سفر به پراگ و بازدید از رادیو فردا
اختر قاسمی
برای تهیه گزارش و عکس از رادیو فردا به مقر آن در پراگ سفر کردم. از اینکه به این بهانه از پراگ، پایتخت جمهوری چک، شهری قدیمی با آثاری قرون وسطایی، دیدن میکنم خوشحالم.
جمهوری چک کشوری در اروپای مرکزی و عضو اتحادیهی اروپاست که با لهستان، آلمان ، اتریش و اسلوواکی همسایه است. دلیل انتخاب جمهوری چک، به عنوان مرکز رادیو صدای آزاد اروپا، شنیدنیست: یکی اینکه جمهوری چک در قلب اروپاست و دیگر اینکه در زمان دو قطبی بودن جهان و جنگ سرد، سازمان جاسوسی آمریکا و کنگرهی آمریکا اقدام به تهیهی استودیویی برای پخش اخبار برای کشورهای بلوک شرق کردند که مرکز آن در آن زمان مونیخ بود. نویسندهی معترض چک، واسلاو هاول، که در آن زمان در زندان بود، نامههایی را به همسرش مینوشت که از رادیو آزادی پخش میشدند. بعد از فروپاشی بلوک شرق و انتخابات آزاد در چکسلواکی و برگزیده شدن واسلاو هاول به ریاست جمهوری چکسلواکی، او به عنوان قدردانی از رادیو آزاد اروپا و تأثیر آن در روند آگاهی مردم چک نسبت به وقایع آن جامعه، با توجه به سانسوری که آن زمان وجود داشت، ساختمان پارلمان چک را برای مرکز رادیو صدای آزاد اروپا تقدیم کرد و به شکلی نمادین، سالی یک دلار بابت کرایهی ساختمان تعیین کرد.
پراگ شهری بسیار زیبا و دیدنیست؛ ساختمانهایی بسیار قدیمی با معماری خیلی قشنگ. همزمان با ورود من، مسابقهی همگانی دو ماراتون در پراگ برگزار میشد و تقریبا اکثر خیابانها بسته بودند. از پیر و جوان در این مسابقه شرکت کرده بودند. چیزی که توجهام را خیلی جلب کرد، با اینکه نسبتا همه در حال مسابقه و دویدن بودند، ولی احساس میکردم که آرامش خاصی در این سرزمین و مردمش هست. درست بر خلاف آلمانیها. بعد از دو سه روز آشنایی بیشتر و گفتوگو با کارکنان رادیو فردا در مورد چکها (برخی از کارکنان رادیو فردا سالیانیست در آنجا زندگی میکنند) متوجه شدم که احساسم به دور از واقعیت نبوده. چیزی که در آلمان همیشه از آن رنج میبرم زندگی سرشار از شتاب و ناآرامیست؛ همیشه مردم در حال عجله و دویدن هستند.
نکتهی دیگری که باز برایم قابل توجه بود، با اینکه جمهوری چک از جمله دوازده کشور متحد اروپاییست که واحد پول یکسان «یورو» را قبول کرده ولی هنوز با پول سابق خود یعنی «کرون چکی» مبادله و خرید و فروش میکنند.
دعا در پای تندیس عیسا مسیح
روز یکشنبه چنان آفتابی در پراگ میدرخشید که من احساس کردم به جنوب ایران در اوایل بهار پرواز کردهام. پراگ نه تنها میدرخشید بلکه احساس میکردم میرقصید. با یکی از همکاران رادیو قرار گذاشتم تا بعد از گشتوگذاری در شهر با او به محل رادیو فردا بروم. در شهر، ابتدا پلِ «کارل»، که از قدیمیترین پلهاست، را دیدم. در ابتدای پل مجسمهی فلطی پادشاه کارل نصب شده. این پل قدیمی که بیش از ۷۰۰ سال عمر دارد، بر روی رودخانهی «مولداو» که از بین شهر می گذرد، بنا شده است. این رودخانه، که بیش از ۴۴۰ کیلومتر طول دارد، با حرکت آرام و دلنشین خود گویی دست نوازش بر مردمش میکشد. پراگ در این یکشنبهی داغ بهاری بسیار دیدنی بود. پلِ کارل مملو از جمعیت بود. در دو طرف پل هم مجمسههایی از عیسا مسیح، مریم مقدس، فرشتگان آسمانی و غیره وجود داشت. در دو سمت پل هم دستفروشان مشغول فروش و نقاشان مشغول نقاشی و گروههای موسیقی مشغول نواختن بودند. نکتهی قابل توجه برای من تبرک کردن و دعا کردن و دست زدن مردم بر روی مجسمهی فلزی سیاهرنگ عیسا مسیح بود. خیابان عریض و زیبای «وسلاو» که به «شانزه لیزه»ی پراگ معروف است، نزدیک محل رادیو فرداست.
