رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۲۶ فروردین ۱۳۸۹
با همسایگان

بیا برای نمردن، سبب قطار کنیم؛ بیا بهار کنیم

شهزاده سمرقندی
shahzoda@radiozamaneh.com

میهمان امروز برنامه‏ی «همسایگان» فرزانه‏ خُجندی، شاعر نامی تاجیکستان است که در آستانه‏ی نورزو با ما همراه می‏شود.

Download it Here!

نام فرزانه خجندی را بسیاری از فارسی‏زبانان خوب می‏شناسند. فرزانه در میان تاجیکان شهرت گسترده‏ای دارد و بسیاری او را با فروغ مقایسه می‏کنند. فرزانه نیز بارها در سخن‏های‏اش آورده که از فروغ هم آموخته است.
به عبارت دیگر، تاجیک‏ها فرزانه را آن‏قدر دوست دارند که فروغ فرخزاد ایرانی را و به همان اندازه از اشعار او بهره برده‏اند. فرزانه نیز به زنانه سرودن معروف است.

وی سفرهای زیادی به کشورهای اروپایی و به خصوص به لندن داشته است. جایی که مجموعه‏ی اشعار او به زبان انگلیسی ترجمه و در یک شب‏ شعر برای مخاطبان انگلیسی‏زبان و پارسی‏گوی آن شهر خوانده شد.
فرزانه شاید از مطرح‏ترین شاعران امروز تاجیک باشد که با همه‏ی گوشه‏گیری و انزواطلبی‏ای که داشته، از محبوب‏ترین شاعران روز تاجیکستان و تاجیکان برون‏مرزی در گوشه و کنار دنیا است.

باید بگویم که برای من شنیدن صدای آرام‏بخش فرزانه لذت دیگری دارد و خاطراتی را زنده می‏کند که همیشه بوی وطن می‏دهد. فرزانه‏ای که دردانه‏ی شهر باستانی خجند است. شهری که امروز از مراکز فرهنگی فارسی‏زبان دور افتاده است.

اما فرزانه توانسته هم‏چنان سرشار از الهام و عشق بماند و مژده‏ای هم که در این گفت‏وگو به ما می‏دهد، از بهترین هدایا‏یی است که شاعری می‏تواند برای مردم خود داشته باشد. فرزانه‏ی خجندی پیام می‏دهد که در ایام نوروز مجموعه اشعار جدید خود را به‏چاپ می‏رساند.

صدای نرم و مخملین فرزانه‏ی خجندی حتما قادر است شما را نیز به خجند و کنار «سیردریا» ببرد. سیردریای خجند برای تاجیک‏ها شاید با زاینده‏رود اصفهان قابل مقایسه باشد. اما سیردریا توانسته تا به حال پهنای خود را حفظ کند و شفافیت آب آن را می‏توانید در صدای فرزانه حس کنید:

حافظ لسان‏الغیب می‏فرماید:

ز کوی یار می‏آید نسیم باد نوروزی
از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی
سخن در پرده می‏گویم چو گل از غنچه بیرون آی
که بیش از پنج روزی نیست حکم میر نوروزی

این شب و روز خجسته را به تمام شنوندگان رادیو زمانه مبارک‏باد می‏گویم.

نوروز برای ما و شما، مجسمه‏ی بزرگ پیوند انسان با طبیعت است؛ وقتی که انسان دوباره به اصل خود رجوع می‏کند و همان روزهای آغاز آفرینش که در بهار صورت گرفته بود. حتما حضرت آفریدگار باید انسان را در زیباترین ماه، در ماه فروردین، در اول فروردین سرشته باشد و در دل‏اش عشق را انداخته باشد.

نوروز هم مبتدای عشق است، مرادف عشق است، مانای عشق است. نوروز بازگشت دوباره‏ی ما و شما است به زندگی.

اگر بگوییم نوروز به معنای واقعی‏اش همان روز نو است، بسیار حرف عادی، مقرر و معمولی‏ای گفته‏ایم. نوروز نو شدن اندیشه‏ی ماست. نو شدن هر سلول ما، هر صدای ما، هر نفس ما، هر نگاه ما و شیوه و سبک زندگانی ما است. نوروز نو شدن تمامی وجود ما و اندیشه‏ها و آرزوهای ما است.

