان، نخبگان، و برجستگان جامعه نیز وجود داشته‌اند. البته در زمان جنگ سرد ما ناچار بودیم از موج کوتاه برای رساندن صدای خود استفاده کنیم و ابزار دیگری در دست نداشتیم. لیکن امروزه موج متوسط نیز—با اینکه متأسفانه دولت ایران روی آن پارازیت می‌اندازد—در دست ما است و اضافه بر آن از اینترنت هم استفاده می‌کنیم که در زمان جنگ سرد وجود نداشت. و به دلیل طبیعت آن می‌توانیم در وب‌سایت رادیو فردا مسائل روز را با نگاه عمیق و گسترده‌تری مطرح کنیم و در ایران هم از آن استقبال زیادی شده است. البته ما فرستنده‌ی تلویزیونی نیستیم و این وظیفه را صدای امریکا به عهده دارد. ما یک فرستنده‌ی رادیويی هستیم و برای عرضه‌ی محصول رادیو فردا به ایران از همه‌ی ابزاری که در اختیارمان است استفاده می‌کنیم.

در آينده‌ی نزدیک و احتمالاً از سال ۲٠٠٨ قرار است فرستنده‌ی تلویزیونی بی.بی.سی به زبان فارسی نيز شروع به پخش برنامه کند. می‌خواستم بدانم ممکن است دولت ایالات متحده‌ی امریکا و یا شاید خود رادیو آزادی دست به عمل مشابهی بزنند؟

هیأتی که مؤسسه‌های سخن‌پراکنی بین‌المللی وابسته به دولت امریکا را زیر نظر دارد تصمیم گرفته که برنامه‌های تلویزیونی بخش فارسی صدای امریکا را توسعه داده و تقویت کند. و هم‌اینک این کار در دست اجرا است. ولی رادیو فردا در فکر راه‌اندازی ایستگاه تلویزیونی نیست و به صورت رسانه‌ی رادیو و اینترنتی فعالیت خواهد کرد. گرچه در وب‌سایت آن از نمایش ویدئو نیز استفاده خواهد شد که البته نمی‌توان آن را تلویزیون به مفهوم سنتی آن نامید.

همان‌طور که می‌دانید به دلیل مشکلاتی که وجود دارد نظرسنجی و آمارگیری در ایران کار بسیار دشواری است. تا آنجايی که من می‌دانم شما این کار را به وسیله‌ی یک مؤسسه‌ی خصوصی آمارگیری خارج از ايران انجام می‌دهید. آیا به نظر شما می‌توان برای نتیجه‌ی این نظرسنجی اعتباری قائل بود؟

بله! درست می‌گويید... ما این کار را از طریق شرکتی که با ما قرارداد دارد انجام می‌دهیم. این کار در شرایط بسیار مشکل و در کشورهای مختلف انجام می‌پذیرد. من تأیید می‌کنم که این کار در محیطی ناهموار صورت می‌گیرد ولی اعتقاد دارم با در نظر گرفتن شرایط سخت آمارگیری و نظرسنجی در ایران، این بهترین نتیجه‌ای است که می‌توانیم به دست بیاوریم.

می‌دانید که اين اواخر سیاست واشنگتن در برابر ایران ظاهراً به نرمی گرايیده و حتی قرار است دو کشور از طریق سفرای خود در بغداد با یکدیگر گفت‌وگو کنند. اگر این سیاست ادامه یافت و کار به جايی رسید که ایران و امریکا دست یکدیگر را بفشارند سرنوشت رادیو فردا به کجا خواهد رسید؟

من نمی‌توانم در باره‌ی سیاست ایالات متحده در برابر ایران اظهارنظر کنم. چون این مسأله در حیطه‌ی تخصص و وظایف من نیست. آنچه می‌توانم بگویم آن است که اگر به هر جهتی رابطه‌ی ایران و امریکا تغییر یافته و بهبود يابد، رادیوی اروپای آزاد و رادیو آزادی همان راهی را در پیش خواهد گرفت که در اتحاد جماهیر شوروی طی کرد. در آنجا ما شبکه‌ی رسانه‌ای را به داخل آن کشور و سایر اقمار آن منتقل کردیم. امروز در مسکو ما دفتر بزرگی داریم و کارگزاران ما در آنجا سرگرم کار خود هستند. این امر در دوران جنگ سرد امکان نداشت ولی اینک در آن منطقه ٢١ دفتر ما در حال فعالیت است. در مورد ایران نیز همین عمل را انجام خواهیم داد و کوشش خواهیم کرد شبکه‌‌ی خبری خود را به داخل ایران برده و وظیفه‌ی رسانه‌ای خود را که همان رساندن و ارائه‌ی خبرهای درست و معتبر است ادامه دهیم. و اما راجع به آینده‌ی رادیو فردا این امر بستگی به نظر هیأت متبوع ما و کنگره و دولت ایالات متحده خواهد داشت.

