رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۱۴ دی ۱۳۸۵

«اشپيگل» ۶۰ ساله شد

احمد سمايي
samayee@web.de

هر کشوری معمولا يک رسانه راهبر دارد، به اين معنا که چنين رسانه‌ای از نوعی اقتدار معنوی در ميان ساير رسانه‌ها برخوردار است و شيوه و کارکردش الگو و سرمشقی قابل اعتنا برای بسياری از دست‌اندرکاران رسانه‌های آن کشور است.


عكس روي جلد اولين شماره اشپيگل

در کشورهايی مانند ايران اما، گسست‌ها و ناپيوستگی‌هايی تاريخی و تحولات بينان‌کن، همه نهادها و پديده‌ها را به "بناهايی کلنگی" تبديل می‌کند که حداکثر پس از يکی دو دهه اثری از آنها باقی نمی‌ماند و يا دستکم با شکل و محتوای اوليه خود کاملا بی‌شباهت می‌شوند. در چنين شرايطی طبيعی است که در زمينه رسانه‌ها نيز نتوان در ميان‌مدت و بلندمدت از "رسانه راهبر" سخنی گفت. کيهان و اطلاعات عمرشان به دهه‌ها می‌رسد و جزء قديمی‌ترين رسانه‌های ايرانند، ولی رسانه‌های راهبر نبوده‌اند و يا حداکثر تنها در مقطعی کوتاه چنين ويژگی را واجد شده‌اند.

در غرب که دستکم از جنگ جهانی دوم تحولات به شکل اصلاحات و تکميل و بهبود داشته‌ها (و نه از کار را از صفر شروع کردن) صورت می‌گيرد طبعا نهادها، سازمان‌ها و بنيادهای مختلف مدنی و اجتماعی هم وضعيت بهتری برای استمرار و مداومت دارند و رسانه‌ها نيز می‌توانند عمری دراز بيابند و از حياتی باثبات برخوردار باشند. در چنين شرايطی راهبر و الگوشدن (ولو نسبی) اين يا آن نهاد در ميان هم‌سنخان خود امری بعيد و غيربديهی نيست. در رسانه‌ها که نوعی از نهادهای مدنی به شمار می‌روند نيز وضع به همين گونه است. از اين روست که برای مثال در انگلستان(و نه تنها در اين کشور) بی‌ بی سی، در آمريکا نيويورک تايمز و در فرانسه لوموند رسانه‌هايی باقدمت و در عين حال کم و بيش راهبر و الگو به شمار می‌روند. در آلمان نيز اگر "اشپيگل" در اين اواخر ديگر در صدر جدول نيست و از رقبا عقب افتاده است، ولی دستکم در ظرف دهه‌های پس از جنگ به لحاظ کيفيت‌های حرفه‌ای و دفاع از مبانی دمکراسی و نيز در استحصال حق جامعه به دانستن حرف اول را زده است.

تاريخی پر فراز و نشيب
اولين شماره اشييگل ۴ ژانويه ۱۹۴۷ انتشار يافت و لذا اينک، يعنی در ۴ ژانويه امسال، اين نشريه ۶۰ سالگی خود را جشن می‌گيرد. اين ۶۰ سال را اشپيگل با فراز و نشيب‌های متفاوتی پشت سرگذاشته است. "رودلف آوگ‌اشتاين"، بنيانگذار اشپيگل در ابتدا همراه با تنی چند از همکاران مطبوعاتی‌اش در نشريه "ديزه ووخه" (اين هفته) که از سوی نيروهای آمريکايی و انگليسی مستقر در آلمان انتشار می‌يافت به فعاليت مشغول بود. اما عدم پرهيز او و ديگر همتايانش از به انتقاد‌گرفتن خود نيروهای متفقين سبب شد که مقامات انگيسی و آمريکايی از خير انتشار نشريه‌ای که خود آنها را نيز مورد انتقاد قرار می‌دهد درگذرند و امتيازش را به آوگ‌اشتاين واگذارند. آو‌گ‌اشتاين اسم نشريه را به "اشپيگل" تغيير داد و ۴ ژانويه ۱۹۴۷ اولين شماره آن را روانه بازار کرد.

اشپيگل از همان ابتدا علاوه بر حساسيت نسبت به کيفيت فعاليت ژورناليستی خود، کندوکاو در رفتار و رويکرد صاحبان قدرت و آشکارکردن آنچه که در پشت پرده تصميم‌گيری‌ها در سطوح بالای دولت‌ها می‌گذرد را نيز به مشی غالب خود بدل کرده بود. از اين رو بی‌سبب نبود که انگيزه تشکيل اولين کميسيون تحقيق مجلس آلمان پس از جنگ گزارشی شد که اشپيگل انتشار داد و در آن رشوه‌‌ای به نمايندگان مجلس را افشاء کرد که سبب شکست هوادارن تعيين فرانکفورت به عنوان پايتخت آلمان پس از جنگ در قبال هوادارن "بن" شد.


