بیتا امانی: هر ساله تعداد دانشجویان ایرانی کانادا افزایش مییابد
فریبا صحرایی
برای شنیدن فایل صوتی «اینجا» را کلیک کنید.
دکتر بیتا امانی، استاد جوان دانشگاه کویین کانادا، از جمله زنان ایرانی موفق مقیم این کشور است که از سن پنج سالگی، وقتی تنها تعداد انگشتشماری ایرانی در تورنتو زندگی میکردند به این شهر مهاجرت کرد. او لیسانس خود را همزمان در دو رشته انگلیسی و علوم انسانی گرفت و در رشته حقوق ادامه تحصیل داد و دکترا گرفت.
بیتا امانی
او را اولینبار در مراسم تقدیر از استادان ایرانی مقیم کانادا دیدم که داشت آرام آرام اشکهایش را پاک میکرد. یاد آن روزی افتاده بود که برای اولینبار به کمک دایی مرحومش به کانادا آمده بود.
با بیتا خیلی راحت میتوان ارتباط برقرار کرد و حرف زد. انگار نه انگار که اینجا بزرگ شدهاست. فارسی را خیلی شیرین تکلم میکند و به فرهنگ و اصلیتش هم افتخار میکند. با او در خصوص مسایل آموزشی دانشجویان ایرانی و رابطه استاد و دانشجو گفتوگو کردیم که با هم میخوانیم:
کی به کانادا مهاجرت کردید و چطور اینقدر خوب فارسی حرف میزنید؟
ما در سال ۱۹۷۸ آمدیم کانادا که بیشتر از ۴ خانواده ایرانی در تورنتو نبودند. روزنامههای ایرانی هم نبودند. اما برای پدر و مادرم همیشه مهم بود که زبان و فرهنگمان را هیچوقت از دست ندهیم. خیلی ما را تشویق میکردند که فرهنگمان را حفظ کنیم و حتی ما را به کلاسهای فارسی میفرستادند، چون که هویت ماست و من به زبان و فرهنگم همیشه افتخار میکنم.
در حال حاضر در دانشگاه کویین چند دانشجوی ایرانی داریم؟
دقیقا نمیدانم ولی مطمئنم که سال به سال دارد بر تعداد دانشجویان ایرانی اضافه میشود.
رابطه استاد و دانشجو در دانشگاهی که شما تدریس میکنید چطور است؟
اینجا خیلی جالب است که کمکم دارد به دلیل افزایش شهریههای دانشگاهی، سیستم جنبهی بازاری پیدا میکند. یعنی دانشجو توقع دارد که هر چقدر بیشتر پول میدهد، آموزش آن طوری ارایه شود که او میخواهد . یعنی دانشجوها با نگاه یک مشتری و خریدار به تحصیلاتشان نگاه میکنند. بنابراین این یک قدری اختلاف بین استاد و دانشجو ایجاد میکند. اما در مجموع در دانشگاهی مثل دانشگاه ما که همه از خانوادهشان دور هستند و هم استادان و هم بچهها تنها هستند، رابطه استاد و دانشجو خیلی دوستانه است و این یکی از محاسن این دانشگاه است. مثلا ممکن است بروند خانه استادشان و با هم وقت صرف کنند.
چه توصیهای برای یک دانشجوی ایرانی دارید، بویژه کسانی که تازه آمدهاند؟
به نظر من سعی کنند که هدفشان را گم نکنند. با انگیزه کار کنند و چشمشان را روی هدفشان نگه دارند. در عین حال، استاد راهنما داشته باشند که خیلی مهم است. هر چه زودتر به محض اینکه میرسد اینجا باید استاد راهنما بگیرند. ممکن است دانشجویان مشکلات فرهنگی و زبانی داشته باشند که استاد راهنما خیلی کمک میکند. هیچوقت به خودشان نه نگویند. بهترین سعی خودشان را بکنند و وقتشان را هدر ندهند.
یک دانشجوی خارجی چه حق و حقوقی اینجا دارد؟ دانشگاه از او چطور حمایت میکند؟
هم از نظر مالی و هم معنوی دانشگاهها خیلی سعی میکنند به یک دانشجوی بینالمللی کمک کنند و از او حمایت کنند . مثلا برای هر دانشجوی خارجی که برای فوقلیسانس میآید، یک حداقل پولی برای خوابگاه و غذا کنار میگذارند که نگرانی نداشته باشد. از طرف دیگر برنامههایی دارند که از نظر فرهنگی آنها را با شرایط تازه آشنا کنند . میخواهند که دانشجوها موفقیت داشته باشند ، چون روی اسم و اعتبار آنها تاثیر میگذارد.
آخرین باری که رفتی ایران کی بود؟
من از بعد از خروج ما از ایران در ۱۹۷۸، ایران نرفته بودم. تا اینکه پارسال برای یک سخنرانی در دانشگاه پزشکی مشهد رفتم ایران.
چه حسی داشتی؟ ایران فعلی را چطور دیدی؟
من خیلی خوشحال شدم. بویژه که من همیشه یک سری توقعات بیجا و تصویر نادرست از ایران داشتم که این سفر برای من خیلی روشنگرانه بود، حتی در موضوع پوشش زنان. نکته جالب برای من این بود ایران خیلی پیشرفتهای خوبی در مسایل علمی و دانشگاهی داشته بخصوص در رشته بیوتکنولوژی خیلی کار کردهاند. دانشگاههای دنیا دنبال دانشجویان ایرانی هستند. مثلا دانشگاههای کانادا مخصوصا در مهندسی خیلی دنبال دانشجویان ایرانی هستند.
چه خاطره خوب و یا بدی از ایران داری؟
خاطره بد را اول میگویم که آلودگی صدا و هوا و ترافیک بود . من ایران خیلی بدجوری مریض شدم. مثلا هر روز صبح اول وقت ماشینهای آشغالی با صدای موزیک بتهون تو خیابانها کار میکردند که برای من خیلی جالب بود. سر و صدای آدمهایی که تو خیابان چیز میفروشند. از جنبه مثبت، چیزی که مرا خیلی خوشحال کرد این بود که دیدم یک خانمی مدیر پژوهشی دانشگاه پزشکی مشهد بود و این برای من باعث افتخار بود.
|
نظرهای خوانندگان
از خانم دکتر سئوالی دارم. مدتهاست دنبال پیداکردن آمار معتبر یا روشی هستم که بشود به تعداد قطعی ایرانیهای ساکن تورنتو دست یافت. با توجه به اینکه خانم دکتر و یا خانواده محترم ظاهرا راهی را یافته اند که در شهری مثل تورنتو دقیقا موفق به یافتن کل ایرانیهای تورنتو در سال 1978 ( 4 خانوار )شدهاند خواهشمندم که ما را هم بی نصیب نگذارند و مرجع و یا روش را معرفی فرمایند.
-- کورش اسلام زاده - تورنتو ، Apr 17, 2007 در ساعت 11:55 PM