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

چه عجب ! با هم صحبت می کنید ، ما فکر می کردیم قهرید!

-- حسین شاکری ، May 31, 2007 در ساعت 07:51 PM

بارک الله به شما که اقلا منصفانه نظر آنها را منعکس کرده اید .انشا الله بی.بی.سی هم از شما یاد بگیرد . موفق باشید

-- علی رستمی ، Jun 1, 2007 در ساعت 07:51 PM

مصاحبه ی بسیار حرفه ای و خوبی بود. ممنون. من فکر می کنم نه فقط در کشورهای جهان سوم که در همه جای دنیا همه ی رژیم‌ها رسانه‌ها را چون ابزار به کار می‌گیرند. اما اگر نسبی به این موضوع نگاه کنیم، رادیو فردا انصافا بی طرفی حرفه ایش را بیشتر از بقیه ی رسانه ها حفظ کرده و این جای تحسین دارد.
امیدوارم در حفظ اهدافتان ثابت قدم و سربلند بمانید.

با احترام،
ماندانا

-- بدون نام ، Jun 2, 2007 در ساعت 07:51 PM

این حرفها فایده ندارد . هرکس که همپای جمهوری اسلامی نباشد برانداز است . برای جمهوری اسلامی فقط روزنامه کیهان عنوان رسانه را دارد و بقیه چیزی جز توطئه صهیونیستی نیستند . گفتگوی جالبی بود . مرسی!

-- ژاله نقوی ، Jun 2, 2007 در ساعت 07:51 PM

سلام

ای عجب دلتان بنگرفت و نشد جانتان ملول
زین هواهای عفن زین آب های ناگوار؟

مصاحبه از چند جهت قابل توجه و مداقه است.

1- خوشبختانه برای همه‌ی ما و برای جهان جنگ سرد پایان یافته است

دوره ای تاریخی که به آن جنگ سرد اطلاق می شد قطعیتی مانند دوره ی جنگ جهانی دوم و مانند آن ندارد. مشخصات دوران جنگ سرد در اروپای بعد از فروپاشی بلوک شرق هم اکنون قابل پیگیری است و با کمال تاسف با توجه به پاره ای ملاحظات سیاسی در حال تشدید است. مناقشه بر سر جزیره ی تک افتاده ی باج خواهی استالین از آلمان پس از جنگ که بدل به بشکه ی باروت منطقه ی بالتیک شده است، آزمایش های اخیر موشک های ضد-سپر روسیه، اتهام کرملین به طور ضمنی به لندن درباره ی توطئه برای شخص رییس جمهور روسیه ولادمیر پوتین و افزایش تعداد جاسوسان بریتانیا در مسکو و نیز جاسوسان روسیه در لندن موید این ادعا هستند. بنابراین چنین ارزیابی خوش بینانه ای کمی سهل انگارانه است و زمینه ای است برای توجیه تمرکز فعالیت های این رادیو بر کشور های مسلمان. ایشان در قسمت دیگری از مصاحبه می گویند که :"اگر این مسأله را با دوران جنگ سرد بسنجید، درخواهید یافت که تحول اساسی در برنامه‌ریزی ما صورت گرفته است." وضعیت بالتیک به منزله ی پیشگام حرکت های استقلال طلبانه در اروپای شرقی و تاثیر تحولات این منطقه بر معادلات سیاسی اروپا و نیز جمهوری های فدارسیون روسیه چیزی نیست که از دیدرس ساده لوح ترین تحلیل گران سیاسی دور بماند. وضعیت ناپایدار و خطر از هم گسستگی اتحاد میان کشورهای بالتیک با پیش زمینه های تاریخی موجود و روابط کم و بیش آن ها با کشورهای پیرامون بالتیک و وابستگی سود و زیان اقتصاد این کشورها به وضعیت اقتصادی روسیه در حالی که تنها یک کشور از میان آن ها به نزدیکی تولید ناخالص ملی دوران پیش از فروپاشی رسیده است حکایت از آن دارند که گذار به دموکراسی و جلب سرمایه گذاری خارجی در بالتیک آن چنان هم که ایشان بیان می کنند سهل و آسان نبوده و نیست و رادیو اروپای آزاد ماموریتش را به کشورهای مسلمان محدود کرده است و ترجیح می دهد تا با حمایت آمریکا و سرمایه ی جهانی، تحولات بالتیک را به بنگاه های دیگری واگذار کند و خود سهم تبلیغاتی خاورمیانه را بر عهده داشته باشد. به این سخنان دقت کنید:
"این کشورها دوره‌ی گذار به دمکراسی را پشت سر نهاده‌اند و حتی به عضویت اتحادیه اروپا در آمده‌اند. مثلاً ما دیگر برای سه کشور بالتیک، یعنی استونی، لتویا، و لیتوانی برنامه پخش نمی‌کنیم و جمهوری چک، اسلواکی، لهستان، مجارستان، و بلغارستان نیز دیگر زیر پوشش ما قرار ندارند."

