رادیو زمانه > خارج از سیاست > ايرانيان > ایران هستهای؛ صلح یا جنگ؟ (2) | ||
ایران هستهای؛ صلح یا جنگ؟ (2)در مقاله دوم نشریه هلندی «دِِخِرونه آمستردامِر»، دیدگاه نویسنده مبتنی بر آن است که دستیابی ایران و سایر کشورها به سلاح هستهای، خطری برای حفظ صلح جهانی است. مقاله دوم نشریه دخرونه آمستردامر: نظریات قدیمی و ثابتنشده برای باور به این امر که دستیابی ایران به بمب اتمی باعث امنیت بیشتر جهانی میشود شخص بایستی عقل سلیم خود را قفل و زنجیر بزند. متأسفانه هستند هنوز افرادی که اینچنین میکنند. فرض کنید، شما در یک محله ناامن پر از دعوا و مزاحمت زندگی میکنید. تازگی هم سر و کله افرادی با اسلحه گرم در محل پیدا شده و باعث نگرانی اهالی محل شده است. بعد کسی میآید و با توضیحات مفصل مدعی میشود که بیشتر شدن تعداد سلاحهای گرم در محل باعث امنیت بیشتر خواهد شد زیرا رفتار اهالی مسلح نسبت به یکدیگر محتاطانهتر خواهد بود و اینکه تاکنون کسی در آنجا توسط سلاحهای گرم کشته نشده دلیلی است برای اثبات امن بودن اسلحه گرم. آیا شما چنین چرندیاتی را می پذیرید؟ بهویژه زمانی که کسانی که بیش از همه به دنبال سلاح گرم هستند افراد ناباب محل باشند؟ اینگونه نظریهپردازیها که در دوران جنگ سرد به طرزی اندوهگنانه شکست خورد امروزه هم باعث تشویق به سکوت در غرب نسبت به گسترش توان هستهای کشورهایی همچون ایران می شود. نظریه «مثبت بودن گسترش اتمی» بر پایه این فرض بنا شده که کشورها همیشه تصمیمات معقولانهای خواهند گرفت و هیچگاه به استفاده از جنگافزار هستهای نسبت به یک قدرت هستهای دیگر دست نخواهند یازید. کسی که نگاه بهتری به تاریخ بیندازد خواهد دید که متأسفانه واقعیتها در عمل چیز دیگری را نشان می دهد. استدلالات نادرست در خصوص جنگافزار هستهای باعث شده تا امروزه جهان به انباری آکنده از شمار دیوانهواری از سلاحها و مواد کشتار جمعی تبدیل گردد. کسی زحمت توضیح این مسئله را به خود نمیدهد که چرا بایستی وجود دهها هزار سلاح اتمی را پذیرفت و اینکه چرا «واقعگرایانه» قلمداد میشود اگر بپنداریم که راهی برای جلوگیری از گسترش جنگافزار هستهای نیست و همین دیدگاهها مانع می شود تا نهایت سعیمان را برای جلوگیری از این گسترش انجام بدهیم. این رویکردی کاملاً غلط است. ستیز با گسترش سلاحهای هستهای باعث شده تا کشورهای زیادی همچون لیبی، آرژانتین و الجزایر برنامه جنگافزار هستهای خود را متوقف سازند. دیگر کشورها همچون آفریقای جنوبی، اوکرائین و قزاقستان از سلاحهای اتمی خود دست بکشند و دسته ای دیگر از کشورها مانند برزیل و کره جنوبی، بخاطر بازرسی های بینالمللی برنامههای جنگافزار هستهای خود را محدود نمایند. دهها کشور دیگر به خاطر تابوی حاکم بر مسئله سلاح اتمی از ساخت اینگونه جنگافزار خودداری می کنند در حالی که توان ساخت اینگونه سلاحها را دارا هستند. سرعت بخشیدن به تضعیف این تابو تنها با این استدلال که گسترش اینگونه سلاحها را بایستی امری اجتنابناپذیر و «واقعگرایانه» بهشمار آورد، دیوانگی محض است. از زمان نخستین انفجار اتمی تا به امروز یعنی در طول بیش از شصت سال تنها هفت یا هشت کشور دارای سلاح هستهای به تعداد آن دسته از کشورها افزوده شده است. این را باید موفقیتی بزرگ دانست. عقل سلیم خود را به خاطر «واقعگرایی» بیپایه و نظریات اثباتنشده در خصوص «دولتهای معقول» از دور خارج نکنید و به کناری ننهید. چنانچه ایران یک دولت هستهای شود عربستان سعودی هم احتمالاً برنامه هستهای پیشرفته کنونی خود را تکمیل خواهد کرد و سوریه و مصر هم پیروان احتمالی این روند خواهند بود و همه خطرهای تازه دیگر مانند خرابکاری، سرقت یا یک جنگ اتمی با اسرائیل را هم باید به آن افزود، جنگی که یک عمل ناخواسته و تصادفی اسرائیل می تواند محرک و انگیزه آغاز آن باشد. خاورمیانه را باید نسبت به این خطرات محافظت کرد. البته این بدان معنی نیست که ما باید ایران را بمباران کنیم اما هر کس می پندارد که جامعه بینالملل گزینه دیگری بجز بمباران ندارد به همان اندازه کوتاهبینانه استدلال می کند که آن دولتمرد سرگرم به ریختن طرح حمله و بمباران ایران. اروپا در این بحران می تواند نقشی معنیدار بازی کند زیرا از سویی طرف مذاکره ایران است و از سوی دیگر در تشکیل یک ائتلاف بینالمللی برعلیه تهران نقشی کلیدی خواهد داشت. هر کس کتباً یا شفاهاً یا به طرقی دیگر در کشورهای اروپایی مشغول به تضعیف پایگاه مردمی سیاست مهار و جلوگیری از گسترش سلاح اتمی باشد روزی که سلاح هستهای ایران فجایع ببار آوَرَد از نظر اخلاقی مسئول و مقصر خواهد بود. نوشته: روتخِرفان در هووفِن
|