تاریخ انتشار: ۱۱ آبان ۱۳۸۹ • چاپ کنید    
گفت‌‌وگو با هادی خرسندی، طنزپرداز:

«دموکراسی این نیست»

شهزاده سمرقندی
shahzoda@radiozamaneh.com

هادی خرسندی، طنزپرداز نامی ایرانی مانند هزاران دوستدار هنر مرضیه، در سوگ دوست عزیز خود به‏سر می‏برد؛ دوستی که نام خود را با کارهایی ماندگار، در تاریخ هنر فارسی‏زبانان جاودانه کرده است. همین تنها اجرای غزل «بوی جوی مولیان» از رودکی، سردفتر شعر پارسی، از جانب مرضیه و بنان، کافی است تا او را در قطار اسطوره‏های هنر ایران جای دهد.

Download it Here!

اما چرا حضور در مراسم خاکسپاری این هنرمند برجسته، باعث جنجال شده و هنرمند دیگر ما هادی خرسندی، آماج بهتان و ناسزا شده است؟ چرا هادی خرسندی هم‏زمان با سوگواری برای از دست دادن مرضیه، باید با گروهی از مردم بجنگد که پاس داشتن هنر مرضیه را از سوی او برنمی‏تابند؟

این‏ها سئوال‏هایی هستند که تنها خود هادی خرسندی می‏تواند پاسخ آنها را بدهد. بعد از چند روز تماس و پی‏گیری، سرانجام هادی خرسندی را پیدا کردم و از او پرسیدم این روزها برای او چگونه می‏گذرد و چرا حضور او در مراسم خاکسپاری مرضیه، برای عده‏ای شوک‏آور و غیرمنتظره بوده است؟


هادی خرسندی

از همین حرف شما شروع می‏کنم که گفتید انگار برای عده‌ای اتفاق غیر منتظره‌‏ای بوده است. اول متاسفم که چرا غیرمنتظره بود. برای اینکه من حدود ۴۰ سال با مرضیه دوست بودم و به او ارادت داشتم و او یک‏بار می‏مرد که مرد؛ و من در برابر او وظیفه‌ای‏ داشتم.

واقعیت اما این است که من به‏ آن‌جا رفتم و مجاهدین مسئول همه‏ی قضایا بودند. چون مرضیه پیش آنها و مهمان آنها بود. من آن روز، آن‏جا نرفته بودم برای جنگ با مجاهدین. من نرفته بودم برای بازخواست مجاهدین. من برای آخرین دیدار با کسی که هم دوستم بود و هم صدایش در لحظات تنهایی همراهم بود، رفته بودم.

من رفته بودم برای اینکه با مرضیه وداع کنم و اگر مرضیه در ۱۶، ۱۷ سال گذشته همراه مجاهدین بود، به این خواست او و حضور او در این جمع احترام گذاشتم و این را هم گفتم و تکرار می‏کنم که هیچ‏کدام از ما نه برای مرضیه، نه برای دلکش، نه برای سوسن که در گاراژی زندگی می‏کرد و در لوس‏آنجلس از دنیا رفت، هیچ کاری نتوانستیم بکنیم. اگر مسائل پزشکی و رفاهی و زندگی مرضیه را در این چندسال گذشته مجاهدین تأمین کردند، من آن‏جا و دوباره همین‏جا، از آنها تشکر می‏کنم.

اینکه مجاهدین، این پول را از کجا آورده‏اند، بحث الان من یا بحثم در مراسم مرضیه نیست. من برای دعوا نرفته بودم و شان یک نویسنده و طنزنویس را که ۴۵ سال است برای ملتی می‏نویسد، بالاتر از این می‏دانم که اجازه نداشته باشد برای کارهای خودش تصمیم بگیرد. دمکراسی این نیست که به من بگویند چه‏کار بکنم یا چه‏کار نکنم.

چقدر انتظار این نقدهایی که دریافت کردید را داشتید؟ یعنی در آن حدی بود که شما فکر می‏کردید یا بیشتر بود؟

کمتر بود. ولی من همان‏جا در سخنرانی گفتم که من فاتحه نمی‏خوانم. فاتحه نمی‏خوانم هم به این معنا است که من به عقاید همه، به نظرات همه احترام می‏گذارم، اما البته به نظرات خودم، بیشتر از هر نظر دیگری احترام می‏گذارم. در این سن و در این موقعیت، هرکاری که دلم بخواهد را می‏کنم و قضاوت آن را می‏گذارم نه به مردم تب‏آلوده‏ و نه به قضاوت‏های غرض‏آلوده یا به‏هرحال زخمی امروز.

قضاوت‏ آن را می‏گذارم به آینده‏ای که همه‏ی این دردها و همه‏ی این غرض‏ها را همراه خود خواهد آورد و به نقطه‏ای خواهد رسید که نگاه می‏کند که در این تاریخ، هادی خرسندی با این کاری که کرد، آیا خطر کرد؟ آیا از خودگذشتگی کرد؟ آیا خبط کرد؟ و یا نه کار زیبایی کرد؟

من به‏هرحال، با تمام نیرو و قدرت خودم، پشت سر هر حرفی که می‏زنم و هرکاری که می‏کنم، ایستاده‏ام.

لحن شما با لحنی که در سخنرانی مراسم خاکسپاری مرضیه داشتید متفاوت است. امروز معلوم است که آزرده هستید. معلوم است که حرف‏های می‏شود گفت ناخوشایند، زیاد شنیده‏اید. حتماً خیلی از شنوندگان ما هم عادت دارند صدای هادی خرسندی‏ای را بشنوند که همیشه تسلط دارد روی هر اتفاقی که می‏افتد و به آن با طنز نگاه می‏کند. این ماجرا روی فعالیت شما چه تأثیری گذاشت؟

فقط مقداری وقتم را گرفت و من برای همه‏ی آنهایی که نظر تند و صریح دادند، احترام قائلم و از آنها سپاسگزارم. از آنهایی هم که حمایت کردند، سپاسگزارم. از آنهایی هم که با یک فحش از کنار آن رد شدند، بیش از همه سپاسگزارم.


مرضیه

حق با شماست؛ لحن من اندکی تند بود، ولی الان دوباره برمی‏گردم.

در این‏ زمینه که پرسیدید نظرات مخالف و موافق چگونه بود، مثالی می‌زنم. فرض کنید آقای مسعود بهنود که طرفدار مجاهدین نیست- چون هرکس از من طرفداری کرد، گفتند از مجاهدین است اما نویسنده‏ای مانند آقای بهنود طرفدار مجاهدین نیست، حتی به او اتهام علاقه‏مندی‏ به بخشی از جمهوری اسلامی هم می‏زنند- برای من نامه‏ای نوشت و این حرکت مرا تایید کرد. نامه‏اش را روی سایت «اصغرآقا» گذاشته‌ام.

از این تایید‏ها که تمرین دمکراسی است، بسیار برای من رسید. حال اگر من قربانی هم شده باشم، از اینکه اندکی نشانه‌های دمکراسی هم در آن دیدم راضی‌ام.

ممکن است به روزهای خوبی که با خانم مرضیه داشتید برگردید و یکی از خاطرات خوب‏تان را برای ما تعریف کنید؟ از آن خاطره‏هایی که شما را وادار کرد در مقابل حتی باورهای خودتان بایستید و به مجلس خاکسپاری او در میان گروهی بروید که هم‌عقیده شما نیستند.

بار اولی که به منزل مرضیه رفتم، حدود پانزده سال پیش از انقلاب بود. چیزی عجیبی که در زندگی مرضیه دیدم این بود که مستخدمه‏‏ی او، یعنی بانویی که کارهای او را انجام می‏داد ناشنوا بود. من برای این بانو خیلی افسوس خوردم که آدم تمام مدت توی خانه‏ی مرضیه زندگی کند، ولی قدرت شنوایی نداشته باشد.

آخرین دیدار من با مرضیه هفت ماه پیش و زمانی بود که دختر مرضیه، هنگامه، در ۵۰ سالگی درگذشت و ما بر سر مزارش رفتیم. در آن‏جا مرضیه صدایش را سر داد و ترانه‏ی «بهارم، دخترم، از خواب برخیز» را خواند. بعد از اینکه این ترانه بر سر مزار پخش شد، خودش هم آن را خواند و گفت: «من خودم چشم‏های هنگامه را بسته‏ام.» من از این همه جوهر داشتن این بانو واقعاً تعجب کردم.

حال اینکه مرضیه ۱۷ سال پیش خطر کرد، اشتباه کرد، هرکار کرد، به‏نظر خودش درست بود. اینکه مجاهدین چه بودند، چه کردند، از کی پول گرفتند، چرا… اینها همه تصمیم مرضیه‏ بود که می‏خواست از ایران بیرون بیاید و می‏خواست به دام بدبختی‏ در امریکا نیفتد. تصمیم گرفت به میان مجاهدین برود و روی این تصمیم خودش تا روز آخر، تا دم مرگش، با همه‏ی طعن‏ها، با همه‏ی لعن‏ها ایستاد. تشویق‏ها هم البته در کنارش بود.

پایداری او را باز قدر می‏دانم و این‏ یکی از خاطره‏هایی است که از آن بانوی بزرگ دارم که گفت: «اگر مستم، من از عشق تو مستم» و من همواره عشق مرضیه را با همین ترانه‏اش در دل خودم تکرار می‏کنم و می‏بینم که من اگر مستم، از عشق صدای او، از عشقی است که ۴۰ سال با نوای خودش به من داد. من همواره صدای او را گوش می‏کنم و همواره مستم به این مستی. مستی دوستی هم اضافه می‏شود که هرجا من برنامه داشتم، سبد گل مرضیه در این سال‏ها می‏رسید.

شب آخری که داشتم از ایران بیرون می‏آمدم، دو سال قبل از انقلاب بود، من از مرضیه به عنوان یک دوست و میهمان ساده دعوت کرده بودم، اما او با ارکسترش آمد و در آن گودبای پارتی بزرگی که از سوی روزنامه‏ی اطلاعات و اطلاعات بانوان برای من گرفته شده بود، مرضیه بسیار به من محبت کرد.

از جایی باید شروع بشود، عده‏ای باید فحش بخورند، کتک بخورند، قربانی بشوند، شهید بشوند، ولی به هر حال ما باید یاد بگیریم که می‏توانیم از خودمان مایه بگذاریم و مقداری هم گوش به حرف مشوقانه و مصلحانه‏ی اطرافیان ندهیم. حتی خطر بکنیم تا روزگار بی‏خطر، روزگار بی‏طعنه و کنایه و خلاصه روزگاری را به دست بیاوریم که هرکسی اجازه داشته باشد، در هرکاری که می‏کند آزاد باشد، بی‏آنکه مخل آزادی دیگران باشد.

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

درود بر خرسندی
سلام و صلح بر بانوی آواز و آزادی
سلام بر آزادی
این هم میگذرد و غوغاسالاران فضیلت کش هم صدایشان می ماند... اما در شرم تاریخ!

-- آرش ، Nov 2, 2010

یاد بانوی آواز و خاطره هر ایرانی‌ گرامی‌ باد ! حضور آقای خرسندی و سخنان ایشان در آن مراسم بنمایندگی از طیف آزادیخواه و روشنگر ایرانی‌ موجب مباهات است! باشد که پاچه گیران سیاسی که دنبال بهانه ای هستند تا موجودیتشان را برای خودشان ثابت کنند ، درسی‌ بگیرند، فرقهٔ رجویه را به حال خود گذارند و مرضیه را همچون مرضیه ببینند و گوش فرا دهند.