راهی دفتر کار رادیو فردا شدیم. ساختمان بزرگ شیشهای با شیشههای دودی. این ساختمان که پارلمان چکسلواکی بود در سال ۱۹۶۸، زمانی که روسها این کشور را به تصرف خود در آوردند هنوز نیمهساز بود. دور تا دور این ساختمان را دیوار سنگیای که تقریبا یک متر بلندی داشت گرفته بود. هر چند متر، سربازی مسلح در حال نگهبانی بود. احساس کردم که به پادگانی نظامی وارد میشوم. جلوی در ساختمان پر از ماشینهای بنز با شیشههای ظاهرا ضدگلوله و دودی بود. از همکارم پرسیدم خبری شده؟ او گفت که احتمالا یکی از رؤسا باید برای جلسهای حضور داشته باشد. چند دقیقه بعد هم متوجه شدیم که رییس جدید رادیو صدای اروپا، جف گدمن، با بقیهی مدیران جلسهای داشته.
آزاده شرفشاهی
همکارم با نشان دادن کارت شناساییاش مرا هم به دنبال خود به درون ساختمان برد. پرچم کشورهای متعدد رادیو اروپای آزاد، و در میان آنها پرچم ایران، بیش از هر چیز توجه مرا جلب کرد. ستونهایی در سمت چپ ورود به ساختمان، به رنگ لوگوی رادیو آزاد اروپا یعنی نارنجی، با نام کشورها و نقشهشان دیده میشد. بعد از مراحل کنترل، برای من کارت عکسدار مهمان صادر شد. وارد راهرو که شدیم نقشهی همهی ۲۱ کشوری که رادیو آزادی به زبانهای آنها پخش میشود را بر روی دیوار دیدم. دیدن نقشهی ایران و پرچم سه رنگش برای من آرامشبخش بود. در طبقهی همکف رستوران و کافه تریا قرار داشت.
فریدون زرنگار و ژان خاکزاد
فنجان قهوه در دست، به اتاق پخش رفتیم. اتاق پخش همانند اکثر استودیوهای صدا با یک پنجرهی شیشهای با اتاق فرمان ارتباط داشت. بهروز کارونی در اتاق پخش آماده برای خواندن اخبار بود. پیام جوان هم مسئول اتاق فرمان بود. چیزی طول نکشید که چراغ قرمز «پخش زنده» روشن شد. این به معنای آن بود که در اتاق پخش بسته شود و سکوت کاملا ً رعایت شود. پس از گرفتن عکس از بهروز به اتاق مجاور، که بخش ضبط و مونتاژ بود، رفتیم. سپس به طبقهی دوم اتاق هیأت تحریریه رفتیم. راهرو با گیاهان زیبا و مبلمان تزیین شده بود. سمت چپ راهرو با چند پله به حیاطی منتهی میشد که با میز و صندلی مخصوص سیگاریها آماده شده بود. کارکنان با خوشرویی به استقبال آمدند و ضمن خوشآمدگویی، همه با کنجکاوی میخواستند بدانند که این گزارش برای کجا تهیه میشود. وقتی که گفتم برای رادیو زمانه و سایت گویانیوز، برخی با تعجب گفتند رادیو زمانه؟ ولی پس از اینکه احساس کردند که همکاران رادیوی نوپای زمانه درآمستردام علاقهمند به تهیهی گزارش و گفتوگو با آنهاست، خوشحال شدند. همکاران دیگر، همچون ژان خاکزاد، عباس جوادی، نیما تمدن، آزاده شرفشاهی، توماج طاهباز، مریم منظوری، سعیده هاشمی، جمشید برزگر، عباس جوادی، مهین گرجی و...، هر کدام مشغول کار خود بودند. بعد از چندی ژان خاکزاد به همراه فریدون زرنگار راهی برنامهی یک ساعته مجلهی شامگاهی شدند. من هم به همراه آنها برای گرفتن عکس، دوباره به اتاق پخش رفتم.
