رادیو زمانه > خارج از سیاست > تحولات رسانه ای > رسانههای فارسیزبان و چشمانداز همکاری | ||
رسانههای فارسیزبان و چشمانداز همکاریتهيه کننده: آزاده اسدیراديو زمانه به مناسبت سوم ماه می روز جهانی آزادی مطبوعات تصميم گرفت مساله سرمايه خارجی برای راهاندازی رسانههای فارسی را به صورتی چندجانبه به بحث بگذارد. زمانه معتقد است تن زدن از روبرو شدن با آنچه در اين زمينه در افواه و محافل سياسی و مطبوعاتی مطرح می شود نادرست است و مخاطبان زمانه حق دارند از کم و کيف کار و دلايل آن آگاه شوند و در آن شرکت کنند. در ميزگردی با حضور شروين نکويی جامعه شناس مقيم هلند و مدير سابق پروژه ايران در موسسه پرس نا، حسين باستانی روزنامه نگار ايرانی مقيم فرانسه، ساسان قهرمان از سردبيران سايت «گذار» و مهدی جامی مدير راديو زمانه اين موضوع به بحث گذاشته شد. ضمن بحث نيز گفتگوهايی که با دوازده کارشناس رسانه ای و سياسی ديگر انجام شده بود نيز پخش شد تا بحث غنا و وسعت بيشتری داشته باشد. البته همه کسانی که ما علاقه مند بوديم در بحث شرکت نکردند. ما همینطور از اعضای سفارت ایران در هلند دعوت کرديم نظرات خود را در اين باره مطرح کنند که اعلام شد بنابه دلایلی امکان حضور ندارند. بخش اول و دوم این میزگرد در روزهای قبل منتشر شد. بخش سوم آن را میخوانید - زمانه بخش سوم میزگرد زمانه را «اینجا» بشنوید. شروین نکوئی: خب، سخنان متخصصین مختلف را در مورد مسألهی رسانههای عمومی شنیدیم. بهخصوص در مورد رادیوهای ایرانی خارج از ایران. بحث را ادامه میدهیم با عکسالعمل مهدی جامی به صحبتهایی که شد. بهخصوص در مورد مسألهی جهانیشدن و مسألهی گفتوگو با ایران. مهدی جامی: نکتهی جالبی که آقای فاروقی میگفتند، یعنی امکان همکاری این رادیوها، و نکتهای که من در این صحبتها برجسته دیدم، این است که بالاخره تأثیر این رادیوها چه هست و چرا باید این رادیوها را حمایت کرد. میبینیم که تأثیرش در واقع در گسترش آن فضای آزاد و گفتوگویی هست. به هرحال چالشی وجود دارد در کشورهای مخاطب ما، بین استبدادخواهان و آزادیخواهان. کسانی که به تنوع صداها در داخل جامعه باور دارند و حاضرند آنها را تحمل بکنند، با آنها گفتوگو بکنند و اجازهی نشو و نما به آنها بدهند و کسانی که به هردلیلی حاضر نیستند و اینها لزوما مذهبی نیستند و میتوانند غیرمذهبی هم باشند و استبدادخواهی لزوما در شکل مذهبی طبقهبندی نمیشود. بنابراین نقش این رادیوها مثل نقش رسانههای دیگر، که اگر کار خودشان را درست انجام بدهند در داخل همان کشور و اصولا رسانه به معنا واقعی کلمه، گستردن مفهوم آزادی و چندصداییبودن است و این قاعدتا میارزد به اینکه رویش سرمایهگذاری بشود و وقت، هزینه، طراحی و خلاقیت بیاید وسط و به آن کمک بکند. اینجا بار دیگر برمیگردم به صحبت آقای قهرمان که اشاره کردند. منظور من از اینکه ما مقابلهجویی را بگذاریم کنار، این بوده که بگوییم اصلا تغییردادن یک رژیم کار ما نیست و به این علاقهمند هم نیستیم و دنبال این هم نیستیم. ما فرض میکنیم این رژیم و این حاکمیت وجود دارد و ما میخواهیم در داخلش تصحیحاتی صورت بگیرد و در داخل آن مردم راحتتر حرفشان را بزنند و راحتتر حرفشان شنیده بشود و مؤثر هم واقع شود، نه اینکه فقط گفته یا شنیده شود. بنابراین