-- ملی‌ گرا ، Nov 2, 2010

کسانی که از حضور هادی خرسندی در مراسم خاکسپاری مرضیه مشکل داشتند انسانهایی بس بی عاطفه و خود پسند هستند که همه باید مثل ما فکر و رفتار بکنند در غیره این صورت دشمن ما هستند و ما حق داریم هرچه از دهانمان بیرون میاید نصار او بکنیم دورد بر شرف هادی خرسندی که در مراسم دوست خود شرکت کرد و از مرضیه خدا حافظی ابدی کرد روح مزضیه شاد و او همیشه به عنوان هنرمند در قلب ما باقی خواهد ماند اقای خرسندی بسیار کار خوبی انجام دادید و از شما غیر از این انتظار نمی رفت

-- kk ، Nov 2, 2010

"دمکراسی این نیست که به من بگویند چه‏کار بکنم یا چه‏کار نکنم."
صد در صد این نیست
ولی نباید به مخالفان دموکراسی و تفنگ بدستان ضد ایرانی باج داد و یا حال داد

-- اهوازی ، Nov 2, 2010

آفرین

-- FKHATAMI ، Nov 2, 2010

با درود به شما وآقای خورسندی گرامی
قبل از اینکه به هر نقطه ای اشاره کنم برای اینکه دوستان هی به ایشان نپرند اینرا میگویم که اگر بنا بود آدم خودش را بفروشد معلوم است که به یک مشتری چاق وچله میفروخت نه به یک مشتری پا در هوا که معلوم نیست چه بر سرش خواهد آمد میماند نمیماند متلاشی میشود شقه میشود ویا هر چیز ممکن دیگرپس ایشان یکراست در بقالی ملاها پتویش را پهن میکردو خیلی زود هم قیمتش بالا میرفت واز هر کس دیگر زودتر با قیمتش موافقت میکردند وما امروز شاهد این اشعار میهنی قشنگ وعالی اش نبودیم چون ایشان عاقل است وکیل ووصی هم نیاز نداشته است تا راهی را کسی پیش پایش بگذارد که چه بکند وچه نکند اما جالب تر از همه اینکه مرحوم مرضیه چقدر انسانی با دیدی وسیع بوده است که دوستانی از طیف های متفاوت داشته است آقای آموزگار که یکی از وزیران مرحوم بختیار وحتما از ملیون است نیز یکی از دوستانش بوده است وکسانی دیگر که حتما نظراتش با مجاهدین بسیار بسیار فاصله دارد.اما خانم مرضیه را چرا ما ملت نادانسته کوچک میکنیم وبه یک گروه که در صد بسیار کوچکی از کل جمعیت را تشکیل میدهد نسبت مطلق میدهیم در حالیکه ایشان متعلق به هنر ایران زمین وبقول خانم سمرقندی فارسی زبانان است هر هنرمند گرانقدری نیز همین خاصیت را دارد ربطی به گره چه بزرگ وچه کوچک ندارد اما هر هنرمندی بهر حال یک دیدگاه دارد ایشان هم نظرش به هر دلیل بسبت به این گروه متمایل بوده است هرچند دارای بینش سیاسی عمیق نبوده باشد وبواسطه رابطه های دوستی وعاطفی جذب شده باشد راهی است که خود برگزیده است حال آن گروه استفاده سیاسی کرده باشد یا نه باز ایشان زنده که بودند میتوانستند مانند مرحوم الهه دیگاه هشان را تغییر دهند وقتی آدم یکبار بقول آقای خورسندی میمیرد دوستانش چه باید بکنند؟باید بنشینند واز دور تماشاگر باشند؟آنچه مسلم است ما هم در زندگی حتا بادوستانیکه ناراحتی داشته ایم به مراسمشان میرویم اما ما بهتر است انتقادات بیشمارمان را متوجه مجاهدین کنیم نه آقای خورسندی معلوم است که اکتر ملت ایران به مجاهدین اعتباری نمیدهند ودلخوشی از آنان ندارند تا جایی که مردم ترجیح میدهند همین ملاها بمانند تا آقایان بیایند دوباره بگیر وببند هایشان را بیاغازند مشکل ملت هم با آنان این است که در آینده نیز دست از بر هم زدن مسیر مبارزه مردم بر نخواهند داشت وحتا اگر این نظام برود مشکلات اصلی ملت با اینان شروع خواهد شد زیرا اینان نیز مانند ملاها یا همه را میخواهند یا هیچ تا کنون هم راهشان از ملت جدا بوده است بدلیل آنکه چون ملاها ادعای فرهیختگی خاصی را دارند که دیگران ندارند اینرا هم کسانی نظیر آقای خورسندی که از الیت های سیاسی مااست میداند بنابراین او به خاکسپاری مرحوم مرضیه میرود نه اینکه این فرهیختگی ادعایی آقایان را تایید کند

-- دارا ، Nov 2, 2010

هادی خرسندی در رده طنز پردازان مطرح ایران در سالهای اخیر بوده است .
ولی نباید هنر طنز پردازی وی را که نعمتی خدادادی است را باسیاست وابستگان اشکار به امریکا آلوده کرد
خرسندی به موازات بی اعتبار شدن و کم رنگ شدن فرقه رجوی ، به انها نزدیک شده است که اگر خودکشی سیاسی نباشد ، با هنر مردمی فاصله زیادی دارد .
زیرا یک هنرمند متعهد در کنار مردمی که به انان اعتقاد دارد می ایستد و بر علیه انان نمی نویسد و نمی خواند و باعث گمراهی نمیشود ..
اینکه خرسندی ، با تمامی طنازی هایش ، به رجوی ها نزدیک می شود را باید فعال شدن جنبش سبز و انتقال اپوزیسیون به داخل کشور دانست . در حالی که طنز پردازان منتقد در خارج کشور ، کم رنگ تر می شوند د رداخل کشور ، علیرغم تمامی سانسورها ، طنرهای جدی و خوب بخصوص در میان نسل جوان که خرسندی را نمی شناسد ، را می شنویم و می خوانیم . طنز نویس متعهد، کسی است که بدون کشیدن تریاک هم بتواند طنز سیاسی بسراید و به ان در عمل باور داشته باشد ، متاسفانه خرسندی بدون آنئشگی تریاک ، سالهاست که امکان اجرای برنامه و طنز سرائی راندارد .
وقتی که هنرمندی در حو.زه عمومی سیاست وارد می شود و انهم در کنار بدنام ترین دشمنان مردم ایران ، انوقت تریاک کشیدن هم نه برای انتقام گیری که برای سنجش میزان اعتبار سیاسی و عمل به حساب می آید .
خرسندی تجربه کافی دارد . مرضیه هم بهترین مدعای ماست که هنرمند وابسته به اخور بیگانگان ، با مردم بیگانه خواهد بود.

-- سعید ، Nov 3, 2010

خدارحمتش کند.ولی من ازآقای خرسندی سؤالی داشتم:اگرشما ازقدیم الایام باکامران نجف زاده(مجری بدنام ٢٠:٣٠تلویزیون ایران)دوستی داشتیدواودریک سال اخیرفوت می کرد،بعدازآنهمه خدمت به پروپاگاندای رژیم,رویتان می شدبرای مراسم خاکسپاریش بروید؟بعدازآنهمه برنامه های وقیحانه ای که برای لجن مال کردن آزادمردان وشیرزنان ایرانزمین ساخت ودست خون آلودجانیان این رژیم رابوسید؟

دراروپاباهنرمندانی که رسما ازدولت نازی پول گرفته وباآنهاهمکاری می کرندبا احترام برخوردمی شده؟!
آن خانم نه نابالغ بودونه بی سوادکه نداندچه می کند.اینهمه خواننده دررژیم ایران ازکارهنری محروم شدندوناچاربه جلای وطن.کدامشان هنرخودرافرش زیرپای تروریستهای خائن به وطن کردند؟
بااین حساب لطفابه علیرضاقزوه،مازیاربیژنی وسایرقلم فروشان وهنرفروشانی که نان خودرااز خون مردم ایران دست می آورند هم حق بدهید.آنهاهم به عنوان «انسانهای بالغ» می توانند«انتخاب»کنندواصولابه مامربوط نیست چه کس یاچه چیزرا انتخاب می کند.اگرفردا یک خواننده درنیوورک دررسای تروریستهای القاعده آهنگی بخواند،مردم آمریکاغلط می کنندایرادی ازاوبگیرند!آن بنده خدا«حق انتخاب»دارد.
«عملیات انتحاری»راپیش ازالقاعده،همین مجاهدین خلق بکارگرفتند.بطورمثال دوامام جمعه تبریز(مدنی) وشیراز(دستغیب) توسط دوجوان کم سن وسال مجاهدکه کمربندانتحاری داشتند،منفجرشدند.تروریسم،تروریسم است.القاعده ومجاهد ندارد.سرتاپایک کرباسند.
نگاهی به برنامه های تبلیغاتی مجاهدیت دراروپابیندازیدکه یک خبرنگارغربی آنهارابا «پروپاگاندای نازیها»مقایسه کرده است.
خجالت هم خوب چیزی است.

-- Fatemeh ، Nov 3, 2010

مرضیه همانند بقیه هنرمندان دوران دقیانوس خیلی به دستگاه قدرت و تشریفات وابسته بودند به همین دلیل هم به عراق رفت. دستگاه قدرت پیشین بفکر فرار از همه چیز، دستگاه جدید قدرت بی اعتنا به او، و تنها آلترناتیو باقی مانده با فراهم نمودن امکانات مالی و چاپلوسی او را بخود جلب کرد. از این آقای خرسندی بانمک نیز میشود انتقاد کردن بیمورد است از او میبایستی انتقاد میکردند که سر خاک یدالله خسروشاهی در لندن نیامد، پس بنابراین توقعی هم نمیتوان داشت.

-- داریوش امانی راد ، Nov 3, 2010

هرگاه کسی بدیدار دوست حتی درجهنم رفت باید اورا سرزنش نمود؟ در دنیای دموکراسی امروز ودرقلب اروپاهم باید به مردم جواب داد؟ دوستی برای بدرقه آخرین سفر دوست خود پای بر بیابانی پهناور وپراز خاشاک گذاشته ، باید اورا متهم نمودکرد؟ متاسفم . با تقدیم احترام

-- ثزیا ایر انمنش ، Nov 3, 2010

این سعید خان واقعاً سنگ تمام در مغلطه را گذاشته. آخه مگه میشه در مراسم خاکسپاری یک دوست به این بهانه که دشمنان هم اونجا هستند، حاضر نشد؟! حالا که خرسندی رفت اونجا، پس حامی مجاهدین شد ولی قبل از اون همه میدونن که مخالف مجاهدین بوده. ای بابا!! این دیگه چه نوع طرز تفکریه؟!

-- مرتضی ، Nov 3, 2010

مطمعنا کسانیکه اینگونه به اقای خرسند ی می تازند همان کسانی هستند که زمانیکه مرحوم مرضیه به مقاومت مردمی پیوست به اونیز تاختند. از وزرات اطاعات گرفته تا بریده های سیاسی چون برای بی عملی سیاسی خود مجبورند به مجاهدین بتازند

-- ارش ، Nov 3, 2010

درود و سپاس اقای خرسندی برای شرکت در مراسم خانم مرضیه عزیز که در تبعید خاموش شد. خوشبختانه در این سالها مجاهدین خلق بخوبی از مرضیه پذیرای و پرستاری نمودند.

-- میترا ، Nov 3, 2010

آقای خرسندی من از شما بعنوان یک ایرانی در خارج از ته قلبم تشکر میکنم.
تشکر میکنم چون به من امید دادید. تشکر میکنم چون شما باعث شدید که من به ایرانی بودن خودم افتخار کنم.
سالهاست که افتخار برای ایرانیان یاد کردن از کوروش و داریوش شده بود. اما الان چی؟ گیرم پدر تو بود فاضل- از فضل پدر تو را چه حاصل؟
من در اروپا زندگی میکنم و تا بوده فقط اختلاف بین ایرانی ها دیدم. اختلاف بخاطر عقیده. براحتی بخود اجازه ترور شخصیت میدهند. بیخود نیست مملکت ما به این روز افتاده- هرکس فقط حق را برای خودش قائل است. تا زمانی که ما یاد نگیریم که به عقاید مخالف خودمون احترام بگذاریم هیچی عوض نمیشه.
آقای خرسندی دمتون گرم که دوستی خودتون را علیرغم مخالفت عقیده نگه داشتید و چه دوست خوبی بودید. ای کاش هر ایرانی فقط یک دوست مثل شما داشت. شاید خیلی ها این حرکت شما را امروز نفهمند و مارکهای زیادی به شما بچسبانند اما زمونه اینطوری نمی مونه.
من طرفدار گروهی نیستم - منطق دارم و وجدان.

-- میترا ، Nov 3, 2010

با درود فراوان به دوستی به نام هادی خرسندی که جز سر تعظیم فرود اوردن در برابر احساسات پاکش را چاره ای نیست. همیشه سرفراز بمانی.

-- parivash ، Nov 3, 2010

جناب آقای خرسندی : با عرض سلام وار ادت باید بگویم که از کودکی از آنجایی که عموی من نیز در توفیق طنز می نوشت خوانننده و طرفدار آثاز شیرین و خواندنی شما بودم .
سخنرانی جادویی شما را نیز در مراسم به خاک سپاری خانم مرضیه که عاشقانه صدای ایشان را دوست می داشتم نیز شنیدم و به شدت متحیر شدم. از این که تنها استاد سخنی چون شما می تواند در یک نطق کوتاه حق مطلب را ادا کند و صد ها نکته بگوید که برای بیان آن ها نیاز به نوشتن یک کتاب هست مانند همیشه شما را باتمام وجود تحسین می کنم و مهارت شما را در سخننوری همچون طنز سرایی می ستایم و در انتها I LOVE YOU

-- شهلا آذری ، Nov 3, 2010

شما را بخدا نگاه کنید کامنت این فاطمه را که هنرمند بزرگ ایرانی را با تروریستهای القاعده مقایسه میکند فاطمه خانوم اگر کسی این وسط باید خجالت بکشد شما هستید با این کامنت بیشرمی که نوشتید

-- kk ، Nov 3, 2010

من برای هادی خرسندی بهترین شاعر طنز گوی فارسی زبان در خارج کشور احترام بسیار قائل هستم ،و او حق دارد هرچه بگویدو هر کاری بکند . ولی خواننده گان او هم حق هر اظهار نظر موافق و مخالف را بدون هر گونه اتهام زدن نسبت بهم را داشته باشند .من از آقای خرسندی سؤالم این است که آیا شما برای آزادی بیان و قلم محدودیت قائل هستید ؟اخیرن کامنتی داشتید علیه کاریکاتوریست دانمارکی و در دفاع از عقاید مذهبی مردم و بعد از آن شرکت در مراسم کاملن مذهبی به خاک سپاری مرضیه ،البته نقطه مثبت سخنان شما که مرا هنوز نامید نکرده عدم اعتقادتان به فاتحه است .که جای شکرش باقی است .و دیگر اینکه دو سال قبل به قول خودتان [ یکی از همکارانتان ] اردشیریکی از چند هنرمند بزرگ زمان ما در سطح جهان که به آزادی قلم و بیان بدون هیچ قیدو شرطی اعتقاد داشت و صادق ترین تاریخ نگار زمان ما بود با دو بند شعر در اصغرآقا سرو ته قضیه را هم آوردید .