امیرمصدق کاتوزیان
بعد ازگرفتن عکس از همکاران در رادیو به سمت اتاق مدیر رادیو، امیرمصدق کاتوزیان، رفتم. کاتوزیان که چندین سال است با رادیو فردا به عنوان خبرنگار کار میکرد، مدت سه هفتهایست که به سِمت مدیر رادیو فردا منصوب شده. روز یکشنبه موفق به دیدار کاتوزیان نشدم ولی قرار برای دوشنبه بود.
جمشید برزگر
در راه بازگشت، در آسانسور، به رییس جدید رادیو صدای آزاد اروپا، آقای جف گدمن، برخوردم که از جلسهی عمومی برمیگشت. سریع دوربینم را زوم کردم و از ایشان اجازهی عکس خواستم. او با خوشرویی قبول کرد و در کنار ستونهای نارنجی معرف کشورهای در برگیرندهی رادیو صدای آزاد اروپا ایستاد تا از او عکس بگیرم:
جف گدمن
روز دوم، بعد از مراحل معمول کنترل، به دفتر امیرمصدق کاتوزیان برای مصاحبه رفتم. ایشان ضمن استقبال از مصاحبه، گفتند از آنجایی که یک سری سؤالات به سیاست کلی رادیو صدای آزاد اروپا برمیگردد اجازه بدهید که با واشنگتن هماهنگ کنم. بعد از تماس با واشنگتن، قرار بر این شد که مصاحبه را آقای جف تریمبل، مدیرکل رادیو صدای آزاد اروپا انجام دهد. قراری به همت آقای کاتوزیان برای دو روز بعد دراستودیو رادیو زمانه گذاشتم. دو روز بعد به همراه همکارانم در رادیو زمانه، شهزاده نظروا و منوچهر هنرمند، مصاحبه را از استودیو رادیو زمانه انجام دادیم که آن را به زودی خواهید شنید.
|
نظرهای خوانندگان
انصافـن رادیوی "گفتگو"یید.
-- from Sweden ; Saeed ، May 24, 2007 در ساعت 07:19 PMvery Good
-- parvin ، May 25, 2007 در ساعت 07:19 PMسلام.رادیوفردا پاسخگوی ایمیل ها و سوالات مخاطبان خود نیست و رادیویی که پاسخگو نباشد بدرد نمی خورد. فقط پخش برنامه مطرح نیست.وقتی کسی سوالی یا درخواستی دارد باید به آن پاسخ گفت.
-- هادی ، May 25, 2007 در ساعت 07:19 PMسال 82 تو جنوب ایران هر ماشینی که سوار می شدی می دیدی راننده به رادیو فردا گوش میده حتی خودروهای وابسته به نهادهای دولتی ولی آنقدر این رادیو بد عمل کرد و آنقدر اخبار جهت دار و دروغ رو ناشیانه پخش کرد که حتی روستاییها هم از اون متنفر شدن!. دیگه بعد از چند سال کسی به رادیو فردا گوش نمی کنه حتی آهنگ های اون هم دیگه جذابیتی نداره. فکر می کنم مدیریت اون خیلی ناشیانه هستش یا اینکه گردانندگانش شناخت درستی از مردم ایران ندارند. البته می شه گفت مشابه رادیو صدای آمریکا هستش و اگه بخواهیم به اون در مقایسه با رادیوی حرفه ای BBC نمره بدیم مردود می شه.
-- شهرام ، May 25, 2007 در ساعت 07:19 PMبهترين و شادترين راديويي كه تا بحال گوش دادم راديو فرداست هم از نظر اخبار سياسي و هم نكته هايي كه براي سلامتي ميگه نمره اش بيست هست
-- مريم ، Jul 2, 2007 در ساعت 07:19 PMبا سلام
-- farhad ، Aug 22, 2010 در ساعت 07:19 PMلطفا درخصوص سفر گردشي به كشور چك توضيح دهيد ومراكزوشرايط سفر به آن كشور را معرفي نمايئد.
باتشكر