رسانه عمدتا باید با مردم صحبت کند تا با سیاستمداران. وقتی ما صحبت از مقابلهجویی میکنیم، انگار ما بیشتر با سیاستمداران صحبت میکنیم تا با مردم. ما در زمانه این کار را میکنیم. ما سعی میکنیم بیشتر با مردم صحبت کنیم. فضای بعدی هم که آقای فاروقی ایجاد میکنند، چشمانداز بسیار جالبی هست و من خودم هم علاقهمندم به این موضوع که ما بتوانیم در بین این رادیوهای مختلفی که در اروپا وجود دارند، مشخصا رادیو فرانسه و دویچهولهی فارسی، بتوانیم یک فضای همکاری ایجاد بکنیم برای اینکه از تواناییهای همدیگر بیشتر استفاده بکنیم، نقاط ضعف همدیگر را بپوشانیم و حرکتی منسجمتر و هماهنگتر انجام دهیم و البته به قول مثالِ ایرانی کثرت خودمان را در عین وحدتمان حفظ بکنیم. ولی به نظر من یک نوع همگرایی یا وحدت در آیندهی این رسانهها در اروپا دیده میشود و من خوشبینم به اینکه این تلاشها و این فکرها که فعلا در حال جرقه و نطفه است، در حال جنینیست، در طول چندسال آینده به نتایجی برسد. شروین نکوئی: تا چه حد این محدود میشود به مسألهی همکاری با رادیوهای دیگر و یا اینکه به طور کلی صحبت همکاری با رسانههای عمومی رو به ایران است؟ مهدی جامی: بحث همکاری، تعامل و گفتوگو بحث اساسی رادیو زمانه است. یعنی ما علاقهمندیم با همهی سویههای درگیر در این صحنهی رسانهای کار و همکاری کنیم و مشتاقیم، آغوشمان باز است به روی کسانی که میپسندند منطق گفتوگوکردن را. چه در داخل ایران چه خارج از ایران. چه مدافع حاکمیت ایران چه مخالف حاکمیت ایران. خود ما واقعا قایل هستیم به این تنوع و اگر برسیم به یک توافقهای مشترک با سایر رادیوهای جریان اصلی یا main stream یا بهاصطلاح سابقهدارتر مثل فرضا رادیو فرانسه، بی.بی.سی یا آلمان، حاضریم فضایمان را مشترک بکنیم، فضای بهاصطلاح پخشمان را مشترک بکنیم، ساعت پخشمان را مشترک بکنیم، برنامههای همدیگر را بتوانیم ساپورت و حمایت بکنیم، گلچینهای همدیگر را بتوانیم بگذاریم. نه تنها در اروپا، بلکه در افغانستان و در تاجیکستان و سایر جاهایی که فارسیزبانان وجود دارند و نه تنها فارسیزبانان، بلکه مثلا در داخل ایران با اقوام مختلف. مثلا یک رادیوی گیلکی هست که من خودم به آنها پیشنهاد کردم که اگر دوست داشته باشید، بیایید یک ربع یا بیستدقیقه یا چقدر برنامه تولید میکنید ما در برنامه مان بگذاریم. ما برای ایران حرف میزنیم. شروین نکوئی: مشخص است که زمانه کاملا یک طرح گسترش عمومی جهانی تقریبا دارد. مهدی جامی: منظورم این است که به هرحال ایران مسألهی ما هست و آن چیزی که به ایران مربوط است و صحنه هم صحنهی همکاریست. شروین نکوئی: آقای قهرمان! آقای باستانی! خسته نباشید تا اینجا. از حضورتان و از صحبتهایتان از طریق تلفن متشکریم. میخواستم از هردوتان خواهش کنم که در مورد این قسمت صحبت مربوط به مسألهی جهانیشدن، مربوط به گفتوگو بین ایرانیان و جهان و مسألهی تشویق تکثرگرایی در ایران از طریق فعالیتهای خارج، اگر مطلبی هست بفرمایید. ساسان قهرمان: ماهیت نشریهای مثل «گذار» طبیعتا متفاوت است با نهادهای دیگر، با نهادهایی مثل رادیو زمانه یا رادیوهای دیگر به عنوان یک رسانهی شنیداری که ارتباط خیلی وسیعتری پیدا میکنند با بخش بزرگتری از جامعه. گذار به جانب دیگری نگاهش را معطوف میکند و آن