-- bahram ، Nov 3, 2010

مولانا می‌گوید

آن یکی‌ پرسید اشتر را که هی‌

از کجا میایی‌ای اقبال پی‌

گفت از حمام گرم کوی تو

گفت خود پیداست اززانوی تو

خیانت به وطن گناهی نابخشودنی است، و آنکس که آنان را تقدیس می‌کند که که مرضیه را نگهداری کردند خود به ورطه خیانت به آرمان ایران دوستان غلتیده است. مجاهدین نه تنها با نگهداری مرضیه کاری ارزشمند نکردند، بلکه هدف این بود که او را به اغراض خویش آلوده کنند. آنان که مبارزه با جمهوری اسلامی را بهانه خود فروختگی خویش کردند.

هادی خرسندی از یک سؤ خویش را غیر وابسته به هر حزبی میداند، در حالی‌ که چون همان شعر مولانا، زانویش ، که همان حرفها و موضع گیرییهای اوست رسوایش کرده.آن که همه احزاب و شخصیت‌ها را به چالش میکشد، اما در وصف آن جماعت معلوم الحال میسراید.

-- paiiz ، Nov 3, 2010

من موسیقی ایرانی را با صدای مرضیه شناختم و با آن بزرگ شد. مرضیه برای من سمبل یک زن آزاده و هنرمند و قوی بود. پیوستن او به مجاهدین تنها این تصویر را برای من تکمیل کرد. مرضیه در هفتاد سالگی نه کودک بود و نه بی عقل. شانزده سال برای مردم در غربت خواند و در بهترین سالنهای کنسرت اروپا آهنگ اجرا کرد . او خود را یک رزمنده میدانست و همانطور هم از دنیا رفت . این که یک عده که خودشان هیچ کاری برای دیگران نمی کنند و فقط برای دشمنی با مبارزین مردم به مرضیه و به هادی خرسندی توهین میکنند مسئله مردم ایران نیست. من به عنوان یک ایرانی از داشتن هنرمندانی مثل مرضیه و هادی خرسندی که حتی یک روز هم با رژیم ایران سازش نکردند به خود میبالم. به داشتن مبارزینی مانند مجاهدین هم افتخار میکنم که خواب راحت را از چشم ملاها و حامیانش ربوده اند. یک روز ایران آزاد خواهد شد و روسیاهی به ذغال خواهد ماند.

-- گل کو ، Nov 3, 2010

درود به شرف و انسانییت شماآقای خرسندی
آقای خرسندی شما با طنز ها و هنرت دشمنان ملت ایران را گیج و کلافه کردی . آقای خرسندی ما در زندان آخوندها که بودیم پاسدارها شب ها می آمدند بچه ها را برای اعدام می بردند و بچه ها دیگر بر نمی گشتند و بعد بچه ها ترانه ی نیمه شبان مرضیه را زمزمه کرده و دنبال همرزم رفته شان مگشتند.بله آفای خرسندی عزیز شما چه انتظاری از قاتلان این مردم داری . درود بر مرضیه عزیزم و روحش تا جاودان شاد باشد. و شما را آقای خرسندی بسیار تحسین می کنم. خدا شما را برای مردم سلامت نگه بدارد

-- قباد ، Nov 3, 2010

نگاه کنید به مخالفان مجاهدین، آنجا که لازم است ادبیات آخوندها درمورد مجاهدین را مورد استفاده قرار میدهند. القابی که شایسته ´خود آخوندهای وطنفروش است و به مجاهدین نسبت داده اند را هم بی رودر بایستی استفاده میکنند. این ها بویی هم از دموکراسی و آزادی نبرده اند و به هیچ گونه شرکت در مجلس عزایی که برگزارکننده اش مجاهدین باشند را نمیبخشند. اگر به اینها باشد ، حاضرند بساط دارو درفش ملاها را در خارج راه بیاندازند تا کسی جرات نکند طرف مجاهدین برود.آقای خرسندی اشتباه کردند که قبل از شرکت در عزا از این سوپر دموکراتهای وطندوست اجازه نگرفتند! والله به خدا

-- shahroodi ، Nov 3, 2010

عجیب اینجاست که کسانی که به خانم مرضیه و سایر هنرمندان بخاطر همراهی شان با مجاهدین خرده می گیرند هرگز از هنرمندانی که در خدمت آخوندها قلم زده و یا بخاطر آنها اهسته می ایند می روند که گربه شاخشان نزنه هرگز دلیل همراهی شان با آخوندها را نمی پرسند و برایشون خرده نمی گیرند. تمام حرف سر یک مسئله است و انهم این است که بر فرض مستقل بودن فرد منتقد به انتخاب خانم مرضیه بعنوان یک پیشفرض دموکراسی احترامی قائل نیستند و و او را با همه دانش و آگاهی و شناخت سالیان درازش از انسان و جامعه ایران یک ادم نا اگاه و فریب خورده به حساب می اورند. حساب وابستگان به دستگاههای دیکتاتوری و استعماری از اینگونه افراد صادق جداست و انتظار دیگری از انها نمی توان داشت. مرضیه گوهری بود که قدر گوهر را خوب شناخت و قدر زرش را هم زرگر دانا خوب شناخت و تا آخر عمرش وی را تیمار نمود. روحش شاد و یادش گرامی باد.

-- رضا باستانی ، Nov 3, 2010

در پاسخ دوستانی که مجادین را به مقابله با حکومت اسلامی تشویق و تحسین میکنند، باید گفت که : اولا مبارزه با حکومتی استبدادی و ضدّ مردمی نباید سبب شود که خود به دامن دشمن وطن، غلتیده گردند، با صدام هم کاسه شدن، دشمن وطن را در آغوش کشیدن، از او پول گرفتن و سرمایه گذاری کردن، کردها را به خاک و خون کشیدن، یکطرف و از سوی دیگر باید دانست که مجاهدین و کردارهای ضدّ ایرانی آنها بهترین خوراک‌ها را با حکومت ایران پدید میاورد. بر خلاف ژست ضدّ حکومت اسلامی ایران، مجاهدین بهترین آلترناتیو برای آنان هستند.

متاسفانه دوستان من، استدلالتان ناشی‌ از عدم شم سیاسی شماست. باشید تا صبح دولتتان بدمد.

-- paiiz ، Nov 3, 2010

هادی جان درود به شرفت که کار بسیار قشنگی‌ کردی همیشه دوستت داشتم حالا بیشتر شجاعآن روزگار هستند که فرهنگ و تفکر جامعه را تغییر میدهند نه ترسویان.

-- الهام ، Nov 3, 2010

درود به شرف و انسانییت شماآقای خرسندی
حق مطلب را به خوبی‌ ادا کردید. درود بر شما.

-- majid ، Nov 3, 2010

خرسندی عزیز، آفرین به تو که به خود و روابط دوستانه‌ات احترام می‌گذاری. آفرین به تو که دوست‌ات، مرضیه و هنرش را تا سطح سیاسیکاری و سیاسیکاران پائین نیردی. اگر جای تو بودم، همین کار را می‌کردم!
یک هم‌میهن ساده

-- بدون نام ، Nov 3, 2010

جناب آقاي خرسندي سلام به روي ماهت.
آفرين بر عبيد زمان که تعلق پذير هيچ رنگي نيستي ولي خيلي هابراي ديدنت عينکي رنگي را به چشم خود ميزنند که رنگ دلخواه آنهاست .
و شما آنقدر بزرگواري که ميگذاري دلخوش باشند.
فداي شما و قلمت
علي

-- علي ، Nov 3, 2010

گمشدن در گمشدن دین من است
نیستی در هستی آیین من است
به آخوندها باید گفت، کجا من گمشده‌ام؟ من که تازه پیدا شده‌ام. شما هستید که باید گم بشوید و زحمت ما و ملت ایران را کم بکنید».
- «تا جایی که به من مربوط است، به قول حضرت حافظ
روندگان طریقت ر...ه بلا سپرند
رفیق عشق چه غم دارد از نشیب و فراز
من اعلام می‌کنم، صدباره اعلام می‌کنم، که آزادی چیزی نیست که انسان بتواند از آن بگذرد. من صد بار قاطع‌تر از پیش علیه آخوندها و نوکران آخوندها مبارزه خواهم کرد و خواهم جنگید. زیرا اگر آزادی نباشد، زندگی به درد نمی‌خورد،
مرضیه

-- manocher ، Nov 3, 2010

مرضیه هم مثل هر کسی سوای از هنر خود در مسیر زندگیش تغییر داد. این به خود مرضیه برمیگردد و یک انتخاب شخصی است. چه ما خوشمان بیاید یا نیاید. هر کس از زاویه دید خود می بیند.
این انتخاب او بود.
آهنگران هم برای خمینی سرود مرگ در چبهه ها برای نوچوانان میخواند.
دیگران هم در لوس آنجلس به نوع دیگر.
عده ای هم سکوت اختیار کردند و هیچ نگفتند.
مرضیه انتخاب کرد که مبارزه کند بر علیه ملایان ایران برای آزادی وطنش.
انتخاب کرد که مسیر صحیح را برگزیند. مرضیه از ما برای انتخابش نظر خواهی نکرد. ما هم از کسی برای انتخابمان نظری نمی خواهیم.
روحش شاد. با و افتخار میکنم.

-- رضا ، Nov 3, 2010

من اگر جای مسعود یا مریم رجوی بودم، یک بار دیگر از خودم سوال میکردم: چه شده است که سازمان ما که شهیدانش و اعضایش زمانی افتخار جوانان ایرانی بودند، تا این حد سقوط کرده و بدنام شده که حصور چند چهره ی معتبر و محبوب و پیش کسوت و مردمی، در مراسمی که برپا کرده، این همه بحث به راه می اندازد؟ (عجب سوال طولانی ای شد!...شک دارم مریم و مسعود حوصله ی ساختن همچین جمله ی قشنگ و درستی رو داشته باشن...ولی خوب یه هر حال اگه یه "نم اشکی و با خود گفتگویی" داشته باشن، ضرری نداره..."طرف جوی" ش هم حالا دم "سن" باشه یا "دجله" زیاد فرقی نداره) :مخلصیم آقای خرسندی!؛

-- پیپو ، Nov 3, 2010


می خواهید دیده شوید/

فرقی نمی کند/

روی جلد/

پشت جلد

لابلای مجله/

در زیر آگهی های ترحیم ./

می خواهید باشید/

همین که دیده شوید/

کافی ست/

با " کت " ، بی " کت "/

با " پیراهن " یا " زیر پیراهن رکابی "/

می خواهید باشید/

و این میکروفون صاحب مرده/

همیشه روی میز تان باشد/

می خواهید باشید/

آن بالا/

پشت آن میکروفون/

چه می گویید/

از کمترین اهمیتی برخوردار نیست/

مهم اینست که بگوئید/

فقط بگوئید/

و ... هی/

چانه های تان را/

بچرخانید/

ور...ور...ور/

"من/

من/

من /

آهای نگاه کنید/

جان مادرتان/

بمن نگاه کنید/

خواهش می کنم .../

من .../

ببینید .../

من .../

استدعا می کنم/

من .../

اینجا.../

توی صفحه ی نود و چهار/

ستون پنجم/

آن زیر زیر/

یک دستم روی میز/

یک دستم روی پای راستم/

چه فرق می کند/

در چه اندازه ای ،/

هستم/

من/

اینجا هستم/

مهم نیست که چه کرده ام/

چه گفته ام/

و چه نوشته ام/

بالاخره/

توی روزنامه هستم/

به کوری چشم شما " ! /

***

می خواهید دیده شوید/

بهر قیمتی/

و این میکروفون صاحب مرده/

همیشه روی میزتان باشدک/

می خواهید آنقدر بگویید/

که کف کنید/
و آب از چک و چانه تان بریزد/

می خواهید دیده شوید/

چه فرق می کند/

کجا؟/

چه وقت؟/

و با چه کسانی ؟/

همین که آن بالا باشید/

خوب است/

همان جا/

پشت یک میز/

روی یک صندلی/

و رو به جمعیت/

لبخند بزنید/

با پشت صاف/

و گردنی کج/

متمایل به دوربین/

مانعی ندارد/

به هیچ جای جهان بر نمی خورد/

اگر/

ـ کمی کرنش کنید/

ـ کمی تملق بگویید/

ـ کمی لاس بزنید/

و در مواقع اضطراری/

کمی ـ فقط کمی ـ خوش رقصی کنید./

***

آن بالا که باشید/

" بالایی ها "/

زیر بازوی تان را می گیرند./

باشید/

بمانید/

همانجا/

ـ پشت میکروفون ـ/

ـ زیر نور افکن ـ/

بزرگ می شوید/

باور کنید/

بالاخره یک روز بزرگ می شوید/

این جوری ها هم نیست/

تاریخ از شما یاد خواهد کرد./

خود فروشان نیز در تاریخ می مانند ! ./

/ _مینا اسدی_ سه شنبه هشتم فوریه دوهزار و پنج / استکهلم

-- Niloofar Shemieraani ، Nov 3, 2010

سلام بزرگوار من هم از صذای آن نازنین واشعاری که خوانده هم لذت برده و هم به تفکر واداشته شده ام.اگر امکان داشت بدون هر گونه ملاحظه در مراسم ایشان شرکت میکردم.از شما متشکرم ودرس میاموزم.