اصلا انسان‏های سازننده و آفریننده و خلاق همیشه روح نوروزی داشته‏اند. حتی در دی ماه، حتی در زمهریرترین روزان و شبان خداوند، انسان‏های نوروزآفرین بودند که تفکر بشر را همیشه به سمت نوی و تازه‏گی، آبادی و سازندگی و برازندگی می‏کشیدند.

من با آن که چون خودم دختر آبان‏ماه هستم، شاید همیشه با بهار مناسبت مستقیم نداشته‏ام، ولی همیشه نوروزسرایی کرده‏ام و همیشه رجوع می‏کردم به بهار و به انسان‏هایی که وجودشان پیام بهاری دارد؛ انسان‏هایی که روح‏شان سبز است و همیشه به عالم و به بشریت پیام نوی می‏دهند.


فرزانه خجندی، عکس از مهدی جامی

فرزانه خانم، برنامه‏ی این نوروز شما چیست؟ چگونه به استقبال این نوروز می‏روید؟

هر روزی که چیز تازه‏ای گفتیم، برای ما و شما نوروز است. شاید این نوروز برای من تکرار نوروزهای دیگر باشد، اما می‏خواهم کتاب تازه‏‏ی خود با عنوان «سه برگه» را به‏چاپ رسانم. سه برگه اشاره به همان «ع»، «ش» و «ق» است که مولانا می‏گوید: سه برگه همان عشق است. سه برگه شاید پیوند دین‏ها و تمدن‏ها و معرفت‏ها و خلاصه‏ی تمام محبت‏های بشر به خداوند است.

ممکن است از همین مجموعه‏ی جدیدتان، شعری با انتخاب خودتان برای‏مان بخوانید؟

بله حتما. یک چکامه‏ای بسیار ساده‏ و نوروزی را به یکایک شما اهدا می‏کنم. در نوروز به هم شیرینی می‏بخشند. این چکامه‏ هم چکامه‏ای است که با روحی بسیار کودکانه انشا و افشا شده است. در حالی که تمام دردها و آرمان‏های ما، عشق‏ها و گفتنی‏های ما ناافشا هم هست:

شکفت لاله عروسک که یار یار کنیم
هرآن‏چه غیرنشاط است استیثار کنیم
ولیک با غم بسیار دل چه‏کار کنیم؟
زغم مگو و بیا شکر کردگار کنیم
بیا بهار کنیم
بیا بهار کنیم
زگردگردی تند و مقرر تشویش
به روزخون و شبیخون
مسکن تشویق
ببین دوادو ما خاک بر سر تشویش
بیا به وسعت آزادگی فرار کنیم
بیا بهار کنیم
بیا بهار کنیم
اجازه ده به مشامت شمیم گلشن دل
تو ای یگانه‏ترین ترجمان سوسن دل
به شادیانه‏ی باردگر تپیدن دل
به حرف نیز بیا نیکویی نثار کنیم
بیا بهار کنیم
بیا بهار کنیم
به نام یار فرستم سلام یاسمنی
برای یار بگویم کلام یاسمنی
بیا که می‏گذرد صبح و شام یاسمنی
بیا برای نمردن، سبب قطار کنیم
بیا بهار کنیم
بیا بهارکنیم

با سپاس از فرازنه‏ی خجندی که به ما این فرصت را داد تا شنونده‏ی تازه‏ترین شعر او باشیم. پس به قول فرزانه‏ تا برنامه‏ی دیگر: بیا بهار کنیم!

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

نوروز فرخنده باد! با سپاس از برنامه تان. منتظر گزارش های پربار در زمینه های ادبی, هنری و فرهنگی هستیم

-- عمادی ، Mar 21, 2010 در ساعت 06:05 PM

بسیار دوست دارم مجموعه کار های شهزاده سمرقندی رو ، ولی باور کنید این شاعر و روحیات اش هیچ ربطی به فروغ نداره ! حالا هی خشک شدن زاینده رود رو هم بزنید تو سر ما..

-- تهرانی در به در ، Apr 15, 2010 در ساعت 06:05 PM