جانب مباحث و دیدگاههای پایهایتر است. ما یک ارتباط روزمره، روزانه و زنده داریم و یک ارتباط دیگر از جای دیگر، از پایه و از جایی که گره میخورند این ریشهها با هم و باید با هم تبادل نظر داشته باشند و باید بتوانند مسایل عمدهی حیات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جامعههای مختلف را از طرف صاحبنظران مختلف در این سوی جهان و جاهای مختلف با همدیگر بشنوند، ببینند، بررسی بکنند و تبادل بکنند و در مرحلهی بعد است که ما میرسیم به مرحلهای که رسانههای شنیداری، دیداریـ شنیداری میتوانند این خط را بگیرند و کارشان را پیش ببرند. شروین نکوئی: اگر اجازه بدهید سخن را به آقای باستانی بدهیم الان، که بعد از آن برسیم به قسمت نهایی صحبت. حسین باستانی: من تصورم این است که به هر ترتیب بحث همکاری رسانهای که مطرح میشود، وجههای مختلفی دارد. البته خب طبیعتا رسانههای مختلف، روشهای مختلفی [دارند] و دیدگاههای مختلف رسانهای که منظورم آن دیدگاههای مختلف سیاسی نیست. ولی چیزی که خیلی مهم هست، مخصوصا وقتی تعداد پروژههای رسانهای زیاد میشود، نوع رابطهپذیری و قانونمندی پروژههای مختلف در رفتار با همدیگر هست. پرداختنهای خیلی زیادی هست که به مسایل حاشیهای صورت میگیرد در رسانههای خارج از کشور که [بیشتر] پرداختهای غیرمستقیم و مستقیمی هست که به همدیگر صورت میدهند، بهجای اینکه متمرکز باشند بعضا روی سوژههای اصلی و قضیهی تأثیر رسانهایشان. شروین نکوئی: در واقع میفرمایید مخاطب خیلی از این رسانهها همدیگر هستند، به جای اینکه... حسین باستانی: دقیقا همین طور است. به نظر من در درجهی اول آنچه در رسانههای ایرانی خارج از کشور خیلی اهمیت دارد این است که این فضا را تبدیل کنند به یک فضای متمدنانهتری. من تصورم این است در این زمینه تا این لحظه، حالا چه رسانههای ایرانی و چه فعالان و گروههای ایرانی، نقص و ضعفی متوجه کارشان بوده. شروین نکوئی: در این قسمت نهایی دو موضوع در واقع موضوعهای اصلی هستند. اول شروع میکنیم با صحبت آقای فرهاد گلياردی، جامعهشناس ایرانی در هلند و سردبیر ماهنامهی «اتوپیا»، و بعد از آن با آقای سیامک نصرتی که هردوی آنها در مورد مسألهی حمایت مالی رسانههای ایرانی از طریق ایرانیان صحبت خواهند کرد و مشکلات و محدودیتهایی که در این زمینه هست. زمانه: چرا ایرانیهای ثروتمند، بهخصوص آنهایی که در فرهنگ و هنر به هرحال دستی دارند، به گسترش رسانههای فارسی این طرف اهمیت نمیدهند یا در نهایت به تولید تلویزیونهای لسآنجلسی میانجامد؟ فرهاد گلياردی: فکر کنم در فرهنگ ما، غیر از در گذشته، در فرهنگ ایدئولوژی اسلامی بود. آدمهای شخصی از پول خودشان کمک کنند به جنبشهای اسلامی. بیشتر ایدئولوژی بود. این چیزی که هست یک چیز جدیدیست که آدمهای ثروتمند حتا اگر موافق با من، با شما یا بقیه نباشند، سرمایهای که دارند بهخاطر مسایل فرهنگی در گردش بگذارند، [مثلا] موزه درست کنند، فیلمسازها را بیاورند، دانشجو بیاورند، مدارس را درست کنند. مهم این است که از پول اینها یک دانشی بیاید جلو. من فکر میکنم این مقولهی جدیدیست. با اینکه ما ثروتمند خیلی زیاد داریم این کار را نمیکنند. بهخاطر اینکه یک مقدار دید تیره داریم به اینجور چیزها که شما میخواهی به یک چیزی کمک بکنی، اما نمیدانی چی