-- علی م ، Nov 3, 2010

خوب کاری کردی رفتی هادی خان تا چشم جمهوری اسلامی دربیاد بابا قوری بشه . مرضیه و مجاهد و شاهی و کمونیست و ووو نداریم همه مخالفیم و اواره در غربت باید کنار بایستیم

-- be nam ، Nov 3, 2010

وداع با مرضیه
..
مرضیه هنرمند نامی و برجسته در زمینه هنر موسیقی ایرانی است.
اگر مرضیه هر آرمانی می داشت، مسیحی، کلیمی، بهائی، زرتشتی
و یا بودائی، فرقی نمی کرد. او یک هنرمند با ارزش ایرانی بود و بر هر
ایرانی واجب و لازم است هنر او را و یاد او را گرامی بدارد.
هنرمند تعلق به گروه خاصی ندارد و هیچ گروهی نمی تواند یک هنرمند
را مال خود بداند و برای دیگران خط بدهد و مقررات در نظر بگیرد که
چگونه باید او را یاد کرد و یا به چه مدلی از او سپاسگزاری کرد.

درود بر هادی خان خرسندی که با وجود احساس مواجه شدن با یک
جو غیر عادی و برخورد نامناسب بازهم وظیفه انسانی و دوستی و
طرفداری از هنرمندان را، انجام داد و در مراسم خاکسپاری بانو مرضیه
شرکت کرد.

آنهائی که عقایدی غیر از عقاید خودشان را قبول ندارند، دیکتاتور هستند.
حالا هر عقیده ای می خواهند داشته باشند، باز هم دیکتاتور هستند.
مردم ایران در حال حاضر زیر فشار دیکتاتوری مذهبی در رنج هستند، حالا
اگر آخوندها بروند و عده ای دیگر با تئوری دیگری به خواهند همان
دیکتاتوری را با نام دیگری اعمال کنند، از همین حالا مورد قبول نیستند
و باید بروند و آموزش آزادی دوستی به بینند و تحمل عقاید دیگران را
تمرین کنند و یاد بگیرند.

-- تفکر آزاد ، Nov 3, 2010

درود بر شما هنرمند گرانقدر ملت ایران آقای هادی خرسندی و درود بر شرفتان که با حضور خود در کنار دیگر دوستداران خانم مرضیه در مراسم تدفین آن بانوی گرانقدر شرکت کردید بالاشک اضداد مجاهدین خلق ایران بور شده هستند و همه ما میدانیم که این عناصر با اسامی مختلف خود را بجای ملت ایران جا زده از همه تریبونها و رسانه ها و منابرها سعی در تاختن به اصلی ترین نیروی مردم ایران که توان نابودی این رژیم ضد بشری را دارد ادامه خواهند داد ولی اما ما پشتیبانان مجاهدین خلق ایران هم هر چه محمکتر دستانمان را بهم داده و تا نابودی تمامیت رژیم ضد ولایت فقیه از پای نخواهیم نشست و دست از حمایت از مجاهدین صدق و فدا برنخواهیم داشت .

-- علی دوستکام ، Nov 3, 2010

سلام، من عضو سابق مجاهدین هستم و فکر میکنم سابقه ۱۵ سلام با این جریان این صلاحیت و شناخت رو به من میده که در مرده این گروه صحبت کنم. من انتقادم به آقای خرسندی این نیست که چرا تشییع جنازه خانم مرضیه رفتند. نه ایشون آزادند هر جا میخواهند بروند. تا اینجای قضیه کسی به آقای خرسندی نمیتونه خورده بگیره. ولی انتقادم به ان همه به به و چاه چاه های ایشون به مجاهدین هست. جریان مجاهدین در آواز پولی که خارج مرضیه کرد، از ایشون به خاطر محبوبیتش استفاده سیاسی نیز میکرد. بنابرین مجاهدین فی سبیلالله از ایشون مراقبت نکردند که نیاز به تشکر داشته باشند. گذشته از این حرفها، درست است که تشییع جنازه دوستان کار درست و پسندیده ی هست، ولی میهن و منافع ملی از ان مهمتر هست. بنابرین همه ما باید این سوال رو از خودمون بکنیم آیا حرفی که میزنیم گروهی رو تقویت میکنه که وطن پرست و حامی منافع ملی و مردم هست یا نه! اگر نیست، پس بهتر است که آدم از خی بدرقه دوستش بگذاره و منافع ملی رو ارجه بدونه. آقای خرسندی گرامی شما تلویحا از گروهی قدردانی کردید که کوچکترین حقی برای اعضای خودش قائل نیست. خچکترین مناسبت دموکراتیک رو بارش احترام قائل نیست. هزار نیست ۵ دقیقه در یک رسانه غیر خودش به مردم در مرده مواضعش توضیح بده. تمام مخالفینش رو ترور شخصیت میکنه. کار اطلاعتی برای عراق میکرد. امریکا رو تحریک میکرد که ایران را بمباران کنه. اخیرا هم یکی از اعضای شورای رهبریش گفته که با رهبر این گروه با زنانی از شورای رهبری این سازمان سکس داشته که این سازمان ان را تکذیب نکرده. آیا همه اینها به ما نمیگه که این گروه از جمهوری اسلامی چیزی در سرکوب کمتر نداره؟ حالا اگر دوست شما در ایران بود و مجلس خاتم ان رو همین جمهوری اسلامی عهده دار بود، باید بگیم ما برای دوستمون رفته بودیم؟ باید بگیم آقای ملا دستت دارد نکنه از دوستمون نگهداری کردی؟
به هر حال آقای خرسندی چه شما فاتحه بخوانی چه نخوانی، هنرمند یا دار کنار مردم قرار موگیره یا دار کنار قدرت. فکر میکنم خود مرضیه مثال خوبی است که بدانیم اگر ولو به اشتباه جبهیه مردم رو ترک کنیم، مردم هم به ما پشت میکنن. همین الان هم اگر آقای خرسندی، از مردم به خاطر حرف های مثبتی که برای دشمنان مردم ایران زدی، و نه برای تشییع جنازه، از مردم عذر خواهی کنی، باز هم با خرسندی قبل از ان سخنرنی نیستی، ولی میتونی خاکی که به چشم این مردم و این میهن پاشیدی رو بشویی!
آقای خرسندی، چشم این گربه به دنبال شماست!

-- فرشید ، Nov 3, 2010

سلام، من عضو سابق مجاهدین هستم و فکر میکنم سابقه ۱۵ سلام با این جریان این صلاحیت و شناخت رو به من میده که در مرده این گروه صحبت کنم. من انتقادم به آقای خرسندی این نیست که چرا تشییع جنازه خانم مرضیه رفتند. نه ایشون آزادند هر جا میخواهند بروند. تا اینجای قضیه کسی به آقای خرسندی نمیتونه خورده بگیره. ولی انتقادم به ان همه به به و چاه چاه های ایشون به مجاهدین هست. جریان مجاهدین در عوض پولی که خرج مرضیه کرد، از ایشون به خاطر محبوبیتش استفاده سیاسی نیز میکرد. بنابرین مجاهدین فی سبیلالله از ایشون مراقبت نکردند که نیاز به تشکر داشته باشند. گذشته از این حرفها، درست است که تشییع جنازه دوستان کار درست و پسندیده ی هست، ولی میهن و منافع ملی از ان مهمتر هست. بنابرین همه ما باید این سوال رو از خودمون بکنیم آیا حرفی که میزنیم گروهی رو تقویت میکنه که وطن پرست و حامی منافع ملی و مردم هست یا نه! اگر نیست، پس بهتر است که آدم از خیر بدرقه دوستش بگذاره و منافع ملی رو ارجح بدونه. آقای خرسندی گرامی شما تلویحا از گروهی قدردانی کردید که کوچکترین حقی برای اعضای خودش قائل نیست. کوچکترین مناسبت دموکراتیک رو براش احترام قائل نیست. حاضر نیست ۵ دقیقه در یک رسانه غیر خودش به مردم در مورده مواضعش توضیح بده. تمام مخالفینش رو ترور شخصیت میکنه. کار اطلاعتی برای عراق میکرد. امریکا رو تحریک میکرد که ایران را بمباران کنه. اخیرا هم یکی از اعضای شورای رهبریش گفته که با رهبر این گروه با زنانی از شورای رهبری این سازمان سکس داشته که این سازمان ان را تکذیب نکرده. آیا همه اینها به ما نمیگه که این گروه از جمهوری اسلامی چیزی در سرکوب کمتر نداره؟ حالا اگر دوست شما در ایران بود و مجلس خاتم ان رو همین جمهوری اسلامی عهده دار بود، باید بگیم ما برای دوستمون رفته بودیم؟ باید بگیم آقای ملا دستت دارد نکنه از دوستمون نگهداری کردی؟
به هر حال آقای خرسندی چه شما فاتحه بخوانی چه نخوانی، هنرمند یا در کنار مردم قرار میگیره یا در کنار قدرت. فکر میکنم خود مرضیه مثال خوبی است که بدانیم اگر ولو به اشتباه جبهیه مردم رو ترک کنیم، مردم هم به ما پشت میکنن. همین الان هم اگر آقای خرسندی، از مردم به خاطر حرف های مثبتی که برای دشمنان مردم ایران زدی، و نه برای تشییع جنازه، از مردم عذر خواهی کنی، باز هم با خرسندی قبل از ان سخنرانی نیستی، ولی میتونی خاکی که به چشم این مردم و این میهن پاشیدی رو بشویی!
آقای خرسندی، چشم این گربه به دنبال شماست!
فرشید

-- فرشید ، Nov 3, 2010

سلام آقای خرسندی

مشکل بشود این تمرین دموکراسی و دمکرات بودن را " حقیقی‌ " جا زد با چند دلیل،

اولا دموکراسی را در حق همه باید اجرا کرد و نه فقط در مقابل دوست

دوم اینکه این چه گونه دموکراسی است که بر اساس توهین و خوار کردن دیگران مفهوم پیدا می‌کند، وقتی‌ شما، خانم دلکش را در حد مزدور حکومتیان مسلمان پائین می‌‌آورید

سوم، آیا در جریان هستید که همین مجاهدین با شرف و با وجدان چه بر سر خانم الاهه آورد‌ند؟

چهارم اینکه چگونه به درستی‌ قبول می‌کنید که خانم مرضیه راهش را خودش انتخاب و برای مجاهدین فعالیت کند ولی این حق تصمیم را برای دیگران قبول ندارید و به آنها خرده میگیرید که چرا اینجا و آنجا خواندند، اینکه خانم گوگوش کجا میخواند به همان اندازه به خودش مربوط است که خانم مرضیه برای مجاهدین بخواند

شما حق دوستی‌ را در مقابل خانم مرضیه خوب به جا آوردید، و اینکه در این میان به مجاهدین هم حال میدادید به خودتان مربوط است ولی‌ خواهشن روراست باشید.

علیرضا صالحی پاریس

-- alireza salehi ، Nov 3, 2010

علاقه من به مرضیه بیشتر از استوره بودنش در موسیقی ..شجاعت پیوستنش به رادیکال ترین مقاومت ایران الیهه حکومت بود ..درود به شرفش

-- mehdi ، Nov 3, 2010

آقای خرسندی شما کار بسیار نیکی کردید باید به دیدار دوست رفت حتی اگر ........!

-- reza ، Nov 4, 2010

هادی جان قبول کن ديگه! جو گير شدی و حرفهايی زدی که دقيقاً دفاع از موضع مجاهدين بود. آخه چه عيب داره که بگی ملت من دستپاجه شدم و زياده روی کردم. برو تنهايی يک دو دفعه اين ويدئو رو ببين و حرف های خودتو بشنو:

-- مهدی ، Nov 4, 2010

این هم از عجایب قومی است که اینقدر سرگردان است که نه دشمن را میشناسد نه دوست را.
بدبخت خواننده هایی که از دست گرگ به دامان
پلنگ پناه آوردند .
راستی آقای خرسندی آزاده بودن شما با
یک گروه دگماتیک و در عصر حجر ایدیولوژی
همخوانی دارد؟؟؟؟
برایتان واقعا متاسفم . هیج بهانه ای ندارید.