تصويري از ساختمان اشييگل در هامبورگ

گام بلند جامعه آلمان
پس از اين ماجرا نيز اشپيگل پرونده‌های حساسی را دستمايه گزارش‌های خود ساخت و پای مدير مسئول آن يکی دوبار به دادگاه و کميسيون‌های تحقيق کشيده شد. اما آنچه که اشپيگل را اشپيگل کرد و ادامه حيات آن را به عنوانی يکی از نشانه‌های پويايی دمکراسی در آلمان بدل نمود، رويداد معروف به "ماجرای اشپيگل" بود که اکتبر سال ۱۹۶۲ اتفاق افتاد و به حبس ۱۰۳ روزه آوگ‌اشتاين (مدير مسئول اشپيگل) انجاميد. در تاريخ يادشده، اشپيگل با استناد به يک سند محرمانه مقاله‌ای تدوين و منتشر کرد که در آن گفته می‌شد هم ناتو و هم دولت وقت آلمان در برابر حمله احتمالی شوروی قدرت رويارويی ندارند و قادر به دفع اين حمله نخواهند بود. اين مقاله در حالی انتشار يافت که دست‌اندرکاران اشپيگل از نظر منفی دولت رابرت کندی در آمريکا نسبت به استفاده از سلاح اتمی در قبال حمله شوروی باخبر بودند، در حالی که دولت آلمان ضروری می‌ديد که آمريکا سلاح‌های اتمی لازم را برای چنين موردی در خاک آلمان مستقر کند.

با انتشار مقاله مزبور در اشپيگل، دولت وقت آلمان اشاره به چنين سندی را "خيانت به منافع ملی" ارزيابی کرد و دوری از تعقيب و دستگيری عليه آوگ‌اشتاين و شماری از اعضای تحريريه اشپيگل را آغاز نمود. نويسنده مقاله که برای تعطيلات در اسپانيا به سر می‌برد نيز به خواست دولت بن، توسط پليس مادريد دستگير و به آلمان انتقال داده شد. اين اقدامات موجی از تظاهرات و اعتراض در دانشگاه‌ها و ساير نهادهای فرهنگی و اجتماعی برانگيخت و خيابان‌های اکثر شهرهای بزرگ آلمان به صحنه تظاهرات عليه "سرکوب و محدودسازی دموکراسی" بدل شد. دولت آلمان نهايتا در برابر اين تظاهرات عقب نشست؛ آوگ‌اشتاين پس از ۱۰۳ روز از زندان آزاد شد؛ وزير دفاع راهی جز استعفا نيافت؛ حزب کوچک شريک در ائتلاف به عنوان اعتراض از دولت خارج شد و "آدن آوئر"، صدراعظم وقت آلمان نيز مجبور شد تاريخی برای کناره‌گيری خود از قدرت تعيين کند.

"بدون ملاحظه ضرر و زيان روشنگری کن"
اين ماجرا، هم بيش از پيش جامعه آلمان را به تاثير و برد مقاومت مدنی و فعاليت‌های اعتراضی خارج از ساختارهای رسمی قدرت واقف ساخت و هم تعرض به رسانه‌ها را به تابويی بدل کرد که کمتر دولتی ديگر حاضر به ريسک نمونه مشابه‌ای شده است. کم نيستند صاحب‌نظرانی در آلمان که ريشه‌های جنبش وسيع دانشجويی سال ۱۹۶۸ را هم در برآمدها و اعتراضاتی می دانند که ۶ سال پيشتر عليه توقيف و سرکوب اشپيگل به راه افتاد. اين نيز هست که تغيير فضای سياسی و فرهنگی که در پی ماجرای اشپيگل در آلمان به وجود آمد، عملا نقش عمده‌ای در روی‌کار‌ آمدن اولين دولت سوسيال‌ دموکرات پس از جنگ به رياست ويلی برانت داشت.

ظرف دهه‌های بعد نيز اشپيگل ملهم از شعار مدير مسئول خود: "بدون ملاحظه ضرر و زيان احتمالی، روشنگری کن" پرونده‌های حساسی سياسی و اجتماعی مختلفی را بازگشود که پيامدهای عمده‌ای همچون استعفاها و پس‌گرفتن تصميمات در بالاترين سطوح قدرت اقتصادی و سياسی و فرهنگی و نيز تشديد هشياری و مراقبت افکار عمومی در قبال رويکردها و تصميمات سياسی و اجتماعی محلی و سراسری داشتند.