میشود. دیدتان محدود است که میگوید اگر من این کمک را بکنم به یک رادیو، اگر یک اطمینان کاملی ندارید که این سرمایهای که میگذارید چیزی هم از آن درمیآید. سهیم بودن فرق میکند با کنترل داشتن. شما میتوانید از نظر فکری سهیم باشید. دید بازاری را ما داریم که اگر جایی پولی را میگذاری، حتما خودت هم باید کنترل داشته باشی. زمانه: در واقع نمیتواند یک رسانهای استقلال خودش را داشته باشد، در صورتی که این ایرانیها بودجهی آن را تأمین کنند. فرهاد گلياردی: نه، نه. تا حالا نبوده. حتا اگر دولتی هم بوده، حتما یک شرط و شروطی دارد دیگر. دولتها هم دارند. زمانه: دولت؟ فرهاد گلياردی: نه، دولتها کلا. اگر دولتها یک پولی هم میدهند، اینها شرط و شروط دارند. حتا آدمهای پولدار اینها هم شرط و شروط دارند. گفتم که حالا یکی کنترل میخواهد، یکی هم اسمش را میخواهد. زمانه: با همهی اینها فکر میکنید چرا یک کشور اروپایی قبول کرده که بودجهی رادیو ایرانی را بپردازد و ما برای ایران برنامه بسازیم؟ فرهاد گلياردی: این کاری که هلند کرده فکر میکنم خودش هم پی برده که کار اشتباهی کردهاند. فکر کنم در پارلمان اگر پشتپرده با همدیگر صحبت کنند، میگویند آقا چه اشتباهی کردیم. ما برای هیچ کشوری نکردیم. ما حتا با کشورهایی که دوران کولونیالیسم رابطه داشتیم، سورینام هم بوده، اندونزی بوده، این کارها را نکردیم. حالا این بهخاطر یک مسألهی زمان و مکان بوده. زمان منظورم زمانی بوده که یک عده بودند که گفتند آقا راجع به ایران باید یک کاری انجام بشود، مکان هم این بوده که پارلمان در آن لحظه آمادگی داشته و قبول کرده و تازه آنها هم نمیدانستند که پارلمان اروپا قبول خواهد کرد. زمانه: حالا شما چرا میگویید پشیمان شدند؟ فرهاد گلياردی: پشیمان شدند بهخاطر اینکه کسانی دیگر هم هستند که آنها هم میخواهند. الان خیلی از بچهها را من میشناسم که مال اتیوپی یا سومالیاند یا ترکها. خب اینها هم میگویند ما هم علاقهمندیم چنین کاری را انجام بدهیم. منظورم این است که... زمانه: پس ويژگی خاصی داشته ایران که این اتفاق برایش افتاده؟ فرهاد گلياردی: ويژگی خاصش این بود که در پارلمان هلند خانمی ایرانی که بود، آن زمان با ایدهای که آمد، چون میخواست یک کاری بکند برای ایران. دید خوب بود، یعنی برای دولت هلند این میتواند مشکلی باشد که هی! فردا چیکار باید بکنیم. زمانه: فکر میکنید اصلا این نوع سرمایهگذاریها برای ایران مؤثر است یا بیشتر دردسرساز میشود برای ایران؟ فرهاد گلياردی: کوتاهمدت خب دردسرساز بوده، کوتاهمدت خب یکمقدار جنگ و دعوا بوده بین خودشان از بیرون. حتا بین ایرانیها که آقا این به درد میخورد یا به درد نمیخورد. اما در درازمدت یک تجربهی خیلی خوبیست. بعدا میتوانیم ببینیم مثلا بعد از دوسال که این تجربه چی بوده. یک، در ایران تأثیر داشته. دو، از این طریق چقدر بچههایی که هستند، در کار رادیو یا تلویزیون هستند، چه تأثیری گذاشتهاند. من که کسانم توی ایران هستند و این همه بچههایی که من میبینم، علاقهمندیشان به دنیای غرب از طریق ام.تی.وی و تی.ام.