-- مش کاظم ، Nov 4, 2010

یا درود به شجاع زن ایرانزمین با نو مرضیه واقعا که جای تا سفه که عده ای این چنین کامنت ها یی مینویسند بدون انکه فکرکنند این بانوی اواز و یکی از اصطوره های موسیقی ایرانی در سن ٧٠ سالگی احساس مسولیت میکنهه و میاد شجاعا نه در مقابل این رزیم ضد ایرانی و انسانی وای میاسته کاری که انصافا از عهده هر کسی بر نمیاد. برای من فرق نمیکرد که مرضیه برای دفاع از ایران و ایر انی چه گروه و سازمانی رو انتخاب میکرد بلکه مهم اون مبارزش با این جانیان بودکه ارزش داشت.نکته جالب توجه دیگه اینه که عده ای موسوی و کروبی که سالها با همین رزیم بودن و هنوز هم از رهبر معنوی شون امامم خمینی دم میزنند رو قبول دارند ولی مجاهدین با اینهمه سال مبارزه با ارتجاع قبول ندارند . در کل تلاش هر کس با هر عقیده ای و هر مقدار که بتونه ایران رو به ازادی نزدیک بکنه قابل تقدیره.در ضمن هادی عزیز تو کارت درسته. سلامت و سرفراز و سبز باشی. پاینده اران

-- Ali_sweden ، Nov 4, 2010

دوستت دارم هادی
زنده باشی

-- بدون نام ، Nov 4, 2010

جناب خرسندی کار شما بسیار.د رست و انسانی بود و ممنون وسپاسگزار از این طرز فکر و احترام به هنرمند

-- بدون نام ، Nov 4, 2010

از اقای هادی خرسندی که معتقدند مرضیه هنرمد بود و سر خاک رفتنش واجب سوالی دارم. اگر این خانم در جمهوری اسلامی می‌ماند و چادر و مقنعه سر می کرد و پس از چندی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی اقای احمدی نژاد می شد، آیا آقای خرسندی به ایران تشریف میبردن و سر خاک ایشان می‌رفتند؟

-- عمید ، Nov 4, 2010

خانوم فاطمه و آقایون داریوش امانی راد، فرشید، علی‌-رضا صالحی، و هموطن گرامی‌ پاییز،

نوشته‌های همگی‌ بسیار زیبا و مستدل و برگرفته از عشق به وطن بود (مخصوصاً شما خانوم فاطمه عزیز). با سپاس از شما که حرف دل‌ بسیاری رو گفتین. متاسفانه کسی‌ به این نکته توجه نمی‌کنه که مجاهدین با رژیم جمهوری اسلامی نجنگیدند، بلکه با مردم ایران جنگیدند به اسم مبارزه با رژیم. کسانی‌ که خودشون رو به صدام فروختند، جز خائن به وطن، و مزدور چه نام دیگری می‌شه بر آنها گذاشت؟ هنرمند یا با مردمه که اونها بزرگش کردند و نام هنرمند بر اوو نهادند، یا دلقک درباره برای فروش صدا، شعر، و نوشته‌هاش. خانوم سوسن، دلکش، علی‌ زمانی‌، و بسیار هنرمندان دیگه که با فقر زندگی‌ کرده و جان سپردند ولی‌ خودشون رو نفروختند، روح اونها شاد، اونها هنرمند واقعی بودند. مرحوم فریدون فرخزاد هنرمند بود. شجریان هنرمنده. کسانی‌ مثل مرضیه و علی‌-رضا افتخاری فقط جیره خوارند نه چیز دیگه.

-- hasti ، Nov 4, 2010

اقای خرسندی عزیز ،دمکراسی یعنی ازادی بیان،عمل وحرکت در چهار چوب قوانین دمکراتیک در یک کشور مردم سالار،البته برای شهروندان عادی.جناب عالی و سیاسیون مطرح حزبی و سازمانی،وزراء،رهبر،شاه،رئیس جمهور ،رؤسای ادارات و سازمانهای دولتی ،شرکتهای بزرگ و رؤسای نیروی انتظامی در هیچ سیستمی جزو مردم عادی محسوب نمی شوند و به همین خاطر کلیه گفتار و کردار و حرکت انان توسط مطبوعات و مردم عادی با ذره بین اخلاقی ‌و حقوقی بررسی و انعکاس می یابد.لذا دلیلی ندارد که شما که خود منتقد و طنز نویس کار دان و حرفه ای هستید،از انتقادات به جا دلگیر شوید.البته اکثر ایرانیان سیاسی طرفدار ج.ا.ا. و مخالفین انان فرهنگ دمکراتیک ندارند و بسیاری از انان گمان میکنند دمکرات هستند. ولی در عمل مشاهده می کنیم که انها هم در چهار چوب عقیدتی خود دمکراسی را تعریف و پاس می دارند.حمایت پنهان و اشکار از این فرقه سر سپرده و ایرانی کش و وابسطه به دستگاه های اطلاعاتی غرب هم در هیچ نظام دمکراتیک و نیز در نزد هیچ انسان عاقلی به عنوان حقوق دمکراتیک جنابعالی و دوستان دیگر مجاهد محسوب نمی گردد.ضمنا ترور در کشورهای غربی یک عمل غیر دمکراتیک است و ارتباط و حمایت از تروریست جرم محسوب می شود.متاسفانه این فرقه و دیگر گروهک های تروریستی ایرانی نما چون عروسکهای خیمه شب بازی توسط سیا و موساد در صحنه سیاسی بازی داده می شوند که جنایات و وطن فروشی انان تحت تعقیب مراجع قضائی در کشور های غربی و ایران واقع نگردد.این گروهک ها همه جاده صاف کن استعمار گرانند و شما راهتان با انان در تضاد است.موفق باشید

-- mansour piry khanghah ، Nov 4, 2010

هادی عزیز و گرامی‌ ،

در این پهنه خوب زندگی‌ کردن و مفید بودن موهبتی است که همگان با آن مقرون نیستند ،

آرزو می‌کنم با گذشت این دوران همهٔ ایرانیها به غایت مقصود که همان آزادی است برسند و بتوانند به آنچنان خوابی‌ آرام و گورا برسند که هیچ خفته دیگری لذت آنرا حس نکرده باشد .

بی‌ نهایت از شما هنرمند مسئول ، متعهد و آزاده سپاسگزارم ، شجاعت اخلاقی شما وجه تمایزی است بین هنر تجاری و سود جوی حاکم و هنر پویا .

بی‌ تردید هنر پویا نشأت گرفته از اصالت هنرمند می‌باشد ، شرف و عزّت نفس والای شما بالطبع جایگاه ویژه ای در روند تاریخ هنر در تبعید خواهد داشت .

حرکت شجاعانهٔ شما تاثیر خود را در میان بازار مکاره آخوند‌ پسند خواهد گذشت و من به این کاملا واقف میباشم که شما آگاهانه خطّ بطلانی دگر بر خود سانسوری و نان را به نرخ روز خوردن گذاشتید .

به امید روزی که ایران این زیبا‌ترین وطن جای اندیشه‌ها و عقاید مختلف باشد و انسانها مجبور نباشند به خاطر نبود آزادیهای فردی ، اجتماعی و سیاسی جانشان را فدیه راه آزادی نمایند .

از اینکه مبارز راه آزادی را فراموش ننمودید مفتخرم و به خود می بالم .

پیروز باشید

-- Bahareh Etebar ، Nov 4, 2010

کسانی که برای هنرمندی همچون مرضیه و هادی خرسندی ایراد میگیرند که چرا چنین کاری را انجام داده است،دمکراسی را در حد نوک دماغ خود میبینند و اینان بسان چهارپایانی هستند که بار کتاب حمل میکنند ولی از اندکی معرفت و برسمیت شناختن حق دمکراسی برای دیگران بی بهره اند همچنان که آخوندها هم مدعی هستند که تنها کشور دمکرات واقعی در جهان هستند البته میتوان این دمکراسی آنها را در جنایت و غارت و اشاعۀ فحشا و ترویج اعتیاد و....خلاصه کرد

-- مهدی ، Nov 4, 2010

کار خوبی نکردی اما وقتی نوشته مسعود بهنود را خواندم تکان خوردم . بعد دیدم راستی میرزای جوان ماست . به تولای او ترا هم شناختم خوب بودی همان قدر که بهنود گفت

-- تهمینه ، Nov 4, 2010

استاد خرسندی گرامی درود بر شما و شجاعت و هوشیاری سیاسی تان. شما هم مانند خانم مرضیه بانوی بزرگ هنر و موسیقی ایران از حملات و دشنامها نمی هراسید و حرفتان را می زنید. موفق و سالم و سر بلند باشید.

-- ساسان. ب ، Nov 4, 2010

چقدر ما بافرهنگ هستیم که به شرکت مردم در مراسم ختم دوستانشون ایراد میگیریم؟ اصلا کی‌ در دنیا مرد که ما رئیس اداره ی فرهنگ شدیم که به مردم ایراد بگیریم شما چرا اینجا رفتی‌ چرا اونجا رفتی‌؟ هرکسی آزاده بابا جان هر جا می‌خواد بره بره هرکسی‌رو می‌خواد بغل کنه بکنه از هرکسی می‌خواد تشکر کنه بکنه...ما از احساسات قلبی آقای خرسندی نسبت به خانوم مرضیه خبر نداریم همینطوری دربارهٔ اینکه چرا رفته کنار مجاهدین مراسم ختم دوستش ایراد میگیریم... فضولی تا چه حد؟ والله ما بدتر از جمهوری اسلامی هستیم. به خصوصی‌ترین کارهای مردم ایراد میگیریم. اینکار هیچ تفاوتی با ریختن بسیجیها توی مهمونی‌ شبانهٔ مردم نداره. آقا شما فاتحه خوندی یا نخوندی؟ آقا شما اونجا با اون دست دادی یا ندادی؟

-- sima ، Nov 4, 2010

اگر جمهوری اسلامی سازمانهای سیاسی را انگولک نمیکرد و حقوق قانونی آنها را زیر پا نمیگزاشت نیازی به فرار از کشور و پناهنده به بیگانگان شدن نبود هنگامیکه کشوری اشغال شد هر که راهی برای خود میجوید امروز هم در بر همان پاشنه میچرخد

-- فرزاد ، Nov 4, 2010

حاجی خرسندی کارت درست بوده مرضیه بزرگ بود و خواهد بود تشکر

-- green ، Nov 4, 2010

با ستایش از استاد بزرگوار هادی خرسندی,بخاطر رفتار دموکرات مئابانه اش,متاسفانه بعضی نظرات مخالف , روح جلاد اوین (لاجوردی) را شاد کرد ,شاملو درست میگفت که ما ملت حافظه تاریخی

-- بدون نام ، Nov 4, 2010

Thank you Mr. Khorsandi; I feel indebted to Marzieh for what she offered to our music; I strongly opposed Mujahedin stance in the past and present Iranian politics: but I think your expression of gratitude to them for taking care of Marzieh, is admirable.
I admire your courage and candor.
Kamal

-- kamal ، Nov 4, 2010

خیلی با شعور و دموکراتی هادی عزیز
الحق که هادی هستی
و همیشه خودت

-- حمیدرضا ، Nov 4, 2010

منکه باور دارم اینهایی که اینهمه علیه هادی خرسندی می نویسند اگر دستشان میرسید به مراسم خاکسپاری مرضیه حمله میکردند و هادی را دستگیر میکردند و به یک کمیته جهت تبیهات مقرر و شلاق های مقرر می بردند اینها نه بویی از دموکراسی برده اند و نه اصلا میدانند که حقوق فردی افراد چیست و چطور باید به این حقوق فردی احترام گذاشت .مجاهدین یک نیروی سیاسی ضد حکومت جمهوری اسلامی که دست قطع میکند وسنگسار میکند هستند این نیرو کم یا زیاد خوب یا بد وجود دارند و بخشی از اپوزیسیون هستند و هادی خرسند حتی زمان خاتمی هم نوشته بود که پس مجاهدین و خمپاره هایشان کجایند یعنی او فردی رادیکال است و نقطه نظرات رادیکال دارد و سرنگونی طلب است و اصلا هم دل خوشی از جریانات اصلاح طلب ندارد بنابراین به طیف سرنگونی طلبان خیلی نزدیک است و حق او ست که هر نقطه نظر سیاسی که میخواهد داشته باشد این هیاهوها هم همه برای خاک پاشیدن درچشم کسانی است که با تمام قوا ضد این حکومت سنگسار هستند و تا ریشه اینها را نکنند برجا نخواهند نشست . درود برهادی خرسندی و همه هنرمندان ضد اختاپوس جمهوری سنگسار