آوگ‌اشتاين خود اشپيگل را نشريه‌ای ليبرال می‌دانست که به گفته او با شک و ترديد می‌توان لفظ چپ را هم به آن اطلاق نمود. سال ۱۹۹۳ رقيبی برای اشپيگل در صحنه رسانه‌ای آلمان ظاهر شد به نام "فوکوس" که موسسه انتشاراتی معروف "بوردا" ناشر آن است و مدير مسئولش در جمله‌ای مشابه با آوگشتاين درباره‌اش گفته است :"فوکوس نشريه‌ای ليبرال است که با شک و ترديد می‌توان لفظ راست را هم به آن اطلاق نمود." آوگشتاين ظهور اين رقيب را با خونسردی فاقد تاثير بر کار و شيوه اشپيگل دانسته بود. اما شماری از منتقدان برآنند که اشپيگل هم در ظاهر و هم در محتوا ظرف ده، پانزده سال اخير شاهد برخی تغييرات بوده است. در دهه گذشته همراهی اشپيگل با طرح دولت وقت برای تغيير قانون اساسی جهت محدودساختن ورود مهاجران، برای بسياری از نيروهای غير راست جامعه آلمان چندان قابل فهم نبود. نوع گزارش‌دهی اوليه درباره بيماری ايدز که مبتلايان را به گونه‌ای تحقير‌آميز به "بمب ساعتی" و خود بيماری را نيز همسان "وبا" معرفی کرده بود نيز موجی از اعتراض و انتقاد برانگيخت.

حرف های منتقدان، دفاع هواداران
سال ۲۰۰۵ نيز شيوه گزارش‌دهی اشپيگل در دوران قبل از انتخابات پارلمانی آلمان اين انتقاد را عليه آن برانگيخت که در تداوم خروج از بی‌طرفی‌اش، به نفع راست و به سود به قدرت رسيدن خانم مرکل موضع گرفته است. در مجموع اشپيگل در اين سال‌ها از سوی محافل و گروه‌هايی به سبب کاهش عمق مطالبش، کم‌شدن خصلت روشنگرانه و خطرکردن‌هايش در گشودن پرونده‌های حساس، نوعی گرايش مثبت به سوی نئوليبراليسم و نيز به سبب پاره‌ای ولنگاری‌ها در عرصه ژورناليسم حرفه‌ای و کم‌توجهی به رعايت پاکيزگی زبان آلمانی مورد انتقاد و اعتراض بوده است.

اين امر که آوگ‌اشتاين به رغم اطلاع از سابقه برخی از ژورناليست های آلمان در همکاری با رژيم هيتلری به استخدام آنها در تحريريه اوليه اشپيگل دست زده و هيچگاه هم حاضر به سخن گفتن درباره اين اقدام خود نشده نيز از ديگر انتقادات وارد به اشپيگل در اين سال‌ها بوده است. همه اين نتقادات سبب شده که شماری از صاحب‌نظران در مجموع اشپيگل را در حال تبديل شدن از يک پديده الگو و مثال‌زدنی به يک کالای عادی در بازار رسانه‌های آلمان ارزيابی کنند. در همين راستا دست‌اندرکاران رسانه‌ها که دو سوم‌شان سال ۱۹۹۳ اشپيگل را نشريه راهبر در گستره رسانه‌ای آلمان می‌دانستند اينک شمارشان به ۳۴ درصد کاهش يافته است. اين در حالی است که روزنامه‌ای مانند "زود دويچه سايتونگ" با کمی فاصله، از اشپيگل پيشی گرفته و صدرنشين شده است.

به رغم انتقادات فوق، کم نيستند صاحب‌نظرانی که کماکان اشپيگل را همچنان نشريه سنگين‌وزن آلمان به حساب‌ می‌آورند و در اين رابطه عاری از نوسان ماندن تيراژ آن که همچنان حول و حوش يک ميليون نسخه باقی مانده است ار شاهد می‌گيرند.

دمسازی با تحولات رسانه‌ای
اشپيگل در راستای دمساز کردن خود با تحولات ديجيتالی و الکترونيکی ازسال ۱۹۹۴ سايت اينترنتی "اشپيگل آن لاين" را راه اندازی کرده که ماهانه نزديک به ۵۰ ميليون مراجعه‌کننده دارد و به اين لحاظ در حوزه زبان آلمانی در مقام اول قرار گرفته است. برنامه تلويزيونی "اشپيگل تی وی" که هر هفته راجع به موضوعات متفاوتی برنامه‌های آگاهی‌دهنده و انتقادی تهيه می‌کند و آنها را در شبکه‌های مختلف تلويزيون آلمان به نمايش می‌گذارد نيز از ديگر فعاليت‌های نسبتا جديد موسسه اشپيگل برای هم‌گام‌ماندن با تحولات رسانه‌ای است. موسسه اشپيگل مجموعا ۱۴۰۰ کارمند و روزنامه‌نگار را به کار گرفته است و درآمد سالانه‌اش بر ۳۰۰ ميليون دلار بالغ می‌شود.

پيوندها:
Spiegel Online

Share/Save/Bookmark