اف و اینهاست. چون زندگی روزمره آنقدر محدودیت دارد که وقتی شما یکمقدار فضا داری، میخواهی لذت ببری. آواز، رقص. فکر نمیکنم این چیزهایی که... این رادیوهایی که به این سبک ما داریم و برای یک تعداد محدودیست که رادیو خیلی با ارزش است از نظر یکمقدار دیدگاههای فرهنگی یا سیاسی یا از دیدگاههای موزیک جدید باشد، اینها آدمهای محدودیاند. یعنی شما سرمایهای که میگذارید برای یک تعداد محدودی میگذارید، چون الان آن دورانی نیست که همه رادیو گوش بدهند. اما همین. من میگویم که مسألهی اکثریت و اقلیت و کمیت و اینها نیست. مسأله این است که یک عده علاقهمند هستند. باز هم خوب است که هست. اما انتظار نباید داشته باشیم که انگار یک دنیایی را ما میتوانیم بگیریم و پخش بکنیم و اینها. این دنیا خیلی کوچکتر از آن هست که ما فکر میکنیم. شروین نکوئی: میشنویم صحبت سیامک نصرتی، بازرگان و کارخانهدار ایرانی مقیم هلند. زمانه: فکر میکنید چرا ایرانیهای ثروتمند و کسانی که به هرحال اهل کار فرهنگی هم هستند در کنار ثروتی که دارند هیچوقت به فکر حمایت از کارهایی مثل راهاندازی یک رسانه برای ایرانیها نیستند؟ سیامک نصرتی: کسانی که امکانات مالیاش را دارند اصلا این به فکرشان نرسیده. زمانه: چرا نمیرسد به فکرشان؟ سیامک نصرتی: بهخاطر اینکه اگر شما یا یک نفری دنبال کار خودش و بیزینس خودش باشد دیگر به این جاها نمیرسد. اگر کسی باشد که ثروت خودش را توی هلند بهدست آورده باشد و از کسی نگرفته باشد و برایش زحمت کشیده باشد، باید یک کسی هم باشد که این رادیو را سرپرستی کند. زمانه: سرپرستی یعنی چی؟ سیامک نصرتی: یعنی بتواند مدیریت کند، راهاندازی بکند. اگر کسی بخواهد یک رادیو داشته باشد یا ساپورتش بکند، حتما لازم نیست که همهی این کارها را خودش انجام بدهد. میتواند مهرههای مختلف را بگذارد. یکی برای قسمت سیاسی، یک برای قسمت فرهنگی. به هرحال خودش هم باید بتواند یک برداشتی بکند از این سرمایهگذاری. از نظر مالی باید برایش صددرصد یک استفادهای داشته باشد. من خودم راجع به این مسأله تا حالا هنوز فکر نکردم. ولی فکر میکنم کسانی توی هلند باشند که بدون دخالت در هیچگونه مسایلش بخواهند یک رادیو را از همه نظر ساپورت بکنند. اگر کسی هم بخواهد یک رادیو را صددرصد یا حتا نیمی از آن را بخواهد ساپورت بکند، من فکر میکنم در هرصورت یک توقعاتی داشته باشد که یا مثلا در قسمت آگهی نوع آگهی یا از نظر سیاسی چپی یا راستی و اینها، بالاخره یک دخالتی میخواهد داشته باشد. ایرانیهایی که اینجا هستند، همیشه بالاخره یک خواستهای از نوع کارشان دارند. کشور هلند که مثلا بودجه رادیوی شما را تأمین میکند از نظر خودشان دخالت هم میکنند به کار شما. منتها نوع دخالت فرق میکند. آنها شاید مثلا توی قوانینی که برای خودشان دارند بگویند ما یک بودجهای را باید بگذاریم برای رادیوهای خارجی که واسه خودشان کار بکنند. حالا به چه عناوین، عناوین مختلف که خودشان میدانند، آنها هم یک اهدافی دارند. بدون هدف کسی کاری انجام نمیدهد. منتها این یک ارگانیزاسیون خیلی بزرگیست. چی پشت سرش هست یا چه نوع دلایلی دارد که میخواهد رادیو ایکس یا ایگرگ را ساپورت بکند، اینها را خودشان میدانند. ولی از نظر ایرانیهایی که بخواهند رادیو را ساپورت کنند، فکر میکنم بالاخره یک تقاضاهایی برای خودشان دارند، یک انتظاراتی برای خودشان دارند. بخش نخست میزگرد: سرمایهی خارجی و رسانهی ایرانی بخش دوم میزگرد: ارزش رسانههای فارسی خارج از ايران و روش آنها |