-- آزاده ، Nov 4, 2010

Ba droed bar agae khorsandi,
jalebe gazie ine ke bad az foote ioen bano granmaje fagat azdade mojahedin az in masale estefade ja behtar begam soe estefade kardan ke dobare be mojahedine hamle konan , aja az in afrad ke be mojahedin fohsh dadan yekishoen shode be akhonda ham bad bege bege chera aslan in khanoem az keshvaresh farar kardeh motasefane na

-- lor ، Nov 4, 2010

خرسندی عزیز
شما نباید از صحبت های نا شایست که بدون شک نوعی دشمنی نسبت بشما و دمکراسی است ناراحت شوید.سالهای سال است که ما خودمون را گم کرده ایم ونمیدانیم که معنای دمکراسی چیست وتا زمانی که این مقوله برای ما مردم ایران مشخص وروشن نشود و درک صحیحی از ان نداشته باشیم حکومتهای دیکتاتوری یکی پس از دیگری جانشین خواهند شد و من و شما همین اوضاع و احوال را خواهیم داشت که میبینید. من از شما متشکرم که به این مراس م رفتید شما نماینده من و کسانی که طالب دمکراسی هستندبودید.دمتون گرم منوچهر ا واشنگتون دیسی

-- منوچهر ، Nov 4, 2010

با ستایش از شاعر و طنز نویس فرزانه و ارباب شوق و صاحب نظر وایرج شیرین سخن
هادی خرسندی, باید عرض کنم نظرات مخالف در این دیالوگ دموکراتیک از جلاد
اوین لاجوردی هم تند و تیز تره , بنده نه مسلمانم ونه هیچ دلبستگی به اسلام
دارم ,ولی شاملو درست میگفت که ما ایرانی ها حافظه تاریخی نداریم , به تعبیری
میتوان ادعا کرد بدون زحمت مطالعه در امور گذشته یا تاریخی فتوا صادر مبکنیم
دیکتاتور برای بقای خود و لت وپار کردن هر ندای آزادی خواهی نیاز به ابزار جنگ
دارد وخمینی نیز چنین کرد , کشتن و زندانی کردن قشر مترقی وآرمانخواه,من
هیچگونه اعتقادی به اسلام ندارم ولی زمانیکه برادرت, همرزمت را بدون استفاده
از وکیل ومراجع قانونی و بدون حق از دفاع سر میبرند وقتی زن و فرزندت را پیش
چشمت تجاوز میکنند ,عده ای دست به سلاح میبرند, عده ای خود کشی میکنند
و عده ای که هیچ مستمسکی ندارند دست به دامان آسمان ودعا میشوند
بقول زنده یاد گل سرخی ,معلول ها ما را به گلایه وامیدارند ولی علت ها ست
که میباست بررسی شود, آنکه داعیه صدور اسلام داشت فراموش شد ,حضور
ادیبی که به هنرمندی عشق میورزد پیرهن عثمان شد ,
بگذریم ,نمیدانم این شعر را که سروده ولی شنیدنیست
روستا زاده ای کنار جو , به رو
افتاده بود رویش سوی جو
فارق از دنیا وهر چیزی در آن
آب مینوشید مانند خران
برده لب ها غنچه کرده سوی آب
بوسه گفتی می گرفت از روی آب
رهگذر پیری نظر بر وی فکند
وز سر صدق و صفایش داد پند
ای جوان گر آب نوشی زین نمط
عقل و هوشت ,همچو خر گردد سقط
روستایی سر ز جو بالا گرفت
سر سوی پیر جهان پیما گرفت
ای پدر جان چیست عقل و چیست هوش
پیر گفتش هیچ آبت را بنوش

-- رضا ترابی ، Nov 4, 2010

جناب خرسندی گرامی و عزیز
هزار درود و تشکر از حرکت انسانی و مردمی و دوستانه شما. من به عنوان یک زن ایرانی از شما به خاطر این حرکت انسانی تشکر می کنم هر چند که این حق مسلم شماست که همانطور که گفتید آن کاری که دوست دارید را انجام بدهید. حداقل تاثیر حرکت شما این هست که هر کس از ظن خود نظرش را در مورد شما بیان می کند. آنچه که در اینجا مغلطه می شود کمرنگ شدن حرکت بانو مرضیه است که با تمام وجود با جنایتکاران حاکم بر ایران مخالفت کرد و تا آخرین روزها هم بر این عزم استوار بود. من دشمن اصلی ولایت وقیح ملایان هستم تمامی زندگی و جوانیم و دوستانم را در این راه از دست داده ام و حاضر نیستم برای دو روز زندگی پست و بی ارزش چشم به حقایق ببندم . بین ما و رژیم ددمنش ایران دریایی از خون است و بس. شرم بر ما اگر چشمهایمان را به بهانه مخالفت با عقاید دیگران به روی جنایات جلادان ایران ببندیم... به جای نشانه گرفتن به دشمنان به دوستام مردم ایران نشانه نگیرید... همیشه گفتند سخن حق تلخ است . و حالا سخنان به حق شما هادی عزیز کام خیلی از دوستداران ولایت را تلخ کرده... امیدوارم که روز دادرسی مردم ایران نزدیک باشد و آنوقت شود عیان که نامرد و مرد کیست...امیدوارم که نظرم سانسور نشود...برایتان آرزوی موفقیت دارم...امیدوارم که بار دیگر در آمریکا میزبان برنامه های خوب شما باشیم...
دوستدارتان نسیم

-- naseem ، Nov 4, 2010

با سلام

من یادمه چند ماه پیش یک هموطنی با یک قلم شیوا یک مقاله‌ای در گویا نیوز فرستاده بودند به نام " پرسشی از آقای خرسندی" فکر کنم نویسنده ش به نام شریف دادوند بود. در مقاله هم از آقای خرسندی سوال کرده بود که شما که همه را به چالش می‌کشید چرا سنگ مجاهدین را به سینه میزنید، آقای خرسندی هم کلی‌ بهش توهین کرده بود، که اون هم در مقاله‌ای دیگه جواب قشنگی‌ داده بود. حالا میبینم که حق با اون آقا بود. آقای خرسندی بد جوری آبرو ریزی کردی. هنرمند باید در خدمت وطنش باشه نه مجیز گوی یک گروهی که بدتر از جمهوری اسلامی هستند.

سالومه

-- سالومه ، Nov 4, 2010

گويا اگر مرضيه مانند سوسن در گاراژ منزلي زندگي مي كرد و فوت مي كرد كسي مسئله اي نداشت ولي اين كه مجاهدين بقول خود مرضيه او را در پرقو نگهداري مي كردند مشكل پيش آمده است. كه چرا و چرا....اگر مرضيه مانند مادر شاه سابق در گورستان بي نام و نشانها دفن ميشد بازهم مسئله اي نبود ولي اين كه با تشريفاتي كه لايقش بود دفن شد مشكل پيش آمده است. اگر بر سر مزار مرضيه بجز گوركن كسي نبود مسئله اي نبود ولي اين كه هنرمند جوانمرد ما هادي خرسندي و هزاران ايراني براي بزرگداشت او بر مزارش گرد آمدندمشكل پيش آمده است. اگر جنازه او را با ليفتراك حمل مي كردند و درقبر مي گداشتند مشكلي نبود ولي اين كه خانم مريم رجوي با چشمي گريان تابوت او را حمل مي كند مشكل پيش آمده است. هموطن تا كي اين تفكرات پوچ را مي خواهي ادامه بدهي, كافي است, نگاه ايران كشورمان ايران به كجا مي رود. از خواب برخيز

-- ليلا ، Nov 4, 2010

جناب خرسندی حصور شما در مراسم تدفین بانوی هنرمند مرضیه عزیز قابل تحسین و نشان از احترام و محبت شما به بانوی بزرگ اواز ایران بود . من شخصا بسیار لذت بردم و اموختم که دوستی و دوستدار بودن بالا ترین ارزش های انسانی است که با هر نوع برداشت و تحلیل و پروپا گاند خدشه پذیر نمی باشد . حال اگر دوستان هوادار رژیم ضد هنر و موسیقی و مخصوصا اواز دلگیر و ناراحت هستند به تلافی انشا الله در مراسم ختم حکومت اسلامی نیز شرکت کنید که امثال فاطمه خانم و پائیز و غیره خشنود شوند و جای گله ای دیگر نباشد . خرسندی عزیز از صمیم قلب دوستت دارم و عاشق شخصیت و قلمت هستم .با ارزوی موفقیت و سلامتی برای شما و خانواده شما دوستدار شما از شیراز وسط ناف اختناق و اهانت و جنایت و تحقیر سینا

-- سینا ، Nov 5, 2010

جناب خرسندی ارجمند سپاس برای سخنرانی تان در سوگ مرضیه عزیز ستاره جاودان آواز و فرهنگ ایران زمین. حق خانم مرضیه بود که انتخاب سیاسی خود را بکند و گامی بزرگ برای مبارزه با ارتجاع مذهبی آخوند ها بردارد. خانم مرضیه ضربه بزرگی با کارهای هنری و سیاسی اش به نظام دیکتا توری ولایت فقیه وارد نمود. نیروهای دمکرات و آزادیخواه باید به نظرات دگر اندیشان احترام بگذارند و از فرهنگ دیکتا توری و فرصت طلبی و مارک زدن دست بردارند. شما در عین استقلال سیاسی نظرات روشن خود را با شهامت و افتخار بیان کردید که مایه افتخار روشنفکر مسئول و متعهد می باشد. پیروز باشید

-- شهاب ، Nov 5, 2010

آقای خرسندی
اول از همه بگم که من هم صدای خانوم مرضیه را دوست دارم و باینکه مثل شما سابقه دوستی ۴۰ ساله با ایشان نداشته ام ولی سالها مثل یک دوست با صدای ایشان روزهای تنهای را قابل تامل تر کرده و امروز هم با صدای قشنگ ایشان غربت را با یاد روزهای گذشته سپری میکنم .
اما گلایه اصلی از این نیست که چرا خانوم مرضیه به فرقه مجاهدین پیوست ، این به خود ایشان مربوط است ولی سوال این است که شما نظرتان در باره این فرقه چیست ؟ شما طوری در مجلس ترحیم ایشان صحبت کردید که انگاری شما هم خدای نکرده به این فرقه پیوستید !
چرا خودتون یک مجلس سوگواری برای دوست ۴۰ ساله تان در لندن نگرفتید که کسی ، گروهی نتواند خدای نکرده بر خلاف میلتان از از شما و سخنرانی تان سوء استفاده کنه ؟ تازه خیلی از دوستداران خانم مرضیه هم میتوانستند در مجلس شما شرکت کنند بدون اینکه نگران این باشند که فرقه مجاهدین مجلس را بقول معروف مال خود کنه و از ان استفاده تبلیغاتی کند که الان دارند میکنند .
شما چطور میتوانید اظهار بیطرفی کنید در حالیکه
جلوی مریم رجوی و دار و دسته اش هم از راهی که خانوم مرضیه انتخاب کرده بود ستایش کردید هم از اینکه مجاهدین به این خانوم پناه داده و از ایشان حمایت کرده بودند تشکر کردید و یک نوش جان درست و حسابی هم گفتید که مثلان دل ملاها و مخالفین این فرقه را را یک جا سوزانده باشید!
شما که دیگه باید این فرقه را بشناسید ! رابطه این فرقه با صدام و همکاری آنها در کشتن مردم بیگناه ایران و کردهای عراقی که دیگه برای همه روشن شده! دیگه همه میدانند که این فرقه چطوری با دیکتاتوری تمام در قرارگاه اشراف حکمرانی میکرد و برای خودش زندانی داشت تا بقول معروف بریده هارا سر عقل بیاورد و راه رستگاری را به کسانی که در صداقت این فرقه شک کرده بودند نشان دهد! بله آنها هم برای خودشان کهریزاکی و قاضی مرتضوی داشتند و ....
آقای خرسندی موضوع اصلان سر خانوم مرضیه و خط مشی ایشان نیست موضوع سر این است که چطور فردی که به قول خودش ۴۰ سال برای مردم مینویسد پشت میکروفونی قرار میگیرد که توسط کسانی برپا شده است که همکار کسی بوده است که به سرزمین همان مردم حمله کرده و صد ها هزار تن از هم مردم را کشته و یا معلول کرده !

افشین

-- Afshin ، Nov 5, 2010

.... تا سیه رو شود هرکه در او غش باشد
با سلام و درود به شهرزاده سمرقندی که باب این موضوع را تازه تر کرد و با مصاحبه با استاد گرامی و شاعر و طنز پرداز نامی ایران آقای هادی خرسندی ، گفتار و عمل انسانهایی را که تمرین دمکراسی را در رده های گوناگون تجربه می کنند را به قضاوت گذاشت.
از بحث های تکراری می گذرم اما یک نکته را باید برای خودمان روشن کنیم و آنهم این است که با این روش های بحث و استدلال های معمول نشان داده و می دهیم که ما قادر نیستیم دمکراسی را در ایران تجربه کنیم زیرا که هنوز نتوانسته ایم با زندکی در غرب ، ارزش های آنرا در خود نهادینه کنیم . ما با این روش ها استبداد نهادینه شده در خویش بنمایش می گذاریم .
من اگر از آقای خرسندی تشکر می کنم نه بخاطر شرکت در مراسم خانم مرضیه که بخاطر آن است که حرف دل بی شمارانی را که نتوانستند به هر دلیلی در مراسم شرکت کنند را با صدای بلند اعلام کرد . تشکر او از مجاهدین هر چند که بجای خود با ارزش بوده و هست اما در واقع گلایه ای بود از کسانی که ادعا بسیار دارند ولی در حوزه عمل پاهایشان می لنگد .
کسانی که به مجاهدین خورده گرفته و می گیرند ، خود چرا برای یادبود مرضیه اقدامی نمی کنند ؟ مگر کسی مانع آن می شود ؟ حال لطف کنند و هوای بقیه را داشته باشند که به سر نوشت سوسن ها دچار نشوند ، آخر این روز ها تا دلتان بخواهد کاروان در راه است .