2- "و رادیوی اروپای آزاد نقش برجسته‌ای در پشتیبانی از دمکراسی و جامعه‌ی مدنی، به‌ویژه در کشورهای برآمده از بطن اتحاد جماهیر شوروی و بلوک شرق وابسته به آن، و کشورهای جنوب‌غربی آسیا، و خاورمیانه ایفا می‌کند."
"کاری که رادیو اروپای آزاد می‌کند تقویت دمکراسی و آزادی از طریق تلفیق و ارائه‌ی اخبار و اطلاعات دقیق و درست همراه با تحلیل است."

بر سر این سخنان مناقشه ای است.
تردیدی نیست که مانیفست و شعار هر موسسه ی سخن پراکنی نمی تواند افزایش جو بی اعتمادی و تفرقه افکنی و دروغ گویی و حمایت از نا امنی باشد. پس اگر غیر از این سخنان را شنیده بودیم به گوش های خود شک می کردیم.
اما حقیقت جز این هاست. آیا نقش رادیو فردا در حمایت از اشغال نوار غزه و کرانه ی غربی رود اردن و حمایت این رادیو از اعمال ارتش اسرائیل و تروریست خواندن کسانی که حتی نصف آن ها هم مرتکب جرم و جنایت نشده اند تحلیل بی طرفانه و حمایت از دموکراسی است؟
آیا رادیو فردا در تقویت دموکراسی در اسرائیل نقش عمده ای ایفا می کند و از اخبار یهودی های مو سیاه و آفریقایی که در اسرائیل شهروند درجه دو محسوب می شوند برای شنوندگان خود حکایت می کند؟
آیا رادیو فردا تصویر دقیقی از کشتار و تبعید مسیحیان فلسطین به دست نیروهای اسرائیل رسم کرده است؟
آیا رادیو فردا در احترام به شعور مخاطب ایرانی اش باید دو هفته بعد از پایان جام جهانی با هیجان و با صدای بلند خبر قهرمان شدن تیم ملی ایتالیا را به ما برساند و تصور کند که ایرانیان هنوز بعد از 14 روز داغ ترین خبر دنیا را به گوش خود نشنیده اند؟

بهتر نیست در رساندن هوای دموکراسی و پلورالیسم به ملت ها اندکی بیشتر توجه کنیم؟

-- توماج رحمتی ، Jun 3, 2007 در ساعت 07:51 PM

متاسفانه توماج رحمتی که نظرش در اینجا منعکس شده همه چیز را سیاه و سفسد می بیند و از پشت عینک ضد امریکائی که این روزها مد روز شده است . بدیهی است همه چیزهای خوب را نمی توان در یک جا یافت . هر دستگاهی دارای اثرات مثبت و منفی است که این رادیو هم از آن مستثنی نیست . بهتر است کمی هم به واقعیت توجه کنیم که بالاخره این رادیو برای خود رسالتی قائل است و سعی می کند آن را انجام دهد . سر هم کردن تحلیلهای سیاسی برای زیر سوال بردن دستگاهی که بالاخره حداقل مدعی انجام کاری برای ایران است درست نیست . با تشکر از رادیو زمانه

-- ژاله سازگار ، Jun 3, 2007 در ساعت 07:51 PM

از نظرات توماچ صد درصد حمايت می کنم و معتقدم که از کوتاهی های راديو فردا بيشتر از اينها هم می شوذ گفت و بدور از "عينک دودی ضد آمريمايی" که ژاله می گويد اين روز ها مد شده. ژاله جان، چه می گويی اگر بگويم که [...] گزارشگر راديو فردا در اسرائيل است؟ اگر به برنامه های سياسی و خبری راديو فردا گوش بدهی، یه خوبی متوجه خواهی شد که خواب چه فردايی را برای ما ديده اند. راديو فردا از آزادی و دمکراسی حتا روحش هم خبر ندارد و مبلغ بينشی يک بعدی است. جمهوری اسلامی اين ور چوب است و راديو فردا اون ورش.

-- Kambiz ، Jun 3, 2007 در ساعت 07:51 PM

گفتگوي حرفه اي و محکمي بود. هر قدر بيشتر راجع به رسانه هاي به اصطلاح "بيگانه" صحبت شود، افسانه ها و خيالپردازي هايي که در مورد آنها وجود دارد، کمتر و بي اثر تر خواهد شد. ادامه ي اين بحث واقعأ ضروري است. خيلي متشکر، فريد.

-- فريد ، Jun 4, 2007 در ساعت 07:51 PM