-- آشنا ، Nov 5, 2010

آقای خرسندی این مرضیه نبود که مجاهدین را انتخاب کرد بلکه این هنر مجاهدین بود که نقاط ضعف این خانم را پیدا کردنند واز همان طریق در جذب این خانم کوشیدند و موفق هم شدند. در درجه نخست
در ثانی اگر شما به این خانم علاقه دارید و ایشان به شما مهر داشته دلیل بر چیزی میشود بسا انسانهای بسیار بد که در حق کسانی میتوانند خوب و مهربان باشند .
شما سعی دارید در فرمایشاتتان از ایشان قهرمان بسازید مشکل اینجاست.
خانم مرضیه بعد از خروجش از ایران متوقع کمکهای هنکفت بود و فکر میکرد در اروپا و امریکا به اعتبار گذشته هنریش میتواند در ناز و نعمت زندگی کند به همین خاطر اول سراغ دیگرانی غیر از مجاهدین رفت نمونه اش دراویش صفی اعلیشاهی و مطلب مندرج از دکتر روانبخش رهبر این جمعیت در سالهای خروج مرضیه از ایران ایشان در مطلب کوتاهی در روزنامه کیهان لندن با لحنی بسیار دوستانه از خانم مرضیه عذر خواستند که "متاسفانه ما درویشم و از عهده چنان مبالغی که خانم مرضیه از ما انتظار دارند بر نمیآئیم" و برادران مجاهد که با پولهای باد آورده عراق و عربستان قدرت ومکنتی بهم زده اند دست سخاوت در جیب کردنند و سبیل ایشان را چرب کردنند و شد آنچه که شما و ما دیدیم .
آقای خرسندی قرار نیست آن کسانی را که شما دوست میدارید را در مقام داوری و قضاوت یکطور دیگه ای بهشان نگاه بشه اگر برای حزب کمونیست کارگری این شبهه موجود است که مثلا از امریکا و یا جای دیگه ای پول میگیره شما هزار مرتبه گفتی و نوشتی چرا برای مجاهدین که مزدبگیر بودنشان بر همگان آشکار است یک کلمه حرف نمیزنی و بسادگی از کنارش میگذری که به من مربوط نیست از کی پول میگیرن با احترام عرض میکنم که پول مجاهدین تماما همانطور که همگان و شما میدانید از کیسه دشمن ملت ایران تامین میشده و به ما و به شما کاملا مربوط است آقای خرسندی خود را به کوچه علی چپ زدن یکوقتها دیگه اصلا ممکن نیست تلاش نکنید توصیه میکنم صراحت لهجه و راستگوئی و راست و درست دیدن را که شیوه مرضیه شما است به خاطر کسی و چیزی کنار نگذارید .
از طرف یکی از دوستدار حضرت عالی

-- عباس ، Nov 6, 2010

شركت كردن در آیین خاكسپاری یك دوست، هنرمند و حتا یك آدم ساده حق هر كسی است. سپاسگزاری از یك سازمان، نهاد بخاطر پرستاری از یك دوست و یك هنرمند هم كار نیكویی ست. شیطان هم اگر به من و یا دوستم كمك كند، سپاس گزاری شرط ادب است. گرچه در دوست داشتن یك خواننده و صدای او، سلیقه آدمی نقش مهمی دارد و آدم ها سلیقه های گوناگون دارند، با این همه بیشتر ایرانیان (برداشت شخصی من) صدای مرضیه را دوست می دارند. بزرگداشت مرضیه هنرمند، انتقادی در پی نداشته و ندارد. رضا مقصدی یاد مرضیه هنرمند را گرامی داشت و بسیاری هم سپاسگزار او هستند. آقای خرسندی در آن سخنرانی ١۰ دقیقه ای خود به مرضیه هنرمند نپرداخت. به كارهای غیرهنری او پرداخت و در تكمیل سخن های هشت ماه پیشش به خوانندگان دیگر بد گفت. البته آزادی گفتار است، می تواند هرچه خواست بگوید، اما باید تحمل شنیدن انتقاد را هم داشته باشد. آقای خرسندی تلاش می كند در این گفتگو و در دیگر گفتگو های پس از آن نشان دهد كه منتقدین او انتقادشان به شركت او درخاكسپاری و یا تشكرش از مجاهدین بخاطر پرستاری از مرضیه است. خواسته یا ناخواسته اصل ماجرا را زیر سبیلی رد می كند. پرسش های زیر در پیوند با آن سخنرانی ١۰ دقیقه ای آقای خرسندی است. چنانچه می بیند، هیچكدام از پرسش ها بخاطر تشكر از پرستاری یا تجلیل را مرضیه هنرمند نیست:

آیا مرضیه همتای ادبی صادق هدایت است؟ شاعران و هنرمندان دیگری چون حسن هنرمندی و غلامحسین ساعدی چطور؟ آیا براستی همانند آنها در ایران و فرانسه پیدا نمی شود؟ همتای خرسندی و میلیون ها نفر دیگر هم پیدا نمی شود. منظور آقای خرسندی از این جمله ها چیست؟
-
كدام جنگ با تعبد و تو سری خوردگی؟ ساختار سازمان مجاهدین همه بر پایه تعبد است. نكنه زیارت كربلا و از تانك های اهدایی صدام بالا رفتن را نشانه مبارزه با تعبد و خرافات می داند؟
آیا براستی خوانندگی كمترین هنر مرضیه بود؟ و خرسندی در ستایش دیگر هنرهای او، پیوستن به مجاهدین و مبارزه او به ستایشش پرداخت؟
آیا مرضیه سمبول فیمینیسم بود؟- چرا آقای خرسندی می گوید كه پیوستن مرضیه به سازمان مجاهدین و شورای مقاومت، باعث شد كه آهنگ "رفتم كه رفتمش، اتفاقا خیلی بهتر شد" ؟ آیا براستی با پیوستن به مجاهدین آهنگش بهتر شد؟ آیا این نون قرض دادن به مجاهدین نیست؟
ضرورت تاختن به خوانندگان دیگر در آن سخنرانی چه بود؟ چرا باید خواننده اربیل از خواننده "اشرف" بدتر باشد؟ روشن است كه آقای خرسندی هنر خوانندگی خوانندگان را در اینجا بررسی نمی كند، بلكه در پایگاه اشرف آواز خواندن را نشان برتری خواننده می داند.
دریغا تا این اندازه سقوط تصور كردنی نبود. در اینجا آقای خرسندی ناسزا های هشت ماه پیشش [1] را كه به خوانندگان دیگر داده بود كامل كرد.
آیا آقای خرسندی و دیگر دوستداران مرضیه، همیشه همه نوارهای او را خریدند؟ آیا خود او یا هواداران مجاهدین هیچگاه، هیچ آهنگی را كپی نكردند؟ آقای خرسندی با آن جمله می خواهد چه چیزی را به ما بفهماند؟
و در پایان "نوش جان" گفتن غلیظیش به مجاهدین و آن لحن "همینه دیگه، همینه دیگه..." ادبیاتی است كه شایسته آقای خرسندی نبود و نیست. بگذار كسان دیگری كه از فرهنگ و مردم ایران همیشه دورند، اینگونه سخن بگویند
[1]
http://www.asgharagha.com/archives/002425.php

-- محمود موسا دوست ، Nov 6, 2010

از بروتوس پرسیدند چطور توانستی ... گفت من سزار را دوست داشتم ولی روم را از سزار بیشتر دوست داشتم...
با اینکه مجاهدین را نمود - حتا - تراژیکتری از این ژم میدانم ولی ازادی را - هنو - والاتر از ان میدانم .. کسیکه اینجا - خارج - ک ازادیم. بگوید حرف نزن..
تو حدیث ... دم هادخرسندی گرم .

-- goudarz / dallas texas ، Nov 7, 2010

آقای خرسندی نگاه کنید به اینهمه کامنت و محتوای آنها آنهائیکه به به به و چهچه کردن از این اقدام شما پرداختند جملگی برادران مسخ شده مجاهد هستند و آن چهار تا کامنت که حرفی برای گفتن داشتند و به نقد عقلانی فرمایشات شما که بخشا تحت تاثیر کنیاک بود جملگی در رد رفتار ........... شما بوده

-- مسعود ، Nov 7, 2010

dorud be khorandi asiz ke dar marase khannom marieh bozorg harf dele kheylieha ra zad ke mokhalef jomhurie eslami hastand. marzeh ba shojaet be mobareze peywast wa az tohmatha naharasied. marieeh eftekhar musighe va honar iran bud wa jawedanne shod

-- shohre ، Nov 7, 2010

آقای مسعود و خانم مریم ریاست جمهور خود برگزیده که بقول آقای خرسندی سرپرستی خانم مرضیه را در آخر عمر ایشان به عهده داشتند چرا محبت نکردنند محض رضای خدا دو قران خرج خانم سوسن بکنند که بقول آقای خرسندی در یک گاراژ فوت نشه اگر این سازمان اینقدر انسان دوست است که آقای خرسندی خودش را به این خاطر موظف به تشکر از آنها میداند و اصلا هم خبر ندارد که آنها این محبتها را از کیسه چه کسی میکنند چرا دست و بال دیگر هنرمندان را نمیگیرند و اساسا مگر مجاهدین مرکز سرپرستی از هنرمندان سالخورده باز کرده چرا آنها مرضیه را اینقدر پائین بالا میکردند فقط به این دلیل که این خانم هم به سهم خودش برای مجاهدین کم نمیگذاشت و وسیله تبلیغی آنها بود نه به این خاطر که احیانا گرایش و سمپاتی به مجاهدین داشت خیر ابدا چنین چیزی نیست اینها هر دو طرف برای هم حکم وسیله ای را داشتند این یکی دنبال راحت و رفاهی بود که مجاهدین بهش میدادند و آنها هم دنبال وسیله تبلیغی والسلام پشتبانه رفتار مرضیه هیچ فهم و درکی نبود این خانم به شهادت همه کسانی که از نزدیک ایشان را دیدند و شناختند یک موجود بی سواد و از خود رضائی بود که نمونه اش فقط خودش بود و بس .
و این شوخ شرینکار آقای خرسندی بهتر از هر کسی خبر داره که مجاهدین و رژیم مطلوب آنها سر اولین کسی را که لب باعچه خواهد برید امثال خرسندی ها است این برادرانی که چند هزار جوان آموزش ندیده و بیچاره و مسخ شده را به جنگ چند صد هزار پاسدار و ارتشی میفرستند و خودشان گوشه امن و آسایش مینشینند به انتظار که اگر بشه چی میشه و اگر هم خبری نشد و این چند هزار تلف شدند کار حسینی کردن چشمشان کور میخواستند بهتر بجنگند تا موفق شوند و تازه الان رفتن به بهشت با انبیاء و اولیا محشورند و اینو از ما دارند انوقت فکر میکنید چنین کسانی دلشان برای مرضیه سوخته . سازمان مجاهدین و چیستی آن برای امثال خرسندی آشکار است شک در این نباید داشت ولی یک چیزی این وسط هست که ما متوجه نمی شیم ان اینکه مجاهدین کدام خدمت را به خرسندی کردند که ایشان تا این اندازه زیر بار منت آنها رفته مجاهدین در اینکارها استاد هستند و شک ندارم که آقای خرسندی را یک جائی با هدیه ای چیزی خیلی خجالت دادند . که این پیر مرد ناچار شده به زور کنیاک خودش را به حضور در آن جمع بی خبر از هنر و اهل بدترین زدوبندهای سیاسی حاضر کنه و راضی بشه آن فرمایشات شلخته و بی محتوا را به خورد حضار بده . خیلی برای همگی متاسفم برای من فوت مرضیه با فوت آقای خرسندی همزمان شد

-- رضا ، Nov 7, 2010

آقای خرسندی شما چرا !!!
آقای خرسندی عزیز من هر چه سعی کردم با این قلمی که البته قاصر است و قابل مقایسه با قلم گویا و شیرین شما نیست اشاره ای به حضور و سخنان شما در مراسم خاکسپاری خانم مرضیه نکنم دیدم نمیتوانم، با اشاره ای هم که شما در آن مراسم کردید مبنی بر اینکه خود را از پیش آماده کرده اید برای ایرادات آنچنانی، این گونه به نظر میرسد که این حق بدیهی هر کسی که به آن سخنان ایرادی داشته باشد را پیشاپیش میخواهید مورد سوال قرار بدهید، اگرهم من اشتباه میکنم و شما چنین قصدی نداشته اید که بابت قضاوت عجولانه پیشاپیش پوزشم را بپذیرد.

آقای خرسندی عزیز، در نامه ای به آقای بهنود اشاره کرده بودید که میباید در آن مراسم شرکت میکردید ادای دینی بوده به دوستی قدیمی و عزیز، شاید هر که دیگرهم بود ودوست به این عزیزی را از دست میداد چنین میکرد که شما کردید، اما به نظر من آن قسمت کار ایراد پیدا میکند که شما در آن مراسم به سخنرانی میپردازید آن هم بدان گونه که صورت گرفت با توجه به صاحبان عزا (مجاهدین) و برگزار کنندگان آن مراسم که هیچ ربطی به مردم ایران نداشته و ندارند، سخنان شما نمیتواند صرفا یادی از دوستی و ادای دینی به حساب بیاید، توجه داشتید در حضور چه کسی سخن میگفتید، به هنگام سخن لبخند حاکی از رضایت را بر چهره ایشان میدیدید، این خانم رئیس جمهور خود خوانده در خواب نمیدید تایید شدنش از جانب کسی چنان شما را نمیتوانید بگوید من ایشان را تایید نکردم، صرف حضور شما پشت آن میکروفون معنایی جز این نداشت خودتان هم نخواهید مجاهدین این گونه معنیاش میکنند و به خورد همه میدهند.

نوروز سال ۶۵ یا ۶۶ بعد از سالها پخش سرودهای نظامی، مهیج و خشن به هنگام صرف نهار و شام در قرارگاهها و پایگهاهای مجاهدین، ناگهان صدای خاطره انگیز و لطیف خانم مرضیه با ترانه دلنشین بهارم - دخترم به گوش رسید، چه حالی به هر کسی که در آن لحظه در این پایگاهها بود دست داد بماند، اشکها بود که در چشمها حلقه زد خاطره ها بود که زنده شد همراه با ناباوری البته که چطور شد؟ حتما نفر فرهنگی اشتباه کرده و نگاه های ناباورانه به هم خیلی زود روشن شد چرا، ای کاش از این خانم رئیس جمهور میپرسیدید چرا تا مدتها بعد سیستم شستشوی مغزی مجاهدین وارد شد تا توضیح داده شود که اشتباه شده، اینها مصرف بیرونی دارد، نمیباید در درون پایگاهها پخش میشده و تکرار نباید بشود خلاصه داغ به دلها ماند.
ا
آقای خرسندی عزیز، اگر فکر میکنید مجاهدین دچار اصلاحات شده اند چنین نیست اینها نان را به نرخ روز میخورند، نرخ زمانی دادن اطلاعات به صدام حسین و گرفتن میلیونها دلار بابت مزدوری بود، زمانی بعد از پذیرش قطعنامه صلح و بسته شدن مرزها نرخ شد کشتار کردها تا صدام نجات یابد و مجاهدین بمانند درعراق، این نرخ زمانی شد کنسرت گذاشتن در اروپا و امریکا
(تحلیل و چرایی این تغیر نرخها از حوصله این مقاله خارج است) و حمایت از هنرمندانی که از دست رژیم ضد بشر و انسان خوار ملاها در رفته بودند از آن جمله خانم مرضیه، اینگونه نبوده و نیست که مجاهدین دلشان برای هنر و هنرمند این مرز و بوم سوخته باشد، تا شما آنجا بایستید و به آنها دست مریزاد بگید که نوش جانشان اگر زدند بردند خب تونستند، آقای خرسندی واقعا شما چرا؟ از شما بعید بود و از شما به دور باد اینگونه توجیه کردن ! اگر چنین باشد که این حضرات خواهند گفت (البته میگویند هم ) که دممان گرم، دستمان دارد نکند، توانستیم از تضاد بین صدام و خمینی استفاده کردیم بردیم و خوردیم، بدین گونه البته نام مزدوری و وطن فروشی حضرات میشود دیپلماسی انقلابی!! (تحلیل این فرقه کتابی بس قطور میطلبد).

با این ترتیب که به خمینی هم میشه گفت زدی بردی و انقلاب مردم را دزدیدی خوب نوش جانت لابد تونستی دیگه، یکی از دوستان در جای به شما گفته بود جو گیر شدید شاید راست گفته بود شاید هم نه خدای نکرده اینگونه فکر میکنید به هر حال چند بار دیگر گفته هایتان را ببینید و بشنوید اگر فکر کردید زیاده روی کردید با شهامت بیاید و بگید اینرا، تا همین هموطنان خارج که کم هم به ریش آنها نخندیدید در همین سخنان شما را هم منبعد ترد نکنند چنان که با خانم مرضیه کردند گول چند کنسرت ایشان و ان جمیعت را نخورید که لابد میدانید مجاهدین سیاهی لشکر از کجاها و چه گونه جمع میکنند. راستی نگران خرج کردن مجاهدین برای بیمارستان و مراسم خاکسپاری هم نباشد این سازمان بسیار شریف خبره است به کارش و تا سنت آخرش را اطمینان داشته باشید از دولت و یا شرکت بیمه میگیرند
خوب بود از این حضرات یک سوال هم میکردید چرا پیکر خانم مرضیه را در گورستانهای معروف پاریس به خاک نسپردند تا میعادگاه دوست دارانش باشد.

کوتاه سخن آنکه اگر مجاهدین را خوب نمیشناسید از کسانی که بهترین سالهای عمرشان را به امید رهایی مردمشان در این سازمان گذراندند و حال در خارج از وطن مشغول جنگیدن با زندگی هستند و خود را هم به وزارت اطلاعات رژیم نفروختند سوال کنید جوابهای که خواهید گرفت شما را تکان خواهند داد .

اقای خرسندی قصد آزردن خاطر شما نبود درد دلی بود با شما که از بودن شما پشت ان میکروفون زیر ان سقف با ان خائنین به وطن شما و من سوخته بود و انتظار ان سخنان را از شما نداشت.

با امید سلامتی شما با احترام فراوان پیمان

-- peyman ، Nov 7, 2010

اول اینکه نه مرضیه نه خرسندی ونه هیچ کس دیگر بدون عیب نبوده و نیستند.دوم اینکه وقتی کسی معروفیت کسب میکند باید پاسخگوی رفتارش باشد.چه رسد به پیوستن به یک سازمان ضد مردمی.حالا چون حکومت ایران ظالم است دلیل نمیشود که اپوزیسیون را تقدیس کنیم.هر گروهی باید جوابگو باشد.من کاری به سخنرانی خرسندی ندارم و او را طنزپرداز هنر مندی میدانم.ولی دل سوزاندن او وشاید بهتر باشد که بگویم طرفداری او از مجاهدین از سال ها قبل که نوشته هایش را در سایتش دنبال میکنم کاملا مشخص بوده و قابل انکار نیست.ایشان پته همه را از سلطنت طلب و کمونیست را روی اب میاندازد ولی به مجاهدین که میرسد قلمش خشک میشود.یادمان نرود کاری راکه این سازمان با بچه های ساده وپاک این کشور در اوایل انقلاب کرد و همه را دم تیغ داد.

-- nasrin ، Nov 7, 2010

تاریخ نشان خواهد داد که روزی از مرضییه بیشتر بخاطر کار سیاسی او تمجید خواهد شد تا هنر او. درود بر اقای خرسندی

-- ازادی ، Nov 8, 2010

درود و سلام به طنز پرداز شهیر و متعهد ایران استاد هادی خرسندی.
شرکت در مراسم خاکسپاری مرضیه بزرگ هنرمند افسانه ای ایران بسیار ضرروری بود. خوشبختانه خرسندی گرامی حرفهایش را با استادی کامل زد. موفق و کامیاب باشید

-- f.mehrabi ، Nov 9, 2010

من فکر مي کنم يه سري چيزها (مثل دموکراسي و احترام به نظر ديگران و ...) چيزي نيست که با سکونت در اروپا و امريکا و يا درس خوندن و ماهواره ديدن به دست بياد.نياز به تمرين عملي داره که به برکت آخوندها ممکن نيست. ميگيد نه، يه نگاهي به اين پيامها بندازين، ببينين ديد بعضيشون چقدر فاشيستيه.

-- فرامرز ، Nov 9, 2010

مشکل بعضی ها با حضور اقای خرسندی در مراسم خاک سپاری خانم مرضیه کاملا مشخصه. ناراحتی اضداد مجاهدین با الترناتیو انقلابی و دمکرات است که به هر مناسبتی و به اشکال مختلف بیان میکنند. وابستگان به جناح های مختلف ارتجاع و استعمار باید از تنهانیروی رهبری کننده انقلاب دمکراتیک ایران انتقام بگیرند. نبود شرف در خودشون رو با حمله به اشرف جبران کنند.اگر جز این میکردند باعث تعجب میشدند.

-- فرزاد ، Nov 10, 2010

این همان مجاهدین هستند و بودند که میخواستند و میخواهند اسلام را با ااسلحه به ایرانیان ببندن. البته با اسپایس مارکسیستی. .

-- very javad ، Nov 10, 2010

درود و سپاس آقای خرسندی عزیز

من کار شما را خیلی‌ خوب میفهمم چونکه خودم دوست بسیار قدیمی‌ و خوبی‌ دارم که همیشه یار و غمخوار هم بودیم و هستیم. اما عقاید سیاسی مختلف داریم. گاهی بحث‌های طولانی‌ هم می‌کنیم. ولی‌ بینهایت دوستش دارم هر وقت هر کجا هر کاری از دستم بر بیاد برایش خواهم کرد بدون قید و شرط.

-- mojgan az wien ، Nov 16, 2010

iهادی خرسندی به قول خودش با اینکار دست به عملیات انتحاری بر علیه خودش زده بمبی از گه را منفجر کرده که نقطهای از وجودش از لوس آن پاک نمانده

-- سیما ، Nov 26, 2010

هادی جان سلام درود بر تو که خواری در چشم مستبدین هستی واقعا جای تاسف است که بعد از 20 سال از اتمام جنگ ضد مردمی که خمینی برای استقرار حکومتش براه انداخت و تشت آن از پشت بام افتاد و صدای آن را همگان شنیدند و هنوز با پررویی در رسای جنگ به تو انتقاد میکنند که چرا به جرگه آنان نمی پیوندی تا آهنگران گونه اگر امکان فرستادن اجباری جوانان مردم به میدان های جنگ و مین که خر از آن امتناع میکرد دفاع نمیکنی و به کسانی که جام زهر به حلقوم خمینی آدم کش ریختند نمی تازی وچرا در سرسفره حرام غارت دسترنج مردم نمنشینی و حال نمیکنی حداقل در دار زدن و مردم در خیابان و زندان شریک شوی و فکر میکنی یکی از آزادمردان تاریخ معاصر هستی که برای ستادن حق مردم آمده ای و از خودت دفاعی نمیکنی میرزاده عشقی عارف هدایت گلسرخی ساعدی شاملو اخوان مرضیه و....... خرسندی و ........
ای خدا ای فلک ای طبیعت
شام تاریک ما صبح بگردان

-- ایراندوست ، Nov 30, 2010

جناب خرسندی عزیز مشکل شما اینست که علیرغم وجود این همه مستندات مجاهدین را هنوز یک سازمان سیاسی می دانید! واین درحالی است که این سازمان یک تشکل فرقه ای وتروریستی است با این پرونده سنگین خلاف کاری ودرمورد زنده یاد خانم مرضیه ایشان هم خوشوقتانه به اشتباه خود پی برد و سعی کرد آثار نزدیکی اشت با یان گروه را پاک کند.......... گرچه دیر شده بود........ ودرضمن بجز شما و آقای دقتی هیچ فرد مستقلی درآن مراسم شرکت نداشت...... حتی فرزند ایشان آقای احمد امینی هم غایب بود واین نشان می دهد این یک مراسم ساده بزرگداشت نبود بلکه یک مراسم تبلیغی بود... اگراینها از مرضیه نگاه داری کردند درمقابل چند صد ویا ملیون دلار از او بهره برداری نمودندو بنابراین جای تشکری ندارد.......بهرصورت شما اینگونه غیر قابل انتقاد خودرا مطرح نکنید _ شما هم قابل انتقاد هستید وبرخی از کارهایتان را باید نقد کرد مگر ادعا کنید یک یک آدم بی عیب ونقص هستید! که آنهم نمی شود چنین ادعایی کسی بکند....... بهرروی هنر وهنرمندی شایسته شما بجای خود قابل تقدیر است وبهمین گونه اعمالی که قابل انتقاد است.......... لطفا از روی این سرمشق هزار بار بنویسید....... به گواه ده ها دلیل مستند و قابل دسترسی..... مجاهدین یک فرقه خطرناک مذهبی تروریستی هستند ونه یک سازمان سیاسی..... موفق باشید

-- پیام ، Dec 5, 2010

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)